ابوالفضل مزینانی؛ حوران اکبرزاده
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، ، صفحه 37-62
چکیده
صدرالمتألهین در مسئله علم الهی مدعی گرهگشایی و نوآوری است. از طرف دیگر وی در این مسئله نسبت به سایر مسائل فلسفیاش به التقاط بیشتری متهم شده است. در پژوهش حاضر به نحو مسئله محور کوشش شده تا نشان داده شود که وی در تبیین "علم الهی" از چهار اصل روششناختی که خاص فلسفۀ وی میباشد، بهره برده است: 1) رویکرد میانرشتهای در استفاده تلفیقی ...
بیشتر
صدرالمتألهین در مسئله علم الهی مدعی گرهگشایی و نوآوری است. از طرف دیگر وی در این مسئله نسبت به سایر مسائل فلسفیاش به التقاط بیشتری متهم شده است. در پژوهش حاضر به نحو مسئله محور کوشش شده تا نشان داده شود که وی در تبیین "علم الهی" از چهار اصل روششناختی که خاص فلسفۀ وی میباشد، بهره برده است: 1) رویکرد میانرشتهای در استفاده تلفیقی و منسجم از سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان؛ 2) استفاده از آیات و روایات و کشف و شهود در مقدمات برهان و مقام داوری و نه صرفاً در مقام گردآوری؛ 3) ارائه نظریات خود بر اساس سه رویکرد مبنای مشهور قوم، وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود با رویکردی تعلیمی و در ساختاری تشکیکی؛ 4) استفاده روشمند و کثرت گرایانه از آراء اندیشمندان سلف. نتیجۀ این پژوهش، اثبات پای بندی عملی صدرا به اصول روششناختی فوق بهصورت مسئله محور در مسئلۀ علم الهی میباشد.