کوهن پیشرفت علم را بدون استفاده از مفهوم صدق یا تقرب به صدق تبیین میکند. او با این تلقی رایج موافق نیست که انباشت نظریههای تأیید شده عامل پیشرفت علم است. انقلاب علمی در نظام فکری او گسستی است که باعث پیدایش پارادایمی قیاسناپذیر است. یک پارادایم امکان پژوهش در مسائل تخصصی و جزئی را فراهم میکند و در حل مسائل درونی خود رو به پیشرفت ...
بیشتر
کوهن پیشرفت علم را بدون استفاده از مفهوم صدق یا تقرب به صدق تبیین میکند. او با این تلقی رایج موافق نیست که انباشت نظریههای تأیید شده عامل پیشرفت علم است. انقلاب علمی در نظام فکری او گسستی است که باعث پیدایش پارادایمی قیاسناپذیر است. یک پارادایم امکان پژوهش در مسائل تخصصی و جزئی را فراهم میکند و در حل مسائل درونی خود رو به پیشرفت است. توافق دانشمندان بر معیارهای ارزیابی نیز باور به پیشرفت را دامن میزند. کوهنهمچنین با تمسک به فرضیة تطور هیچ گونه غایتی را برای تاریخ علم در نظر نمیگیرد و پیچیدگی شاخههای تخصصی علوم را ناشی از تحولات بیهدف میداند. با این که او انقلاب را به عنوان گسست معرفی میکند اما این ادعا از نظر تاریخی قابل اثبات نیست و منتقدین او نشان میدهند کهحتی در انقلابهای علمی مورد ادعای او نیز بسیاری از دستاوردهای گذشته حفظ شدهاند.شاید به همین دلیل است که کوهن در آثار بعدی خود از لزوم تحول درمفهوم انقلاب خبر داد.