آموزة گناه یکی از اصلیترین ارکان قرائت پولسی مسیحیت است که ضمن توجیه آموزة نجات، الوهیت مسیح را تأیید و تصدیق میکند. در واقع گناه، نجات یا فیض و الوهیت مسیح ارتباط ضروری و وثیقی با هم دارند که رد یا انکار یکی از آنها نظام استعلایی پولس را با چالش جدی مواجه میکند. بر همین اساس متکلمان و فلاسفة مسیحی از جمله: آگو ستین، آنسلم و ادو ...
بیشتر
آموزة گناه یکی از اصلیترین ارکان قرائت پولسی مسیحیت است که ضمن توجیه آموزة نجات، الوهیت مسیح را تأیید و تصدیق میکند. در واقع گناه، نجات یا فیض و الوهیت مسیح ارتباط ضروری و وثیقی با هم دارند که رد یا انکار یکی از آنها نظام استعلایی پولس را با چالش جدی مواجه میکند. بر همین اساس متکلمان و فلاسفة مسیحی از جمله: آگو ستین، آنسلم و ادو به منظور درک و فهم بهتر از آموزة گناه و دفاع در برابر نظرات منتقدان، ضمن حفظ چارچوب آنچه پولس در کتاب عهد جدید، در نامههایش بیان کرده به شرح، تفسیر و توجیه فلسفی آن پرداختند. آگوستین از طریق توارث، آنسلم با تکیه بر طبیعت بشر و ادو به واسطة نسبت مصادیق با انواعشان میکوشند تا تبیین بهتری از مسئلة گناه عرضه کنند اما به نظر میرسد که هیچ یک از آنها قادر به ارائه توجیهی متقن در این خصوص نمیشوند. این مقاله بر آن است تا ضمن تحلیل و بررسی به نقد آرای ایشان بپردازد.