محمد علی اخگر؛ علی فارسی نژاد
دوره 17، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 93-114
چکیده
معنای زندگی به عنوان مسالهای بسیار مهم، مورد توجه استاد مطهری و علامه جعفری قرار گرفته است. بررسی توصیفی- تحلیلی دیدگاه این دو متفکر مسلمان، مبین این حقیقت است که علیرغم وجود مشابهتهای قابل توجه، تفاوتهای اساسی در رویکرد آنها نسبت به این مساله وجود دارد. این تفاوتها در سه محور اصلی قابل صورتبندی است: 1- رویکرد کلامی و نقلی ...
بیشتر
معنای زندگی به عنوان مسالهای بسیار مهم، مورد توجه استاد مطهری و علامه جعفری قرار گرفته است. بررسی توصیفی- تحلیلی دیدگاه این دو متفکر مسلمان، مبین این حقیقت است که علیرغم وجود مشابهتهای قابل توجه، تفاوتهای اساسی در رویکرد آنها نسبت به این مساله وجود دارد. این تفاوتها در سه محور اصلی قابل صورتبندی است: 1- رویکرد کلامی و نقلی استاد مطهری به این مساله برخلاف رویکرد عقلی و فلسفی علامه جعفری به آن 2- نگرش غیراستقلالی و معنای زندگی و بدیهیانگاری آن در مقابل توجه جدی علامه جعفری به مقام پرسش معنای زندگی و تلاش برای استخراج پاسخ این مساله از درون تحلیل پرسش. این تفاوتهای اساسی خود نشاندهندهی دو گونهی متفاوت بحث از معنای زندگی تحویلگرایانهی استاد مطهری به مسالهی معنای زندگی در مقابل نگرش استقلالی و محوری علامه جعفری نسبت به این مساله 3- عدم توجه استاد مطهری به پرسش در ساحت اندیشهی اسلامی- ایرانی است.
علیرضا فارسی نژاد؛ علیرضا زارعی
دوره 15، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 111-132
چکیده
مقالهی حاضر مسألهی جبر و اختیار را از دیدگاه فیض کاشانی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاست که وی طرفدار نظریهی امربینالامرین است اما تبیینی که از این نظریه ارائه نموده با تبیین دیگران متفاوت است؛ او برای تبیین این نظریه، قائل به یک نظریهی ابتکاری با عنوان «تفویض اختیار به انسان» شده و علیرغم تلاش برای نفی جبر ...
بیشتر
مقالهی حاضر مسألهی جبر و اختیار را از دیدگاه فیض کاشانی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاست که وی طرفدار نظریهی امربینالامرین است اما تبیینی که از این نظریه ارائه نموده با تبیین دیگران متفاوت است؛ او برای تبیین این نظریه، قائل به یک نظریهی ابتکاری با عنوان «تفویض اختیار به انسان» شده و علیرغم تلاش برای نفی جبر و تفویض و اثبات امربینالامرین، به نظر میرسد به نوعی به نظریهی تفویض نزدیک شده است هرچند تفویض مورد نظر او ظاهراً با نظریهی تفویض مصطلح متفاوت است؛ چرا که نظریهی تفویض به معنای استقلال انسان در افعال ارادی خود و نفی خالقیت و فاعلیت خداوند نسبت به آن افعال است در حالی که نظریهی «تفویض اختیار به انسان» بنا بر ادعای صاحبش با خالقیت و فاعلیت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا همانگونه که خداوند قدرت دارد بنده را مجبور بر کاری کند، قدرت دارد اراده و اختیار را به او تفویض کند و این نه تنها با عمومیت خالقیت و قضا و قدر الهی منافات ندارد بلکه مؤکد آن نیز میباشد.