صبا فدوی؛ عظیم حمزئیان؛ قدرت الله خیاطیان
چکیده
بخش مهمی از اندیشههای عین القضات همدانی - عارف بزرگ سدة ششم هجری- به بحث معرفت اختصاص دارد؛ و مقالة حاضر سعی دارد بهروش توصیفی- تحلیل محتوایی، به نقش لطایف چهارگانه –از لطایف سبعه، مطرح در سلوک عرفانی- در معرفتبخشی از منظر عین القضات بپردازد و مبانی معرفتی او را از طریق منابع و ابزار شناخت تحلیل و بررسی کند؛ زیرا عینالقضات ...
بیشتر
بخش مهمی از اندیشههای عین القضات همدانی - عارف بزرگ سدة ششم هجری- به بحث معرفت اختصاص دارد؛ و مقالة حاضر سعی دارد بهروش توصیفی- تحلیل محتوایی، به نقش لطایف چهارگانه –از لطایف سبعه، مطرح در سلوک عرفانی- در معرفتبخشی از منظر عین القضات بپردازد و مبانی معرفتی او را از طریق منابع و ابزار شناخت تحلیل و بررسی کند؛ زیرا عینالقضات به سه لطیفة نفس، دل و روح، عقل را هم میافزاید ولی آن را به کسب علوم نظری محدود میکند؛ و معتقد است دل بهواسطة ذوق یا چشم بصیرت، نفس بهواسطة شناخت نفس پیامبر(ص) یا در مرتبة فنا، بهطور بیواسطه از روح- جان- امکان کسب معرفت پیدا میکنند، و همگی با مراتب مختلف یقین ارتباط دارند. اما آنچه نقش عقل را در نگاه عینالقضات بارز میکند یکی منشأ جبروتی و نقش آن به عنوان پلی بین عین و ذهن بهعنوان ابزار ترجمة معرفت، و دیگری بهعنوان پیش نیاز نخستین مرتبة معرفت است. بهطور کلی او معرفت را علمی لدنی و ذوقی دانسته است؛ ولی علم و معرفت را نه صرفاً دو مفهوم شناختی، بلکه دو عالم وجودی در نظر گرفته است، به همین علت در تقسیم بندی عینالقضات علم تقلیدی و برهانی، جزو مراتب معرفت محسوب نمی شود.
سعید رحیمیان؛ محبوبه جباره ناصرو
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1389
چکیده
جاودانگی مبحثی است که پیشینهای به اندازة تاریخ زندگی بشر دارد. عطار از جمله کسانی است که در آثار خود دربارة این اندیشة بنیادی زندگی بشر اظهار نظر کرده است. او جلوههای چندی برای جاودانگی قائل است. از جمله: ماندن در یادها وخاطرهها، توالد نسل و...، ولی مهم-ترین نمود جاودانگی را فانی شدن در خدا و باقی شدن به او میداند. عطار مانند بیشتر ...
بیشتر
جاودانگی مبحثی است که پیشینهای به اندازة تاریخ زندگی بشر دارد. عطار از جمله کسانی است که در آثار خود دربارة این اندیشة بنیادی زندگی بشر اظهار نظر کرده است. او جلوههای چندی برای جاودانگی قائل است. از جمله: ماندن در یادها وخاطرهها، توالد نسل و...، ولی مهم-ترین نمود جاودانگی را فانی شدن در خدا و باقی شدن به او میداند. عطار مانند بیشتر عارفان اسلامی، انسان را دارای دو بعد روح و جسم میداند و معتقد است که آن چیزی که ارزش دارد روح است نه جسم. پس باید روح و جان را در این عالم تصفیه کرد؛ ولی با این اوصاف به نظر میرسد که در برخی از آثار خود (همانطور که در متن هم آمده است) معتقد به معاد جسمانی و روحانی هر دوست. همچنین طبق اعتقاد دینی خود به جهان بعد از این جهان و برپا شدن محکمة عدل الهی در آن جهان معتقد است که آن را در قالب مباحثی مانند: بهشت، جهنم، برزخ، پل صراط و... عنوان میکند. عطار همچنین تناسخ را منکر است و میگوید هر انسانی که به این عالم آمد یک بار بیشتر فرصت زیست و زنــدگی نــدارد و دیـگر به هیـچ عنـوان و تحـت هیـچ قـالبی به ایـن جهان برنمیگردد