حبیب حاتمی کنکبود؛ اردشیر منظمی
چکیده
تبیین چگونگی علم پیشین خداوند و حدود فاعلیت آدمی در کنار یکدیگر، دغدغهای دیرینه است که ادیان آسمانی بدان روی کردهاند. آنگونه که میان فاعلیت آزاد آدمی که لازمۀ نظام ثواب و عقاب است با نظام علم، تقدیر و حاکمیت ارادۀ خداوند، پیوندی منطقی را به گفت آورد. از دیگر سوی، تلاش برخی رهبران مذاهب اسلامی برای پردازش مسئلۀ فاعلیت آدمی، پیامدی ...
بیشتر
تبیین چگونگی علم پیشین خداوند و حدود فاعلیت آدمی در کنار یکدیگر، دغدغهای دیرینه است که ادیان آسمانی بدان روی کردهاند. آنگونه که میان فاعلیت آزاد آدمی که لازمۀ نظام ثواب و عقاب است با نظام علم، تقدیر و حاکمیت ارادۀ خداوند، پیوندی منطقی را به گفت آورد. از دیگر سوی، تلاش برخی رهبران مذاهب اسلامی برای پردازش مسئلۀ فاعلیت آدمی، پیامدی جز دو نظریۀ جبر یا نفویض نداشته است. که یا ارادۀ آزاد آدمی را کنار مینهد یا قدرت خداوند را محدود میسازد. که در این میان، دیدگاه اهل بیت تبیینی دگرسان از فاعلیت و اختیار آدمی به دست میدهد. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بازخوانی اندیشۀ اهل بیت بههمراه نقد دیدگاههای رقیب پرداخته است، بدین شیوه که در آغاز، ویژگیهای علم خداوند همچون اطلاق، تعلق به جزئیات و خطاپذیری را آورده و سپـس مـفهوم اخـتیار در اسـلام و نـیز نقد ادلة جبریان و طرفداران اختیار پرداخته است. و در پـایان، بـا حفـظ مـعنای علـم خـداوند بـر سـازگـاری آن با اختیار آدمی تـلاش نموده و نگاه اهل بیت را که اندیشهای میانی است آشکار ساخته است.
زهرا جلیلی
چکیده
مسئلة جبر و اختیار از مسائلی است که از دیرباز اذهان بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. از سویی آیاتی از قرآن کریم به اموری همچون هدایت و اضلال اشاره کرده و آن را به خداوند نسبت دادهاند و از سویی دیگر آیاتی، اختیار و ارادة انسان را بیان داشته است. جستار حاضر با هدف اهمیت مسئلة جبر و اختیار در کلام شیعی امامیه شکل گرفت و درصدد ...
بیشتر
مسئلة جبر و اختیار از مسائلی است که از دیرباز اذهان بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. از سویی آیاتی از قرآن کریم به اموری همچون هدایت و اضلال اشاره کرده و آن را به خداوند نسبت دادهاند و از سویی دیگر آیاتی، اختیار و ارادة انسان را بیان داشته است. جستار حاضر با هدف اهمیت مسئلة جبر و اختیار در کلام شیعی امامیه شکل گرفت و درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که در کلام شیعی امامیه آیا انسان موجودی مختار است یا مجبور؟ و این مطلب چه آثار تربیتی بر وی دارد؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. به این معنا که سعی میشود با تبیین برخی تناقضات مربوط به اختیارباوری، مانند اختیار و شقاوت ذاتی کفار، اختیار و عمومیت خلقت، اختیار و نظام علیّت، اختیار و مشیت الهی و اختیار و قضا و قدر پرسش مذکور پاسخ یابد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مذهب تشیع با جبر سازگار نیست و با تفویض هم نمیسازد بلکه معتقد به امری میان این دو است. طوری که در نظام علّی و قضا و قدر الهی، انجام یا عدم انجام فعل، امری ممکن است و نه واجب. همچنین مشیت الهی، مشیّتی تکوینی تشریعی است یعنی خداوند با مشیت تکوینی خود، اراده کرده که انسان مختار باشد و علت نهایی تحقق اعمال، ارادة انسانی است و اراده نقشی محوری در تربیت انسان دارد و بنابراین کلید تهذیب نفس، تقویت اراده است.
زینب برخورداری؛ سیده مهدیه پورصالح امیری
چکیده
جستار حاضر به مسئلة فرایند صدور فعل از دیدگاه غزالی با روش توصیفی - تحلیلی میپردازد. پژوهش در حوزة غزالیشناسی بر حسب تفاوت رویکردهای او از ویژگیهای انسجام و باز شدن دریچههای دیگر بینش او در مراحل فرایند صدور فعل برخوردار است؛ مانند قول به خواطر غیراختیاری و عدمتعارض مباحث غزالی با فیلسوفان در نفسشناسی و فرایند صدور فعل. غزالی ...
بیشتر
جستار حاضر به مسئلة فرایند صدور فعل از دیدگاه غزالی با روش توصیفی - تحلیلی میپردازد. پژوهش در حوزة غزالیشناسی بر حسب تفاوت رویکردهای او از ویژگیهای انسجام و باز شدن دریچههای دیگر بینش او در مراحل فرایند صدور فعل برخوردار است؛ مانند قول به خواطر غیراختیاری و عدمتعارض مباحث غزالی با فیلسوفان در نفسشناسی و فرایند صدور فعل. غزالی زیرساختهای ارکان فکری نفسشناسی و شاکلة فعلی را در آثار نخستین حیات علمی خویش پایهگذاری کرده است. او تعارض ظاهری نظریة خویش در باب عدم وصول به حقیقت امور و تعریف فلسفی از انسان را در معارج القدس تبیین کرده است. مبحث صدور فعل به رغم تفاوت رویکردها دارای هماهنگی است. ساختمان فعلی انسان به ترتیب از زیرساخت تا روساخت، مقام علمی گزینش غایت، ایجاد شوق به واسطة قوای شهوانی و غضبانی (فعل ارادی)، یا به واسطة قوة علم (فعل اختیاری) است. شوق ارادی، شوق مرتبة حیوانی و شوق اختیاری، شوق مرتبة انسانی است. روساخت آن، عضلات حرکتی است. شرط فعلیت گزینش غایت و خواطر غیراختیاری در هر دو رویکرد عرفانی و فلسفی، وصول به مقام جزمیت با توجه به مرتبة هر انسان است که مبین تخالف ظاهری مقام نظر و فعل انسان میباشد. اطلاق اراده بر شاکلة فعلی نشاندهندة نقش اراده در انجام افعال اختیاری و اجباری است.
مجید احسن
چکیده
مسئلة علّیت و فروع آن همچون ضرورت علّی از جمله مسائلی است که از دیرباز مورد توجه متفکران بوده و بهرغم چنین قدمتی اکنون نیز مورد ملاحظه و رقم زنندة مناقشات زیادی است. طیف گستردهای از آراء (از اثبات مطلق تا سلب مطلق) که در باب ضرورت علّی ارائه شده نشان از صعوبت و اهمیت بحث داشته و میطلبد مورد بررسی و تأمل دقیق قرار گیرند. در فلسفة ...
بیشتر
مسئلة علّیت و فروع آن همچون ضرورت علّی از جمله مسائلی است که از دیرباز مورد توجه متفکران بوده و بهرغم چنین قدمتی اکنون نیز مورد ملاحظه و رقم زنندة مناقشات زیادی است. طیف گستردهای از آراء (از اثبات مطلق تا سلب مطلق) که در باب ضرورت علّی ارائه شده نشان از صعوبت و اهمیت بحث داشته و میطلبد مورد بررسی و تأمل دقیق قرار گیرند. در فلسفة اسلامی و از جمله حکمت متعالیه، ضرورت علّی به عنوان یکی از بنیادهای عام فلسفی پذیرفته شده به طوری که با تحلیلهای مختلف، پذیرش یا ردّ آن به منزلة قبول یا ردّ خود اصل علّیت تلقی گشته است. در مقابل، برخی از اصولیین همچون میرزای نائینی و تابعانش با تبیینهای متفاوت، لازمة پذیرش اراده و اختیار انسان را نفی ضرورت علّی در فواعل مختار دیده و ضمن وجدانی و نه عقلی دانستن قاعده "الشیء ما لم یجب لم یوجد" تخصیص یا تخصّص آن را جایز شمردهاند و بر همین اساس، این قاعده را به علتهای تامه موجَب و طبیعی فرو کاستهاند. از جمله دستاوردهای مقالة حاضر که در پی بررسی تطبیقی این دو موضع مخالف میباشد عبارتاند از: تبیین عدم تفطن میرزای نائینی و تابعانش به مبانی حکمت متعالیه و پیشبرد بحث ایشان بر همان تلقی غیر صدرایی از مسئلة ضرورت علی، غلبة نگاه عرفی بر اصولیین مخالف حکمت متعالیه در تحلیل مسئله، تبیین مبانی و منظومة فکری ایشان در نوع تحلیلهایی که در مسئله ارائه میکنند؛ امری که توسط خودشان صورت نپذیرفته است، بیان اشکالاتی برایشان که در نوع خود سابقه ندارد همچون نقد قول ایشان به خروج تخصصی فاعل مختار از شمول اصل ضرورت، نقد دیگاههایی که از مشابهت تعابیر اصولیین حکم به یکی بودن دیدگاهشان با حکمت متعالیه کردهاند؛ در نهایتاًین مقاله نشان خواهد داد که اشکالات مبنایی و بنایی مختلف بر دیدگاه میرزای نائینی و تابعانش، حکایت از قوت و جامعیت موضع حکمت متعالیه دراین خصوص دارد.کلیـدواژههــا: حکمت متعالیه، میرزای نائینی، ضرورت علّی، اختیار، طلب و سلطنت.
سید حسن بطحایی؛ لیلی خیدانی
دوره 19، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 39-64
چکیده
مسئلة اختیار از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نواین موضوع را مورد مداقه و بررسی قرار میدهند.این نوشتار به بیان، بررسی و نقد دیدگاه لایبنیتس میپردازد و در صدد پاسخ گویی بهاین پرسش است کهایا در نظام فلسفی لایبنیتس میتوان انسان را مختار دانست یا نوعی ...
بیشتر
مسئلة اختیار از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نواین موضوع را مورد مداقه و بررسی قرار میدهند.این نوشتار به بیان، بررسی و نقد دیدگاه لایبنیتس میپردازد و در صدد پاسخ گویی بهاین پرسش است کهایا در نظام فلسفی لایبنیتس میتوان انسان را مختار دانست یا نوعی ضرورت انگاری اسپینوزایی بر آن حاکم است ؟ لایبنیتس برایاینکه اختیار در انسان را نفی نکند ضرورت را دو قسم میداند: ضرورت مابعدالطبیعی(هندسی) و ضرورت مشروط (اخلاقی). او میگوید خداوند واجد صفت خیر است و در آفرینش موجودات اصل کمال را مراعات میکند و لازمةاین مراعاتاین است که قدرت انتخاب در کار باشد؛ پس مخلوقات فقط از ضرورت مشروط برخوردارند و ضرورت ذاتی در کار آنها نیست و همین ضرورت مشروط مثبت اختیار آنهاست. علامه طباطبایی هم اختیار را امری فطری دانسته و بیان داشته است که قاعدة ضرورت سابق الشی ما لم یجب لم یوجد هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد.
عباس عباسزاده؛ سمانه ارجمند منش
دوره 17، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 47-68
چکیده
در بحث جبر و اختیار، جبریون علم پیشین الهی را مستمسک خود قرار دادهاند. فلاسفه بر مبنای اصول اعتقادی خویش پاسخهایی بر این مسئله آوردهاند. در این میان ملاصدرااز فلاسفهای است که تحلیل نظریه وی میتواند در این مسیر راهگشا باشد. وی در موارد متعددی (وجود ذهنی، کیف، اتحاد عاقل و معقول) بحث علم را مطرح کرده است که از آن جمله طرح مبحث علم ...
بیشتر
در بحث جبر و اختیار، جبریون علم پیشین الهی را مستمسک خود قرار دادهاند. فلاسفه بر مبنای اصول اعتقادی خویش پاسخهایی بر این مسئله آوردهاند. در این میان ملاصدرااز فلاسفهای است که تحلیل نظریه وی میتواند در این مسیر راهگشا باشد. وی در موارد متعددی (وجود ذهنی، کیف، اتحاد عاقل و معقول) بحث علم را مطرح کرده است که از آن جمله طرح مبحث علم به عنوان صفت الهی است. ملاصدرا دشواری درک علم الهی را با به کارگیری از مبانی اختصاصی خود از جمله قاعدهی بسیط الحقیقه، حل میکند و علم واجب تعالی به ماسوا را علم اجمالی در عین کشف تفصیلی میداند. وی معتقد است خدا محصور در زمان نیست و در علم او هیچ جنبه امکانی وجود ندارد. ملاصدرا با اثبات اختیار برای انسان از طریق وحدت شخصی وجود میگوید علم و آگاهی خدا هر چند در سلسلهی اسباب صدور فعل از انسان قرار دارد ولی اقتضای علم او این است که فعل انسان با قدرت و اختیار او صورت گیرد و در نتیجه شبهه جبر از طریق علم پیشین الهی را به طور کلی نفی میکند. در این راستا پیروان مکتب ملاصدرا هر یک با بیانهای مختلف بر جامعیت این اندیشه تأکید نمودهاند.
حسین یزدی
دوره 17، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 129-148
چکیده
پس از طرح آزادی به صورت مساله بعد از قرون وسطی در مغرب زمین و اهمیت دادن به آن به عنوان یک ارزش مهم، نسبت دین و آزادی در اسلام مورد بررسی فلاسفه و اندیشمندان اسلامی قرار گرفت. در این مقاله به زیربنای مساله آزادی میان فرق مختلف فکری اسلامی پرداخته شده است و به صورت استدلالی فرقه امامیه به عنوان فرقه موجود و دارای زیربنای تفکر آزادی معرفی ...
بیشتر
پس از طرح آزادی به صورت مساله بعد از قرون وسطی در مغرب زمین و اهمیت دادن به آن به عنوان یک ارزش مهم، نسبت دین و آزادی در اسلام مورد بررسی فلاسفه و اندیشمندان اسلامی قرار گرفت. در این مقاله به زیربنای مساله آزادی میان فرق مختلف فکری اسلامی پرداخته شده است و به صورت استدلالی فرقه امامیه به عنوان فرقه موجود و دارای زیربنای تفکر آزادی معرفی گردیده است و ادله مختلف مکتب فکری اسلام در وجود داشتن حق طبیعی آزادی مورد بررسی قرار می گیرد.در این مقاله سعی نویسنده بر آن است تا با مطالعه تطبیقی، ضمن بررسی مشابهت دو مکتب فکری فلسفی اسلام و غرب بر حق طبیعی و ذاتی آزادی، به اختلاف نظر این دو مکتب در منشاء حیثیت ذاتی انسان بپردازد. منشا این حق ذاتی در غرب، امانیسم است و در اسلام عقل انسانی است که بوسیله آن قابلیت تعالی و تکامل وجود دارد و این همان است که خداوند در خلقت انسان از دمیدن روح خود به وی یاد کرده است و نکته مهم آنکه در دیدگاه اسلامی، آزادی جزئی از هندسه سعادت می باشد و مساله به صورت پازل و هندسه دیده شده است و اینگونه نیست که ارزشهای آزادی، عدالت، امنیت، ثروت و غیره به صورت مستقل و هم عرض دیده شوند. تفاوت نگاه اسلام و غرب در منشا حیثیت ذاتی به تفاوت دیدگاه در حدود و ثغور آزادی می انجامد. در نگاه غربی بر پایه مبنا بودن امانیسم حد و مرز آزادی، آزادی دیگران است. اما در نگاه تفکر اسلامی بر پایه مبنا بودن عقل برای حیثیت ذاتی، حد و مرز آزادی علاوه بر آزادی دیگران، مصالح فرد و اجتماع و خروج از مرز عقل نیز در نظر گرفته می شود. همچنین عوامل نگهداشت آزادی مورد مطالعه قرار می گیرد.
صالح حسن زاده
دوره 18، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 81-104
چکیده
چکیده :فیلسوفان پیش از کانت در مورد موضوع هایی اساسی بحث می کردند: آیا خدایی هست؟ آیا انسان روح مجرد و فناپذیر دارد؟ و آیا جهان موجودات متناهی است یا نامتناهی؟ کانت براساس عقل نظری به این نتیجه رسید که به این گونه موضوعات نمی توان شناخت قطعی یافت. البته این وی این گونه مسائل را مردود نشمرد ؛ کانت بانقد عقل عملی، اثبات کرد که ، حیات ...
بیشتر
چکیده :فیلسوفان پیش از کانت در مورد موضوع هایی اساسی بحث می کردند: آیا خدایی هست؟ آیا انسان روح مجرد و فناپذیر دارد؟ و آیا جهان موجودات متناهی است یا نامتناهی؟ کانت براساس عقل نظری به این نتیجه رسید که به این گونه موضوعات نمی توان شناخت قطعی یافت. البته این وی این گونه مسائل را مردود نشمرد ؛ کانت بانقد عقل عملی، اثبات کرد که ، حیات اخلاقی، وجودخدا را به عنوان اصل موضوع می پذیرد. زیرا فعل اخلاقی سرچشمه سعادت است؛ انسان بدون اخلاق قادر به زندَگی نیست و اخلاق بی خدا هم به سوداگری منتهی می گردد. بنا بر این اخلاق الزاماً انسان را به طرف خدا و دین هدایت می کند.کانت در دلیل خود بر وجود خدا از واژه « اختیار» بهره می جوید. به این صورت که انسان مختار است، اختیار هم اساس اخلاق، یعنی انجام فعل نیک و پرهیزاز فعل بد است( = فضیلت). خلاف و عکس این، رذیلت است و چون در این جهان پاداش فضیلت و کیفر رذیلت بدست نمی آید باید نفس و روح باقی بماند تا پس از مرگ پاداش و یا کیفر خود را دریابد و باید ذاتی ( = خدایی ) باشد که به فضیلت پاداش مناسب و به رذیلت کیفر فراخور بدهد.روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش برداری کتابخانه ای می باشد
محمدحسین فاریاب
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، ، صفحه 21-46
چکیده
مسئلۀ جبر و اختیار از مسائل بنیادینی است که با مسائل مهمی همچون هدف از آفرینش انسان، بعثت پیامبران، نصب امامان علیهمالسلام و معاد مرتبط است، بهگونهای که اتخاذ دیدگاه نادرست در این باره، میتواند مسائل یادشده را تحت الشعاع قرار دهد. آنچه در این پژوهش، مدنظر است، نگاهی مورخانه به تطورات این مسئله در تاریخ کلام امامیه است. اگرچه ...
بیشتر
مسئلۀ جبر و اختیار از مسائل بنیادینی است که با مسائل مهمی همچون هدف از آفرینش انسان، بعثت پیامبران، نصب امامان علیهمالسلام و معاد مرتبط است، بهگونهای که اتخاذ دیدگاه نادرست در این باره، میتواند مسائل یادشده را تحت الشعاع قرار دهد. آنچه در این پژوهش، مدنظر است، نگاهی مورخانه به تطورات این مسئله در تاریخ کلام امامیه است. اگرچه آموزۀ امر بین الامرین در سخنان پیشوایان راستین مذهب تشیع به روشنی بیان شده و امروزه نیز در کلام امامیه مقبول افتاده، نگاهی تاریخی به این مسئله نشان از این واقعیت دارد که آموزۀ یادشده در سنت کلامی متکلمان امامیه تا قرنهای مدیدی جایگاه روشنی نداشته، بلکه متروک و مهجور بوده است.
علیرضا فارسی نژاد؛ علیرضا زارعی
دوره 15، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 111-132
چکیده
مقالهی حاضر مسألهی جبر و اختیار را از دیدگاه فیض کاشانی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاست که وی طرفدار نظریهی امربینالامرین است اما تبیینی که از این نظریه ارائه نموده با تبیین دیگران متفاوت است؛ او برای تبیین این نظریه، قائل به یک نظریهی ابتکاری با عنوان «تفویض اختیار به انسان» شده و علیرغم تلاش برای نفی جبر ...
بیشتر
مقالهی حاضر مسألهی جبر و اختیار را از دیدگاه فیض کاشانی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاست که وی طرفدار نظریهی امربینالامرین است اما تبیینی که از این نظریه ارائه نموده با تبیین دیگران متفاوت است؛ او برای تبیین این نظریه، قائل به یک نظریهی ابتکاری با عنوان «تفویض اختیار به انسان» شده و علیرغم تلاش برای نفی جبر و تفویض و اثبات امربینالامرین، به نظر میرسد به نوعی به نظریهی تفویض نزدیک شده است هرچند تفویض مورد نظر او ظاهراً با نظریهی تفویض مصطلح متفاوت است؛ چرا که نظریهی تفویض به معنای استقلال انسان در افعال ارادی خود و نفی خالقیت و فاعلیت خداوند نسبت به آن افعال است در حالی که نظریهی «تفویض اختیار به انسان» بنا بر ادعای صاحبش با خالقیت و فاعلیت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا همانگونه که خداوند قدرت دارد بنده را مجبور بر کاری کند، قدرت دارد اراده و اختیار را به او تفویض کند و این نه تنها با عمومیت خالقیت و قضا و قدر الهی منافات ندارد بلکه مؤکد آن نیز میباشد.