نویسندگان

دانشگاه تهران

چکیده

جایگاه عقل فعال در فلسفۀ مشاء مسئله‌ای بغرنج است. یکی از مطالبی که در بارۀ آن وجود دارد این است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندرانی و نوافلاطونی وی آن را ساخته و پرداخته‌اند. ابن‌سینا به عنوان فیلسوفی مستقل-که به اشتباه وی را نمایندۀ مشاء در حکمت اسلامی معرفی کرده‌اند و خود وی این مسئله‌ را رد می‌کند- در بارۀ عقل فعال دیدگاهی دارد که ضمن تلائم با فلسفۀ خود او متفاوت با دیدگاه شارحانی چون اسکندر افرودیسی و تامستیوس است. توماس آکوئیناس، فیلسوف و الهی‌دان مسیحی، که در نقاط مهمی از اندیشۀ فلسفی-کلامی خویش متأثر از ابن‌سیناست، در این مسئله‌ به تبع از موضع مسیحی- ارسطویی خود با برخی از مسائل مربوط به عقل فعال سینوی به مخالفت پرداخته است. پرسشی که در این مقاله مطرح می‌شود این است که آیا مخالفت وی از موضع هستی‌شناختی است یا معرفت‌شناختی؟ پاسخی که این مقاله داده می‌شود عبارت از آن است که آکوئیناس با اعتماد فلسفی به ارسطو به مخالفت هستی‌شناختی با عقل فعال سینوی پرداخته و از نظر معرفت‌شناسی نیز نتوانسته است با گسترۀ معنای عقل فعال ابن‌سینا کاملاً همراه شود.

کلیدواژه‌ها