رضا جلیلی؛ مرتضی خسروشاهی
چکیده
از منظر ابنتیمیه، اعیان ثابته را باید یکی از ارکان مهم نظریة وحدت وجود دانست. او بر این باور است که ثبوت معدوم و شیء دانستن آن از سوی ابن عربی، کفرآمیز و بدتر از نظریة ثابتات ازلی معتزله است. مقالة پیشرو که با شیوة توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانهای به بررسی سخنان ابن تیمیه پرداخته است، میکوشد تا به تبیین این دیدگاه بپردازد و ...
بیشتر
از منظر ابنتیمیه، اعیان ثابته را باید یکی از ارکان مهم نظریة وحدت وجود دانست. او بر این باور است که ثبوت معدوم و شیء دانستن آن از سوی ابن عربی، کفرآمیز و بدتر از نظریة ثابتات ازلی معتزله است. مقالة پیشرو که با شیوة توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانهای به بررسی سخنان ابن تیمیه پرداخته است، میکوشد تا به تبیین این دیدگاه بپردازد و آراء وی را تحلیل و بررسی کند. ابن تیمیه را میتوان در یک نظر کم بهره از علم عرفان و اصطلاحات آن دانست؛ چرا که در سرتاسر آثار خود با ذهنی تحصُّلی و مادیگرایانه و نیز بدون توجه به زبان و اصطلاحات رایج عرفانی به نقد اصول و مبانی آن پرداخته است. اعیان ثابته در منظومة فکری ابن عربی، در حضرت علمی(تعین ثانی) حقتعالی، دارای شیئیت ثبوتی است نه شیئیت وجودی و با تجلی أسماء و صفات الهی مستقیم مرتبط است. براین اساس وی معتقد است، اسمای الهی از مسیر اعیان ثابته ظهور مییابند و اعیان خارجی مظاهر و آثار وجودی اعیان ثابتهاند؛ بنابراین باید گفت: نه اشکالات ثابتات ازلی دامنگیر این نظریه است و نه انتقادات ابنتیمیه. ریشة إشکال نقدهای ابنتیمیه در مبانی هستیشناسی و معرفتشناختی او دارد.