دانشگاه شهید بهشتی
آینه معرفت
2251-8010
2588-512X
16
2
2016
06
21
تنقیح نظریه صور مرتسمه در علم الهی از دیدگاه ابن سینا
1
18
FA
مریم
سالم
دانشکده الهیات و ادیان
m_salem@sbu.ac.ir
یکی از معضلاتی که فلسفه ابن سینا را به شدت دچار چالش نمود نظریه صور مرتسم در ذات الهی به عنوان متعلقات علم الهی در مرتبه ذات و قبل از ایجاد موجودات بود. غزالی، شیخ اشراق، خواجه طوسی و بسیاری از متفکرین اسلامی، اعم از متکلم و فیلسوف، با بی اعتمادی به این نظریه سراغ راههای دیگری برای تبیین علم الهی رفتند. ملاصدرا ضمن موافقت با دیدگاه کلی این سینا تلاش می نماید تا بتواند مطلب را به گونه ای بیان کند که این لوازم و توالی فاسد مطرح نشود. از این رو می توان مدعی شد که نظریه ملاصدرا در باب کیفیت علم الهی به موجودات در مرتبه ذات و قبل از ایجاد آن ها، همان نظر ابن سیناست ولی با برطرف نمودن نقاط ضعف آن و تقویت و مبرهن نمودن نقاط قوه آن.
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96442.html
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96442_fc7a0b1d0097924d50efe4126c28d068.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
آینه معرفت
2251-8010
2588-512X
16
2
2016
06
21
نظریه معرفت شناسی ابن حزم
19
42
FA
محمد رضا
مرادی
0000-0002-6289-8931
دانشگاه پیام نور
moradi169@gmail.com
علی رضا
جلالی
دانشگاه پیام نور
alireza_jalali@yahoo.com
در نظریه معرفت شناسی ابن حزم اندلسی، هم چون دیگر نظریههای مبناگروان سنتی در حوزه ی شناخت، معارف به باورهای پایه (معارف اوّلیه) و باورهای غیر پایه (معرفت تالیه) تقسیم شده است. او مجموعه ای از موادّ قیاس در منطق ارسطویی را، با مصادیقی متفاوت با دیدگاه رایج، به عنوان معرفت فطری و معرفت حسّی معرفی می کند. دیگر معارف (باورهای غیر پایه) نیز در قالب برهان ضروری بر آن مقدمات یقینی ابتنا دارند. در این مقاله نظریه ی معرفت شناسی ابن حزم به همراه نکته نظرات او درباره ی ادراک حسی، ادراک عقلی و ویژگی ها، توانایی ها و محدودیت های این ادراک از آثار منطقی، کلامی و اصولی او استخراج شده است. غرض ابن حزم از ارائه نظریه شناسایی، کاربرد آن در بیان اعتقادات مذهب ظاهری و دفاع از آن، نقد مخالفان و ایجاد پشتوانه ای محکم برای علوم بشری- که از نظر او تماماً می توانند کاربرد دینی داشته باشند- بوده است. بر این اساس این نظریه را باید یکی از مؤلفه های نظام منسجم فکری وی به شمار آورد. او مفاد نظریه را سازگار با آیات قرآن کریم و ابزار شناخت آن را موهبتی الهی و در راستای غایت آفرینش انسان می دانسته است. در نگاهی اجمالی، تنها نقاط ضعف و قوّت این نظریه – به لحاظ انسجام درونی- بیان شده است.
: ابن حزم,نظریه معرفت شناسی (شناخت؛ شناسایی)
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96468.html
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96468_0a458232702f4a5444ea81b8d77ba483.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
آینه معرفت
2251-8010
2588-512X
16
2
2016
06
21
بررسی رابطه باید و هست در دیدگاه محقق اصفهانی
43
60
FA
حسین
احمدی
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
hosseina5@yahoo.com
فرااخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد. یکی از موضوعات فرااخلاقی، مباحث منطقی است که به استنتاج مفاهیم و گرازههای اخلاقی میپردازد؛ بنابراین، رابطه باید و هست در دیدگاه محقق اصهفانی در زمره مباحث منطقی فرااخلاق است که به آن پرداخته نشده است. نویسنده در این مقاله درصدد است تا دیدگاه محقق اصفهانی درباره ارتباط جملههای اخلاقی را تبیین و بررسی کند. محقق اصفهانی درصدد است جزمی بودن جملههای اخلاقی را اثبات کند. محقق اصفهانی رابطه جمله حاوی «باید اخلاقی» و «هست اخلاقی» را رابطه استنتاجی نمیداند، بلکه رابطه عینیت را میان آنها قلمداد میکند. ایشان رابطه جمله حاوی «باید اخلاقی» و «هست غیراخلاقی» را به صورت استنتاجی میپذیرد و نام استنتاجش را جدل مینامد. ایشان، جملههای اخلاقی را فوق مظنونات و مفید تصدیق جازم میداند. به نظر میرسد اشکال بیان محقق اصفهانی، جامع نبودن آن نظریه است.
فرااخلاق ـ جمله اخلاقی ـ رابطه باید و هست
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96477.html
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96477_a701f607624e359b9ba2af6b0a88f6b2.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
آینه معرفت
2251-8010
2588-512X
16
2
2016
06
21
رابطه سنت گرایی با معرفت دینی
61
86
FA
مهدی
شیخ
دانشجوی دکتری مدرسی معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی
mojtabasheykh99@yahoo.com
صالح
حسن زاده
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
hasanzadeh@atu.ac.ir
جریان سنت گرایی یکی از گفتمان های مهم دوران معاصر است که به بررسی «سنّت» بهعنوان پدیدهای با منشأ الهى میپردازد. جریان سنتگرا، هر سنتى را جلوهای از جلوههای خورشید هدایت و موجی از دریای حقیقت میداند. این نوشتار، با رویکردی گزارشی، تحلیلى به این موضوع میپردازد که چگونه میتوان به این رهیافت رسید که آیا سنت موردنظر سنتگرایان، تا چه اندازه می تواند با معرفت دینی ارتباط پیدا کند؟ همچنین این پژوهش، از یکسو خود مقدمه اى است براى جریانشناسى تفکر دینى معاصر و از سوی دیگر پىجویى و بهره گیرى از آنها براى بهسازى معرفت دینى و رویارویى منطقى با پرسش ها و چالشهاى فراروى مطالعات جریان شناسانه است. وحدت متعالی ادیان، از جمله مؤلفه های گفتمان سنتگرایی است که به نوعی حاصل رویکرد آنان را به ادیان نشان می دهد. سنت گرایان با تکیه بر تنوع ضروری وحی ها، اصل راست آیینی، تمایز قلمرو ظاهر و باطن و وحدت درونی ادیان می کوشند وجوه اختلافی میان ادیان را کنار زده، به گوهر مشترک میان آنها دست یابند. از این منظر، اختلاف میان ادیان، سطحی و ظاهری است و همة ادیان در سطحی متعالی به وحدت می رسند. مقالة حاضر پس از تشریح محتوای اصول یاد شده از نظر سنت گرایان، به نقد و بررسی این مفهوم در گفتمان سنت گرایی می پردازد. همچنین سنت گرایی با توجه به این که به اصل یگانه و متعالی میان ادیان و سنن معتقد است و متناظر با این اصل در نهاد انسان ها نیز قایل به اصلی متعالی است، راه تعامل میان ادیان را هموار کرده است. و از آنجا که ادراکات حضوری و شهودی و نیز باور به وحی و خدا، جزء اصول آن است، راه تعامل دین با سنت را نیز فراهم آورده است. اما از آنجا که هیچ دین یا مسلکی را برتر از ادیان یا مسلکهای دیگر نمی داند، و هر دینی را برای پیروان خود ارزشمند و مطلق می پندارد، به نظر می رسد راه ارزیابی را محدود می کند.
سنتگرایی؛ معرفت دینی,حکمت خالده,وحدت متعالی ادیان,معرفتشناسی دینی,اصل توجیه باور دینی
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96485.html
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96485_d49d190fba3707c875637ec6d6aa9fb1.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
آینه معرفت
2251-8010
2588-512X
16
2
2016
06
21
نظریة سلولی اخلاق با تأکید بر آرای علامه طباطبایی
87
110
FA
عبداله
صلواتی
دانشگاه شهید رجایی
m.salavati1393@gmail.com
در تئوریهای متنوعی که در حوزة فرااخلاق مطرح است، اصول اخلاقی در یکی از دو راهیِ جهانشمولی یا جهانناشمولی قرار میگیرد. اما نگارنده در این جستار تلاش کرده تا راه سومی باز کند؛ راه سومی که در آن، اخلاق به مثابة سلولی زنده تلقی شده مشتمل بر هسته و سیتوپلاسمی که بحسب حضورشان در بافت (=دین) و سیستم خاص (=زیست بوم و زیست نوع انسانی)، ظهور مصداقی متفاوتی پیدا میکند؛ البته این سلول اخلاقی در همة بافتها و سیستمها هستة سخت غیرفروکاهشیِ جهانشمول دارد، اما این هسته بحسب دین و زیستبومهای متفاوت و زیستنوعهای مختلف، ظهور متفاوت پیدا کرده؛ ظهوری که قدر مشترکی با هستة اولیه و تفاوتهایی با آن دارد؛ هستههای جدید، بحسب مفهوم و فضایل چهارگانه و عینیت آنها مشترک با هستة اولیه و بلحاظ مصادیق جدیدش، هویت غیرجهانشمول دارد و متفاوت با هستة اولیه است؛ همانند سلول زنده که در بافتها و اندامهای مختلف، ظهور و کارکردهای آن تغییر مییابد. بنابراین پرسش پایة این جستار عبارت است: چگونه میتوان اخلاق را از دیدگاه علامه طباطبایی هم جهانشمول و هم وابسته به زیستبوم و زیستنوع و غیرجهانشمول دانست؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: نظریة سلولی مستنبط از علامه طباطبایی سه هستة متنوع دارد که اخلاق بحسب هستة نخست، جهان شمول و غیرفروکاهشی است، اما بلحاظ مصادیق متفاوت هستة دوم و سوم، غیرجهانشمول، یعنی، منطقهای، گروهی و گاهی شخصی است. گفتنی است: نظریة اخلاقی یاد شده بحسب هستة سخت یک و دو هیچ یک از مختصات و الزامات نسبیگرایی اخلاقی را واجد نیست. همچنین، رفتار هایی که در نظریههای اخلاقی رایج از مصادیق کارهای افراطی است در نظریة سلولی، میتواند برای گروهی، رفتار افراطی و برای طیفی دیگر متعالی و ضروری باشد.
نظریة سلولی اخلاق,نسبیگرایی اخلاقی,فطرت,دین,علامه طباطبایی
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96493.html
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96493_5c3cdfb51cdd8f0d755c9cc8cdbf706b.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
آینه معرفت
2251-8010
2588-512X
16
2
2016
06
21
نگاه لذت گرایانه به آفرینش
111
124
FA
حسین
مقیسه
دانشگاه
h_moghiseh@sbu.ac.ir
سعادت وخوشبختی انسان قبل از هرچیز، بستگی به نوع جهانبینی وتفکر او دارد نوع نگاه است که می تواند امید ، نشاط، سرزندگی وتحرک وعشق ومحبت بیافریند یا بر عکس سبب دلمردگی، یأس ونومیدی، بدبینی ونفرت وکینه وانزجارگردد. از این جهت درد ودرمان انسان ، درونی است هر چند تأثیر عوامل بیرونی را نمی توان انکار کرد ولی درصد این تأثیرها قابل مقایسه نیستند. کم نیستند کسانی که از نظر امکانات مادی ، ازحد اقلها برخوردارند ولی دارای زندگی شاداب، با نشاط و روابط گرم وصمیمی وشیرین با یکدیگر هستند وبر عکس افراد فراوانی هم سراغ داریم که با داشتن بالاترین امکانات مادی ورفاهی، حتی زنده بودن خود را قابل تحمل نمی دانند واز آنجا که پشتوانه درونی وفکری ندارند خود را پوچ وبه آخر خط رسیده می بینند اکثرآنها که دست به خود کشی می زنند کسانی اند که به پوچی و بی هودگی رسیده اند. درک و باور هدف خلقت و فلسفه وجودی انسان، از افکار فاخر ونابی است که می تواند انسان را به افقهای بسیار والا و ارزشمند برساند وطعم شیرین حیات و زندگی و امید به آینده را در این وانفسای بحران هویت انسانی، ارزانی او نماید. در این جهان بینی، خدای رحمن ورحیم که خود منبع ومنشأ خیر و لذت و رحمت است انسان را برای لذتی همه جانبه، خالص وبی پایان آفریده که این لذت می تواند از همین دنیا آغاز گردد وتا بی نهایت ادامه یابد. این نوشته به پشتوانه برخی آیات وروایات وبه استناد کلمات ونظرات برخی بزرگان عرصه تفکر دینی، به دنبال اثبات همین مطلب است.
ابتهاج عقلی,لذت خالص و بی نهایت,فلسفه وجودی دوزخ,خلود دوزخیان
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96451.html
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96451_804d4d8dbe1915a5dfcd62c56610d723.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
آینه معرفت
2251-8010
2588-512X
16
2
2016
06
21
ارزش معرفت از نگاه لیندا زاگزبسکی
125
146
FA
محمدرضا
باقری
دانش آموخته فلسفه دین دانشگاه زنجان
mrbagheri65@gmail.com
مجید
ملایوسفی
0009-0003-1384-0519
عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین
mollayousefi@yahoo.com
در دیالوگ منون افلاطون به مسالهای اشاره میکند که امروزه نزد معرفتشناسان به مساله ارزش معرفت مشهور گشته است. این مسئله ریشه در دو مقدمه پذیرفته شده در حوزه معرفتشناسی دارد. بر اساس مقدمه نخست، معرفت به طور کلی به باورِ صادقِ موجه یا تضمین شده تعریف میشود. مقدمه دوم نیز به این نکته اشاره دارد که ارزش توجیه یا تضمین، حداقل در ظاهر امر بر گرفته از ارزش باور صادق و در نتیجه قابل فروکاستن به ارزش صدق است. لیندا زاگزبسکی از جمله معرفتشناسانی است که با مبنا قراردادن این دو مدعی شده است که بسیاری از نظریههای معرفتشناختی قادر به گذر از دام معضل ارزش نیستند. از نظر زاگزبسکی نظریههای برونگرا و بالطور اخص نظریههای اعتمادگرا به دلیل استفاده از مدل دستگاه-فرآورده دچار معضل بلعیدن هستند که طبق آن ارزش یک باور خاص که از طریق یک فرآیند قابل اعتماد حاصل می شود، توسط ارزش صدق بلعیده می شود. پیشنهاد زاگزبسکی برای تبیین ارزش معرفت، بازنگری در رابطهی دانسته و داننده است. از نظر وی همانگونه که افعال به واسطهی انگیزههای فرد دارای ارزش مضائف میشوند، باورها نیز به واسطهی انگیزههای معرفتی شخص ارزشی مضائف از ارزش صدق کسب کرده و به مرحله معرفت میرسند. به عقیدهی وی عشق به حقیقت مبناییترین و اساسیترین انگیزهای است که سبب ارزشمند شدن معرفت میشود. هرچند تبیین زاگزبسکی به نظر دچار معضلی نشده است که متوجه نظریههای اعتمادگرا است، با این حال در معرض نقدهای جدی دیگری است که در نوشتار حاضر سعی شده است به بخشی از آن پرداخته شود.
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96459.html
https://jipt.sbu.ac.ir/article_96459_9d33278c2cb50127ad523b0d96eebbdb.pdf