مهدی میثاقی نژاد؛ مهدی نجفی افرا؛ محمد اکوان
چکیده
نسبیگرایی یکی از دیدگاههای مطرح در مباحث فلسفه، بهویژه فلسفة اخلاق است که در پرتو آن بسیاری از مباحث اخلاقی دستخوش تغییر و دگرگونی قرار میگیرند. تشخیص و بررسی و نقد این موضوع از نگاه منطقی و عقلانی میتواند به تصمیمات اخلاقی صحیح و به تبع آن رفتار و عملکرد مناسب در شرایط متفاوت منجر شود. ریچارد مروین هیر نیز یکی از اندیشمندان ...
بیشتر
نسبیگرایی یکی از دیدگاههای مطرح در مباحث فلسفه، بهویژه فلسفة اخلاق است که در پرتو آن بسیاری از مباحث اخلاقی دستخوش تغییر و دگرگونی قرار میگیرند. تشخیص و بررسی و نقد این موضوع از نگاه منطقی و عقلانی میتواند به تصمیمات اخلاقی صحیح و به تبع آن رفتار و عملکرد مناسب در شرایط متفاوت منجر شود. ریچارد مروین هیر نیز یکی از اندیشمندان مطرح در فلسفة اخلاق است که با نظریة هدایتگرایی در فلسفة اخلاقی خود، ملاکها و مناطهایی را در نسبیت احکام اخلاقی بیان و تلاش کرده است تا قضاوتهای اخلاقی را با استفاده از متممِ قاعدة تعمیم پذیری توجیه کند. او سعی کرده است با نگاهی ممارست گونه در انجام اصول، وفق شرایط، فاعل اخلاقی را به مهارتی سوق دهد که بتواند به فعل صحیح اخلاقی بیانجامد. همچنین در تبیین نظریة خود، آگاهی نسبت به شرایط و آموزش در اصول اخلاقی را در احکام اخلاقی دخیل دانسته است و در نهایت برای انسجام و قوت دیدگاه خود مبانی آن را به تفکر شهودی و نقدی پیوند میدهد. در این مقاله سعی شده است این موضوع به صورت نظری، از منظر مروین هیر بررسی شود.
سعیده عظیمی ترامبانیان؛ محمد علی خبری؛ محمد رضا شریف زاده
چکیده
مقولة اخلاق، به عنوان یکی از کلیدیترین و در عین حال بحثبرانگیزترین مسائل در عرصة تعالیم بشری، همواره مورد توجه و بحث قرار گرفته است. بررسی اصول و قواعد اخلاقی و تدوین نظریات متعدد در این حوزه، به منظور یافتن بهترین مدل زندگی، به عنوان یکی از مهمترین کاوشهای اندیشهای بشر بهشمار میرود. پژوهش حاضر با واکاوی آراء ویتگنشتاین، ...
بیشتر
مقولة اخلاق، به عنوان یکی از کلیدیترین و در عین حال بحثبرانگیزترین مسائل در عرصة تعالیم بشری، همواره مورد توجه و بحث قرار گرفته است. بررسی اصول و قواعد اخلاقی و تدوین نظریات متعدد در این حوزه، به منظور یافتن بهترین مدل زندگی، به عنوان یکی از مهمترین کاوشهای اندیشهای بشر بهشمار میرود. پژوهش حاضر با واکاوی آراء ویتگنشتاین، در حوزة اخلاق، با نظر به شیوة هستینگری وی، به ارتباطاین مقوله با مبحث زندگی، پرداخته و خوانشی نو از مسیر دستیافتن به زندگی معنادار در ساحت اخلاق ارائه مینماید. بر این اساس با تحلیل مفهوم زیست اخلاقی در فلسفة ویتگنشتاین به طور خاص، استدلال میشود که زندگی اخلاقی-معنادار در نظر وی مبتنی بر به کاربستن ارادة اخلاقی خیر و حل معمای زندگی است که هردو نیازمند اتخاذ دیدگاهی ویژه نسبت به جهان هستند. در این نظرگاه، جهان در ساحتی ازلی مشاهده میشود.
محمد ذبیحی
چکیده
فارابی و ابنسینا در شمار برجستهترین و نام آشناترین فیلسوفان مشایی در عرصة مباحث فلسفی و عقلیاند، بنیانهای فکری نظام فلسفی مشائی در جهان اسلام براساس مبانی عقلی و اندیشههای فلسفی این دو فیلسوف بزرگ بنا نهاده شده است، نوع نگرش دو فیلسوف به حکمت عملی زمینهساز پرسشها و تردیدهایی در اینباره شده است، تا آنجا که برخی چنین ...
بیشتر
فارابی و ابنسینا در شمار برجستهترین و نام آشناترین فیلسوفان مشایی در عرصة مباحث فلسفی و عقلیاند، بنیانهای فکری نظام فلسفی مشائی در جهان اسلام براساس مبانی عقلی و اندیشههای فلسفی این دو فیلسوف بزرگ بنا نهاده شده است، نوع نگرش دو فیلسوف به حکمت عملی زمینهساز پرسشها و تردیدهایی در اینباره شده است، تا آنجا که برخی چنین پنداشتهاند که پیجویی از مسائل حکمت عملی دغدغة ابنسینا نبوده است، مقالة حاضر کوشیده است با ارائه و ارزیابی دیدگاه فارابی و ابنسینا دربارة حکمت عملی تبیین نماید که ابنسینا افزون بر مبادی اساسی حکمت عملی که در آن اندیشهای یکسان با فارابی دارد، صناعت شارعه را نیز مبدأ برای شاخههای سهگانه اخلاق، تدبیر منزل و سیاستمدن به شمار آورده است و دیدگاه متفاوت ابنسینا از فارابی دربارة مسائل حکمت عملی برخاسته از این است که او گزارههای اخلاقی را در شمار آراء محمود و شهرت میداند، درحالی که فارابی گزارههای اخلاقی را قضایای عقلی و برهانی میداند.
حسین نیازبخش؛ اصغر واعظی
چکیده
ارتباط بین اخلاق و مابعدالطبیعۀ ابنجبیرول که به نوعی ارتباط بین دو رسالۀ «ینبوعالحیاه» و «اصلاحالاخلاق» است، از طریق مفهوم «شوق» میسر میشود. جهان نوافلاطونی ابنجبیرول از دو قوس صعود و نزول یعنی تبدیل وحدت به کثرت و بازگشت کثرت به وحدت تشکیل شده است. شوق هم علت نزول و هم علت صعود است. انسان مرتبهای است که از ...
بیشتر
ارتباط بین اخلاق و مابعدالطبیعۀ ابنجبیرول که به نوعی ارتباط بین دو رسالۀ «ینبوعالحیاه» و «اصلاحالاخلاق» است، از طریق مفهوم «شوق» میسر میشود. جهان نوافلاطونی ابنجبیرول از دو قوس صعود و نزول یعنی تبدیل وحدت به کثرت و بازگشت کثرت به وحدت تشکیل شده است. شوق هم علت نزول و هم علت صعود است. انسان مرتبهای است که از آن، صعود آغاز میشود. به همین دلیل، او باید شوق نزولی را به صعودی بدل کند. اخلاق آن چیزی است که به انسان کمک میکند تا با حاکم کردن شوق صعودی بر شوق نزولی، به سمت غایت یعنی امر نامتعین یا وحدت محض حرکت کند. اخلاق از طریق تنظیم طبایع حواس و تعادل خُلقها انسان را در مسیر صعود قرار میدهد. در واقع، انسان به علت نفس حیوانی و شوق نزولی خود در تشخیص غایت خود اشتباه کرده و امور متعین و جزئی را متعلق شوق و غایت خود میداند. این امر سبب خروج نفس از تعادل و گرایش به خلقهای متعدد میشود. این خلقها خود، عامل دوری بیشتر انسان از غایتش یعنی امر نامتعین میشوند. اخلاق این خلقها را به تعادل میرساند تا انسان بار دیگر به امر نامتعین شوق پیدا کرده و به صعود میل یابد.
محمد حسین انصاری چشمه؛ رحیم دهقان؛ ابراهیم نوئی
چکیده
در حوزة نظریات اخلاقی؛ گاهی دو نظریة حسن و قبح ذاتی و نظریة قانون طبیعی یکسان پنداشته میشود. دلیل این امر عدم تبیین نظریة قانون طبیعی و عدم تبیین تفاوتهای بین این دو نظریه است. مطابق یافتههای این مقاله، شش تفاوت کلیدی بین این دو نظریه وجود دارد: ١. در نظریة قانون طبیعی شناخت ارزشها از نوع تذکار است، برخلاف حسن و قبح ذاتی؛٢. در نظریة ...
بیشتر
در حوزة نظریات اخلاقی؛ گاهی دو نظریة حسن و قبح ذاتی و نظریة قانون طبیعی یکسان پنداشته میشود. دلیل این امر عدم تبیین نظریة قانون طبیعی و عدم تبیین تفاوتهای بین این دو نظریه است. مطابق یافتههای این مقاله، شش تفاوت کلیدی بین این دو نظریه وجود دارد: ١. در نظریة قانون طبیعی شناخت ارزشها از نوع تذکار است، برخلاف حسن و قبح ذاتی؛٢. در نظریة قانون طبیعی، طبق تقریری که اخلاق را مبتنی بر ظرفیتهای طبیعی انسان و نیازها و گرایشات درونی انسان میداند، اخلاق مبتنی بر انسانشناسی است حال آنکه نظریة حسن و قبح ذاتی به بنیان انسانشناختیِ بحث نپرداخته است؛ ٣. در نظریة قانون طبیعی منشأ گزارههای عقل عملی به خیرات بنیادین باز میگردد و خیرات بنیادین در نیازهای طبیعی و امیال ریشه دارند اما در نظریة حسن و قبح ذاتی، منشأ گزارههای عقل عملی «حسن عدل» و «قبح ظلم» دانسته میشود که خود آنها به بدیهیات عقل نظری بازگشت میکنند؛ 4. نظریة قانون طبیعی در پاسخ به مسئلة انگیزة اخلاقی و مسئلة رابطة باید و هست، کاربردهای موفقتری دارد؛ 6. تقریری که نظریة قانون طبیعی از حسن و قبح ارائه میدهد با تقریر نظریة حسن و قبح ذاتی متفاوت است؛ نظریة حسن و قبح ذاتی؛ با تکیه بر استدلالهای عقلانی حقایق اخلاقی را در عالم نفسالامر یا در میان حقایق خارج از وجود انسان از قبیل ذات فعل جستجو میکند حال آنکه نظریۀ قانون طبیعی؛ بنیان قوانین اخلاقی را در ظرفیتهای طبیعی نهاده شده در وجود انسان در مسیر غایت میداند. این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی تلاش نموده تا تفاوتهای این دو نظریه را تبیین نماید.
حیدر اسماعیلی؛ علی فتح الهی؛ الهیار رحمتی
چکیده
موضوع اخلاق و اهمیت و نقش آن در سعادت انسان بر کمتر کسی پوشیده و پنهان است به دلیل همین اهمیت و نقش سازندۀ اخلاق است که همة مکاتب فلسفی اعم از مکاتب الهی و مادی نوعی روش و سبک اخلاقی و فلسفۀ اخلاق دارند. وجه مشترک این مکاتب این است که فلسفۀ اخلاق و سبک زندگانی اخلاقی در نظر آنها، متمایز و گاهی متفاوت از زندگانی معنوی ...
بیشتر
موضوع اخلاق و اهمیت و نقش آن در سعادت انسان بر کمتر کسی پوشیده و پنهان است به دلیل همین اهمیت و نقش سازندۀ اخلاق است که همة مکاتب فلسفی اعم از مکاتب الهی و مادی نوعی روش و سبک اخلاقی و فلسفۀ اخلاق دارند. وجه مشترک این مکاتب این است که فلسفۀ اخلاق و سبک زندگانی اخلاقی در نظر آنها، متمایز و گاهی متفاوت از زندگانی معنوی و دینی است، این تفاوت در مواردی به حدی است که منجر به جدایی دین از اخلاق شده است، چنانکه در اخلاق ارسطویی وکلاً اخلاق یونانی و اخلاق نزد ماکیاول، کانت و نوع متفکران مغرب زمین مشاهده میشود. لیکن از آنجا که اولاً: جوهر و ذات ادیان الهی یکی و از یک منبع و آبشخور مایه گرفته است و اگر تفاوتی در آنها دیده میشود، ناشی از شریعت است که خود تابع شرایط زمانی و مکانی است و ثانیاً: احکام و دستورات اخلاقی و سبک زندگی اخلاقی با قوانین و احکام دینی در ادیان الهی یکی است و اخلاق جدا و مستقل از دین وجود ندارد؛ بر آن شدیم تا اصول اخلاقی مطرح در ادیان الهی(آیین یهود، مسیحیت و اسلام) را بررسی کنیم و در این پژوهش به نکات ارزندهای دست یافتیم که حاکی از قرابت و همسویی فرامین اخلاقی در این ادیان الهی است. امید است دیگر پژوهشگران دربارة زوایای دیگر ابعاد اخلاقی در ادیان ابراهیمی تحقیق کنند. روش به کار رفته در این مقاله، روش کتابخانهای( یا جمعآوری اطلاعات) و بهره بردن از متود توصیفی و تحلیلی است
فهیمه شریعتی
دوره 19، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 63-80
چکیده
ارادة انسان از نظر ابنسینا مسبوق به تصور است. این تصور به همراه تصدیق ضمنی شوق را میآفریند و اراده به تبع شوق، محرک اعضاست. تصورات، حالات و تمایلات غالب نفس انسان که در موارد متعددی آگاهانه نبودهاند اراده را به مرحلة وجوب میرساند. مطالعه در خصوص اراده در علوم دیگری چون عصب شناسی و در پرتو مطالعات مغزی نیز، به نوعی دترمینیسم ...
بیشتر
ارادة انسان از نظر ابنسینا مسبوق به تصور است. این تصور به همراه تصدیق ضمنی شوق را میآفریند و اراده به تبع شوق، محرک اعضاست. تصورات، حالات و تمایلات غالب نفس انسان که در موارد متعددی آگاهانه نبودهاند اراده را به مرحلة وجوب میرساند. مطالعه در خصوص اراده در علوم دیگری چون عصب شناسی و در پرتو مطالعات مغزی نیز، به نوعی دترمینیسم یا جبرگرایی هدایت شده است. اگرچه فرضیة توهم ارادة آزاد یه صورت دترمینیسم سخت که به دنبال آزمایش بنیامین لیبت نیز صورت گرفت مورد انتقادات زیادی واقع شده است اما این نگرش بهطور معتدل و نه افراطی در کنار تأملات فلسفی در این خصوص، وجود دترمینیسم معتدل یا به عبارت منطبق با فلسفه اسلامی، وجود ضرورتهای علی خارجی در تحقق اراده را دربر دارد. پیامدها و نتایج اخلاقی معتنابه این مسئله تبیین نوعی اختلاف منظر فاعلی به فعل اخلاقی، نقش اخلاق و ملکات در تحقق ارادههای مرتبط با افعال، نقش عوامل زیستی یا فیزیولوژیکی در اراده، عدم برداشتهای واحد و تأثیرپذیری یکسان از ضرورتهای اخلاقی و ضرورت توجه به نسبیت در اتصاف فاعل به خیّر و شرور
عین اله خادمی؛ علی حیدری علی حیدری؛ کبری عباسی نیا
دوره 14، شماره 2 ، تیر 1393
چکیده
مسئلة نسبی بودن یا مطلق بودن گزارههای اخلاقی از مهمترین مسائل مطرح در فلسفة اخلاق است که پذیرش هر کدام از این دو مبنا پیامدهایی تأثیرگذار بر نظامسازی اخلاقی دارد. یکی از موارد زمینهساز نسبیگرایی اخلاقی، مسئلة تزاحم تکالیف است. با توجه به اینکه تکالیف اخلاقی ناظر به عمل و رفتار انسان است، به دلیل پیچیدگی شرایط اجتماعی وقوع ...
بیشتر
مسئلة نسبی بودن یا مطلق بودن گزارههای اخلاقی از مهمترین مسائل مطرح در فلسفة اخلاق است که پذیرش هر کدام از این دو مبنا پیامدهایی تأثیرگذار بر نظامسازی اخلاقی دارد. یکی از موارد زمینهساز نسبیگرایی اخلاقی، مسئلة تزاحم تکالیف است. با توجه به اینکه تکالیف اخلاقی ناظر به عمل و رفتار انسان است، به دلیل پیچیدگی شرایط اجتماعی وقوع تعارض یا تزاحم بین تکالیف در ظرف عمل ممکن است. در پژوهش حاضر، با پذیرش مطلق بودن گزارههای اخلاقی، برخی از راههای رایج حل تزاحم از دیدگاه اندیشمندان اسلامی بررسی شد. راهحل پیشنهادی این است که باید بین فلسفة اخلاق به عنوان یک علم دارای مسائل و روش و قلمرو مشخص و جامعهشناسی اخلاق به عنوان علم دیگر با روشی مختص به خود، تفکیک قائل شویم. مسئلة مطلق یا نسبی بودن گزارههای اخلاقی به فلسفة اخلاق و مسئلة تعارض تکالیف به حوزة جامعهشناسی اخلاق مرتبط است. پس نباید با اتکا به تزاحم تکالیف در ظرف عمل، نسبی بودن گزارههای اخلاقی را نتیجه گرفت، اما برای حل تزاحم تکالیف در مقام جامعهشناسی اخلاق میتوان با تکیه بر بررسی نتایج و پیامدهای عمل اخلاقی، با ترجیح اهم بر مهم و روشهای دیگر اقدام کرد. نکتة مهم این است که مکتبی در فلسفة اخلاق میتواند در حل تعارضات اخلاقی توفیق یابد که به الزام و نتیجه یا وظیفه و غایت، توأمان بها دهد و فلسفة اخلاق با رویکرد اسلامی از چنین ظرفیتی برخوردار است.
حسین اترک؛ مریم خوشدل روحانی
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1393
چکیده
نظریة اعتدال یکی از انواع نظریات اخلاق فضیلت است که افلاطون و ارسطو نظریهپردازان اصلی آن در یونان باستان بودند. این نظریه به دلیل سازگاری با متون دین اسلام، نزد فیلسوفان و علمای اخلاق اسلامی رواج زیادی یافت؛ به نحوی که اغلب حکمای اسلامی چون فارابی، ابنسینا، مسکویه، خواجه نصیر طوسی و ملاصدرا تابع این نظریهاند. هستة اصلی نظریة ...
بیشتر
نظریة اعتدال یکی از انواع نظریات اخلاق فضیلت است که افلاطون و ارسطو نظریهپردازان اصلی آن در یونان باستان بودند. این نظریه به دلیل سازگاری با متون دین اسلام، نزد فیلسوفان و علمای اخلاق اسلامی رواج زیادی یافت؛ به نحوی که اغلب حکمای اسلامی چون فارابی، ابنسینا، مسکویه، خواجه نصیر طوسی و ملاصدرا تابع این نظریهاند. هستة اصلی نظریة اعتدال قاعدة اعتدال است که بر اساس آن فضیلت اخلاقی به اعتدال و میانهروی تعریف و همة فضایل اخلاقی به لحاظ وجودی مابین دو رذیلت افراط و تفریط در نظر گرفته میشوند. لذا توصیة عملی این نظریه رعایت اعتدال در همة عواطف و اعمال است. نظریة اعتدال با وجود نکات قوتی چون سادگی، شهرت و مورد پذیرش عامه بودن، از اشکالاتی نیز چون عدم انسجام درونی، ابهام در مفهوم حد وسط، مشکل تعیین حد وسط، نقص در حل تعارضات اخلاقی و عدم شمول و فراگیری بر تمام فضایل و رذایل برخوردار است. این مقاله به ارزیابی نظریة اعتدال بر اساس معیارهای سنجش نظریههای اخلاقی میپردازد.
بیژن ظهیری ناو؛ شهلا شریفی
دوره 13، شماره 3 ، مهر 1392
چکیده
علم کلام به معنای استدلال در بارة مفهوم آیات وحی و تأویل آن تا زمان خلفای راشدین به دلایلی مرسوم نبود، اما به دلیل ویژگی تعقلگرایی اسلام و وجود علمای فرهیخته، منجر به پیشرفت علم کلام برای مقابله با افکار غیر توحیدی گردید و سه فرقة اشاعره، معتزله و امامیه مهمترین دیدگاه کلامی اسلامی را پدید آوردند. از میان این سه مذهب کلامی به دلایلی، ...
بیشتر
علم کلام به معنای استدلال در بارة مفهوم آیات وحی و تأویل آن تا زمان خلفای راشدین به دلایلی مرسوم نبود، اما به دلیل ویژگی تعقلگرایی اسلام و وجود علمای فرهیخته، منجر به پیشرفت علم کلام برای مقابله با افکار غیر توحیدی گردید و سه فرقة اشاعره، معتزله و امامیه مهمترین دیدگاه کلامی اسلامی را پدید آوردند. از میان این سه مذهب کلامی به دلایلی، اشاعره یکهتاز میدان شدهاند. این غلبه در ادبیات فارسی و ایرانیان، حتی تا زمان حاضر نمود چشمگیری دارد. پژوهش در افکار اشعری به وجود تشابهاتی با اندیشة ایرانشهری منتهی میشود. شاید بتوان گفت قسمتی از طرز فکر اشاعره که بزرگان نامداری همچون مولوی، سعدی، حافظ، نظامی و عطار مروجان آن بودند، بیشتر تحت تأثیر اندیشههای ایرانشهری است. هدف این مقاله بررسی میزان تأثیر دیدگاه اشعری در محدودة گلستان سعدی است که به زعم نگارندگان این سطور، نسبت به آثار دیگر او کمرنگتر است و بسیاری از مسائل کلامی نظیر رؤیت خدا، حادث یا قدیم بودن قرآن و عالم، مرتکب گناه کبیره و...ندیده گرفته میشود.گلستان حیطة جولان یک فقیه متکلم متعصب نیست، بلکه نمایندة تجربه و آموختههای یک معلم اخلاق است و به همین دلیل بازتاب تفکر اشعری درحیطة مسائلی است که با تربیت و اخلاق در ارتباط است.این فرضیه در لحن کلام و موضوعات مورد توجه او به خوبی مشهود و با یافتن نمونه قابل اثبات است.
محسن عبدالهی
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
در قرن چهارم هجری گروهی از اندیشمندان موسوم به اخوان الصفا و خلان الوفا به این فکر افتادند که برای نشر علوم عقلی و نزدیک کردن دین و فلسفه به یکدیگر و آگاه نمودن مردم نسبت به مسائل علمی و دینی رسالاتی مختصر، بدون ذکر نام مؤلفان بنویسند و به صورت پنهانی منتشر کنند تا بتوانند در جهت زدودن انحراف از جامعة اسلامی فعالیت نمایند. در آن هنگام، ...
بیشتر
در قرن چهارم هجری گروهی از اندیشمندان موسوم به اخوان الصفا و خلان الوفا به این فکر افتادند که برای نشر علوم عقلی و نزدیک کردن دین و فلسفه به یکدیگر و آگاه نمودن مردم نسبت به مسائل علمی و دینی رسالاتی مختصر، بدون ذکر نام مؤلفان بنویسند و به صورت پنهانی منتشر کنند تا بتوانند در جهت زدودن انحراف از جامعة اسلامی فعالیت نمایند. در آن هنگام، بهرغم وجود مشکلات سیاسی و اجتماعی متعدد، مسلمانان از رشد فکری و علمی برخوردار بودند و نه تنها در زمینة فلسفه و سیاست بلکه در سایر جنبههای علمی به مرحلة رشد و شکوفایی رسیده بودند. اخوانالصفا به موازات برخورداری از اندیشة دینی، عامل بازتولید بیداری فکری و توجه به علوم عقلی و فلسفه و حکمت یونانی در آن دوره هستند. طرح مسائل مذهبی در یک چهارچوب سازمان یافته و تلاش برای نظم دادن به مؤلفه های معرفت شناسی دینی بر محورهای خداشناسی، نبوت، انسان شناسی، معرفت نفس و اخلاق در این خصوص دارای اهمیت زیاد است.
امیر دیوانی؛ رحیم دهقان سیمکانی
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می-توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشههای ایشان در این زمینه بهدست آورد. جهات اشتراک این است که اولاً هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند؛ ثانیاً مسئولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانستهاند؛ ثالثاً قائل به وجوه ...
بیشتر
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می-توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشههای ایشان در این زمینه بهدست آورد. جهات اشتراک این است که اولاً هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند؛ ثانیاً مسئولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانستهاند؛ ثالثاً قائل به وجوه و اعتبارات در باب ارزشهای اخلاقی هستند. جهات افتراق هم از این قرار است که اولاً معنای عقل از دیدگاه آنان متفاوت است؛ به این بیان که عقل از نظر ملاصدرا قوهای از نفس است ولی در اندیشة عبدالجبار، علوم یا بدیهیاتی است که آدمی از پیش آنها را واجد است. ثانیاً به لحاظ وجودشناختی،کاربرد عقل در اخلاق در اندیشة ملاصدرا به جهت برخورداری از مبانی فلسفة ملاصدرا نظیر اصالت وجود و حرکت جوهری، به اخلاق متعالیه منجر میشود اما در اندیشة قاضی عبدالجبار به جهت فقدان این مبانی، گرایش به انسانگرایی دارد. ثالثاً شهود عقلانی در دیدگاه این دو اندیشمند متفاوت است.
مسلم محمدی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
استاد مطهری در میان گرایشها و نظریات گوناگون در گستره مکاتب اخلاقی، به پرستش الهی به عنوان بنیاد اساسی مکتب اخلاقی اسلام معتقد است. مبنای دیدگاه فوق از نظر ایشان این است که هر گونه کار اخلاقی عبادت خداست حتی اگر شخص به آن توجه نداشته باشد. پرستش از نظر استاد دارای دو جنبه است باطنی یعنی سیر انسان از خلق به خالق و ظاهری عبارت است از ...
بیشتر
استاد مطهری در میان گرایشها و نظریات گوناگون در گستره مکاتب اخلاقی، به پرستش الهی به عنوان بنیاد اساسی مکتب اخلاقی اسلام معتقد است. مبنای دیدگاه فوق از نظر ایشان این است که هر گونه کار اخلاقی عبادت خداست حتی اگر شخص به آن توجه نداشته باشد. پرستش از نظر استاد دارای دو جنبه است باطنی یعنی سیر انسان از خلق به خالق و ظاهری عبارت است از نوع آداب و اعمالی که باید پرستش به آن شکل صورت گیرد. در این مقاله پس از تبیین هویت معرفتی و حکمتهای اخلاقی و تربیتی پرستش، جنبههای معیاری آن، کنکاش خواهد شد و در نهایت به صورت مورد پژوهانه، مبانی معرفتشناسانة نظریة پرستش، مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه اثبات خواهد شدکه نظریة پرستش با توجه به دارا بودن مؤلفههای لازم عقلی و نقلی، میتواند یک مکتب اخلاقی - منطقی و معتدل باشد.
مجید اکبری؛ فاطمه امین
دوره 9، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
اخلاق و سیاست از شاخههای حکمت عملی و در پی تأمین سعادت انسان هستند. سعادت مفهوم محوری اخلاق ارسطوست. او در اخلاق به دنبال مطلوبی است که فینفسه مطلوب باشد، نه آنکه به دلیل چیز دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پی «خیر اعلاء»است، که همان سعادت است. جامعه هم باید در پی خیر اعلاء باشد، حصول سعادتهای فردی از راه سعادتهای اجتماع ...
بیشتر
اخلاق و سیاست از شاخههای حکمت عملی و در پی تأمین سعادت انسان هستند. سعادت مفهوم محوری اخلاق ارسطوست. او در اخلاق به دنبال مطلوبی است که فینفسه مطلوب باشد، نه آنکه به دلیل چیز دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پی «خیر اعلاء»است، که همان سعادت است. جامعه هم باید در پی خیر اعلاء باشد، حصول سعادتهای فردی از راه سعادتهای اجتماع امکان پذیر است و نیز بالعکس. فلسفة اخلاق در بارة خصال فردی انسانهاست به این اعتبار که در جامعه زندگی می-کنند، فلسفة سیاست هم در بارة زندگی، رفتار و کردار اجتماعی انسانهاست. در نوشتار حاضر، سعی بر آن است تا تبیینی برای نسبت میان اخلاق وسیاست بیابیم.
حسین اترک
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1388
چکیده
معنا و ماهیت دروغ گرچه در ابتدا روشن مینماید؛ ولی با اندکی تأمل، پرسشهای زیادی پیرامون آن مطرح میشود که پرداختن به آن را ضرورت میبخشد. به نظر میرسد در ماهیت دروغ چهار شرط لازم است: شرط بیان خبر؛ شرط خلاف واقع بودن خبر، شرط تخاطب و شرط قصد فریب داشتن. بین دروغ و فریب فرق است. دروغ نوعی فریب است که منحصر در گفتار و هر چیزی که قائم ...
بیشتر
معنا و ماهیت دروغ گرچه در ابتدا روشن مینماید؛ ولی با اندکی تأمل، پرسشهای زیادی پیرامون آن مطرح میشود که پرداختن به آن را ضرورت میبخشد. به نظر میرسد در ماهیت دروغ چهار شرط لازم است: شرط بیان خبر؛ شرط خلاف واقع بودن خبر، شرط تخاطب و شرط قصد فریب داشتن. بین دروغ و فریب فرق است. دروغ نوعی فریب است که منحصر در گفتار و هر چیزی که قائم مقام گفتار باشد مانند نوشتار و اشاره است نه در مطلق قول و فعل؛ همچنین دروغ در خبر ممکن است نه در مطلق کلام. فریب در مطلق قول و فعل امکان دارد. دروغ مخالفت مراد متکلم با واقع نفسالامر است نه مخالفت ظاهر کلام با واقع یا اعتقاد متکلم. قصد عمد و علم به نادرستی خبر در دروغ شرط است. دروغ چون در اِخبار، محقق است پس بدون وجود مخاطب امکان ندارد. دروغ همیشه با قصد فریب مخاطب همراه است. دروغ یعنی «شخصی با قصد إخبار از واقع، خبر خلاف واقعی که خود علم به خلاف بودن آن دارد به شخص دیگر بدهد با این قصد که او باور کند این خبر واقعیت دارد». برای حل نزاع فرق کلامی در ذاتی یا اعتباری بودن قبح دروغ باید به ماهیت و تعریف دروغ رجوع کرد. اگر دروغ را خبر خلاف واقع تعریف کنیم، این عمل ذاتاً قبیح نیست مگر وجوه و اعتباراتی چون ضرر زدن، فریب دادن، اغراء به جهل به آن اضافه شود؛ ولی اگر دروغ را خبر خلاف واقع با قصد فریب دیگران تعریف کنیم قبح آن ذاتی خواهد بود
حسین اترک
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
سر ویلیام دیوید راس برجستهترین چهرة اخلاق وظیفهگرا پس از کانت است. در این مقاله، به تبیین نظریة ابتکاری او مبنی بر تفکیک «وظایف اخلاقی در نگاه نخست» از «وظایف در مقام عمل» برای حل مشکل تعارض وظایف، که اخلاق کانت با آن مواجه بود، میپردازیم. همچنین برخی از آراء مهم فرا اخلاقی او را که در دیدگاه هنجاری مؤثر است، بیان خواهیم کرد. راس ...
بیشتر
سر ویلیام دیوید راس برجستهترین چهرة اخلاق وظیفهگرا پس از کانت است. در این مقاله، به تبیین نظریة ابتکاری او مبنی بر تفکیک «وظایف اخلاقی در نگاه نخست» از «وظایف در مقام عمل» برای حل مشکل تعارض وظایف، که اخلاق کانت با آن مواجه بود، میپردازیم. همچنین برخی از آراء مهم فرا اخلاقی او را که در دیدگاه هنجاری مؤثر است، بیان خواهیم کرد. راس یک عینیتگرای اخلاقی است که حقایق اخلاقی را اوصاف واقعی مربوط به جهان میداند. او همچنین یک شهودگرای اخلاقی است که مفاهیم اخلاقی بنیادی یعنی خوبی و درستی را غیرقابل تعریف میداند، ولی عقل انسان قادر به شهود درستی و نادرستی برخی قضایای اخلاقی بنیادی است. او در باب ارزشها و وظایف، کثرتگراست. به عقیدة راس، تعارض در وظایف در نگاه نخست امکان دارد نه در وظایف در مقام عمل. وظایف در نگاه نخست اعمالی هستند که به علت داشتن اوصاف درستساز، در نگاه اول الزامی هستند ولی آنها در صورتی وظیفه در مقام عمل ما خواهند بود که در عین حال وظیفه در نگاه نخست مهمتر دیگری متوجه ما نباشد. در این صورت آن وظیفة مهمتر، وظیفه در مقام عمل خواهد بود و وظیفه در نگاه نخست، الزامی نخواهد بود. بدین ترتیب مشکل تعارض وظایف حل میشود.
اکرم خلیلی
دوره 7، شماره 2 ، تیر 1386
چکیده
جایگاه گزارههای اخلاقی از جمله مسائلی است که قرنهاست ذهن متکلمان، فلاسفه و دیگر اندیشمندان را به خود معطوف داشته و اظهارنظرهای متفاوتی در این زمینه ارائه شده است. در این مقاله، سعی شده بازتابی از دیدگاه ابن سینا در این خصوص ارائه گردد. بحث اخلاق از یک سو، با بحثهای حسن و قبح متکلمان گره خورده و از سوی دیگر، قرین مبحث قضایا، اقسام ...
بیشتر
جایگاه گزارههای اخلاقی از جمله مسائلی است که قرنهاست ذهن متکلمان، فلاسفه و دیگر اندیشمندان را به خود معطوف داشته و اظهارنظرهای متفاوتی در این زمینه ارائه شده است. در این مقاله، سعی شده بازتابی از دیدگاه ابن سینا در این خصوص ارائه گردد. بحث اخلاق از یک سو، با بحثهای حسن و قبح متکلمان گره خورده و از سوی دیگر، قرین مبحث قضایا، اقسام قیاس و مواد آن در منطق است. در این نوشتار، ابتدا به بررسی جایگاه گزارههای مذکور در حوزۀ منطق می پردازیم و سپس به اجمال این بحث را در کلام پی میگیریم؛ اینکه گزارههای اخلاقی از مشهوراتاند یا از یقینیات، اوصاف اخلاقی عینیاند یا اعتباری، و منشأ گزارههای اخلاقی امر و نهی الهی است یا معیارهای مستقل عقلی، از جمله مباحثی است که در این مجال بررسی میشوند.