محمدعلی اسماعیلی؛ مهری چنگی آشتیانی
چکیده
ضرورت بازگشت گزارههای مستنتج به گزارههای پایه و تشخیص آنها در دو حوزة عقل نظری و عملی از گذشتة دور کانون بررسی قرار دارد. در این میان شهیدسیدمحمدباقر صدر (1313-1359) به ارزیابی زوایای گوناگون عقل عملی پرداخته و نوآوریهای فراوانی در این حوزه ارائه نموده که بازشناسی پایة گزارههای عقل عملی یکی از آنهاست که جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی ...
بیشتر
ضرورت بازگشت گزارههای مستنتج به گزارههای پایه و تشخیص آنها در دو حوزة عقل نظری و عملی از گذشتة دور کانون بررسی قرار دارد. در این میان شهیدسیدمحمدباقر صدر (1313-1359) به ارزیابی زوایای گوناگون عقل عملی پرداخته و نوآوریهای فراوانی در این حوزه ارائه نموده که بازشناسی پایة گزارههای عقل عملی یکی از آنهاست که جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی بدان میپردازد. از رهگذر این جستار مشخص میشود که به باور شهیدصدر بازگشت گزارههای عقل عملی به «حسن عدل» و «قبح ظلم» صحیح نیست و اینها خود تحلیلیاند و به مسئلة حق و مولویت مولا باز میگردند. شهیدصدر با تکیه بر واقعیانگاری گزارههای عقل عملی، پایة آنها را «حق الطاعه» میداند. این نظریه از سلسله نارساییهایی رنج میبرد که شاخصترین آنها ادعای «جریانناپذیری قواعد باب تزاحم در حسن و قبح» و «نقد تفسیر حسن و قبح به استحقاق مدح و ذم و تفسیرش به ضرورت اخلاقی» است، چنانکه از دیگرسو، تحلیلیانگاری حسن عدل و قبح ظلم از خلط میان شرط صدق موضوع با نحوة حمل محمول بر موضوع سرچشمه گرفته و پایهانگاری مولویت مولا برای گزارههای عقل عملی نیز از سلسله ناسازگاریهای درونی و مخالفت با وجدان رنج میبرد.