عادل مقدادیان؛ مسعود صادقی
دوره 19، شماره 1 ، فروردین 1398، ، صفحه 121-136
چکیده
وجود حالات نفسانی محض و غیر التفاتی بهویژه آگاهی محض از مسائل محل تلاقی فلسفة ذهن و فلسفة عرفان است. غالب احوال و مقامات مطرح از سوی عارفان دارای متعلق هستند. اما در منازل عرفانی گاه سخن از به دست آوردن احوال و مقاماتی است که داشتن متعلق دربارهی آنها بیمعناست و لزوماً در موردآن حال و مقام «به ـ از» معنا ندارد. معتقدان به ...
بیشتر
وجود حالات نفسانی محض و غیر التفاتی بهویژه آگاهی محض از مسائل محل تلاقی فلسفة ذهن و فلسفة عرفان است. غالب احوال و مقامات مطرح از سوی عارفان دارای متعلق هستند. اما در منازل عرفانی گاه سخن از به دست آوردن احوال و مقاماتی است که داشتن متعلق دربارهی آنها بیمعناست و لزوماً در موردآن حال و مقام «به ـ از» معنا ندارد. معتقدان به این دیدگاه صرفاً با بررسی حالت آگاهی محض، به عنوان یک حالت نفسانی غیر التفاتی که از سوی عارفان گزارش شده است، در جهت اثبات وجود این نوع حالات استدلال کردهاند. اما به نظر میرسد حالات نفسانی غیرالتفاتی دیگری نیز وجود دارد. یکی از این حالات نفسانی غیر التفاتی مقام عرفانی «طمأنینه محض» است. اما آیا حقیقتی به نام طمأنینه محض و بدون متعلق امکان پذیر و فهم پذیر است یا هر طمأنینهای لزوماً دارای نسبت است و «به» متعلقی وابسته است؟ میتوان گفت که عارف در مرتبهای از سیر و سلوک در حالتی قرار میگیرد که بی آنکه به چیزی قرار و آرام بیابد در فراخنایی از طمأنینه خواهد بود. روح او صرفاً در اطمینان است نه آنکه مطمئن به چیزی باشد. دو استدلال از منظر عرفانی بر تحقق طمأنینه محض می توان ارائه کرد: تلازم علم و طمأنینه و پیوند طمأنینه با تقدیر عهد الست در عرفان اسلامی.