رضا الهامی؛ حجت ولایی راد
چکیده
امور اعتقادی در کنار تکالیف عبادی و غیر عبادی از مهم ترین مسائلی است که شریعت مطهر اسلام بدان پرداخته است. ممکن است ادعا شود میتوان دلایل محکمی برای لزوم اعتقاد داشتن به اصول دین ارائه نمود. این نوشتار به دنبال پاسخ به این است که باتوجه به حجیت قطع، اگر شخصی به واسطة تشخیص عقل خویش به یک عقیدة باطلیایمان آورد، یا برعکس با استدلال ...
بیشتر
امور اعتقادی در کنار تکالیف عبادی و غیر عبادی از مهم ترین مسائلی است که شریعت مطهر اسلام بدان پرداخته است. ممکن است ادعا شود میتوان دلایل محکمی برای لزوم اعتقاد داشتن به اصول دین ارائه نمود. این نوشتار به دنبال پاسخ به این است که باتوجه به حجیت قطع، اگر شخصی به واسطة تشخیص عقل خویش به یک عقیدة باطلیایمان آورد، یا برعکس با استدلال عقلی به مطلبی که در دین برای عموم متدینین ثابت است منکر شود، در این صورت از منظر عقل امکان عقاب دنیوی و اخروی وی چگونه قابل توجیه است؟ همچنین چه آثاری بر این اعتقاد بار خواهد شد؟ با بررسی ادلة عقلی و کلمات فقها در مییابیم از آنجایی که حجیت قطع ذاتی است، شخصی که قاطع به یک نظریه است و به اقتضاء قطع خود اعمالی انجام میدهد یا تکالیف واقعی و نفس الامری را ترک میکند، امکان خطاب تکلیفی بر خلاف قطع وی به او وجود ندارد. همچنین این نتیجه حاصل میشود که هرچند در عمل امکان اجبار او به التزام و تظاهر بر خلاف قطعش وجود دارد، اما امکان تغییر واقعی عقیده برای او وجود ندارد. البته اگر جهل او تقصیری بوده باشد وی به خاطر تقصیر خود نه عمل بر طبق اعتقاد، مورد مواخذه و عقاب قرار خواهد گرفت.
سید محمد جواد سید هاشمی؛ محمدرضا کریمی والا؛ محسن ایزدی
چکیده
غزالی یکی از دانشمندان اسلامیاست که در زمینة فقه، اخلاق و کلام و فلسفه صاحب آثار و تحقیق است. بهرغم انتساب او به ضدیت با فلسفه و تفکر فلسفی، وی در آثارش بهویژه در مباحث نفسشناسی متفکری عقلگرا ظاهر شده و از روشها و رویکردهای فلاسفۀ اسلامیبهره برده است. دراین مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی آرای غزالی دربارۀ منطق و فلسفه و کاربردش ...
بیشتر
غزالی یکی از دانشمندان اسلامیاست که در زمینة فقه، اخلاق و کلام و فلسفه صاحب آثار و تحقیق است. بهرغم انتساب او به ضدیت با فلسفه و تفکر فلسفی، وی در آثارش بهویژه در مباحث نفسشناسی متفکری عقلگرا ظاهر شده و از روشها و رویکردهای فلاسفۀ اسلامیبهره برده است. دراین مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی آرای غزالی دربارۀ منطق و فلسفه و کاربردش در نفسشناسی را بررسی کردهایم و بهاین نتیجه رسیدهایم که بر خلاف نظر برخی محققان که غزالی را متکلمیمتعصب و ضد فلسفه دانستهاند، وی را باید متکلمیعقلگرا دانست که در تمام مراحل زندگیاش حتی زمانی که به تصوف روی آورد، بر اصول و روش عقلی استوار ماند و عقل را مهمترین ملاک اعتبار هر معرفتی دانست. او در نفسشناسی کاملاً تحت تأثیر فلسفۀ مشاء است و از شدت دلبستگی به روش فلسفی ابنسینا در علمالنفس گاهی عین سخنان او را برای تأیید سخنان خودش از کتابهای وی میآورد. وی به استدلالهای منطقی پایبند است و عقل را ملاک تشخیص اعتبار سایر ابزارهای معرفت؛ یعنی، نقل، تجربه و شهود میداند. با توجه به برخی مبانی نظری غزالی همچون نفی سببیت میان پدیدهها، به نظر میرسد که جایگزینی نظریۀ عادتالله به جای علیت برخی لوازم نفی سببیت را در نفسشناسی حل کرده است. اما چنین نظریهای با ابهامات و اشکالاتی روبهروست.
حسن زرنوشه فراهانی؛ صابر خلیلی
چکیده
از مهمترین مباحث مطرح شده در معارف دینی، ارتباط علم و دین است که ابتدا در غرب مطرح شد و از آنجا به کلام اسلامی راه یافت و اختلاف نظرات فراوانی را پدید آورد. آیت الله جوادی آملی به عنوان یک فقیه فیلسوف و مفسر عالیقدر قرآن در کتب مختلف خود به این بحث پرداختهاند، و نظریة خود را با عنوان «نظریة کاشفیت» مطرح نمودهاند. این نظریه ...
بیشتر
از مهمترین مباحث مطرح شده در معارف دینی، ارتباط علم و دین است که ابتدا در غرب مطرح شد و از آنجا به کلام اسلامی راه یافت و اختلاف نظرات فراوانی را پدید آورد. آیت الله جوادی آملی به عنوان یک فقیه فیلسوف و مفسر عالیقدر قرآن در کتب مختلف خود به این بحث پرداختهاند، و نظریة خود را با عنوان «نظریة کاشفیت» مطرح نمودهاند. این نظریه گویای جایگاه عقل در کنار سایر ابزارهای معرفت دینی است. در این مقاله با روش «توصیف و تحلیل» ابتدا به تبیین نظریة کاشفیت و سپس به نقد آن پرداخته شده و تلاش شده علاوه بر نقد ساختار این هندسه، با تأکید بر مشترک لفظی بودن علوم تجربی، تصور ایدهآلیستی ایشان از این علوم نقد گردد و نشان داده شود، برای درک ماهیت علوم تجربی جدید، باید به بررسی سیر تطور واقعی علوم تجربی پرداخت، تا بتوان جایگاه آن را در هندسة معرفت دینی به درستی ترسیم کرد.
اکبر عروتی موفق؛ ابوالقاسم اسدی
چکیده
بحث اوصاف الهی و چگونگی تعریف، توصیف و تبیین آنها از مسائل بسیار مهم و اساسی کلام و فلسفه در طی تاریخ اندیشة بشری بوده است. از جمله صفات الهی که در معرض مناقشات فراوان علمیقرار داشته، صفت علم و اراده و رابطة بین آنها است. آیا علم از اراده بر میخیزد؟ و یا اینکه اراده مسبوق به علم و تابع آن است؟ به عبارت دیگر آیا فعل فاعل مختار بلافاصله ...
بیشتر
بحث اوصاف الهی و چگونگی تعریف، توصیف و تبیین آنها از مسائل بسیار مهم و اساسی کلام و فلسفه در طی تاریخ اندیشة بشری بوده است. از جمله صفات الهی که در معرض مناقشات فراوان علمیقرار داشته، صفت علم و اراده و رابطة بین آنها است. آیا علم از اراده بر میخیزد؟ و یا اینکه اراده مسبوق به علم و تابع آن است؟ به عبارت دیگر آیا فعل فاعل مختار بلافاصله پس از تعقل صرف به وجود میآید و تنها معلول آن است یا این که برای تحقق یک فعل تعلق اراده بر آن کافی بوده و هیچ ضرورتی برای دخالت عقل وجود ندارد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی عقل و اراده و نسبت بین آن دو از منظر شیخالرئیس ابوعلیسینا و رنه دکارت بررسی شده است. مطابق نظر ابنسینا عقل مقدم بر اراده بوده و اصل ضرورت علیّ و معلولی بر همة اتفاقات حاکم است و از نظر او نظام خلقت احسن و اتقن است. ولی دکارت برخلاف ابنسینا اراده را بر عقل - هم در انسان و هم در خداوند- مقدم میدارد. از نظر دکارت خداوند هم خالق وجودات است و هم جاعل ماهیات. لذا از نظر وی حتی حقایق ازلی نیز به ارادة خداوند متکی هستند.
صبا فدوی؛ عظیم حمزئیان؛ قدرت الله خیاطیان
چکیده
بخش مهمی از اندیشههای عین القضات همدانی - عارف بزرگ سدة ششم هجری- به بحث معرفت اختصاص دارد؛ و مقالة حاضر سعی دارد بهروش توصیفی- تحلیل محتوایی، به نقش لطایف چهارگانه –از لطایف سبعه، مطرح در سلوک عرفانی- در معرفتبخشی از منظر عین القضات بپردازد و مبانی معرفتی او را از طریق منابع و ابزار شناخت تحلیل و بررسی کند؛ زیرا عینالقضات ...
بیشتر
بخش مهمی از اندیشههای عین القضات همدانی - عارف بزرگ سدة ششم هجری- به بحث معرفت اختصاص دارد؛ و مقالة حاضر سعی دارد بهروش توصیفی- تحلیل محتوایی، به نقش لطایف چهارگانه –از لطایف سبعه، مطرح در سلوک عرفانی- در معرفتبخشی از منظر عین القضات بپردازد و مبانی معرفتی او را از طریق منابع و ابزار شناخت تحلیل و بررسی کند؛ زیرا عینالقضات به سه لطیفة نفس، دل و روح، عقل را هم میافزاید ولی آن را به کسب علوم نظری محدود میکند؛ و معتقد است دل بهواسطة ذوق یا چشم بصیرت، نفس بهواسطة شناخت نفس پیامبر(ص) یا در مرتبة فنا، بهطور بیواسطه از روح- جان- امکان کسب معرفت پیدا میکنند، و همگی با مراتب مختلف یقین ارتباط دارند. اما آنچه نقش عقل را در نگاه عینالقضات بارز میکند یکی منشأ جبروتی و نقش آن به عنوان پلی بین عین و ذهن بهعنوان ابزار ترجمة معرفت، و دیگری بهعنوان پیش نیاز نخستین مرتبة معرفت است. بهطور کلی او معرفت را علمی لدنی و ذوقی دانسته است؛ ولی علم و معرفت را نه صرفاً دو مفهوم شناختی، بلکه دو عالم وجودی در نظر گرفته است، به همین علت در تقسیم بندی عینالقضات علم تقلیدی و برهانی، جزو مراتب معرفت محسوب نمی شود.
مهدی آزادپرور
دوره 19، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 1-18
چکیده
عقل ازنظر ملاصدرا بر شش معنا بهصورت اشتراک لفظی اطلاق میشود. ازنظر وی یکی از مهمترین معنای عقل، همان قوة ادراکی است که انسان با آن به ادراک اشیاء میپردازد. همچنین خداوند متعال به برخی انسانها نوری عطا میکند که بهوسیلة آن تبعیت از دستورات دینی ممکن میشود. میرزا مهدی اصفهانی عقل را نوری میداند که خداوند متعال این نور ...
بیشتر
عقل ازنظر ملاصدرا بر شش معنا بهصورت اشتراک لفظی اطلاق میشود. ازنظر وی یکی از مهمترین معنای عقل، همان قوة ادراکی است که انسان با آن به ادراک اشیاء میپردازد. همچنین خداوند متعال به برخی انسانها نوری عطا میکند که بهوسیلة آن تبعیت از دستورات دینی ممکن میشود. میرزا مهدی اصفهانی عقل را نوری میداند که خداوند متعال این نور را پس از رسیدن انسانها به بلوغ، به آنها عطا میکند. انسانها این نور را در حالت غضب و شهوت از دست میدهند. ازنظر وی عقل فلسفی گمراهکننده است. با تبیین ویژگیهای عقل موردنظر میرزا مهدی اصفهانی و ملاصدرا و تدقیق در معنای عقل عملی و نظری، میتوان بین عقل مورد نظر این دو متفکر اشتراکاتی پیدا کرد. این اشتراکات تنها در بخشی از خصوصیات عقل عملی هست اما بنا بر تصریحات میرزا مهدی اصفهانی عقل نظری مورد قبول ملاصدرا ناکارآمد است و دفاع برخی مروجین مکتب تفکیک از میرزا مهدی اصفهانی مبنی بر قبول حجیت این عقل توسط او، با عبارات او ناسازگار است
حسین یزدی
دوره 17، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 129-148
چکیده
پس از طرح آزادی به صورت مساله بعد از قرون وسطی در مغرب زمین و اهمیت دادن به آن به عنوان یک ارزش مهم، نسبت دین و آزادی در اسلام مورد بررسی فلاسفه و اندیشمندان اسلامی قرار گرفت. در این مقاله به زیربنای مساله آزادی میان فرق مختلف فکری اسلامی پرداخته شده است و به صورت استدلالی فرقه امامیه به عنوان فرقه موجود و دارای زیربنای تفکر آزادی معرفی ...
بیشتر
پس از طرح آزادی به صورت مساله بعد از قرون وسطی در مغرب زمین و اهمیت دادن به آن به عنوان یک ارزش مهم، نسبت دین و آزادی در اسلام مورد بررسی فلاسفه و اندیشمندان اسلامی قرار گرفت. در این مقاله به زیربنای مساله آزادی میان فرق مختلف فکری اسلامی پرداخته شده است و به صورت استدلالی فرقه امامیه به عنوان فرقه موجود و دارای زیربنای تفکر آزادی معرفی گردیده است و ادله مختلف مکتب فکری اسلام در وجود داشتن حق طبیعی آزادی مورد بررسی قرار می گیرد.در این مقاله سعی نویسنده بر آن است تا با مطالعه تطبیقی، ضمن بررسی مشابهت دو مکتب فکری فلسفی اسلام و غرب بر حق طبیعی و ذاتی آزادی، به اختلاف نظر این دو مکتب در منشاء حیثیت ذاتی انسان بپردازد. منشا این حق ذاتی در غرب، امانیسم است و در اسلام عقل انسانی است که بوسیله آن قابلیت تعالی و تکامل وجود دارد و این همان است که خداوند در خلقت انسان از دمیدن روح خود به وی یاد کرده است و نکته مهم آنکه در دیدگاه اسلامی، آزادی جزئی از هندسه سعادت می باشد و مساله به صورت پازل و هندسه دیده شده است و اینگونه نیست که ارزشهای آزادی، عدالت، امنیت، ثروت و غیره به صورت مستقل و هم عرض دیده شوند. تفاوت نگاه اسلام و غرب در منشا حیثیت ذاتی به تفاوت دیدگاه در حدود و ثغور آزادی می انجامد. در نگاه غربی بر پایه مبنا بودن امانیسم حد و مرز آزادی، آزادی دیگران است. اما در نگاه تفکر اسلامی بر پایه مبنا بودن عقل برای حیثیت ذاتی، حد و مرز آزادی علاوه بر آزادی دیگران، مصالح فرد و اجتماع و خروج از مرز عقل نیز در نظر گرفته می شود. همچنین عوامل نگهداشت آزادی مورد مطالعه قرار می گیرد.
شمس اله سراج؛ سمیه منفرد
دوره 18، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 21-36
چکیده
بازشناسی چیستی و چرایی ترکیب سه منبع معرفتی عقل، شرع و کشف در نظام اندیشه ابن ابی جمهور احسایی(838-906ق)، تحلیل دستاوردهای معرفتی این نظام را ثمربخشتر میکند. ابن ابی جمهور احسایی به عنوان شخصیتی که جایگاه مهمی در مسیر ادغام شاخههای مختلف نظری در سایه تعالیم امامی دارد، نظریه شناخت خود را بر پایهای فلسفی- دینی- عرفانی تأسیس میکند. ...
بیشتر
بازشناسی چیستی و چرایی ترکیب سه منبع معرفتی عقل، شرع و کشف در نظام اندیشه ابن ابی جمهور احسایی(838-906ق)، تحلیل دستاوردهای معرفتی این نظام را ثمربخشتر میکند. ابن ابی جمهور احسایی به عنوان شخصیتی که جایگاه مهمی در مسیر ادغام شاخههای مختلف نظری در سایه تعالیم امامی دارد، نظریه شناخت خود را بر پایهای فلسفی- دینی- عرفانی تأسیس میکند. کاری که بعدها توسط صدرالمتألهین شیرازی (979-1050ق) تکمیل شد و در قالب نظریه «وحدت معرفتی مفاد قرآن، عرفان و برهان» ارائه گردید. در نظام فکری ابن ابی جمهور، ربط و پیوند عمیقی میان عقل، قلب و شرع وجود دارد؛ وی معتقد است که باید از قضایای برهانی ضروری به واردات الهی ارثی منتقل شد، در این صورت اسرار شریعت را میتوان دریافت و معانی طریقت و حقیقت را فهمید. عقل با پیمودن مراتب کمال به مرتبه قلب راه پیدا میکند و قلب نام دیگر عقلِ کمال یافته است. همچنین در مورد ربط و نسبت میان شرع و عقل، بر این باور است که شرع، عقل خارجی و عقل، شرع داخلی است، پس آن دو معاضد و معاون همدیگر بلکه با هم متحدند.
میترا (زهرا) پورسینا؛ حسین اجتهادیان؛ فاطمه (مهناز) توکلی
دوره 17، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 46-72
چکیده
بر اساس تحقیقات جدیدی که در غرب انجام شده فرضیه نوینی در مورد اندیشه غزالی شکل گرفته است که مدعی است بر خلاف تصور رایج، تفکر عقلانی از نظر غزالی مهمترین ابزار معرفت و رسیدن به غاییترین هدف انسان است. گرچه غزالی به عنوان منتقد فلاسفه شناخته میشود ولی روش فکری وی همواره مشحون از استدلالات عقلی و فلسفی است و لذا از دید برخی از محققان، ...
بیشتر
بر اساس تحقیقات جدیدی که در غرب انجام شده فرضیه نوینی در مورد اندیشه غزالی شکل گرفته است که مدعی است بر خلاف تصور رایج، تفکر عقلانی از نظر غزالی مهمترین ابزار معرفت و رسیدن به غاییترین هدف انسان است. گرچه غزالی به عنوان منتقد فلاسفه شناخته میشود ولی روش فکری وی همواره مشحون از استدلالات عقلی و فلسفی است و لذا از دید برخی از محققان، غزالی سهم مهمی در عقلی سازی فرهنگ جهان اسلام و انتقال اندیشههای ابن سینا به اخلاف خود داشته است و خودش نیز در نظریه پردازیهای دینی و عرفانی خود از مبانی سینوی بهرههای فراوان برده است. در این مقاله سعی شده است محورهای اصلی غزالیشناسی جدید و همچنین مبانی تصوف عقلانی غزالی مورد تحلیل قرار بگیرد. همچنین نشان داده شده است که رسیدن به بالاترین مراتب معرفت که در اندیشه غزالی به قلب نسبت داده میشود از نظر او تنها پس از طی مقدماتی ممکن میشود که در حوزه معرفت عقلانی است.
حسن سعیدی؛ سمانه فیضی
دوره 16، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 21-42
چکیده
چکیدهنسبت ما با حضرت حق و حقیقت متعالی عالم چیست آیا می توان او را شناخت ؟ یا به دلیل اینکه هرگز «بحر در قطره» و « مهر در ذره » جای نمی گیرد او « برون از وهم و قال و قیل » آدمی است . این مساله از دغدغه های دیرینه الهیات پژوهان است و پیوسته ذهن محققان این عرصه رابه خود معطوف داشته در این راستا است که گونه ها و [T1] رویکردها به الهیات شکل می گیرد ...
بیشتر
چکیدهنسبت ما با حضرت حق و حقیقت متعالی عالم چیست آیا می توان او را شناخت ؟ یا به دلیل اینکه هرگز «بحر در قطره» و « مهر در ذره » جای نمی گیرد او « برون از وهم و قال و قیل » آدمی است . این مساله از دغدغه های دیرینه الهیات پژوهان است و پیوسته ذهن محققان این عرصه رابه خود معطوف داشته در این راستا است که گونه ها و [T1] رویکردها به الهیات شکل می گیرد از این رو برخی مدعیاند که امکان معرفت به خداوند وجود ندارد. زیرا لازمهی معرفت به چیزی احاطه بر آن چیز است و از آنجاکه ابزار معرفتی انسان عقل اوست، و به دلیل آنکه عقل محدودیت دارد وتوان احاطه به خدای نامحدود ندارد. بنا بر این شناخت حق نا ممکن است . در این راستا دانشوران با نگرشهای مختلف کلامی، فلسفی، و عرفانی، با تفاوتهایی به این مسئله پرداختهاند، اما در نگرش عرفانی رویکرد سلبی متمایزتر است. حکیم سنایی یکی از چهرههای شاخص عرفانی است که بسیاری از عرفای نامی پس از او خود را در اندیشههای عرفانی، وامدار وی میدانند. به گونهای با این زاویهی نگرش به شناخت خداوند نگریسته حکیم سنایی است [m2] [T3] . وی در تبیین هستی شناختی عقل را مخلوق نخستین می شمارد و در ساحت های وجودی به عقل فعال توجه کامل دارد همچنین به مکانت عقل در دو حوزه عمل و نظر توجه دارد از این رو آن را می ستاید وی بحث شناخت خداوند را به دو حوزه ذات وصفات تفکیک می کند و معتقد است شناخت اکتناهی و ذاتی حق ناممکن است از این رو وی در این بخش نگاهی سلبی دارد و علی رغم این نگرش اما در دام تعطیل و لا ادریگری نیفتاده است همچنین با پذیرش دو ساحت معرفتی عقل و ذوق در ترازوی سنجش معرفتی خود ساحت عشق را برتر از عقل می داند هدف نوشتار حاضرکه با روش توصیفی تحلیلی و با اتکا بر منابع کتابخانهای به بررسی مسئله میپردازد، آن است که با تکیه بر آثار سنایی به توان عقل در حوزهی معرفت خدا بپردازد
شمساله سراج؛ فرنوش بابادی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1393
چکیده
ابنسینا در مواضع مختلف آثار خود از نظریة اتحاد سخن به میان میآورد اما اعتقاد و دیدگاه او به وضوح و روشنی مشخص نیست چرا که گاهی مسئلة اتحاد را میپذیرد و گاهی بر رد آن استدلال میآورد. لذا از یک سوی اشتهار شیخ به عنوان منکر قطعی و مسلم نظریة اتحاد عاقل و معقول و از سوی دیگر بررسی قول به استبصار و عدول شیخ از نظر اولیة خود و پذیرش اتحاد، ...
بیشتر
ابنسینا در مواضع مختلف آثار خود از نظریة اتحاد سخن به میان میآورد اما اعتقاد و دیدگاه او به وضوح و روشنی مشخص نیست چرا که گاهی مسئلة اتحاد را میپذیرد و گاهی بر رد آن استدلال میآورد. لذا از یک سوی اشتهار شیخ به عنوان منکر قطعی و مسلم نظریة اتحاد عاقل و معقول و از سوی دیگر بررسی قول به استبصار و عدول شیخ از نظر اولیة خود و پذیرش اتحاد، همچنین این مسئله که آیا واقعاً در میان عبارات او تناقضی وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد علت آن چیست و چگونه میتوان این تناقض را رفع یا توجیه کرد؟ از جمله مسائلی است که این مقاله درصدد بررسی آنهاست. در این خصوص تشریح اقوال شیخ در آثار متعدد او و بیان دوگانگی میان تعابیرش با تمسک به همه شواهد رد و قبول اتحاد و نقل آرایاندیشمندان و پاسخ به آنها جایگاهی ویژه دارد. در نهایت این پژوهش به این نتیجه رسیده است که با نگاهی ریزبینانه به آثار و ادلة شیخ خواهیم دید که حقیقتاً تعارضی وجود ندارد بلکه شیخ در همه جای آثار در پی اثبات اتحادعاقل و معقول بوده است.
اصغر واعظی؛ موسی صیفی هزاری
دوره 13، شماره 2 ، تیر 1392
چکیده
غزالی در سیر حقیقتطلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی میآورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا میدهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت میداند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمیرا متوجه آنان نمیکند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمیگیرد ...
بیشتر
غزالی در سیر حقیقتطلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی میآورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا میدهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت میداند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمیرا متوجه آنان نمیکند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمیگیرد و فاقد بسیاری از تجارب ایشان است. آثار عرفانی او نیز بسیار ضعیف تر از عرفای دیگر است. هر چند تربیتی صوفیانه داشته و در محیطی صوفیانه پرورش یافته ولی وجود پیر و مرشد که به اذعان خود او از لوازم سیر و سلوک عارفانه است در زندگیاش گزارش نشده است. وجود چنین گرایشها و عواملی صوفی دانستن غزالی را دچار شک و تردید میکند.
حسن سعیدی؛ ولی الله نصیری
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
مولوی برخلاف برخی عارفان که از سر بی مهری به عقل مینگرند، در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی با اهتمامی ویژه به عقل نگریسته است. او تمام گونهها و اطلاقات عقل و زوایای آن را بررسی کرده است. از این رو گاه به نکوهش و گاه به ستایش عقل پرداخته است. وی در مواردی مقام راهبری را به عقل سپرده و بیان میکند که کدام گونه عقل است که آدمیرا ...
بیشتر
مولوی برخلاف برخی عارفان که از سر بی مهری به عقل مینگرند، در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی با اهتمامی ویژه به عقل نگریسته است. او تمام گونهها و اطلاقات عقل و زوایای آن را بررسی کرده است. از این رو گاه به نکوهش و گاه به ستایش عقل پرداخته است. وی در مواردی مقام راهبری را به عقل سپرده و بیان میکند که کدام گونه عقل است که آدمیرا به مقصد میرساند وکدام گونة آن آدمیرا از رسیدن به هدف بازمیدارد. از آنجا که به نظر مولوی، عقلهای جزوی، معاش وهم و خیالاند، به نکوهش آن میپردازد و معتقد است که این عقول نمیتوانند راهبر انسان باشند ولی از دیگرسو، عقلهای کل، کلی را به عنوان عقولی راهگشا معرفی میکند و اظهار میدارد که این عقلها هستند که میتوانند سرانجام انسان را به سر منزل مقصود برسانند. هدف اصلی این نوشتار آن است که مسئلة عقل وجایگاه آن را از دیدگاه مولوی به روش تحلیلی و با استفاده از آثار وی مورد کند وکاو قرار دهد.
اصغر واعظی؛ علی کیادربندسری
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
مقاله حاضر به بررسی تلقی گادامر از سنت و نسبت میان عقل و سنت میپردازد. ابتدا ضمن اشاره به معنای لغوی واژة سنت، سه تعریف انسان شناسانه، کلامی و سنت گرایانه از سنت ارائه و با یکدیگر مقایسه و در نهایت معنای اصطلاحی مورد نظر گادامر بیان میشود. گادامر که یک فیلسوف احیاگر سنت است دیدگاه خود در خصوص رابطة عقل و سنت را با تحلیل چگونگی نگاه ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی تلقی گادامر از سنت و نسبت میان عقل و سنت میپردازد. ابتدا ضمن اشاره به معنای لغوی واژة سنت، سه تعریف انسان شناسانه، کلامی و سنت گرایانه از سنت ارائه و با یکدیگر مقایسه و در نهایت معنای اصطلاحی مورد نظر گادامر بیان میشود. گادامر که یک فیلسوف احیاگر سنت است دیدگاه خود در خصوص رابطة عقل و سنت را با تحلیل چگونگی نگاه روشنگری و رومانتیسم به عقل و سنت آغاز میکند. درحالیکه فیلسوفان عصر روشنگری سنت را در برابر عقل قرار داده و برای پاسداری از حریم عقل، سنت را بیاعتبار کردند، رومانتیسم در واکنشی افراطی به این طرز تلقی ضمن تأیید تقابل عقل و سنت، عقل را به نفع سنت کنار زد. اما این خطکشی جداییساز بین دو قلمرو متمایز عقل و سنت با مخالفت جدی فیلسوفانی نظیر مایکل اوکشات، ادموند برک، فردریش فون هایک و گادامر مواجه شد. از نظر این عده نسبت میان سنت و عقل پیچیدهتر از آن است که بتوان آنها را در تقابلی واضح قرار داد. سنت نه تنها مانعی برای عقل محسوب نمیشود بلکه از جهاتی مقوم آن نیز هست و بدون سنت عقلی در کار نخواهد بود.
محمود قیوم زاده
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
یکی از مباحث اساسی و مهم در حوزة مباحث اعتقادی و بحثهای کلامی، چگونگی بیان و استدلال بر اینگونه مسائل است و اینکه روششناسی مباحث کلامی چگونه باید باشد. در مجموع میتوان گفت که روش بررسی یا عقلی است یا نقلی یا هر دو. در روششناسی عقلی تأکید بر استدلالهای عقلی است یا روش عقلی با بهرهگیری از متون دینی است. روش نقلی میتواند با ...
بیشتر
یکی از مباحث اساسی و مهم در حوزة مباحث اعتقادی و بحثهای کلامی، چگونگی بیان و استدلال بر اینگونه مسائل است و اینکه روششناسی مباحث کلامی چگونه باید باشد. در مجموع میتوان گفت که روش بررسی یا عقلی است یا نقلی یا هر دو. در روششناسی عقلی تأکید بر استدلالهای عقلی است یا روش عقلی با بهرهگیری از متون دینی است. روش نقلی میتواند با تکیه بر ظواهر و بیتوجهی کامل به استدلالهای عقلی و منطقی و برهانی باشد و نیز میتواند راه میانهای بین توجه به نقل و بها دادن به عقل باشد. هر مکتب کلامی یک شیوه و روش استدلالی را برمیگزیند؛ در این بین روش و شیوة بررسی مسائل اعتقادی در دیدگاه مکتب کلامی امامیه، معتزله و اشاعره، با تحقیقات نسبتاً وافی در خصوص آنها و انتشار آثار، روشن و آشکار است، اما روش کلامی مکتب ماتریدیه کمتر به بحث گذاشته شده و در هالهای از ابهام است. در این مقاله با روش کتابخانهای و شیوة توصیفی و تحلیلی به بررسی روششناسی مکتب کلامی ماتریدیه و بازشناسی زوایای مهم این مسئله پرداخته شده و پرسشها و ابهامات متعددی در این خصوص پاسخ داده شده است و آشکار شده که روش ماتریدیه، حد میانهای بین عقل و نقل است .
امیر دیوانی؛ رحیم دهقان سیمکانی
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می-توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشههای ایشان در این زمینه بهدست آورد. جهات اشتراک این است که اولاً هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند؛ ثانیاً مسئولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانستهاند؛ ثالثاً قائل به وجوه ...
بیشتر
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می-توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشههای ایشان در این زمینه بهدست آورد. جهات اشتراک این است که اولاً هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند؛ ثانیاً مسئولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانستهاند؛ ثالثاً قائل به وجوه و اعتبارات در باب ارزشهای اخلاقی هستند. جهات افتراق هم از این قرار است که اولاً معنای عقل از دیدگاه آنان متفاوت است؛ به این بیان که عقل از نظر ملاصدرا قوهای از نفس است ولی در اندیشة عبدالجبار، علوم یا بدیهیاتی است که آدمی از پیش آنها را واجد است. ثانیاً به لحاظ وجودشناختی،کاربرد عقل در اخلاق در اندیشة ملاصدرا به جهت برخورداری از مبانی فلسفة ملاصدرا نظیر اصالت وجود و حرکت جوهری، به اخلاق متعالیه منجر میشود اما در اندیشة قاضی عبدالجبار به جهت فقدان این مبانی، گرایش به انسانگرایی دارد. ثالثاً شهود عقلانی در دیدگاه این دو اندیشمند متفاوت است.
علیرضا شجاعی زند
دوره 11، شماره 2 ، تیر 1390
چکیده
گمان شایع بر این است که مدرنیته به واسطة سهم شایانش در پیشرفت، قدرت انتخاب بشر را افزایش داده است. این تلقی که از جهاتی صائب نیز هست در این مقال، با دو پرسش مواجه شده است: مدرنیته به افزایش قدرت انتخاب «کدام انسان» کمک کرده و قدرت انسان را در «چه انتخابی» افزایش داده است؟ بررسی در مورد این دو پرسش، یکبار با تمرکز بر عناصر ممیز و مقوم ...
بیشتر
گمان شایع بر این است که مدرنیته به واسطة سهم شایانش در پیشرفت، قدرت انتخاب بشر را افزایش داده است. این تلقی که از جهاتی صائب نیز هست در این مقال، با دو پرسش مواجه شده است: مدرنیته به افزایش قدرت انتخاب «کدام انسان» کمک کرده و قدرت انسان را در «چه انتخابی» افزایش داده است؟ بررسی در مورد این دو پرسش، یکبار با تمرکز بر عناصر ممیز و مقوم مدرنیته در «مقام تعریف» انجام گرفته است و بار دیگر با تأمل بر محدودیتآفرینیهای مدرنیته و انتخابهای ممکن در «مقام تحقق». مقالة "مدرنیته و قدرت انتخاب"، پس از آوردن شواهدی در تأیید مدعیات، به این نتیجه رسیده است که چون مدرنیته یک کل منسجم است و از معدود ایدهها و اندیشههای کلان در زندگی بشر که به تحقق درآمده و به جریانی هژمونیک و الگویی مورد غبطه و تأسی دیگران بدل شده است، دچار نوعی تمامگرایی، خاتمیت، انحصار و برتریجویی گردیده است و همین خصوصیات عارضی به اضافة برخی خصایص ذاتی، نظیر بیاعتنایی به مسئلة برابری و نادیدهگرفتن دیگر ابعاد وجودی انسان، باعث شد به مانعی در برابر انتخابهای اساسی و شالودهشکن انسان معاصر بدل گردد.
رضا اکبریان؛ نجمه سادات رادفر
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
مسئلة قیامت و تحلیل فلسفی آن در نظام صدرایی منطبق بر مراتب وجودی، در دستگاه اندیشة شاگرد برجستة ملاصدرا، فیض کاشانی، مورد نقد و واکاوی مجدد قرار میگیرد، طوری که تغییر نگرش فیض در مسئلة عقل که منجر به ارائة رویکردی معتدل از او در ارتباط عقل و شر ع میشود، تحول نظریة وی در مورد قیامت را در ادوار مختلف زندگانیاش به دنبال دارد و بررسی ...
بیشتر
مسئلة قیامت و تحلیل فلسفی آن در نظام صدرایی منطبق بر مراتب وجودی، در دستگاه اندیشة شاگرد برجستة ملاصدرا، فیض کاشانی، مورد نقد و واکاوی مجدد قرار میگیرد، طوری که تغییر نگرش فیض در مسئلة عقل که منجر به ارائة رویکردی معتدل از او در ارتباط عقل و شر ع میشود، تحول نظریة وی در مورد قیامت را در ادوار مختلف زندگانیاش به دنبال دارد و بررسی آثار متقدم او در جوانی و آثار متأخرش در کهنسالی، سیر تغییر رویکرد فیض در موضوع قیامت و مراتب آن را به وضوح نشان میدهد، بهطوری که از نگاهی وجودمدارانه و منطبق بر مراتب وجودی انسان تا رهیافتی زمانمند در بارة «قیامت» تغییر میکند.
سیدمحمدعلی دیباجی؛ محمدتقی جان محمدی
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
جایگاه عقل فعال در فلسفۀ مشاء مسئلهای بغرنج است. یکی از مطالبی که در بارۀ آن وجود دارد این است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندرانی و نوافلاطونی وی آن را ساخته و پرداختهاند. ابنسینا به عنوان فیلسوفی مستقل-که به اشتباه وی را نمایندۀ مشاء در حکمت اسلامی معرفی کردهاند و خود وی این مسئله را رد میکند- در بارۀ عقل ...
بیشتر
جایگاه عقل فعال در فلسفۀ مشاء مسئلهای بغرنج است. یکی از مطالبی که در بارۀ آن وجود دارد این است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندرانی و نوافلاطونی وی آن را ساخته و پرداختهاند. ابنسینا به عنوان فیلسوفی مستقل-که به اشتباه وی را نمایندۀ مشاء در حکمت اسلامی معرفی کردهاند و خود وی این مسئله را رد میکند- در بارۀ عقل فعال دیدگاهی دارد که ضمن تلائم با فلسفۀ خود او متفاوت با دیدگاه شارحانی چون اسکندر افرودیسی و تامستیوس است. توماس آکوئیناس، فیلسوف و الهیدان مسیحی، که در نقاط مهمی از اندیشۀ فلسفی-کلامی خویش متأثر از ابنسیناست، در این مسئله به تبع از موضع مسیحی- ارسطویی خود با برخی از مسائل مربوط به عقل فعال سینوی به مخالفت پرداخته است. پرسشی که در این مقاله مطرح میشود این است که آیا مخالفت وی از موضع هستیشناختی است یا معرفتشناختی؟ پاسخی که این مقاله داده میشود عبارت از آن است که آکوئیناس با اعتماد فلسفی به ارسطو به مخالفت هستیشناختی با عقل فعال سینوی پرداخته و از نظر معرفتشناسی نیز نتوانسته است با گسترۀ معنای عقل فعال ابنسینا کاملاً همراه شود.
قاسم کاکایی؛ لاله حقیقت
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1387
چکیده
در منطق ادیان وحیانی، ایمان اساس نجات و رستگاری است. در نتیجه، پرسش از ماهیت ایمان و دغدغة فهم آن، امری مهم و ضروری مینماید. از سوی دیگر، متکلمان در طی تاریخ، رویکردهای متفاوت و گاه متعارضی در مورد آن ارائه کردهاند. از جمله برخی آن را از سنخ معرفت و تصدیق عقلی و در مقابل گروهی آن را امری عقلگریز میدانند، برخی آن را از جنس عمل تعریف ...
بیشتر
در منطق ادیان وحیانی، ایمان اساس نجات و رستگاری است. در نتیجه، پرسش از ماهیت ایمان و دغدغة فهم آن، امری مهم و ضروری مینماید. از سوی دیگر، متکلمان در طی تاریخ، رویکردهای متفاوت و گاه متعارضی در مورد آن ارائه کردهاند. از جمله برخی آن را از سنخ معرفت و تصدیق عقلی و در مقابل گروهی آن را امری عقلگریز میدانند، برخی آن را از جنس عمل تعریف کرده و گروهی نیز برای آن ماهیتی از جنس اعتماد و وفاداری قائل شدهاند. در این مقاله، دیدگاه غزالی در مورد ایمان بررسی شده است که برای این کار بیشتر آثار کلامی ایشان مطالعه شد، اما وی صرفاً در موارد معدودی به این مسئله پرداخته است، لذا سعی شده تا با تحلیل گفتهها، ابعاد ناگفتهها را نیز روشن کنیم. غزالی به عنوان یک متکلم اشعری، حقیقت ایمان را تصدیق و تسلیم قلبی نسبت به حقایق دین میداند و با فِرَقی که ایمان را از سنخ طاعات یا تصدیق منطقی (معرفت) میدانند مخالف بوده و با دلایل عقلی و نقلی به رد نظریات آنها پرداخته است و از آنجا که ایمان را تصدیق قلبی میداند و نیز به دلیل گرایشات عرفانی برای تعلیم و تعلم مسائل اعتقادی (کلام) اهمیت چندانی قائل نیست و در بیشتر مواضع، آن را تجویز نمیکند، به نحوی که این رویکرد سبب شده تا ایمان تقلیدی را قابل قبول بداند و تلقیاش از یقین یک یقین روانشناسانه باشد نه یک یقین منطقی.
فهیمه شریعتی
دوره 7، شماره 2 ، تیر 1386
چکیده
شیخ صدوق و شیخ مفید به عنوان اعاظم متکلمان شیعه بهرغم تفاوتهای چشمگیر در آثار خویش در طرح مسائل عقیدتی، در مبانی که خود ارائه دادهاند قرابتهای زیادی دارند. اگرچه شیخ صدوق را به عنوان یکی از محدثان و دارندگان گرایش حدیثی با آثار عمدتاً روایی شاید به سختی بتوان در کنار متکلمانی مانند شیخ مفید و اخلاف او سید مرتضی و ... جای داد، اما با بررسی ...
بیشتر
شیخ صدوق و شیخ مفید به عنوان اعاظم متکلمان شیعه بهرغم تفاوتهای چشمگیر در آثار خویش در طرح مسائل عقیدتی، در مبانی که خود ارائه دادهاند قرابتهای زیادی دارند. اگرچه شیخ صدوق را به عنوان یکی از محدثان و دارندگان گرایش حدیثی با آثار عمدتاً روایی شاید به سختی بتوان در کنار متکلمانی مانند شیخ مفید و اخلاف او سید مرتضی و ... جای داد، اما با بررسی دعاوی مبنایی وی میتوان جایگاه بسیار نزدیکی میان او و حلقة اتصال کلام نقلی و کلام عقلی شیعه یعنی شیخ مفید ترسیم کرد. این مقاله در پی آن است که اختلافات بین ابن بابویه و شیخ مفید را در عواملی غیر از مبانی فکری جستجو کند. به بیان دیگر، نشان دهد اختلافاتی که منجر به تفاوت آثـار ایشـان شده است، تنهـا در مــیزان بهکـارگیری مبـانی است که هریک از آن دو بهکار بردهاند، ضمن اینکه غایت و هدف هر یک در طرح مباحث نسبت به دیگری دارای نوعی سعه و ضیق است .