رضا اکبریان؛ حسن مرادی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
از منظر حکمای مشاء، قوة خیال، حالّ در روح بخاری است که امری مادی اما لطیف میباشد و به تبع، صور خیالی نیز امری مادی و منطبع در قسمتی از مغز هستند. سهروردی به خاطر وجود صور خیالی عظیم و با توجه به محال بودن انطباع کبیر در صغیر، این امر را نادرست میدانست و جایگاه صور خیالی را عالم مُثل مُعَلقه میداند، عالمی که بالاتر از عالم ماده و پایینتر ...
بیشتر
از منظر حکمای مشاء، قوة خیال، حالّ در روح بخاری است که امری مادی اما لطیف میباشد و به تبع، صور خیالی نیز امری مادی و منطبع در قسمتی از مغز هستند. سهروردی به خاطر وجود صور خیالی عظیم و با توجه به محال بودن انطباع کبیر در صغیر، این امر را نادرست میدانست و جایگاه صور خیالی را عالم مُثل مُعَلقه میداند، عالمی که بالاتر از عالم ماده و پایینتر از عالم عقول و مُثل افلاطونی است؛ اما از نظر او نیز قوة خیال، امری مادی و فقط مظهر (و نه محل) آن صور است و نور مدبر بر اثر اشراق بر آن میتواند صور مذکور را در همان عالم مثل معلقه ببیند. در عرفان نظری، عالم مُثل مُعَلقه را مثال منفصل یا مطلق و سایة آن را در موجودات مادی، مثال متصل یا مقید مینامند. ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه، نظریة حرکت جوهری و اتحاد علم و عالم و معلوم، برای اولین بار دلایلی برای تجرد قوای ادراکی و از جمله قوة خیال بیان نموده و از آن در تبیین مسائلی چون معاد جسمانی، اثبات عالم خیال، چیستی وحی، رؤیا و تأویل استفاده کرده است. سیر تحقیق چنین است که ابتدا به نظرات مکاتب مشاء، اشراق و عرفان نظری در مورد قوة خیال و عدم تجرد آن اشاره می کنیم. در ادامه، آن دسته از مبانی وجودشناسی و نفسشناسی حکمت متعالیه که برای فهم براهین تجرد نفس لازم است، ذکر خواهد شد و سپس استدلالهای ملاصدرا دستهبندی و بررسی میشوند. در پایان، به برخی از نتایج این نظریه در تبیین خلاقیت نفس، معاد جسمانی و حشر نفوس متوسط، وجود عالم مثال متصل، ماهیت وحی، چیستی تأویل متعالیه و رابطة نفس و بدن می پردازیم. از نگاه ما نظریة تجرد قوة خیال بر مبانی محکمی استوار است و از استدلالهای متقنی برخوردار و برای حل مسائل مهمی تواناست.
محمد سعیدی مهر؛ علیرضا مصدقی حقیقی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
عموم متکلمان و فیلسوفان مسلمان در اتصاف خداوند به صفت اراده متفقاند. با این حال، در این باب که آیا اراده از صفات ذاتی است یا فعلی، اختلاف شده است. از سوی دیگر، تفسیر معنای «اراده» آن گاه که به عنوان صفت ذاتی حق تعالی پذیرفته میشود میتواند بحثانگیز باشد. ملاصدرا ارادة الهی را در هر دو مقام ذات و فعل میپذیرد، ولی در تحلیل مفهومی ...
بیشتر
عموم متکلمان و فیلسوفان مسلمان در اتصاف خداوند به صفت اراده متفقاند. با این حال، در این باب که آیا اراده از صفات ذاتی است یا فعلی، اختلاف شده است. از سوی دیگر، تفسیر معنای «اراده» آن گاه که به عنوان صفت ذاتی حق تعالی پذیرفته میشود میتواند بحثانگیز باشد. ملاصدرا ارادة الهی را در هر دو مقام ذات و فعل میپذیرد، ولی در تحلیل مفهومی «ارادة ذاتی» آن را به مفاهیم سایر صفات ذاتی (مانند علم، حب ) فرو میکاهد. این رویکرد، که میتوان آن را «رویکرد فروکاهشی» نامید، کمابیش مورد قبول بسیاری از حکیمان طرفدار حکمت متعالی قرار گرفته است. با این حال، علامه طباطبایی، هر چند اراده را از صفات کمالی وجودی میداند ارجاع معنایی ارادة ذاتی را به معانی دیگر صفات نمیپذیرد و بر اساس تبیینی که در نحوة انتزاع صفات فعلی ارائه میکند در برخی آثار خود به ویژه در تفسیر المیزان به نفی ارادة ذاتی (به عنوان صفتی که از استقلال مفهومی برخوردار است) تمایل یافته است. در این مقاله، ضمن تحلیل رویکرد فروکاهشی حکمت متعالیه نقد علامه طباطبایی بر این رویکرد بررسی میشود. نتیجة نهایی بحث این است که نقد علامه این رویکرد را با چالشی اساسی روبه رو ساخته است.
رضا اکبریان؛ حسین علی محمدی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1387
چکیده
در این مقاله، ابتدا پیرامون تقسیم وجود به مستقل و رابط، توضیحاتی ارائه و بیان شده است که اصطلاح «وجود رابط» در حکمت متعالیه دارای معنای جدیدی، علاوه بر معنای مشهور و متداول خود در حکمت رسمی میباشد. از این رو، با بهرهگیری از کلام صدرالمتألهین(ره)، به تبیین این معنا که بیانگر نحوة تحقق معلول است، میپردازیم، سپس اثبات مینماییم ...
بیشتر
در این مقاله، ابتدا پیرامون تقسیم وجود به مستقل و رابط، توضیحاتی ارائه و بیان شده است که اصطلاح «وجود رابط» در حکمت متعالیه دارای معنای جدیدی، علاوه بر معنای مشهور و متداول خود در حکمت رسمی میباشد. از این رو، با بهرهگیری از کلام صدرالمتألهین(ره)، به تبیین این معنا که بیانگر نحوة تحقق معلول است، میپردازیم، سپس اثبات مینماییم که برهان بدیع و منحصر به فردی از سوی علامه طباطبایی (ره) بر تحقق وجود رابط در خارج اقامه شده است و برهان ایشان با آنچه مرحوم صدرالمتألهین در آثار خود بدان اشاره نموده است متفاوت می باشد؛ در ادامه پس از تقریر این برهان، به تأمل در نتایج حاصل از آن میپردازیم و نشان میدهیم که «وجود رابط» اثبات شده در این برهان، با «وجود رابط» اثبات شده در مباحث علت و معلول متمایز است و یکسان انگاشتن این دو حقیقت صحیح نیست.
اعظم قاسمی
دوره 7، شماره 2 ، تیر 1386
چکیده
در حکمت متعالیه، مبحث شناختشناسی با پیشگامی علامه طباطبایی و تبعیت مرتضی مطهری به طور خاص مطرح شد. به اعتقاد مطهری، بنبست شناخت تنها در فلسفة اسلامی گشوده شده است. او راه حل را چنین تبیین میکند: ماهیات یا معقولات اولیه منشأ انتزاع مفاهیم فلسفی همچون امکان، ضرورت، علیت و ... هستند و چون معقولات اولیه نیز به دلایل وجود ذهنی با آنچه در عالم ...
بیشتر
در حکمت متعالیه، مبحث شناختشناسی با پیشگامی علامه طباطبایی و تبعیت مرتضی مطهری به طور خاص مطرح شد. به اعتقاد مطهری، بنبست شناخت تنها در فلسفة اسلامی گشوده شده است. او راه حل را چنین تبیین میکند: ماهیات یا معقولات اولیه منشأ انتزاع مفاهیم فلسفی همچون امکان، ضرورت، علیت و ... هستند و چون معقولات اولیه نیز به دلایل وجود ذهنی با آنچه در عالم خارج است مطابقت دارند، شناخت امکانپذیر میشود. در این مقاله، دلایل مطرح شده در حکمت متعالیه، در خصوص تطابق بین صور ذهنی با ماهیات خارجی نقد و بررسی میشود. در خصوص ایـن نظـریه باید گفت میتوان پـذیرفت که معقولات ثانیه از معقولات اولیه انتزاع می-شود، اما مشکل اصلی شناخت همان معقولات اولیه است و اینکه چه دلیلی برای مطابقت وجود دارد. بدیهی دانستن شناخت در واقع پاک کردن صورت مسئله است و نه حل آن. اگر اشکال مربوط به مطابقت ذهن با خارج مطرح باشد معقولات ثانیه نمیتواند مشکل شناخت را حل کند. در حکمت متعالیه بحث شناخت از بحث وجود و ماهیت انفکاک ندارد. به نظر میرسد بحث مطابقت ماهیت ذهنی با ماهیت عینی در مبحث وجود ذهنی بیشتر بر مبنای «اصالت ماهیت» است تا بر مبنای «اصالت وجود». ارائة راه حل برای مسئلة شناخت، موضوع یک پژوهش مستقل است و این مقاله تنها به نقادی نظریة شناخت در حکمت متعالیه میپردازد تا متفکران با عنایت به اشکالات موجود به پاسخ مناسب بیندیشند.