آموزة گناه یکی از اصلیترین ارکان قرائت پولسی مسیحیت است که ضمن توجیه آموزة نجات، الوهیت مسیح را تأیید و تصدیق میکند. در واقع گناه، نجات یا فیض و الوهیت مسیح ارتباط ضروری و وثیقی با هم دارند که رد یا انکار یکی از آنها نظام استعلایی پولس را با چالش جدی مواجه میکند. بر همین اساس متکلمان و فلاسفة مسیحی از جمله: آگو ستین، آنسلم و ادو ...
بیشتر
آموزة گناه یکی از اصلیترین ارکان قرائت پولسی مسیحیت است که ضمن توجیه آموزة نجات، الوهیت مسیح را تأیید و تصدیق میکند. در واقع گناه، نجات یا فیض و الوهیت مسیح ارتباط ضروری و وثیقی با هم دارند که رد یا انکار یکی از آنها نظام استعلایی پولس را با چالش جدی مواجه میکند. بر همین اساس متکلمان و فلاسفة مسیحی از جمله: آگو ستین، آنسلم و ادو به منظور درک و فهم بهتر از آموزة گناه و دفاع در برابر نظرات منتقدان، ضمن حفظ چارچوب آنچه پولس در کتاب عهد جدید، در نامههایش بیان کرده به شرح، تفسیر و توجیه فلسفی آن پرداختند. آگوستین از طریق توارث، آنسلم با تکیه بر طبیعت بشر و ادو به واسطة نسبت مصادیق با انواعشان میکوشند تا تبیین بهتری از مسئلة گناه عرضه کنند اما به نظر میرسد که هیچ یک از آنها قادر به ارائه توجیهی متقن در این خصوص نمیشوند. این مقاله بر آن است تا ضمن تحلیل و بررسی به نقد آرای ایشان بپردازد.
در تاریخ اندیشة بشری، برای اثبات وجود خدا راهها و شیوههای گوناگونی ارائه شده است. در میان براهین اثبات وجود خدا، برهان وجودی بحث برانگیزترین آنها بوده است. برهان وجودی با تحلیل مفهوم خداوند، وجود واقعی او را اثبات میکند. این برهان از هر گونه مفهوم تجربی فراتر رفته است. سابقة تاریخی برهان وجودی به ارسطو میرسد، اما این آنسلم ...
بیشتر
در تاریخ اندیشة بشری، برای اثبات وجود خدا راهها و شیوههای گوناگونی ارائه شده است. در میان براهین اثبات وجود خدا، برهان وجودی بحث برانگیزترین آنها بوده است. برهان وجودی با تحلیل مفهوم خداوند، وجود واقعی او را اثبات میکند. این برهان از هر گونه مفهوم تجربی فراتر رفته است. سابقة تاریخی برهان وجودی به ارسطو میرسد، اما این آنسلم بود که در فلسفة غربی آن را در کتاب پروسلوگیون (proslogion) ]گفت و گو با غیر[ به صورت برهان بیان کرده است. از زمان خود آنسلم، مخالفان و موافقان این برهان برای اثبات عقیدة خود قلم-فرسایی کردهاند. در این میان، دفاع دکارت از این برهان در قرن هفدهم با تقریر جدید، توجه متفکران را به نحو ویژه به آن جلب کرد. آراء متفاوت برخی فیلسوفان مسلمان معاصر در اعتبار و عدم اعتبار منطقی این برهان نیز جالب توجه است. به هر حال به نظر دقیق، برهان وجودی دلیلی مبهم، نامعتبر و مبتنی بر مغالطهای از نوع خلط میان مفهوم وجود و مصداق آن است.