اصغر واعظی؛ موسی صیفی هزاری
دوره 13، شماره 2 ، تیر 1392
چکیده
غزالی در سیر حقیقتطلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی میآورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا میدهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت میداند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمیرا متوجه آنان نمیکند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمیگیرد ...
بیشتر
غزالی در سیر حقیقتطلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی میآورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا میدهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت میداند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمیرا متوجه آنان نمیکند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمیگیرد و فاقد بسیاری از تجارب ایشان است. آثار عرفانی او نیز بسیار ضعیف تر از عرفای دیگر است. هر چند تربیتی صوفیانه داشته و در محیطی صوفیانه پرورش یافته ولی وجود پیر و مرشد که به اذعان خود او از لوازم سیر و سلوک عارفانه است در زندگیاش گزارش نشده است. وجود چنین گرایشها و عواملی صوفی دانستن غزالی را دچار شک و تردید میکند.