صدیقه بحرانی؛ محمد رضا اسدی
چکیده
زیبایی عالم و چالش آن یعنی مسئلة شرور از مسائل بسیار مهم فلسفی،کلامیاست. فلوطین و مولوی به عنوان دو اندیشمند برجسته در جهان نسبت به این مسئله بی تفاوت نبوده و هر دو کوشیدهاند به این چالش پاسخ دهند. بسیاری از پاسخهای آنها به این موضوع، مشترک است مانند نسبی و ضروی بودن شر، ناشی از جزیی نگری و اختیار بشر و مقدمة خیر و لازمة تعالی ...
بیشتر
زیبایی عالم و چالش آن یعنی مسئلة شرور از مسائل بسیار مهم فلسفی،کلامیاست. فلوطین و مولوی به عنوان دو اندیشمند برجسته در جهان نسبت به این مسئله بی تفاوت نبوده و هر دو کوشیدهاند به این چالش پاسخ دهند. بسیاری از پاسخهای آنها به این موضوع، مشترک است مانند نسبی و ضروی بودن شر، ناشی از جزیی نگری و اختیار بشر و مقدمة خیر و لازمة تعالی روح دانستن آن. برخی از پاسخها فلسفی بوده و تنها از سوی فلوطین مطرح شده اما از آنجا که این مسئله موجب نارضایتی عاطفی برای بشر است، نمیتواند او را قانع کند، مانند عدمی و عرضی دانستن شر، اما راه حلهایی که صبغة عرفانی دارد تا حدود زیادی قانع کننده است مانند ضروری دانستن شرور برای تعالی روح که توسط هر دو آنها مطرح شده است اما مولوی تکمیل کرده و بسیار مفید و قانع کننده است مانند حل کردن مسئلة شر به کمک رابطه عاشقانه دو سویه بین انسان و خداوند و پاسخهایی که برآمده از آیات و روایات اسلامی دارد مانند موجب تنبه و رحمت و تطهیر روح و نشانه محبت دانستن آنها. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و اسنادی و کتابخانهای به این نتیجه رسیدیم که هرچند با توجه به اینکه بسیاری از پاسخها و افکار این دو اندیشمند مشترک است، بسیاری به تأثیر فلوطین بر مولوی قایل شدهاند اما با توجه به اختلافات بین این دو اندیشمند، تشابهات نیز میتواند ناشی از منبع شهود عرفانی باشد که میان آن دو مشترک است و ناشی از توارد افکار آنها باشد.