نویسندگان

داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز

چکیده

در منطق ادیان وحیانی، ایمان اساس نجات و رستگاری است. در نتیجه، پرسش از ماهیت ایمان و دغدغة فهم آن، امری مهم و ضروری می‌نماید. از سوی دیگر، متکلمان در طی تاریخ، رویکردهای متفاوت و گاه متعارضی در مورد آن ارائه کرده‌اند. از جمله برخی آن را از سنخ معرفت و تصدیق عقلی و در مقابل گروهی آن را امری عقل‌گریز می‌دانند، برخی آن را از جنس عمل تعریف کرده و گروهی نیز برای آن ماهیتی از جنس اعتماد و وفاداری قائل شد‌ه‌اند. در این مقاله، دیدگاه غزالی در مورد ایمان بررسی شده است که برای این کار بیشتر آثار کلامی ایشان مطالعه شد، اما وی صرفاً در موارد معدودی به این مسئله پرداخته است، لذا سعی شده تا با تحلیل گفته‌ها، ابعاد ناگفته‌ها را نیز روشن کنیم. غزالی به عنوان یک متکلم اشعری، حقیقت ایمان را تصدیق و تسلیم قلبی نسبت به حقایق دین می‌داند و با فِرَقی که ایمان را از سنخ طاعات یا تصدیق منطقی (معرفت) می‌دانند مخالف بوده و با دلایل عقلی و نقلی به رد نظریات آنها پرداخته است و از آنجا ‌که ایمان را تصدیق قلبی می‌داند و نیز به دلیل گرایشات عرفانی برای تعلیم و تعلم مسائل اعتقادی (کلام) اهمیت چندانی قائل نیست و در بیشتر مواضع، آن را تجویز نمی‌کند، به نحوی که این رویکرد سبب شده تا ایمان تقلیدی را قابل قبول بداند و تلقی‌اش از یقین یک یقین روان‌شناسانه باشد نه یک یقین منطقی.

کلیدواژه‌ها