نویسنده

دانشگاه تربیت معلم سبزوار

چکیده

اوج نظریه‌پردازی و تعالی جهان‌بینی و تصویر ژرف و زیبا از پیوستگی جهان آفرینش را می‌توان در پرتو کاربرد انگارة "حقیقت و رقیقت" در حکمت متعالیه شاهد بود. این انگاره در سراسر پردازش‌های عالی صدرایی و پیروان متعالی وی حضور دارد، همانچه در فلسفه‌های پیشین از آن خبری نمی‌توان یافت، این از ابتکارات صدراست که با مطالعات بین‌رشته‌ای و توجه به مطالب بلند عرفانی، به سوی پردازش نظریات برهانی شتاب می‌گیرد و با ترک روش فلسفی متعارف، مکاتب فلسفی رقیب را پس‌می‌گذارد. استفاده از این انگارة بسیار گسترده در تبیین‌های فلسفی دامنه‌ای پر کاربرد دارد. پیروان حکمت متعالی، در منطق متداول بین خود، از آن تعبیر به حمل "حقیقت و رقیقت" برای حل برخی معضلات و توجیه اتحاد برخی از موضوع و محمول‌های به‌ظاهر کاملاً متباین نموده‌اند. این انگاره در حل مشکلات فلسفی نیز بسیار کارساز است و در ترسیم جهان‌بینی نقش ویژه‌ای دارد و برای نشان دادن واقعیت وحدت حقیقت وجود و توجیه کثرت و تباین ظاهری نیز دارای نقش منحصر به فردی است. با توجه به آنکه به عنوان موضوع مستقل، به این انگارة مهم پرداخته ‌نشده، در این نوشتار جایگاه و اهمیت آن در محور پردازش جهان‌بینی واکاوی شده است و موارد استفاده‌ از آن با استمداد از فرازهای حکمای متعالی بیان می‌شود و تلاش بر آن است تا پیشاپیش با تکیه بر موارد کاربرد، به مفهوم‌شناسی آن نیز بپردازیم.

کلیدواژه‌ها