شمس الله سراج؛ جواد نظری؛ مجید ضیایی
چکیده
بنابر الهیاتِ سلبیِ قاضی سعید، خداوند فاقد هرگونه صفتی ـ اعم از صفت عین ذات یا زائد بر ذات ـ است و بین او و مخلوقاتش هیچ گونه سنخیتی نیست، لذا الفاظی که بر خالق و مخلوق حمل میشوند در مخلوقات دارای معنای ایجابی هستند اما در خداوند معنای سلبی میدهند، به عنوان مثال، موجود بودن او همان معدوم نبودن اوست. لذا ما از او هیچ گونه درکی جز درک ...
بیشتر
بنابر الهیاتِ سلبیِ قاضی سعید، خداوند فاقد هرگونه صفتی ـ اعم از صفت عین ذات یا زائد بر ذات ـ است و بین او و مخلوقاتش هیچ گونه سنخیتی نیست، لذا الفاظی که بر خالق و مخلوق حمل میشوند در مخلوقات دارای معنای ایجابی هستند اما در خداوند معنای سلبی میدهند، به عنوان مثال، موجود بودن او همان معدوم نبودن اوست. لذا ما از او هیچ گونه درکی جز درک سلبی نمیتوانیم داشته باشیم. اما نداشتن هیچ گونه درک ایجابی از خداوند، ممکن است به تعطیل منجر شود. هدف از این نوشتار، بیان راهکارهای قاضی سعید برای حل این مشکل و ارزیابی این نکته است که آیا این راهکارها منطقاً توان حل مسئلة تعطیل در اندیشة او را دارند؟ قاضی سعید برای حل این مشکل، چهار راهحل ارائه داده است: 1. جانشینی معرفت سلبی به جای معرفت ایجابی؛ 2. مطرح کردن خداوند به عنوان بخشندة صفات نه متصف به آنها؛ 3. خداوند ثبوت دارد نه وجود و نه عدم، و ما این ثبوت را درک میکنیم، اما این درک نیز فقط ثبوت دارد و مخلوق قوای ادراکی ما نیست؛ 4. جانشینی درک ایجابی از اسماء و صفات به جای درک ایجابی از ذات خداوند. ارزیابی عقلی این راهحلها نشان میدهد که هیچ یک توان حل معضل تعطیل در اندیشة توحیدی قاضی سعید قمی را ندارند.