هانیه کوهی
چکیده
مسئلة ادراک حسی در فلسفة ملاصدرا به گونهای سامان یافته است که زمینة تفسیر دوگانة ایدهآلیستی و رئالیستی را از آن ممکن میکند. طبق رویکرد نخست از ادراک حسی با برتری و اولویت ذهن و تصورات حاصل از آن نسبت به تعینات جهان خارج، بستر تفسیر ایدهآلیستی در نظام معرفتی صدرایی ایجاد میشود و بر اساس رویکرد دوم وحدتی بین انسان و جهان ...
بیشتر
مسئلة ادراک حسی در فلسفة ملاصدرا به گونهای سامان یافته است که زمینة تفسیر دوگانة ایدهآلیستی و رئالیستی را از آن ممکن میکند. طبق رویکرد نخست از ادراک حسی با برتری و اولویت ذهن و تصورات حاصل از آن نسبت به تعینات جهان خارج، بستر تفسیر ایدهآلیستی در نظام معرفتی صدرایی ایجاد میشود و بر اساس رویکرد دوم وحدتی بین انسان و جهان خارج برقرار میشود که حائلی میان انسان و عالم نخواهد بود. لازمة رویکرد دوم ایجاد فاصله از مبانی ایدهآلیسم ذهنی است. این در حالی است که بر اساس رویکرد اول امکان خروج از ایدهآلیسم عینی با پیچیدگی بیشتری رو به رو میشود. در پژوهش حاضر تلاش بر این است که به شیوة توصیفی- تحلیلی بستر شکلگیری این دو رویکرد بررسی شود و لوازم متفاوت هر دو رویکرد مورد واکاوی قرار گیرد. به همین منظور، با تمسک به راهکاری درون ساختاری، همچون اعتباری بودن تمایز میان عالم عین و عالم ذهن، عدم ارتباط چالشهای ایدهآلیسم عینی با مقولة ادراک حسی در نظام صدرایی ترسیم میشود.