محمدحسن مهدی پور؛ رحیم دهقان
چکیده
قرآن در خلقت و جعل اولیه انسان، سه نوع ادراک (قلبی، سمعی، بصری) بیان می کند اما در مرحله فعل و انفعالات ادراکی ثانویه انسانی، قرآن فاعلیت استقلالی ادراکی و فاعلیت واسطه ای ادراکی را مطرح می کند. در این نظام ادراکی، قلب انسان به عنوان فاعل استقلالی ادراکی انسان تعریف شده و سایر قوای ادراکی انسان من جمله ادراکات سمعی، بصری، تعقلی، تفقهی ...
بیشتر
قرآن در خلقت و جعل اولیه انسان، سه نوع ادراک (قلبی، سمعی، بصری) بیان می کند اما در مرحله فعل و انفعالات ادراکی ثانویه انسانی، قرآن فاعلیت استقلالی ادراکی و فاعلیت واسطه ای ادراکی را مطرح می کند. در این نظام ادراکی، قلب انسان به عنوان فاعل استقلالی ادراکی انسان تعریف شده و سایر قوای ادراکی انسان من جمله ادراکات سمعی، بصری، تعقلی، تفقهی و تدبری انسان، تحت حاکمیت و فاعلیت بالتسخیر ادراکی قلب قرار می گیرد. در نظام ادراکی انسان در قرآن، سایر ادراکات مصطلح در علم النفس فلسفی من جمله ادراکات قوای لامسه، چشایی، خیالی، وهمی، ذاکره، حافظه و فاکره به قلب انسان به صورت مستقیم نسبت داده نشده است اما استنباط غیر مستقیم از مدلول و مفهوم آیات بر اساس تعیین مصداق در موضوعات عام ادراکی تعریف شده در قرآن، قابل عمومیت بخشی در قلمرو ادراکات قلب می باشد. در این مقاله تمام آیات قلب مورد بررسی قرار گرفته و روش استنتاج مساله بر اساس تفسیر موضوعی آیه به آیه صورت گرفته است. از مهم ترین نتایج این مساله در نظام ادراکی قلب در قرآن، تاثیرگذاری مستقیم و فراگیر نوع گرایشات ایمانی و کفری قلب بر فعالیت های ادرکات قلب می باشد که در صورت اتصاف قلب به صفاتی از قبیل طبع و ختم و کنان، بخشی وسیعی از ادراکات قلب انسان مسدود و غیر فعال می شود.
مسعود حاجی ربیع؛ محمد حسن مهدی پور
چکیده
تحلیلی که عرفا از نحوة تکون و شاکلهبندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارائه میکنندایا قابلیت تعین اختیاریِ حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبة علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت ...
بیشتر
تحلیلی که عرفا از نحوة تکون و شاکلهبندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارائه میکنندایا قابلیت تعین اختیاریِ حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبة علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت اختیار در اعیان ثابته موجودات مختار، جزء شئون ذاتی اقتضائات اعیان ثابته است، طبق قاعدة " الذاتی لایعلّل "، اختیار در اعیان ثابته تعین ساز و منشأ بردار نیست.این نظریه مستلزم جبرگرایی است. دراین مقاله با نقد نگاه تک ساحتی ( حیثیّت تقیدیِه نفادی) به شکل گیری اقتضائات ذاتی اعیان ثابته، با روش تحلیلی عقلی و با استمداد از مبانی دینی، در صدد اثباتاین نظریه هستیم که اقتضائات ثبوت یافته در اعیان ثابته که بر اساس ترتّب علّی و معلولی عرفانی(حیثیت تعلیلیهاندراجی) در اثر فرایند امتزاج اسماءایجاد شده، فاعل علمی دراین فرایند، تناکح و تعین اسماء ثلاثه علم و قدرت و ارادة حق تعالی بر اساس میزان پذیرش استعدادهای ثبوت یافته در اعیان ثابته خواهد بود و ثمرةاین تحلیل انطباق با نظریة امر بینالامرین است.