مریم علیزاده؛ حسین هاشم نژاد
چکیده
هرمنوتیک فلسفی یکی از نظریات تفسیر متون در غرب پس از رنسانس است که تحولاتی را در تفکر معرفتی برخی از نواندیشان مسلمان ایجاد نمود. این نظریه افزون بر اختلاف در مبانی و اصول، سبب نسبیگرایی و پلورالیسم تفسیری میشود. برخی از اندیشمندان حوزة تفسیر قرآن کریم با غفلت از این پیامدها و با پذیرش این نظریه سعی در تطبیق پلورالیسم تفسیری بر ...
بیشتر
هرمنوتیک فلسفی یکی از نظریات تفسیر متون در غرب پس از رنسانس است که تحولاتی را در تفکر معرفتی برخی از نواندیشان مسلمان ایجاد نمود. این نظریه افزون بر اختلاف در مبانی و اصول، سبب نسبیگرایی و پلورالیسم تفسیری میشود. برخی از اندیشمندان حوزة تفسیر قرآن کریم با غفلت از این پیامدها و با پذیرش این نظریه سعی در تطبیق پلورالیسم تفسیری بر مسئلة پایانناپذیری فهم قرآن کریم دارند، بنابراین تحلیل و مقایسة این دو نظریه ضرورت دارد. این پژوهش با هدف انتقادی و با روش تحلیلی- تطبیقی درصدد بررسی مؤلفههای پلورالیسم تفسیری در هرمنوتیک فلسفی و تفاوت آن با پایانناپذیری تفسیر قرآن کریم است. پس از بررسی این مؤلفهها این نتیجه حاصل شد که پلوالیسم تفسیری به دلیل ایجاد نسبیگرایی، پیروی از شک، خروج از دلالتهای لفظی کلام و همچنین تمرکز بر مفسرمحوری با پایانناپذیری در تفسیر قرآن کریم تفاوت اساسی دارد و نمیتوان بر یکدیگر تطبیق نمود.