سید حسن بطحایی؛ لیلی خیدانی
دوره 19، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 39-64
چکیده
مسئلة اختیار از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نواین موضوع را مورد مداقه و بررسی قرار میدهند.این نوشتار به بیان، بررسی و نقد دیدگاه لایبنیتس میپردازد و در صدد پاسخ گویی بهاین پرسش است کهایا در نظام فلسفی لایبنیتس میتوان انسان را مختار دانست یا نوعی ...
بیشتر
مسئلة اختیار از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نواین موضوع را مورد مداقه و بررسی قرار میدهند.این نوشتار به بیان، بررسی و نقد دیدگاه لایبنیتس میپردازد و در صدد پاسخ گویی بهاین پرسش است کهایا در نظام فلسفی لایبنیتس میتوان انسان را مختار دانست یا نوعی ضرورت انگاری اسپینوزایی بر آن حاکم است ؟ لایبنیتس برایاینکه اختیار در انسان را نفی نکند ضرورت را دو قسم میداند: ضرورت مابعدالطبیعی(هندسی) و ضرورت مشروط (اخلاقی). او میگوید خداوند واجد صفت خیر است و در آفرینش موجودات اصل کمال را مراعات میکند و لازمةاین مراعاتاین است که قدرت انتخاب در کار باشد؛ پس مخلوقات فقط از ضرورت مشروط برخوردارند و ضرورت ذاتی در کار آنها نیست و همین ضرورت مشروط مثبت اختیار آنهاست. علامه طباطبایی هم اختیار را امری فطری دانسته و بیان داشته است که قاعدة ضرورت سابق الشی ما لم یجب لم یوجد هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد.