تفکیک حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی، یکی از مهمترین نوآوریهای منطقدانان مسلمان است که با صراحت برای اولین بار در آثار علامه دوانی طرح و به کار گرفته شده است و منطقدانان بعدی مانند ملاصدرا و دیگران از این تفکیک در حل بسیاری از مسائل منطقی و فلسفی بهره جستهاند. با وجود این، تفکیک به صورت غیرصریح در آثار ارسطو، فارابی، ابنسینا ...
بیشتر
تفکیک حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی، یکی از مهمترین نوآوریهای منطقدانان مسلمان است که با صراحت برای اولین بار در آثار علامه دوانی طرح و به کار گرفته شده است و منطقدانان بعدی مانند ملاصدرا و دیگران از این تفکیک در حل بسیاری از مسائل منطقی و فلسفی بهره جستهاند. با وجود این، تفکیک به صورت غیرصریح در آثار ارسطو، فارابی، ابنسینا و دیگران طرح و به صورت شگفتآوری با حمل اولی ذاتی مخالفت شده است. این مقاله، با بررسی آثار منطقی در دو دورة پیش و پس از علامه دوانی، پنج دلیل منطقی و غیرمنطقی (= دلیل و علت) در مخالفت با حمل اولی در آثار دورة نخست یافته است که بدون پاسخگویی به این دلایل، امکان خروج از پارادایم دورة نخست و ورود به پارادایم دورة دوم، چندان محتمل به نظر نمیرسد. قطب رازی و قوشجی از دورة نخست و دوانی از دورة دوم، سه منطقدانی هستند که با پاسخگویی به دلایل پنجگانه توانستند نقطه عطفی در منطق اسلامی پدید آورند و حمل اولی ذاتی را از حضیض بیتوجهی خارج کنند و به محور مهمی در حل مسائل فلسفی بدل سازند.
در تطبیق منطق قدیم و جدید، یکی از بزرگترین دشواریها مربوط به «پیشفرض وجودی» (یا به زبان فلسفة اسلامی، «قاعدة فرعیه») است. منطق جدید، با نفی این پیشفرض و قاعده، محصورات اربع را به گونهای تحلیل کرده است که بسیاری از قواعد منطق قدیم، بر پایة آن، نامعتبر میگردد. در مواجهه با این پدیده، برخی قاعدة فرعیه را نادرست شمردهاند و برخی ...
بیشتر
در تطبیق منطق قدیم و جدید، یکی از بزرگترین دشواریها مربوط به «پیشفرض وجودی» (یا به زبان فلسفة اسلامی، «قاعدة فرعیه») است. منطق جدید، با نفی این پیشفرض و قاعده، محصورات اربع را به گونهای تحلیل کرده است که بسیاری از قواعد منطق قدیم، بر پایة آن، نامعتبر میگردد. در مواجهه با این پدیده، برخی قاعدة فرعیه را نادرست شمردهاند و برخی دیگر، منطق جدید را در نادیده گرفتن این قاعده سرزنش کردهاند. گروه سومی، نیز، با توجیه یا با پیشنهاد تلاش کردهاند میان این دو منطق آشتی برقرار سازند. گروه اول (پیروان منطق جدید)، دربارة بداهت قاعدة فرعیه و پیشفرض وجودی سخنی برای گفتن ندارند و گروه دوم، نیز، در تحلیل صوری و فرمولبندی محصورات اربع، دستشان خالی است. گروه سوم، که در این میان، تلاشهای ارزندهای در هر دو زمینه دارند، موضوع اصلی پژوهش در این مقاله را تشکیل میدهند. در این مقاله، نشان دادهایم که همة تلاشهای این گروه، نیز با شکست مواجه شده است و هر پیشنهادی در این زمینه، هرچند برخی ایرادها را از میان برداشته، اما در حل همة آنها ناکام بوده و در برخی موارد، حتی دشواریهای تازهای پدید آورده است. در پایان نتیجه گرفتهایم که نزاع میان منطق قدیم و جدید همچنان گشوده است و منطقدانان کشورمان، تاکنون، تحلیلی از محصورات ارائه نکردهاند که هم قاعدة فرعیه را نگاه دارد هم به زبان صوری منطق جدید بیان شده باشد.
تقسیم قضایا به حقیقیه و خارجیه از نوآوریهای منطقدانان مسلمان پس از ابنسینا مانند فخر رازی و شاگردانش، افضلالدین خونجی و اثیرالدین ابهری است که متناظر با تقسیمهای فیلسوفان غربی از قبیل تقسیم به ضروری و اتفاقی (توسط ارسطو)، تقسیم به تحلیلی و ترکیبی و تقسیم به پیشینی و پسینی (توسط هیوم و کانت) است و نوع نگاه منطقدانان مسلمان به ...
بیشتر
تقسیم قضایا به حقیقیه و خارجیه از نوآوریهای منطقدانان مسلمان پس از ابنسینا مانند فخر رازی و شاگردانش، افضلالدین خونجی و اثیرالدین ابهری است که متناظر با تقسیمهای فیلسوفان غربی از قبیل تقسیم به ضروری و اتفاقی (توسط ارسطو)، تقسیم به تحلیلی و ترکیبی و تقسیم به پیشینی و پسینی (توسط هیوم و کانت) است و نوع نگاه منطقدانان مسلمان به این تقسیمها را باز مینماید. این تقسیم، در ابتدا، مورد مناقشۀ منطقدانانی چون خواجه نصیر و شاگردانش قرار گرفت، اما منطقدانان بعدی همگی، این تقسیم پذیرفتند و آن را مهم شمردند. در دوران معاصر، چند صورتبندی از قضایای حقیقیه و خارجیه در منطق جدید (توسط حائری یزدی، مرادی افوسی، کردی و وحید دستجردی) ارائه شده است. در این مقاله، با نشان دادن ضعف این صورتبندیها در نمایاندن تحلیلی که در ذهن منطقدانان ما بوده است، صورتبندی جدیدی پیشنهاد و مطابقت آن با افکار بلند منطق اسلامی نشان داده شده است.