جهان بینی و معرفتشناسی عرفانی که خود را در قالب نگاهی ژرف به ژرفنای دین میشناساند، همواره در تلاش برای ایجاد گفتمانی دو سویه با چشماندازهای موجود بوده است تا از این مجری، بتواند مبانی و شالودههای خود را در بستر فکر و فرهنگ ایرانی-اسلامی تکوین و تثبیت کند. در همین راستا، عرفان اسلامی در حین جهتدهی به تعاملات معرفتشناختی، ...
بیشتر
جهان بینی و معرفتشناسی عرفانی که خود را در قالب نگاهی ژرف به ژرفنای دین میشناساند، همواره در تلاش برای ایجاد گفتمانی دو سویه با چشماندازهای موجود بوده است تا از این مجری، بتواند مبانی و شالودههای خود را در بستر فکر و فرهنگ ایرانی-اسلامی تکوین و تثبیت کند. در همین راستا، عرفان اسلامی در حین جهتدهی به تعاملات معرفتشناختی، هستیشناختی و جامعه شناسیک خود، در صدد برآمده است تا این همه را در قالب دو محور «تعلیم و آموزش» و «تربیت و پرورش» استمرار بخشد. برای آگاهی از چند و چون دستیابی عرفان اسلامی در نیل به این مقصود، مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تاملی بر مفهوم تعلیم و تادیب و تفاوت میان این دو، روشهای دستیابی به اهداف آموزشی و ابعاد آن را در قالب برنامههای عملی عرفان بررسی کند. به این منظور، ابتدا به نقش پیر یا مؤدب در شکوفایی ساحتهای فردی-اجتماعی سالک اشاره میشود و سپس، برای تعریف کلید واژههای تربیتی در عرفان اسلامی، دیدگاههای شناختی-اجتماعی در مبحث خودشناسی (معرفت النفس) و جایگاه خود در روانشناسی تربیتی صوفیانه تبیین و نقش زبان در هر یک از مراتب و گونههای تربیتی تشریح میگردد. در پایان این نوشتار به پرسشهای ذیل پاسخ داده میشود: آیا تربیت عرفانی، به غیر از ابعاد شناختی و فردی، قادر است به رشد و بالندگی اجتماعی و بینافردی انسانها نیز نظری داشته باشد؟ و دوم این که ماهیت این نوع تعلیم، تا چه اندازه به ابزارهایی وابسته است که زمینههای مناسب برای تحقق اهداف چنین نظامی را فراهم میآورد.