حیدر اسماعیلی؛ علی فتح الهی؛ الهیار رحمتی
چکیده
موضوع اخلاق و اهمیت و نقش آن در سعادت انسان بر کمتر کسی پوشیده و پنهان است به دلیل همین اهمیت و نقش سازندۀ اخلاق است که همة مکاتب فلسفی اعم از مکاتب الهی و مادی نوعی روش و سبک اخلاقی و فلسفۀ اخلاق دارند. وجه مشترک این مکاتب این است که فلسفۀ اخلاق و سبک زندگانی اخلاقی در نظر آنها، متمایز و گاهی متفاوت از زندگانی معنوی ...
بیشتر
موضوع اخلاق و اهمیت و نقش آن در سعادت انسان بر کمتر کسی پوشیده و پنهان است به دلیل همین اهمیت و نقش سازندۀ اخلاق است که همة مکاتب فلسفی اعم از مکاتب الهی و مادی نوعی روش و سبک اخلاقی و فلسفۀ اخلاق دارند. وجه مشترک این مکاتب این است که فلسفۀ اخلاق و سبک زندگانی اخلاقی در نظر آنها، متمایز و گاهی متفاوت از زندگانی معنوی و دینی است، این تفاوت در مواردی به حدی است که منجر به جدایی دین از اخلاق شده است، چنانکه در اخلاق ارسطویی وکلاً اخلاق یونانی و اخلاق نزد ماکیاول، کانت و نوع متفکران مغرب زمین مشاهده میشود. لیکن از آنجا که اولاً: جوهر و ذات ادیان الهی یکی و از یک منبع و آبشخور مایه گرفته است و اگر تفاوتی در آنها دیده میشود، ناشی از شریعت است که خود تابع شرایط زمانی و مکانی است و ثانیاً: احکام و دستورات اخلاقی و سبک زندگی اخلاقی با قوانین و احکام دینی در ادیان الهی یکی است و اخلاق جدا و مستقل از دین وجود ندارد؛ بر آن شدیم تا اصول اخلاقی مطرح در ادیان الهی(آیین یهود، مسیحیت و اسلام) را بررسی کنیم و در این پژوهش به نکات ارزندهای دست یافتیم که حاکی از قرابت و همسویی فرامین اخلاقی در این ادیان الهی است. امید است دیگر پژوهشگران دربارة زوایای دیگر ابعاد اخلاقی در ادیان ابراهیمی تحقیق کنند. روش به کار رفته در این مقاله، روش کتابخانهای( یا جمعآوری اطلاعات) و بهره بردن از متود توصیفی و تحلیلی است
عبدالهادی رضایی تالارپشتی؛ دکتر محمد رضا ضمیری؛ محمدصادق جمشیدی
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 87-108
چکیده
نسبی گرایی اخلاقی ازمهم ترین مباحث درفلسفه اخلاق می باشد که چالش ها وواکنش های فراوانی در نگاه مومنانه ی اخلاقی و وحیانی وپساساختارگرایی اخلاقی به وجود آورده است ، درحوزه اصول وارزشهای اخلاقی ازمبانی هستی شناختی وانسان شناختی ومعرفت شناختی بهره برده،به طوری که اموری همچون:شک گرائی،عقل گرایی،کثرت گرایی وانگیزه های درونی انسان از،سلیقه،میل،احساس،لذت،رنج ...
بیشتر
نسبی گرایی اخلاقی ازمهم ترین مباحث درفلسفه اخلاق می باشد که چالش ها وواکنش های فراوانی در نگاه مومنانه ی اخلاقی و وحیانی وپساساختارگرایی اخلاقی به وجود آورده است ، درحوزه اصول وارزشهای اخلاقی ازمبانی هستی شناختی وانسان شناختی ومعرفت شناختی بهره برده،به طوری که اموری همچون:شک گرائی،عقل گرایی،کثرت گرایی وانگیزه های درونی انسان از،سلیقه،میل،احساس،لذت،رنج وجامعه وعقل ،خاستگاه نظری وعملی آن می باشند.این دیدگاه نظری ،اخلاق عملی را پایه گذاری کرده است که تحت تاثیر آن ،انسان معاصراز کمال حقیقی که در منابع اسلامی از آن خبر داده شده است ،محروم گردید.زیرا گرایش های انسانی به مبانی و پیامدهای نسبیّت گرایی اخلاقی از یک سو وابتلاء به پیامدهای آن از سوی دیگر،موجب دورشدن انسان از آموزه های وحیانی ناظر بر اخلاق مطلق وعینی می باشد که البته در آیات وروایات از آن خبر داده شده است.در این مقاله ، با شیوه تحلیل ، تبیین وتطبیق،مبناها و پیامدهای نسبیّت گرایی اخلاقی را به آیات وروایات ارجاع داده ونتیجه آن،اثبات نا کارآمدی نسبیّت گرایی وذهنیّت گرایی در اصول اخلاقی ،نسبت به هدف نهایی اخلاق خواهیم بود
محمد نجاتی؛ یاسر سالاری؛ مصطفی مجد
دوره 18، شماره 2 ، تیر 1397، ، صفحه 43-62
چکیده
مساله تاریخمندی وحی، قرآن را حقیقتی تاریخی می داند که مقید به ظرفیت و آگاهی مخاطبان عصر نزول بوده و تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوره است. معتقدان به این مبنا با تاکید بر تعامل(تاثیر و تاثر) وحی با مقتضیات مختلف عصر نزول، به انکار نزول دفعی قرآن پرداخته و جامعیت فرازمانی و فرامکانی گزاره ها و احکام وحیانی را نفی می کنند. تجربه نبوی ...
بیشتر
مساله تاریخمندی وحی، قرآن را حقیقتی تاریخی می داند که مقید به ظرفیت و آگاهی مخاطبان عصر نزول بوده و تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوره است. معتقدان به این مبنا با تاکید بر تعامل(تاثیر و تاثر) وحی با مقتضیات مختلف عصر نزول، به انکار نزول دفعی قرآن پرداخته و جامعیت فرازمانی و فرامکانی گزاره ها و احکام وحیانی را نفی می کنند. تجربه نبوی یکی از تئوری های مهم در این حوزه محسوب می شود. دکتر سروش ذیل تبیین این تئوری مدعی است که تجربه نبوی نظریه ای ریشه دار در تفکر جهان اسلام بوده و خیل عظیمی از فارابی گرفته تا ابن سینا، خواجه و ملاصدرا بدان اذعان نموده اند. سنجش تئوری مذکور نشان می دهد که تجربه نبوی در بردارنده دو آسیب جدی(مغالطه بومی سازی و انتحال) است. لذا با توجه به تفارق حداکثری دو کتاب مقدس قرآن و انجیل موجود و تفاوت مفهومی و مصداقی وحی در این دو حوزه، تعمیم و تسری مباحث مطرح در حوزه وحی شناختی مسیحیت به الهیات اسلامی و یکسان انگاری فرایندها و نتایج از سنخ مغالطه اشتراک لفظ است زیرا وحی در مسیحیت و اسلام جز در لفظ، شباهت چندانی با یکدیگر ندارند. دوم در مدعای ریشه دار بودن تجربه نبوی، صرفنظر از خلط بین دو مفهوم متخیله و قوه خیال، بررسی موید آن است که مدعای ریشه داری حداقل در تفکر صدرایی صائب نیست. زیرا ملاصدرا با اغماض از کارکرد قوه متخیله در تبدیل معقولات وحیانی به محسوسات و جزئیات، بر اساس تطابق عوالم سه گانه وجودی و با استمداد از شهود دو قوه حس مشترک و خیال پیامبر از عالم خیال منفصل به تبیین جزئیات وحی می پردازد. همچنین صدرالمتالهین بر اساس مبانی فلسفی خویش معتقد است: شخص معصوم به جهت اینکه وحی را در نهایت روشنی، وضوح و اطلاق دریافت می کند؛ در نتیجه بی نیاز از هر گونه دستکاری احتمالی قوای نفسانی خواهد.
محمدمهدی باباپور گل افشانی؛ قدیر اسفندیار
دوره 13، شماره 2 ، تیر 1392
چکیده
در این مقاله به معناشناسی «عقل» و «تفکر» و به ارتباط آن دو با «نفس» و «فطرت انسان» پرداخته شده است. اگرچه «عقل» در اصطلاح معروف و فلسفیاش در دو معنای «جوهر بسیط» و «قوة نفس» استعمال شده است، ولی بررسیهای لغوی و قرآنی نشان میدهد که معنای اصلی این ماده -یعنی «امساک» و «نگهداری»- است و برای آن باید به قرآن توجه شود. ارشاد قرآن به تعقل، ...
بیشتر
در این مقاله به معناشناسی «عقل» و «تفکر» و به ارتباط آن دو با «نفس» و «فطرت انسان» پرداخته شده است. اگرچه «عقل» در اصطلاح معروف و فلسفیاش در دو معنای «جوهر بسیط» و «قوة نفس» استعمال شده است، ولی بررسیهای لغوی و قرآنی نشان میدهد که معنای اصلی این ماده -یعنی «امساک» و «نگهداری»- است و برای آن باید به قرآن توجه شود. ارشاد قرآن به تعقل، تنها ارشاد به علم و دانستن نیست بلکه به معنای پایبندی بر حقایق و معلومات فطری و بهره گیری از آنهاست. معنای اصلی مادة «تفکر»، «تردد و حرکت درونی نفس برای جداسازی معلومات صحیح از سقیم» میباشد. ماده «فکر» در باب «تفعل» دو معنی «مطاوعه باب تفعیل» و «تکلف» را دربردارد. با توجه به این معانی، به تلاش درونی نفس برای کشف، بازیابی و شناخت معلومات فطری»، «تفکر» اطلاق میشود که حاصل آن، بازیابی بینشهای فطری و معرفت نفس است. نفس در این فرایند و رجوع به فطرت با موانع گرایشی و مقاومتهای بعد طبیعی خود مواجه است که از این مواجهه با عنوان «جهاد با نفس» نیز یاد میشود. در نتیجه «تفکر» با شرایطی که بیان گردید، اولین گام برای موفقیت در جهاد با نفس خواهد بود.
اعظم پرچم
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل میرساند. از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت ...
بیشتر
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل میرساند. از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت انسان به خدا درگرو رحمت الهی و فراگیری صفات اخلاقی خدا و داشتن حیات معنوی است. آنچه این مقاله بدان اهتمام میورزد، شناخت مفهوم هدفمندی و نوع حیات معنوی در قرآن و عهدین است. از دیدگاه قرآن، انسان با توانمندیهایش در خلقت، مظهر تجلی صفات الهی است و قرار است در دنیا شایستگی خلافت الهی را پیدا کند ومحل ظهور اسمای الهی شود. تعالیم انبیا در تورات، مبنی بر قداست است که گویای کیفیتی است که نفیاً مستلزم دوری جستن از همة چیزهایی است که مخالف ارادة الهی است و اثباتا ًخود را وقف عبادت کردن است. در اناجیل، هدفمندی حیات بشر به دنبال انگارة سقوط بشر و گناه نخستین است و به مفهوم فدا و رستاخیز مسیح اتکا دارد. لطف الهی توسط مسیح عامل اصلی نجات بشر است و ایمان آوردن به مسیح به تنهایی و به عبارتی دیگر آموزة فیض یا همراه بودن آن با اعمال نیک در نجات بشر و آمرزیدگی او، در دو دیدگاه کاتولیک و پروتستان تفسیر متفاوت دارد. این مقاله درصدد است که چگونگی هدفمندی حیات بشر را از منظر قرآن و عهدین « تورات و انجیل» بررسی نموده تا مشترکات و مفترقات ادیان را تبیین نماید.
عبدالعلی شکر
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
حکمت به معنای دانش نظری متقن است که به عمل متناسب با آن منتهی میگردد و مانع از جهل است. فیلسوفان مسلمان حکمت را به معرفت ذات حق، تبحر در حرفه و صناعت، علم به اسباب قصوی، تحصیل برترین معلوم از طریق برترین علوم، استکمال نفس و شناخت اعیان موجودات تعریف کردهاند. همچنین واژة حکمت بیست مرتبه در قرآن ذکر شده است که با الهام از روایات و دیدگاه ...
بیشتر
حکمت به معنای دانش نظری متقن است که به عمل متناسب با آن منتهی میگردد و مانع از جهل است. فیلسوفان مسلمان حکمت را به معرفت ذات حق، تبحر در حرفه و صناعت، علم به اسباب قصوی، تحصیل برترین معلوم از طریق برترین علوم، استکمال نفس و شناخت اعیان موجودات تعریف کردهاند. همچنین واژة حکمت بیست مرتبه در قرآن ذکر شده است که با الهام از روایات و دیدگاه مفسران، معانی چندی از قبیل علم به قرآن و مواعظ و احکام آن، پیامبر و شناخت امام، علم لدنی، معرفت ذات حق، اخلاقیات و عقاید از آن به دست میآید. حاصل بررسیها نشان میدهد که حکمای مسلمان تحت تأثیر آموزههای قرآنی، فلسفة اسلامی را پرورش دادهاند. به همین جهت معانی بیان شده در این دو حوزه، بهرغم تفاوت در تعبیر، اشاره به یک حقیقت دارند و آن معرفت ذات حق و شناخت حقایق آفرینش اوست؛ به گونهای که کمال و سعادت انسان را در پی داشته باشد. گرچه فلسفه با حکمت متفاوت است، اما فلسفة اسلامی به حدی به حکمت نزدیک است که بسیاری از حکما آن دو را مترادف تلقی کرده و برخی نیز همانند سهروردی و میرداماد مکتب خویش را بر اساس حکمت پیریزی کردهاند. این نوشتار در تلاش است از طریق تحلیل مفهومی، سازگاری میان مفهوم فلسفی حکمت با آموزه قرآنی آن را نشان دهد.
اعظم پرچم؛ پروین نبیان؛ اعظم آبدار
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
متکلمان امامیه، اشاعره و معتزله عقاید خویش را به همراه استناد به آیات قرآن درکتابهایشان بیان کرده و حتی در محکوم کردن یکدیگر ازآیات بهره جستهاند. این پرسش وجود دارد که آیا صاحبان مذاهب کلامی در استفاده از آیات قرآن به انواع سیاق آیات توجه داشتهاند و آیا سیاق آیات میتواند برداشتهای مختلف را پوشش دهد؟ علامه شوشتری در احقاق الحق ...
بیشتر
متکلمان امامیه، اشاعره و معتزله عقاید خویش را به همراه استناد به آیات قرآن درکتابهایشان بیان کرده و حتی در محکوم کردن یکدیگر ازآیات بهره جستهاند. این پرسش وجود دارد که آیا صاحبان مذاهب کلامی در استفاده از آیات قرآن به انواع سیاق آیات توجه داشتهاند و آیا سیاق آیات میتواند برداشتهای مختلف را پوشش دهد؟ علامه شوشتری در احقاق الحق کلام شیعی را از علامه حلی و کلام اشعری را از روزبهان آورده و در آخر به اثبات عقایدکلامی شیعه و نقد گفتار روزبهان میپردازد. در گفتار هر یک استناد به آیات موجود است. این پژوهش درصدد است استناد هر سه متکلم به آیات را در بحث رؤیت خدا، از منظر سیاق آیات بررسی نماید. ضمن جستجو روشن میشود که روزبهان در استنادش به آیة 143/ اعراف در بحث رؤیت خدا خطا رفته و آنرا جسمانی معنا کرده و دیدگاه کلامیاش را حمل بر آیه نموده است. علامه حلی و قاضی شوشتری نیز به دلیل اهتمام به ابطال نظر او و اشاعره از سیاق آیه تا اندازهای غافل شدند.
محمدرضا ابراهیم نژاد
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
اهمیت اعجاز و اعجاز تشریعی قرآن از میزان حضور و تأثیرگذاری قرآن در جامعة بشری قابل ارزیابی است و با توجه به توسعة روزافزون علوم، بررسی و تبیین اعجاز تشریعی قرآن امری ضروری است. البته پژوهش در مسئلة اعجاز قرآن دارای سابقهای دیرینه است اما اعجاز تشریعی قرآن مورد توجه شایان نبوده، در حالی که قرآن کریم این مسئله را مورد تأکید قرار داده ...
بیشتر
اهمیت اعجاز و اعجاز تشریعی قرآن از میزان حضور و تأثیرگذاری قرآن در جامعة بشری قابل ارزیابی است و با توجه به توسعة روزافزون علوم، بررسی و تبیین اعجاز تشریعی قرآن امری ضروری است. البته پژوهش در مسئلة اعجاز قرآن دارای سابقهای دیرینه است اما اعجاز تشریعی قرآن مورد توجه شایان نبوده، در حالی که قرآن کریم این مسئله را مورد تأکید قرار داده است.با عنایت بهاینکه این موضوع مسئلهای میان رشتهای و دارای صبغههای کلامی و تفسیری است، در این مقاله راههای اثبات اعجاز تشریعی قرآن طی میگردد. نخست آنکه قوانین و شرایع قرآن دارای ویژگیهای فرابشری و اعجازی است. دوم قوانین و شرایع قرآن متأثر از تورات نیست بلکه بر شرایع تورات فائق است و سوم آنکه شرایع قرآن از معایب و نارساییهای قوانین عرفی مبرا و وارسته است و با این همه توسط پیامبر اسلام (ص) که فردی «امی» و درس نخوانده بود، بیان شد و این دلیل واضحی بر اعجاز و الهی بودن قرآن است.