نویسنده

داﻧﺸﮕﺎه زﻧﺠﺎن

چکیده

در تطبیق منطق قدیم و جدید، یکی از بزرگ‌ترین دشواری‌ها مربوط به «پیش‌فرض وجودی» (یا به زبان فلسفة اسلامی، «قاعدة فرعیه») است. منطق جدید، با نفی این پیش‌فرض و قاعده، محصورات اربع را به گونه‌ای تحلیل کرده است که بسیاری از قواعد منطق قدیم، بر پایة آن، نامعتبر می‌گردد. در مواجهه با این پدیده، برخی قاعدة فرعیه را نادرست شمرده‌اند و برخی دیگر، منطق جدید را در نادیده گرفتن این قاعده سرزنش کرده‌اند. گروه سومی، نیز، با توجیه یا با پیشنهاد تلاش کرده‌اند میان این دو منطق آشتی برقرار سازند. گروه اول (پیروان منطق جدید)، دربارة بداهت قاعدة فرعیه و پیش‌فرض وجودی سخنی برای گفتن ندارند و گروه دوم، نیز، در تحلیل صوری و فرمول‌بندی محصورات اربع، دستشان خالی است. گروه سوم، که در این میان، تلاش‌های ارزنده‌ای در هر دو زمینه دارند، موضوع اصلی پژوهش در این مقاله را تشکیل می‌دهند. در این مقاله، نشان داده‌ایم که همة تلاش‌های این گروه، نیز با شکست مواجه شده است و هر پیشنهادی در این زمینه، هرچند برخی ایرادها را از میان برداشته، اما در حل همة آنها ناکام بوده و در برخی موارد، حتی دشواری‌های تازه‌ای پدید آورده است. در پایان ‏نتیجه گرفته‌ایم که نزاع میان منطق قدیم و جدید همچنان گشوده است و منطق‌دانان کشورمان، تاکنون، تحلیلی از محصورات ارائه نکرده‌اند که هم قاعدة فرعیه را نگاه دارد هم به زبان صوری منطق جدید بیان شده باشد.

کلیدواژه‌ها