غلامحسین رحیمی؛ عبدالرسول عمادی
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
مکان فضایی است که جسم در آن قرار می-گیرد و خلاء حالتی است که این فضا از هر گونه مادة فیزیکی خالی میشود. امروزه این دو مفهوم تقریباً بدیهی انگاشته میشوند، اگرچه در دانش جدید نیز این همانی قطعی میان دو مفهوم مکان و فضا وجود ندارد، اولی به جسم برمیگردد و دومی به محیط آن. به طور کلی دو تلقی از مکان وجود داشته است مکان به عنوان سطح خارجی ...
بیشتر
مکان فضایی است که جسم در آن قرار می-گیرد و خلاء حالتی است که این فضا از هر گونه مادة فیزیکی خالی میشود. امروزه این دو مفهوم تقریباً بدیهی انگاشته میشوند، اگرچه در دانش جدید نیز این همانی قطعی میان دو مفهوم مکان و فضا وجود ندارد، اولی به جسم برمیگردد و دومی به محیط آن. به طور کلی دو تلقی از مکان وجود داشته است مکان به عنوان سطح خارجی جسم و مکان به عنوان ابعاد سه گانة فضایی که جسم در آن واقع میشود. ارسطو مکان را سطح داخلی جسم حاوی و یا سطح خارجی جسم محوی دانسته است. ابنسینا درصدد اثبات این نظر است که مکان هیولا، صورت بعد یا خلاء نیست؛ بنابراین نهایت سطح یاد شده است. او برای تثبیت این مفهوم، با انواع دلایل به رد خلاء اقدام میکند. ابوالبرکات بغدادی میگوید که به همان دلایلی که مکان میتواند سطح باشد حجم نیز میتواند باشد، بنابراین مکان همه حجمی است که جسم درآن واقع میشود. به نظر میرسد در این میان ابن-سینا و ابوالبرکات هر یک نمایندة یکی از دو تلقی از مکان هستند در مورد خلاء نیز که ابنسینا آن را ناممکن میشمارد ابوالبرکات به تفصیل نظر او را رد میکند و درصدد اثبات امکان خلاء است.
رضا صادقی
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
مفهوم تبیین از مفاهیم اصلی فلسفة علم است که در خصوص نسبت آن با اصل علیت بحث-های زیادی صورت گرفته است. تا پیش از پیدایش پوزیتیویسم دیدگاه رایج این بود که تبیین یک پدیده به معنای بیان علت آن است، اما برخی از پوزیتیوستها با تحویل رابطة تبیینی به رابطهای استنتاجی و منطقی تلاش کردند مفهوم تبیین را جدای از مفهوم علیت تعریف کنند. در این ...
بیشتر
مفهوم تبیین از مفاهیم اصلی فلسفة علم است که در خصوص نسبت آن با اصل علیت بحث-های زیادی صورت گرفته است. تا پیش از پیدایش پوزیتیویسم دیدگاه رایج این بود که تبیین یک پدیده به معنای بیان علت آن است، اما برخی از پوزیتیوستها با تحویل رابطة تبیینی به رابطهای استنتاجی و منطقی تلاش کردند مفهوم تبیین را جدای از مفهوم علیت تعریف کنند. در این نوشتار با بررسی مشکلات این دیدگاه پوزیتیویستی و با تمسک به دیدگاه طرفداران اصل علیت در دوران معاصر مشخص خواهد شد که جدایی مفهوم تبیین از مفهوم علیت دلیل اصلی تردید در کلیت و ضرورت قوانین علمی و باعث بی مبنایی پیشبینیهای علمی است. استدلال اصلی این است که مفهوم ضرورت علی به دلیل آنکه در توصیف و توجیه نتایج پژوهشهای علمی نقشی محوری دارد، برای فیزیک و متافیزیک به یک اندازه حیاتی است.
مرتضی شجاری؛ لیلا قربانی
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
از نظر ملاصدرا «صراط مستقیم» که انبیا آن را پیمودند، توحید حقیقی است؛ توحیدی که مبتنی بر دو اصل «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» است. برای صاحب چنین مرتبهای از توحید، خلق حجابی برای حق نیست؛ همچنانکه حق، حجاب خلق نیست. ملاصدرا در آثار خود میکوشد که این صراط مستقیم را با قاعدة «بسیط الحقیقـة کل الاشیاء و لیس بشیء منها» تبیین کند؛ قاعدهای ...
بیشتر
از نظر ملاصدرا «صراط مستقیم» که انبیا آن را پیمودند، توحید حقیقی است؛ توحیدی که مبتنی بر دو اصل «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» است. برای صاحب چنین مرتبهای از توحید، خلق حجابی برای حق نیست؛ همچنانکه حق، حجاب خلق نیست. ملاصدرا در آثار خود میکوشد که این صراط مستقیم را با قاعدة «بسیط الحقیقـة کل الاشیاء و لیس بشیء منها» تبیین کند؛ قاعدهای که مضمون آن در آثار فلوطین موجود بوده و ابنعربی و پیروانش نیز با تعبیراتی مانند «مقام کثرت در وحدت» در مورد آن بحث کردهاند. در عرفان ابنعربی خداوند، وجود مطلق است و وجود مطلق جایی برای غیر، حتی به صورت وجود وابسته و ربط، باقی نمیگذارد. این مطلب که به «وحدت شخصی وجود» مشهور است، در حکمت صدرایی نیز مجالی برای تبیین و اثبات یافته است. ملاصدرا با بیان این قول مشهور که درک «وحدت شخصی وجود» نیاز به طوری ورای طور عقل دارد، ادعا میکند که خود کسی است که فضل الهی شامل وی گشته و این معنی را در طور عقل درک کرده و بر آن در کتابهای خویش برهان اقامه کرده است. در این مقاله با بیان مبانی قاعدة بسیط الحقیقـة و توضیح آن با دو تقریر «وحدت تشکیکی» و «وحدت شخصی وجود» کوشش شده است این قاعده با قول عارفان در این باره تطبیق داده شود و وجوه اشتراک و افتراق آنها تحلیل گردد.
رضا اکبریان؛ نفیسه نجبا
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
حکمت اشراق سهروردی دارای اصول و مبانی بدیعی است که نه تنها در حکمت مشاء یافت نمیشود، بلکه پایه و اساس تفکرات اندیشمندان بعدی قرار گرفته و نقطه عطفی در تاریخ فلسفه به شمار میآید. نظریة اضافة اشراقیه که در جهت تبیین رابطة علت و معلول از سوی سهروردی مطرح شده است، یکی از اصول بنیادین این فلسفه است. از آنجا که ارتباط میان علت و معلول در ...
بیشتر
حکمت اشراق سهروردی دارای اصول و مبانی بدیعی است که نه تنها در حکمت مشاء یافت نمیشود، بلکه پایه و اساس تفکرات اندیشمندان بعدی قرار گرفته و نقطه عطفی در تاریخ فلسفه به شمار میآید. نظریة اضافة اشراقیه که در جهت تبیین رابطة علت و معلول از سوی سهروردی مطرح شده است، یکی از اصول بنیادین این فلسفه است. از آنجا که ارتباط میان علت و معلول در نهایت به ارتباط میان خالق و مخلوق می انجامد، فیلسوفان مسلمان پیش از سهروردی با بهره گیری از تعالیم دینی سعی کردند ارتباط عمیقتری میان آن دو اثبات کنند. به عنوان نمونه ابنسینا با در نظر گرفتن ترکیب شیء از وجود و ماهیت و امکان ماهوی به عنوان ملاک نیاز شیء به علت، معلول را از جنبة وجودی مرتبط به علت و عینالربط به آن در نظر میگرفت. پس از ابنسینا، سهروردی با انکار برخی مبانی مشائین از جمله ترکیب شیء از ماده و صورت و نیز وجود و ماهیت و اعتباری دانستن وجود، قائل میشود به اینکه معلول نه از جنبة وجودی بلکه با تمام هویت خود وابسته به علت است. با چنین تفسیری بالطبع رابطة عمیقتری بین علت و معلول ثابت میشود. همین ویژگی و نیز برخی موارد دیگر باعث میشود دیدگاه سهروردی مورد توجه حکمای پس از وی قرار گیرد. دوانی و میرداماد از جمله پیروان این اندیشه به شمار میآیند. آنها بهرغم اینکه سعی داشتند برای گریز از اشکالات وارد بر نظر سهروردی تبیین جدیدی از آن ارائه دهند، اما دیدگاه او را بر ابن سینا ترجیح داده و برگزیدند.
محمدرضا ارشادی نیا
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
اوج نظریهپردازی و تعالی جهانبینی و تصویر ژرف و زیبا از پیوستگی جهان آفرینش را میتوان در پرتو کاربرد انگارة "حقیقت و رقیقت" در حکمت متعالیه شاهد بود. این انگاره در سراسر پردازشهای عالی صدرایی و پیروان متعالی وی حضور دارد، همانچه در فلسفههای پیشین از آن خبری نمیتوان یافت، این از ابتکارات صدراست که با مطالعات بینرشتهای و ...
بیشتر
اوج نظریهپردازی و تعالی جهانبینی و تصویر ژرف و زیبا از پیوستگی جهان آفرینش را میتوان در پرتو کاربرد انگارة "حقیقت و رقیقت" در حکمت متعالیه شاهد بود. این انگاره در سراسر پردازشهای عالی صدرایی و پیروان متعالی وی حضور دارد، همانچه در فلسفههای پیشین از آن خبری نمیتوان یافت، این از ابتکارات صدراست که با مطالعات بینرشتهای و توجه به مطالب بلند عرفانی، به سوی پردازش نظریات برهانی شتاب میگیرد و با ترک روش فلسفی متعارف، مکاتب فلسفی رقیب را پسمیگذارد. استفاده از این انگارة بسیار گسترده در تبیینهای فلسفی دامنهای پر کاربرد دارد. پیروان حکمت متعالی، در منطق متداول بین خود، از آن تعبیر به حمل "حقیقت و رقیقت" برای حل برخی معضلات و توجیه اتحاد برخی از موضوع و محمولهای بهظاهر کاملاً متباین نمودهاند. این انگاره در حل مشکلات فلسفی نیز بسیار کارساز است و در ترسیم جهانبینی نقش ویژهای دارد و برای نشان دادن واقعیت وحدت حقیقت وجود و توجیه کثرت و تباین ظاهری نیز دارای نقش منحصر به فردی است. با توجه به آنکه به عنوان موضوع مستقل، به این انگارة مهم پرداخته نشده، در این نوشتار جایگاه و اهمیت آن در محور پردازش جهانبینی واکاوی شده است و موارد استفاده از آن با استمداد از فرازهای حکمای متعالی بیان میشود و تلاش بر آن است تا پیشاپیش با تکیه بر موارد کاربرد، به مفهومشناسی آن نیز بپردازیم.
جلیل مشیدی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
لطف خداوند، از دیدگاهی دو نوع است: تکوینی و تشریعی. آفرینش و تربیت جهان و جهانیان لطف تکوینی و ارشاد و تربیت موجودات صاحب اختیار، لطف تشریعی است. در این نوشتار، لطف اخیر مورد نظر است و آن عبارت است از اموری که آدمی را به طاعات نزدیک و از معاصی دور می گرداند، به شرط آنکه جبر و الجاء در آن نباشد. در این راستا، ضمن توجه به آراء متکلمان، جنبههای ...
بیشتر
لطف خداوند، از دیدگاهی دو نوع است: تکوینی و تشریعی. آفرینش و تربیت جهان و جهانیان لطف تکوینی و ارشاد و تربیت موجودات صاحب اختیار، لطف تشریعی است. در این نوشتار، لطف اخیر مورد نظر است و آن عبارت است از اموری که آدمی را به طاعات نزدیک و از معاصی دور می گرداند، به شرط آنکه جبر و الجاء در آن نباشد. در این راستا، ضمن توجه به آراء متکلمان، جنبههای گوناگون لطف از دیدگاه مولانا و حکیم سبزواری، بیان و سرانجام، موارد توارد و تشابة یا افتراق نظر آن دو معین شده است.
مسلم محمدی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
استاد مطهری در میان گرایشها و نظریات گوناگون در گستره مکاتب اخلاقی، به پرستش الهی به عنوان بنیاد اساسی مکتب اخلاقی اسلام معتقد است. مبنای دیدگاه فوق از نظر ایشان این است که هر گونه کار اخلاقی عبادت خداست حتی اگر شخص به آن توجه نداشته باشد. پرستش از نظر استاد دارای دو جنبه است باطنی یعنی سیر انسان از خلق به خالق و ظاهری عبارت است از ...
بیشتر
استاد مطهری در میان گرایشها و نظریات گوناگون در گستره مکاتب اخلاقی، به پرستش الهی به عنوان بنیاد اساسی مکتب اخلاقی اسلام معتقد است. مبنای دیدگاه فوق از نظر ایشان این است که هر گونه کار اخلاقی عبادت خداست حتی اگر شخص به آن توجه نداشته باشد. پرستش از نظر استاد دارای دو جنبه است باطنی یعنی سیر انسان از خلق به خالق و ظاهری عبارت است از نوع آداب و اعمالی که باید پرستش به آن شکل صورت گیرد. در این مقاله پس از تبیین هویت معرفتی و حکمتهای اخلاقی و تربیتی پرستش، جنبههای معیاری آن، کنکاش خواهد شد و در نهایت به صورت مورد پژوهانه، مبانی معرفتشناسانة نظریة پرستش، مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه اثبات خواهد شدکه نظریة پرستش با توجه به دارا بودن مؤلفههای لازم عقلی و نقلی، میتواند یک مکتب اخلاقی - منطقی و معتدل باشد.
رضا اکبری
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
آیا اعتقاد به خداوند نیازمند برهان است؟ قرینهگروی معتقد است که وظیفة معرفتی انسان اقتضا میکندکه برای اعتقاد خود به وجود خداوند دلیل داشته باشد. در مقابل، ایمان-گروی وجود خداوند را بینیاز از استدلال قلمداد میکند. حتی در برخی تقریرهای ایمان-گروی، استدلال عقلی در تعارض با ایمان دینی دانسته شده است. در فلسفة اسلامی به معنای عام ...
بیشتر
آیا اعتقاد به خداوند نیازمند برهان است؟ قرینهگروی معتقد است که وظیفة معرفتی انسان اقتضا میکندکه برای اعتقاد خود به وجود خداوند دلیل داشته باشد. در مقابل، ایمان-گروی وجود خداوند را بینیاز از استدلال قلمداد میکند. حتی در برخی تقریرهای ایمان-گروی، استدلال عقلی در تعارض با ایمان دینی دانسته شده است. در فلسفة اسلامی به معنای عام آن هر دو نظریه طرفدارانی دارد. ابن-سینا را میتوان یکی از مشهورترین طرفداران نظریة نخست دانست. با تأمل در آثار ابنسینا متوجه میشویم که او باور خداباوران به وجود خداوند را نیازمند استدلال میداند و معتقد است که دلیل مناسب برای اثبات وجود خداوند در دسترس است و خود یکی از مهمترین استدلالها را در این زمینه در اختیار ما قرار میدهد. یک پرسش اساسی این است که آیا استدلال اقامه شده توسط ابنسینا استدلالی تنبهبخش نیست؟ مطالعة آثار ابنسینا بهویژه آنجا که در بارة موضوع مابعدالطبیعه سخن میگوید نشان میدهد که استدلال او را باید اثبات کننده ونه تنبهی قلمداد کنیم. دلیل اشرف در اثبات وجود خداوند از دیدگاه ابنسینا مبتنی بر تأمل بر اصل وجود است هر چند که دلایل دیگر را بی ارزش نمیداند، لذا شاید بتوان در ابنسینا از دلیل شخصی در مقابل دلیل کلی سخن گفت. توجه به مباحثی همچون بداهت نفس الامری قضایای بدیهی ما را به این نتیجه می رساند که قرینه گروی ابنسینا از نوع فردی است و نه گروهی.
زینب اسلامی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
کوشش ما در این نوشتار به چند مهم خلاصه میشود. ابتدا تصویر نسبتاً روشنی از فلسفة ریاضیات هگل که اندکی مهجور مانده، ارائه میکنیم؛ سپس جایگاه ریاضیات و میزان اهمیت آن را در نظام هگلی کندوکاو میکنیم و در نهایت قرائتهای پنهان و آشکار عصر معاصر را مطرح و اندکی به فراخور داوری میکنیم.
بیشتر
کوشش ما در این نوشتار به چند مهم خلاصه میشود. ابتدا تصویر نسبتاً روشنی از فلسفة ریاضیات هگل که اندکی مهجور مانده، ارائه میکنیم؛ سپس جایگاه ریاضیات و میزان اهمیت آن را در نظام هگلی کندوکاو میکنیم و در نهایت قرائتهای پنهان و آشکار عصر معاصر را مطرح و اندکی به فراخور داوری میکنیم.
محمد کاظم علمی سولا؛ طوبی لعل صاحبی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
مسئلة عینیت یکی از عمیقترین مسائلی است که همواره ذهن عموم متفکران را متوجه خود ساخته است. دو فیلسوف برجستة اسلامی و غربی، ملاصدرا و کانت، این مسئله را به نحو عمیقتری موردکنکاش قرار دادهاند. این جستار درصدد بیان این موضوع است که مسائل پیرامون معرفت در نظرگاه ملاصدرا تنها بر مبنای اصول هستیشناختی وی (ذو مراتب بودن هستی و به نحو ...
بیشتر
مسئلة عینیت یکی از عمیقترین مسائلی است که همواره ذهن عموم متفکران را متوجه خود ساخته است. دو فیلسوف برجستة اسلامی و غربی، ملاصدرا و کانت، این مسئله را به نحو عمیقتری موردکنکاش قرار دادهاند. این جستار درصدد بیان این موضوع است که مسائل پیرامون معرفت در نظرگاه ملاصدرا تنها بر مبنای اصول هستیشناختی وی (ذو مراتب بودن هستی و به نحو اخص نفس انسان) و ابداعات خاصی که بر محوریت اتحاد عاقل و معقول مبتنی است از قابلیت توجیه بیشتری برخوردار است و در این راستا چگونگی و نتایج بدیع و عمیق این راهحل هستیشناختی و مقایسة آن با راهحل معرفت-شناختی کانت را پی میگیرد.
حسین واله
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
بر اساس نظریة اصالت وجود، وجود اصیل و ماهیت اعتباری است. از جنبة اعتباری بودن این ادعا دو قرائت متفاوت در دست است که با همة زیرشاخههایش، بیش از آنکه حاکی از مفروضات متفاوت باشد، ریشه در تفکیک دامنة جهت دارد، لذا اساساً زبانی است. پیامدهای متفاوت و بعضاً ناسازگار این قرائتها در مباحث فلسفی در درجة نخست، نتیجة انتخاب ناخودآگاه موضع ...
بیشتر
بر اساس نظریة اصالت وجود، وجود اصیل و ماهیت اعتباری است. از جنبة اعتباری بودن این ادعا دو قرائت متفاوت در دست است که با همة زیرشاخههایش، بیش از آنکه حاکی از مفروضات متفاوت باشد، ریشه در تفکیک دامنة جهت دارد، لذا اساساً زبانی است. پیامدهای متفاوت و بعضاً ناسازگار این قرائتها در مباحث فلسفی در درجة نخست، نتیجة انتخاب ناخودآگاه موضع در باب دامنة جهت است نه لازمة منطقی مبادی صدرالمتألهین که بر پایةآنها نظریة اصالت وجود استوار شده است.
سید مرتضی حسینی شاهرودی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
در این مقاله ابتدا ریشة تاریخی تقسیم احکام به تحلیلی و ترکیبی از نظر کانت و تقسیم حمل به ذاتی اولی و شایع صناعی از نظر ملاصدرا مورد توجه قرار گرفته و پس از توضیح آنها، با نگاهی تطبیقی به این دو تقسیم بندی تلاش شده است، به پرسشهایی مانند آیا قضایایی که از حمل اولی ذاتی بر خوردارند، همان «قضایای تحلیلی» هستند و آیا قضایایی که از حمل شایع ...
بیشتر
در این مقاله ابتدا ریشة تاریخی تقسیم احکام به تحلیلی و ترکیبی از نظر کانت و تقسیم حمل به ذاتی اولی و شایع صناعی از نظر ملاصدرا مورد توجه قرار گرفته و پس از توضیح آنها، با نگاهی تطبیقی به این دو تقسیم بندی تلاش شده است، به پرسشهایی مانند آیا قضایایی که از حمل اولی ذاتی بر خوردارند، همان «قضایای تحلیلی» هستند و آیا قضایایی که از حمل شایع صناعی برخوردارند، همان«قضایای تر کیبی» هستند و به عبارت دیگر، آیا میان این دو تقسیم بندی اینهمانی برقرار است یا خیر، پاسخ داده شود. برای پاسخگویی به این پرسشها این اصطلاحات را به اجمال شرح دادهایم. در ادامه این دو تقسیم بندی را در موارد مختلف با یکدیگر مقایسه کرده، افتراق و اشتراک آنها را بیان کردهایم و در پایان به این نتیجه رسیدهایم که این دو تقسیم بندی بهرغم شباهتهایی که با یکدیگر دارند، مطابقت کامل نداشته و تشابه آنها تنها در کلیات است نه در جزئیات.
محمدرضا ابراهیم نژاد
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
اهمیت اعجاز و اعجاز تشریعی قرآن از میزان حضور و تأثیرگذاری قرآن در جامعة بشری قابل ارزیابی است و با توجه به توسعة روزافزون علوم، بررسی و تبیین اعجاز تشریعی قرآن امری ضروری است. البته پژوهش در مسئلة اعجاز قرآن دارای سابقهای دیرینه است اما اعجاز تشریعی قرآن مورد توجه شایان نبوده، در حالی که قرآن کریم این مسئله را مورد تأکید قرار داده ...
بیشتر
اهمیت اعجاز و اعجاز تشریعی قرآن از میزان حضور و تأثیرگذاری قرآن در جامعة بشری قابل ارزیابی است و با توجه به توسعة روزافزون علوم، بررسی و تبیین اعجاز تشریعی قرآن امری ضروری است. البته پژوهش در مسئلة اعجاز قرآن دارای سابقهای دیرینه است اما اعجاز تشریعی قرآن مورد توجه شایان نبوده، در حالی که قرآن کریم این مسئله را مورد تأکید قرار داده است.با عنایت بهاینکه این موضوع مسئلهای میان رشتهای و دارای صبغههای کلامی و تفسیری است، در این مقاله راههای اثبات اعجاز تشریعی قرآن طی میگردد. نخست آنکه قوانین و شرایع قرآن دارای ویژگیهای فرابشری و اعجازی است. دوم قوانین و شرایع قرآن متأثر از تورات نیست بلکه بر شرایع تورات فائق است و سوم آنکه شرایع قرآن از معایب و نارساییهای قوانین عرفی مبرا و وارسته است و با این همه توسط پیامبر اسلام (ص) که فردی «امی» و درس نخوانده بود، بیان شد و این دلیل واضحی بر اعجاز و الهی بودن قرآن است.
احمد سعادت
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
شیعیان و اهل سنت در مورد عصمت امام، مجادلة فکری و مباحثة نظری پردامنهای را رقم زدهاند. اهل سنت برای امام متفقاً عصمت را شرط نمیدانند و برای این ادعا غالباً اقامة دلیل نیز لازم نمیشمارند؛ اما شیعیان بالاتفاق به شرط عصمت اذعان دارند و با دلایل عقلی و نقلی به اثبات آن میپردازند. این نوشتار به بازخوانی و بررسی دلایل عصمت اختصاص ...
بیشتر
شیعیان و اهل سنت در مورد عصمت امام، مجادلة فکری و مباحثة نظری پردامنهای را رقم زدهاند. اهل سنت برای امام متفقاً عصمت را شرط نمیدانند و برای این ادعا غالباً اقامة دلیل نیز لازم نمیشمارند؛ اما شیعیان بالاتفاق به شرط عصمت اذعان دارند و با دلایل عقلی و نقلی به اثبات آن میپردازند. این نوشتار به بازخوانی و بررسی دلایل عصمت اختصاص مییابد و تلاش میکند با قرائت تطبیقی متون اصلی، ادلة شیعیان در مورد عصمت امام و نقادیهای اهل سنت در این باب را بازخوانی نماید، نقاط ضعف و قوت دیدگاه فریقین را برجسته و آشکار سازد و انتظار دارد که با شکافتن سطوح پیدا و پنهان استدلالها و نقادیها برای مخاطب فهیم و خوانندة منصف حقیقت مسئله را منکشف سازد.
محمد غفوری نژاد
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
مبحث فطرت، به عنوان یک مسئلة مستقل فلسفی و کلامی در آثار کندی، فارابی، ابن-سینا و شیخ اشراق مطرح نبوده است. در اخوان الصفا برای نخستین بار در تاریخ فلسفة اسلامی، مسئلة فطری بودن شناخت خداوند در یک منبع فلسفی مطرح میشود. این پدیده در پرتو رویکرد کثرت-گرایانة آنان در انتخاب منابعشان قابل تبیین است. ابنعربی چون برای نخستین بار چیستی ...
بیشتر
مبحث فطرت، به عنوان یک مسئلة مستقل فلسفی و کلامی در آثار کندی، فارابی، ابن-سینا و شیخ اشراق مطرح نبوده است. در اخوان الصفا برای نخستین بار در تاریخ فلسفة اسلامی، مسئلة فطری بودن شناخت خداوند در یک منبع فلسفی مطرح میشود. این پدیده در پرتو رویکرد کثرت-گرایانة آنان در انتخاب منابعشان قابل تبیین است. ابنعربی چون برای نخستین بار چیستی فطرت را موضوع مطالعة مستقل قرار داده است، نقطه عطفی در سیر تطورات نظریة به شمار میآید. نظریه در حکیم شاهآبادی گامی بلند به پیش برمیدارد. اثبات واجب، نبوت و امامت عامه، معاد و برخی مسائل فلسفی و معرفتی دیگر با تمسک به مقتضیات فطرت، از نوآوریهای وی محسوب میشود. در آثار علامه طباطبایی کارکردهای معرفتی نظریه، به نحو چشمگیری افزایش یافته و با استاد مطهری به اوج می رسد. نظریهپردازیهای استاد را باید جهشی در سیر تطورات نظریة فطرت بهشمارآورد. نوآوری-های وی، شامل عمدة مباحث اساسی فطرت می-شود. ظهور نظریات رقیب، سوابق آموزشی و کثرت و تنوع حوزۀ مطالعاتی استاد، در زمرۀ عوامل ظهور این نوآوریها قرار دارد.
محمد سعیدی مهر؛ غلامرضا حسین پور
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
به باور اکثر شارحان، استدلال زبان خصوصی ویتگنشتاین که مشتمل بر بندهای 243 تا 315 پژوهشهای فلسفی است، نشان میدهد که گویندة این زبان، به هیچ شیوهای نمیتواند تمایزی را میان «درست به نظر رسیدن» و «درست بودن» برقرار کند؛ یعنی هیچکس دیگری جز گویندة زبان خصوصی نمیتواند آن را بفهمد و هیچ چیزی، نمیتواند واژة چنین زبانی فرض شود تا ...
بیشتر
به باور اکثر شارحان، استدلال زبان خصوصی ویتگنشتاین که مشتمل بر بندهای 243 تا 315 پژوهشهای فلسفی است، نشان میدهد که گویندة این زبان، به هیچ شیوهای نمیتواند تمایزی را میان «درست به نظر رسیدن» و «درست بودن» برقرار کند؛ یعنی هیچکس دیگری جز گویندة زبان خصوصی نمیتواند آن را بفهمد و هیچ چیزی، نمیتواند واژة چنین زبانی فرض شود تا به چیزی ارجاع دهد. اما بر پایة تفسیر کریپکی، «استدلال واقعی زبان خصوصی»، بهجای بندهای 243 تا 315، در حقیقت، در بندهای 143 تا 242 و نتیجة این استدلال نیز در بند 202 مطرح میشود. طبق تفسیر کریپکی، ویتگنشتاین تناقض شکاکانهای را در مورد مسئلة «پیروی از قاعده» مطرح میکند و یک راهحل شکاکانه هم به شکل هیومی آن به مسئلة شکاکانهاش میدهد و استدلال علیه امکان زبان خصوصی، در واقع نتیجه و پیامد همین راهحل شکاکانه است. تفسیر کریپکی مورد نقدهای فراوانی قرار گرفته است. از نظر ناقدان، دیدگاه کریپکی، افزون بر آنکه با واقعیات تاریخی مربوط به تکون و تکمیل متن پژوهشها چندان سازگار نیست، از جهت تفسیری که از شکاکیت ویتگنشتاین و مقایسة او با هیوم ارائه میکند و نیز رویکرد جامعهشناختیای که در تحلیل مواضع ویتگنشتاین اتخاذ میکند، نادرست است.
مهدی طاهریان
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
مفهوم کلی وحدت شخصی وجود ابن عربی این است که وجود دارای واقعیت عینی و خارجی است و مصداق عینی آن فقط حق یا خداست و همة موجودات دیگر در واقع تجلیات و مظاهر او هستند. این دیدگاه لوازم مخصوص به خود را دارد که در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
بیشتر
مفهوم کلی وحدت شخصی وجود ابن عربی این است که وجود دارای واقعیت عینی و خارجی است و مصداق عینی آن فقط حق یا خداست و همة موجودات دیگر در واقع تجلیات و مظاهر او هستند. این دیدگاه لوازم مخصوص به خود را دارد که در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
سحر کاوندی؛ هاشم قربانی
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
جستار حاضر یکی از موضوعهای حائز اهمیت هستیشناسی را در کانون فکری دو اندیشمند، فخر رازی و ابهری، مورد تامل قرار میدهد. اهمیت آرای فخر رازی و نگارههای او، در ردیابی تاریخی مسائل و بنیان آنها بر کسی پوشیده نیست. میتوان از تلاش فخر، با عنوان پروژة تکمیلی ـ تنقیحی یاد کرد؛ آثار وی، بهویژه کتاب المباحث المشرقیه، خود شاهد این ادعاست. ...
بیشتر
جستار حاضر یکی از موضوعهای حائز اهمیت هستیشناسی را در کانون فکری دو اندیشمند، فخر رازی و ابهری، مورد تامل قرار میدهد. اهمیت آرای فخر رازی و نگارههای او، در ردیابی تاریخی مسائل و بنیان آنها بر کسی پوشیده نیست. میتوان از تلاش فخر، با عنوان پروژة تکمیلی ـ تنقیحی یاد کرد؛ آثار وی، بهویژه کتاب المباحث المشرقیه، خود شاهد این ادعاست. وی در آثار خویش کوشش کرده مسئلة اشتراک وجود را از دل آثار گذشتگان استخراج و براهینی بر این امر اقامه کند. خود این مسئله را میتوان در دل تفکر بنیادین فخر در همان پروژه یاد شده معنا کرد و فهمید. ادلة تنقیحی فخر رازی بر مقولة اشتراک وجود، اقبال فراوانی نزد اندیشمندان واپسین داشته است؛ هر چند که بنیان آنها در تفکر ماقبل فخر نیز حضور داشت. ابهری نیز که در نگارههای خود تحت تأثیر فخر است، رویکردی همسان گونه با فخر دارد. آرای فخر در مورد اشتراک معنوی و لفظی وجود در آثارش مختلف است. جالب آن است که ابهری نیز چنین رهیافتی دارد. در این مقال، سعی خواهیم کرد ادلة اقامه شده از سوی هر دو اندیشمند را بر هر دو نحو برداشت، گردآوری کنیم. همچنین کارکرد این مسئله را در مبحث خداشناسی بررسی خواهیم کرد.
بیوک علیزاده
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
از جمله اتهامات ناروایی که بر فلسفة اسلامی وارد شده، این است که آنچه
فلسفة اسلامی نامیده میشود، اگر هم جایز باشد بر آن نام فلسفه اطلاق و آن را مقید به قید «اسلامی» کنیم، همانی است که فیلسوفان درجه اولی همچون ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا بیان کردهاند و اگر از اشکال ناکارامدی آن صرفنظر کنیم، هیچ جای توسعهای در آن نیست. از این ...
بیشتر
از جمله اتهامات ناروایی که بر فلسفة اسلامی وارد شده، این است که آنچه
فلسفة اسلامی نامیده میشود، اگر هم جایز باشد بر آن نام فلسفه اطلاق و آن را مقید به قید «اسلامی» کنیم، همانی است که فیلسوفان درجه اولی همچون ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا بیان کردهاند و اگر از اشکال ناکارامدی آن صرفنظر کنیم، هیچ جای توسعهای در آن نیست. از این رو صرف عمر و هزینه برای آموزش و پژوهش در باب آن، جز دور معیوب و آب در هاون کوبیدن و باد پیمودن نیست.
ادعای ما در این مقاله آن است که اولاً فلسفة اسلامی منحصر به ابداع و ابتکار سه فیلسوف نامبرده نیست.
ثانیاً فلسفة اسلامی از جهات متعددی جای توسعه و نظرورزی دارد و سالهای متمادی میتواند از اندیشمندان دلربایی کند و ذهن و زبان آنها را به خود جلب نماید.
طاهرة جاویدی کلاته جعفرآبادی؛ مرضیه عالی
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
بررسی مبانی انسانشناسی برخی از فلاسفة پست مدرن و اهداف تربیتی مترتب بر آن، موضوعهای اصلی مقالة حاضر را تشکیل می-دهد که در این خصوص، ابتدا مفروضات انسانشناسی برخی از نمایندگان اصلی این مکتب مانند مارتین هایدگر، فردریش نیچه، میشل فوکو، ریچارد رورتی و ژان فرانسوا لیوتار در بارة چیستی انسان، چگونگی مسئولیت انسان، انسان زمینی یا ...
بیشتر
بررسی مبانی انسانشناسی برخی از فلاسفة پست مدرن و اهداف تربیتی مترتب بر آن، موضوعهای اصلی مقالة حاضر را تشکیل می-دهد که در این خصوص، ابتدا مفروضات انسانشناسی برخی از نمایندگان اصلی این مکتب مانند مارتین هایدگر، فردریش نیچه، میشل فوکو، ریچارد رورتی و ژان فرانسوا لیوتار در بارة چیستی انسان، چگونگی مسئولیت انسان، انسان زمینی یا انسان مابعدالطبیعی، انسان محصول گفتمان، طبیعت تاریخی انسان و انسان و نیروهای اجتماعی و سیاسی بررسی شده است و در پایان ضمن اشاره به این مطلب که بیشتر فلاسفة مورد نظر، نیل به انسان برتر را غایت اساسی نظام تربیتی میدانند، که هدفی زمینی و فاقد رویکردهای معنوی به انسان و هدف زندگی اوست. از طرفی دیگر، این هدف نمیتواند به عنوان هدف یک نظام تربیتی در نظر گرفته شود، بلکه صرفاً این هدف بهطور فردی قابل دستیابی است، زیرا عملاً هیچ برنامهریز یا مربی در یک نظام تربیتی قادر به فرا رفتن از گفتمان زمانه و ارائة آنها به دانش-آموزان نیست و این وظیفه صرفاً نوعی فعالیت خودجوش از سوی فرد است. در مجموع میتوان عدم توجه به اهداف معنوی زندگی انسان وجود تناقض میان اهداف و لوازم تربیتی وجود ابهام و نسبیگرایی در بیان اهداف تربیتی و عدم پذیرش دیگری به عنوان هدایتگر جریان تربیت را به عنوان مهمترین انتقادهای وارده بر دیدگاههای فلاسفة پستمدرن در بارة اهداف تعلیم و تربیت برشمرد.
خدابخش اسدللهی
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
مسئلة اساسی در این پژوهش، اندیشة توحیدی در آثار سنایی است. این اندیشه، بخش مهمی از اندیشههای اغلب عارفان مسلمان را تشکیل میدهد. نگارنده در سه بخش سعی کرده تا اندیشة توحیدی را در آثار سنایی بیان کند. به همین منظور، پس از ذکر توحید و اقسام آن، در بخش اول گفته است که مراد سنایی از توحید وجودی، تأکید بر جنبة شهودی آن است. در بخش دوم نیز ...
بیشتر
مسئلة اساسی در این پژوهش، اندیشة توحیدی در آثار سنایی است. این اندیشه، بخش مهمی از اندیشههای اغلب عارفان مسلمان را تشکیل میدهد. نگارنده در سه بخش سعی کرده تا اندیشة توحیدی را در آثار سنایی بیان کند. به همین منظور، پس از ذکر توحید و اقسام آن، در بخش اول گفته است که مراد سنایی از توحید وجودی، تأکید بر جنبة شهودی آن است. در بخش دوم نیز ابنعربیوار، راههای معرفتالله را با بحث در بارة مشخصه-هایی چون خودشناسی، اسما و صفات الهی، تشبیه و تنزیه، اقرار به خلق افعال بندگان ذکر کرده است. در بخش سوم، پنج شرط مهم را بهعنوان شرطهای اصلی تحقق توحید از منظر سنایی برمیشمارد که عبارتاند از: رفع تعینات بشری، اخلاص، توکل، تفرید و تجرید. هدف از این مقاله، بررسی و اثبات امکان ستایش و شناختن و شناساندن باریتعالی است بهگونهای که بتوان به «تشبیه در عین تنزیه» و «تنزیه در عین تشبیه» (درست بهشیوة قرآنی) قائل شد، بهویژه که عارفان بزرگ پس از وی، مانند عطار و مولوی گسترش دهندة دیدگاه توحیدی او هستند.
اعلا تورانی؛ منیره سلطان احمدی
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
واژة هرمنوتیک را در لغت به معنای علم تفسیر و تأویل مطرح کردهاند. این واژه به دو بخش هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک روشی تقسیم شده، همچنین اصطلاح هرمنوتیک در یک تقسیم دیگر با دو گرایش مفسر محور و مؤلف محور مطرح شده است. شایان ذکر است که در این حوزه چند مسئلة قابل توجه وجود دارد: آیا میتوان بین قرآن و هرمنوتیک رابطهای برقرار کرد؟ آیا این ...
بیشتر
واژة هرمنوتیک را در لغت به معنای علم تفسیر و تأویل مطرح کردهاند. این واژه به دو بخش هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک روشی تقسیم شده، همچنین اصطلاح هرمنوتیک در یک تقسیم دیگر با دو گرایش مفسر محور و مؤلف محور مطرح شده است. شایان ذکر است که در این حوزه چند مسئلة قابل توجه وجود دارد: آیا میتوان بین قرآن و هرمنوتیک رابطهای برقرار کرد؟ آیا این رابطة معرفت روش جدیدی به ما میدهد؟ آیا میتوان به تفسیر صحیح قرآن بدون دخالت پیشفرضها نایل شد؟ مقــالة حاضـر، درصـدد اسـت ضمـن بیـان امـکان رابـطة قـرآن و هرمنـوتیـک، درستترین شیوة هرمنوتیکی را در ارتباط با تفسیر و تأویل قرآنی دریابد. روشن است که به کارگیری هرمنوتیک فلسفی، چون منجر به دیدگاه قرائتهای مختلف و اعتقاد به تأثیر پیشفرضها به نحو افراطی و در نهایت نسبیگرایی میشود، در تفسیر قرآن جایز نیست؛ اما هرمنوتیک روشی و شیوة مؤلف محوری و متن محوری درستترین راه در تفسیر قرآن کریم است و ما را به فهم صحیح رهنمون میسازد. البته این امر التزام به یک سری قواعد تفسیری و تأویلی در این راه را میطلبد.
محسن عمیق
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
وحی از جمله مسائلی است که همواره مورد توجه متفکران بهویژه دانشمندان اسلامی بوده است و آنها به بررسی ابعاد مختلف آن پرداختهاند. صدرالمتألهین نیز در آثار خود به تحلیل وبررسی وحی پرداخته است. آنچه این مقاله در پی شناسایی آن است اینکه ملاصدرا تحلیل عقلی از وحی ارائه کرده و رویکرد غیر زبانی نسبت به وحی دارد، اما در عین حال رویکرد زبانی ...
بیشتر
وحی از جمله مسائلی است که همواره مورد توجه متفکران بهویژه دانشمندان اسلامی بوده است و آنها به بررسی ابعاد مختلف آن پرداختهاند. صدرالمتألهین نیز در آثار خود به تحلیل وبررسی وحی پرداخته است. آنچه این مقاله در پی شناسایی آن است اینکه ملاصدرا تحلیل عقلی از وحی ارائه کرده و رویکرد غیر زبانی نسبت به وحی دارد، اما در عین حال رویکرد زبانی وحی را نیز اتخاذ میکند و این رویهای است که صدرالمتألهین در جمع بین نظرات همواره داشته است ودر این مورد نیز سعی وافر در جمع بین نظرات فلاسفه ومتکلمان دارد. شناسایی نظرات وی در حقیقت وحی و گستره آن ونظرگاه ایشان در بارة کلام الهی و بیان نقاط ضعف وقوت نظریات این حکیم متاله،ما را در چگونگی تشکیکی که وی در کلام الهی بیان داشته است بیشتر آشنا می کند.
حمید فغفور مغربی
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
در این رویکرد منظور از علم دینی آن است که به جای انواع علومی که انسانها به کمک چهار روش تجربی، عقلی، شهودی( عرفانی) و تاریخی پدید آوردهاند، علومی را با الهام از خود متون مقدس دینی و سازگار با ارزشهای آن و تغییر پیش فرضهای علم جدید، با استفاده از روشهای گوناگون بسازند و آنها را جایگزین علوم جدید غیردینی کنند. اساساً سخن از علم ...
بیشتر
در این رویکرد منظور از علم دینی آن است که به جای انواع علومی که انسانها به کمک چهار روش تجربی، عقلی، شهودی( عرفانی) و تاریخی پدید آوردهاند، علومی را با الهام از خود متون مقدس دینی و سازگار با ارزشهای آن و تغییر پیش فرضهای علم جدید، با استفاده از روشهای گوناگون بسازند و آنها را جایگزین علوم جدید غیردینی کنند. اساساً سخن از علم دینی، بدون بررسی جامع در مورد رابطة گزارههای اسلامی با علوم روز بیمعناست. پاسخ به چنین پرسش-هایی که آیا اقتصاد اسلامی وجود دارد؟ گزارههای اقتصادی در قرآن چه نسبتی با علم اقتصاد امروزی دارد؟ و پرسشهایی در مورد روانشناسی، جامعه شناسی و ... بستگی به دیدگاه ما از علم دینی دارد. رویکردی که اساساً نه تنها امکان و بلکه ضرورت علم دینی، مانند اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی و ... وجود دارد و باید بر اساس دین به ویژه اسلام علومی جدید تأسیس کرد که با علوم غربی( علوم سکولار ) تفاوت خواهد داشت، رویکرد مبناگرای علم دینی است. در این مقاله به بررسی این رویکرد در بارة علم دینی و چالش های موجود آن پرداخته شده است.
محمد نصیری
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
در این مقاله، تلاش شده است تا ضمن بیان مقصود عارفان مسلمان از وحدت شخصی وجود، مهمترین تمثیلهای عرفانی در تبیین مسئله مورد کنجکاوی قرار گیرد. به نظر عارفان مسلمان حقیقت وجود واحد است من جمیعالجهات و مخصوص و منحصر در خداوند متعال و همة ما سوی الله از تجلیات و شئونات حق تعالی هستند؛ به یک معنا موجودند و به یک معنا معدوماند؛ نه اینکه ...
بیشتر
در این مقاله، تلاش شده است تا ضمن بیان مقصود عارفان مسلمان از وحدت شخصی وجود، مهمترین تمثیلهای عرفانی در تبیین مسئله مورد کنجکاوی قرار گیرد. به نظر عارفان مسلمان حقیقت وجود واحد است من جمیعالجهات و مخصوص و منحصر در خداوند متعال و همة ما سوی الله از تجلیات و شئونات حق تعالی هستند؛ به یک معنا موجودند و به یک معنا معدوماند؛ نه اینکه ما سوی الله عدم محض و من جمیع الجهات باشد؛ یا نعوذ بالله ما سوی الله عین خداوند باشد، بلکه منظور از" وجود"، تنها وجود حق تعالی است و غیر از حق هر چه هست "نمود" است، هستی نماست؛چنان که در کلام امام رضا (ع)آمده است، مانند مظهری است که در آینه پیدا میشود یا مانند موجی است که از دریا برمیخیزد یا مانند نوری است که در آبگینههای بارنگهای مختلف پدیدار شده است.