میثم اورنگی؛ محمدرضا امامی نیا
چکیده
قیاس اولویت به معنای قوی بودن علت حکم در فرع و سرایت حکم اصل به فرع، از براهین و قواعدی است که در قرآن استفاده شده است. از جمله موارد استفاده از این قاعده، اثبات خلق جدید و بازگرداندن موجودات (انسان) در معاد است. قرآن در مرحلة نخست برای برطرف کردن استبعاد مشرکان، خلقت جدید موجودات در معاد را با خلقت ابتدایی قیاس کرده است و بیان می دارد ...
بیشتر
قیاس اولویت به معنای قوی بودن علت حکم در فرع و سرایت حکم اصل به فرع، از براهین و قواعدی است که در قرآن استفاده شده است. از جمله موارد استفاده از این قاعده، اثبات خلق جدید و بازگرداندن موجودات (انسان) در معاد است. قرآن در مرحلة نخست برای برطرف کردن استبعاد مشرکان، خلقت جدید موجودات در معاد را با خلقت ابتدایی قیاس کرده است و بیان می دارد که هرگاه خداوند قادر به خلقت مسبوق به عدم باشد به طریق اولی قادر به بازگرداندن خلقی است که مسبوق به عدم نیست. در ضمن این بحث اشاره شده است که آفرینش این دو خلق، در نزد خداوند به یک اندازه قدرت لازم دارد و خلقت هیچ کدام نسبت به دیگری مشقت و سختی همراه ندارد. در مرحلة بعد، برای اثبات خلق جدید و بازگرداندن انسان در معاد، قدرت بر آفرینش آسمان و زمین که با ذهن منکران معاد همخوانی بیشتری دارد حد وسط در قیاس اولویت قرار گرفته و اثبات شده است که هرگاه خداوند قادر به آفرینش آسمان و زمین با آن عظمت و اجزای بزرگ باشد به طریق اولی قادر است انسان را که تنها از گل چسبنده و دارای اجزای کوچک است دوباره بازگرداند. در ذیل این قیاس مِثلیت بدن دنیوی و اخروی و عینیت این دو بدن پس از ورود نفس به بدن اخروی تبیین شده است.
محمد کاظم علمی سولا؛ طوبی لعل صاحبی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
مسئلة عینیت یکی از عمیقترین مسائلی است که همواره ذهن عموم متفکران را متوجه خود ساخته است. دو فیلسوف برجستة اسلامی و غربی، ملاصدرا و کانت، این مسئله را به نحو عمیقتری موردکنکاش قرار دادهاند. این جستار درصدد بیان این موضوع است که مسائل پیرامون معرفت در نظرگاه ملاصدرا تنها بر مبنای اصول هستیشناختی وی (ذو مراتب بودن هستی و به نحو ...
بیشتر
مسئلة عینیت یکی از عمیقترین مسائلی است که همواره ذهن عموم متفکران را متوجه خود ساخته است. دو فیلسوف برجستة اسلامی و غربی، ملاصدرا و کانت، این مسئله را به نحو عمیقتری موردکنکاش قرار دادهاند. این جستار درصدد بیان این موضوع است که مسائل پیرامون معرفت در نظرگاه ملاصدرا تنها بر مبنای اصول هستیشناختی وی (ذو مراتب بودن هستی و به نحو اخص نفس انسان) و ابداعات خاصی که بر محوریت اتحاد عاقل و معقول مبتنی است از قابلیت توجیه بیشتری برخوردار است و در این راستا چگونگی و نتایج بدیع و عمیق این راهحل هستیشناختی و مقایسة آن با راهحل معرفت-شناختی کانت را پی میگیرد.