سید محمدحسین نقیبی؛ عبدالله نصری
دوره 19، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 17-38
چکیده
هنگام ادراک حسی دو مرحلة روی میدهد: یکی تأثیرپذیری عضو حسی و دیگری ادراکِ نفس. مرحلة اول مادی و مرحلة دوم مجرد است. براساس اتحاد نفس و بدن، نفس به تأثرات مادی که در اعضای حسی واقع میشود علم دارد و این علم، از سنخِ علم حضوری است. برخی از شارحان حکمت متعالیه همچون علامه طباطبائی و شهید مطهری به این دیدگاه گرایش دارند. از لوازم معرفتشناختی ...
بیشتر
هنگام ادراک حسی دو مرحلة روی میدهد: یکی تأثیرپذیری عضو حسی و دیگری ادراکِ نفس. مرحلة اول مادی و مرحلة دوم مجرد است. براساس اتحاد نفس و بدن، نفس به تأثرات مادی که در اعضای حسی واقع میشود علم دارد و این علم، از سنخِ علم حضوری است. برخی از شارحان حکمت متعالیه همچون علامه طباطبائی و شهید مطهری به این دیدگاه گرایش دارند. از لوازم معرفتشناختی این نظریة، توانایی بر تبیین علتِ پیدایش برخی از خطاهای حس است همچنین این دیدگاه، بنایی معرفتی در دفاع از نظریة واقعگرایی غیرمستقیم در ارتباط با متعلق ادراک حسی است که بزرگان حکمت اسلامیبدان گرایش دارند. پذیرش حضوری بودن علم به تأثر مادیِ عضو حسی، با قول به حصولی بودن ادراک حسی قابل جمع است. ابنسینا و صدرا قائل به حصولی بودن ادراک حسیاند، در نقطة مقابل سهروردی و سبزواری قائل به حضوری بودن آنند. طبق دیدگاه اخیر، نفس خودِ خارج را مییابد، بنابراین عدمِ تطابق ادراک با خارج متصور نیست این در حالی است که هنگام مواجهه ابزار حسی با خارج، در برخی موارد صورتِ غیرمطابق با واقع بر نفس پدیدار میگردد، در نتیجه نمیتوان قائل به حضوری بودن ادراک حسی شد.