محمدجواد دکامی
دوره 7، شماره 3 ، مهر 1386
چکیده
اعتقاد به سریان کمالات وجودی از قبیل حیات، علم، قدرت، اراده، تکلم و... در تمام مراتب هستی اعم از مادی و مجرد از اصول مسلم و پذیرفته شده در «حکمت متعالیه» است. در دوران معاصر، دانشمندان علوم تجربی با تحقیقات گسترده در مورد برخی مواد و اشیای ظاهراً بیجان مانند آب، وجود نوعی شعور و آگاهی را در آنها به اثبات رساندهاند، این در حالی است ...
بیشتر
اعتقاد به سریان کمالات وجودی از قبیل حیات، علم، قدرت، اراده، تکلم و... در تمام مراتب هستی اعم از مادی و مجرد از اصول مسلم و پذیرفته شده در «حکمت متعالیه» است. در دوران معاصر، دانشمندان علوم تجربی با تحقیقات گسترده در مورد برخی مواد و اشیای ظاهراً بیجان مانند آب، وجود نوعی شعور و آگاهی را در آنها به اثبات رساندهاند، این در حالی است که قرنها پیش اندیشمندان و حکمای مسلمان مانند صدرالمتألین شیرازی(ره) با الهام از آیات نورانی قرآن کریم و با براهین متقن عقلی به اثبات سریان علم و آگاهی در میان اشیای مادی پرداخته بودند. در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که بر وجود علم و شعور در همة اشیا به خصوص اشیای مادی دلالت میکند، مانند آیاتی که در آنها از تسبیح عمومی همة مخلوقات اعم از مادی و مجرد سخن به میان آمده است، چرا که تسبیح فرع علم و شعور است و تا علم و شعور در کار نباشد آن هم محقق نمیشود. صدرالمتألهین شیرازی نیز با استفاده از اصولی چون «شوق هیولی به صورت»، «اصالت، بساطت و وحدت تشکیکی وجود»، «رابطة موجودات طبیعی با آثار و غایاتشان» و اینکه «همة مخلوقات مظاهر ذات و مجالی صفات حضرت واجب تعالی هستند» به اثبات سریان علم و آگاهی در همة مراتب هستی به خصوص در اشیای مادی پرداخت.
محمدجواد دکامی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1386
چکیده
اعتقاد به سریان کمالات وجودی از قبیل حیات، علم، قدرت، اراده، تکلم و... در تمام مراتب هستی اعم از مادی و مجرد از اصول مسلم و پذیرفته شده در «حکمت متعالیه» است. در دوران معاصر، دانشمندان علوم تجربی با تحقیقات گسترده در مورد برخی مواد و اشیای ظاهراً بیجان مانند آب، وجود نوعی شعور و آگاهی را در آنها به اثبات رساندهاند، این در حالی است ...
بیشتر
اعتقاد به سریان کمالات وجودی از قبیل حیات، علم، قدرت، اراده، تکلم و... در تمام مراتب هستی اعم از مادی و مجرد از اصول مسلم و پذیرفته شده در «حکمت متعالیه» است. در دوران معاصر، دانشمندان علوم تجربی با تحقیقات گسترده در مورد برخی مواد و اشیای ظاهراً بیجان مانند آب، وجود نوعی شعور و آگاهی را در آنها به اثبات رساندهاند، این در حالی است که قرنها پیش اندیشمندان و حکمای مسلمان مانند صدرالمتألین شیرازی(ره) با الهام از آیات نورانی قرآن کریم و با براهین متقن عقلی به اثبات سریان علم و آگاهی در میان اشیای مادی پرداخته بودند. در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که بر وجود علم و شعور در همة اشیا به خصوص اشیای مادی دلالت میکند، مانند آیاتی که در آنها از تسبیح عمومی همة مخلوقات اعم از مادی و مجرد سخن به میان آمده است، چرا که تسبیح فرع علم و شعور است و تا علم و شعور در کار نباشد آن هم محقق نمیشود. صدرالمتألهین شیرازی نیز با استفاده از اصولی چون «شوق هیولی به صورت»، «اصالت، بساطت و وحدت تشکیکی وجود»، «رابطة موجودات طبیعی با آثار و غایاتشان» و اینکه «همة مخلوقات مظاهر ذات و مجالی صفات حضرت واجب تعالی هستند» به اثبات سریان علم و آگاهی در همة مراتب هستی به خصوص در اشیای مادی پرداخت.
عبدالرضا مظاهری
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1387
چکیده
امام خمینی بر تقسیمبندی قیصری بر مراتب عالم اشکال کرده، آن را از لواحق ماهیت دانسته نه وجود و اسم رحمن را مقام بسط (ظهور) و اسم رحیم را مقام قبض (بطون) وجود آورده، اسم «الله» را جمع بسط و قبض دانسته، لذا مانند فلاسفه، اسم رحمن را رب عقل اول و اسم رحیم را رب نفس کلی نمیگیرد. جعل را متعلق به ماهیت میگیرد و در حضرت علمیه و غیر آن بین وجود ...
بیشتر
امام خمینی بر تقسیمبندی قیصری بر مراتب عالم اشکال کرده، آن را از لواحق ماهیت دانسته نه وجود و اسم رحمن را مقام بسط (ظهور) و اسم رحیم را مقام قبض (بطون) وجود آورده، اسم «الله» را جمع بسط و قبض دانسته، لذا مانند فلاسفه، اسم رحمن را رب عقل اول و اسم رحیم را رب نفس کلی نمیگیرد. جعل را متعلق به ماهیت میگیرد و در حضرت علمیه و غیر آن بین وجود و ماهیت فرقی قائل نمیشود. در بحث «شیئیت ثبوت» میگوید: عین ممکن هرگز بوی وجود به مشامش نمیرسد و وجود واحد شخصی اطلاقی است ولی به واسطة اسماء و صفات وصور اسماء متعدد میشود و اختلاف جواهر جنسیه را توسط جواهر فصلیه آورده نه با اعراض کلیه و در بارة انواع حمد میگوید: حمد فعلی اظهار کمال محمود با عمل است و حمد خداوند را در آینة تفضیلی میداند و انواع حمد را ذاتـًا یکی میگیرد که فقط بر حسب تکثر اسماء و صفات مختلف میشوند.
محمدکاظم علمی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
این مقاله اصل عدل را از نظر شیعه بررسی میکند و برای آن جایگاه محوری ویژهای در نظر میگیرد و از این منظر به ارتباط آن با اصول دیگر میپردازد و برهانی بر توحید و عصمت استخراج و اقامه میکند، سپس از سخنان پیامبر اکرم(ص) مؤیدی بر دیدگاه خود در بارة عدل عرضه میدارد و حاصل چنین دیدگاهی را برای پاسخگویی به پرسش اساسی « انتظار بشر از دین ...
بیشتر
این مقاله اصل عدل را از نظر شیعه بررسی میکند و برای آن جایگاه محوری ویژهای در نظر میگیرد و از این منظر به ارتباط آن با اصول دیگر میپردازد و برهانی بر توحید و عصمت استخراج و اقامه میکند، سپس از سخنان پیامبر اکرم(ص) مؤیدی بر دیدگاه خود در بارة عدل عرضه میدارد و حاصل چنین دیدگاهی را برای پاسخگویی به پرسش اساسی « انتظار بشر از دین » به کار میبندد و در پایان نتیجه میگیرد که از نظر این مکتب، موجهترین انتظاری که یک شیعه میتواند از دین داشته باشد همان وعدهای است که دین خود متعهد به انجام آن شده است و آن تحقق عدالت به معنای جامع آن است، معنای جامعی که متضمن اصول دیگر نیز می باشد.
محمد جواد فلاح
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
مهمترین دلیل عقلی ارائه شده در مورد اصل امامت، «قاعدة لطف» است. این قاعده وجود امام و نصب وی را لطف میداند و از طرفی لطف را بر خداوند واجب دانسته و آنگاه نصب امام را بر خداوند واجب میداند. درمورد کبری این قیاس اختلافاتی در دیدگاه شیعه و سنی وجود دارد. صغرای قیاس مذکور (لطف بودن وجود امام) به صورتهای گوناگون تبیین شده است. تبیین کمال ...
بیشتر
مهمترین دلیل عقلی ارائه شده در مورد اصل امامت، «قاعدة لطف» است. این قاعده وجود امام و نصب وی را لطف میداند و از طرفی لطف را بر خداوند واجب دانسته و آنگاه نصب امام را بر خداوند واجب میداند. درمورد کبری این قیاس اختلافاتی در دیدگاه شیعه و سنی وجود دارد. صغرای قیاس مذکور (لطف بودن وجود امام) به صورتهای گوناگون تبیین شده است. تبیین کمال معنوی،تبیین کمال اجتماعی و حفظ بقای شریعت از جمله تقریرهای ذکر شده در این قاعده است؛ بررسی تطبیقی این قاعده با رویکرد تحلیلی، به خصوص با نظر به صغری این قاعده نزد متکلمان و کلام معصومان (علیهم السلام) وجوه اشتراک و افتراق این قاعدة عقلی را بین متکلمان و کلام اهلبیت(ع) آشکار و کاستیهای این قاعده در پرتو کلام معصومان تکمیل و بازسازی می شود.
حسین اترک
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
سر ویلیام دیوید راس برجستهترین چهرة اخلاق وظیفهگرا پس از کانت است. در این مقاله، به تبیین نظریة ابتکاری او مبنی بر تفکیک «وظایف اخلاقی در نگاه نخست» از «وظایف در مقام عمل» برای حل مشکل تعارض وظایف، که اخلاق کانت با آن مواجه بود، میپردازیم. همچنین برخی از آراء مهم فرا اخلاقی او را که در دیدگاه هنجاری مؤثر است، بیان خواهیم کرد. راس ...
بیشتر
سر ویلیام دیوید راس برجستهترین چهرة اخلاق وظیفهگرا پس از کانت است. در این مقاله، به تبیین نظریة ابتکاری او مبنی بر تفکیک «وظایف اخلاقی در نگاه نخست» از «وظایف در مقام عمل» برای حل مشکل تعارض وظایف، که اخلاق کانت با آن مواجه بود، میپردازیم. همچنین برخی از آراء مهم فرا اخلاقی او را که در دیدگاه هنجاری مؤثر است، بیان خواهیم کرد. راس یک عینیتگرای اخلاقی است که حقایق اخلاقی را اوصاف واقعی مربوط به جهان میداند. او همچنین یک شهودگرای اخلاقی است که مفاهیم اخلاقی بنیادی یعنی خوبی و درستی را غیرقابل تعریف میداند، ولی عقل انسان قادر به شهود درستی و نادرستی برخی قضایای اخلاقی بنیادی است. او در باب ارزشها و وظایف، کثرتگراست. به عقیدة راس، تعارض در وظایف در نگاه نخست امکان دارد نه در وظایف در مقام عمل. وظایف در نگاه نخست اعمالی هستند که به علت داشتن اوصاف درستساز، در نگاه اول الزامی هستند ولی آنها در صورتی وظیفه در مقام عمل ما خواهند بود که در عین حال وظیفه در نگاه نخست مهمتر دیگری متوجه ما نباشد. در این صورت آن وظیفة مهمتر، وظیفه در مقام عمل خواهد بود و وظیفه در نگاه نخست، الزامی نخواهد بود. بدین ترتیب مشکل تعارض وظایف حل میشود.
رضا اکبریان؛ نجمه سادات رادفر
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
مسئلة قیامت و تحلیل فلسفی آن در نظام صدرایی منطبق بر مراتب وجودی، در دستگاه اندیشة شاگرد برجستة ملاصدرا، فیض کاشانی، مورد نقد و واکاوی مجدد قرار میگیرد، طوری که تغییر نگرش فیض در مسئلة عقل که منجر به ارائة رویکردی معتدل از او در ارتباط عقل و شر ع میشود، تحول نظریة وی در مورد قیامت را در ادوار مختلف زندگانیاش به دنبال دارد و بررسی ...
بیشتر
مسئلة قیامت و تحلیل فلسفی آن در نظام صدرایی منطبق بر مراتب وجودی، در دستگاه اندیشة شاگرد برجستة ملاصدرا، فیض کاشانی، مورد نقد و واکاوی مجدد قرار میگیرد، طوری که تغییر نگرش فیض در مسئلة عقل که منجر به ارائة رویکردی معتدل از او در ارتباط عقل و شر ع میشود، تحول نظریة وی در مورد قیامت را در ادوار مختلف زندگانیاش به دنبال دارد و بررسی آثار متقدم او در جوانی و آثار متأخرش در کهنسالی، سیر تغییر رویکرد فیض در موضوع قیامت و مراتب آن را به وضوح نشان میدهد، بهطوری که از نگاهی وجودمدارانه و منطبق بر مراتب وجودی انسان تا رهیافتی زمانمند در بارة «قیامت» تغییر میکند.
سعید بینای مطلق؛ صادق میراحمدی سرپیری
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1388
چکیده
سقراط ادعا میکند که فضیلتها یکی هستند و این یگانگی در نظرش نشان آن است که فضیلت معرفت است. افلاطون نیز تحت تأثیر استاد خود به یگانگی فضیلت باور داشت، اما منظور او از اینکه «فضیلت یکی است» در نگاه نخست خالی از ابهام نیست. ایــن مـوضوع در گفتــگوهای لاخــس و پــروتاگــوراس مطــرح شده است. فضیلتهایی که در این دو گفتگو مطرح شده عبارتاند: ...
بیشتر
سقراط ادعا میکند که فضیلتها یکی هستند و این یگانگی در نظرش نشان آن است که فضیلت معرفت است. افلاطون نیز تحت تأثیر استاد خود به یگانگی فضیلت باور داشت، اما منظور او از اینکه «فضیلت یکی است» در نگاه نخست خالی از ابهام نیست. ایــن مـوضوع در گفتــگوهای لاخــس و پــروتاگــوراس مطــرح شده است. فضیلتهایی که در این دو گفتگو مطرح شده عبارتاند: از: دینداری، شجاعت، اعتدال، عدالت و دانایی. وی آشکارا بر این باور است که این فضایل یگانهاند، اما این یگانگی به دو صورت بیان می شود. یکی اینکه فقط یک فضیلت وجود دارد با پنج نام متفاوت و دیگر اینکه هر یک از این فضیلتها ماهیت و تعریف خود را داراست و در عین حال بین آنها ارتباط ضروری وجود دارد. در این مقاله، ابتدا نظر افلاطون را در بارة یگانگی فضیلت و ناسازگاری بین این دو نظر براساس گفتگوهای پروتاگوراس و لاخس مطرح و سپس با مراجعه به گفتگوهای پایانی وی (جمهوری، مرد سیاسی، قوانین) نظر نهایی او را در بارة این موضوع بیان میکنیم.
مجید موحد؛ مینا صفا
دوره 9، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
مفهوم خدا، پس از مدتها که در جامعهشناسی-دین، به حاشیه رانده شده بود، با رویکردهای جدید جامعهشناسی دین، دوبارة اهمیت خود را بازیافته است. این مقاله، با تأکید بر مفهوم خدا به عنوان یکی از بنیادیترین مفاهیم جامعهشناسی دین و با رویکردی جامعهشناختی و بروندینی، به دنبال بررسی منشأها، پویاییها و اثرات اجتماعی مفهوم خداست. هر ...
بیشتر
مفهوم خدا، پس از مدتها که در جامعهشناسی-دین، به حاشیه رانده شده بود، با رویکردهای جدید جامعهشناسی دین، دوبارة اهمیت خود را بازیافته است. این مقاله، با تأکید بر مفهوم خدا به عنوان یکی از بنیادیترین مفاهیم جامعهشناسی دین و با رویکردی جامعهشناختی و بروندینی، به دنبال بررسی منشأها، پویاییها و اثرات اجتماعی مفهوم خداست. هر چند این مفهوم با وجود متعالی خداوند یکی نیست و نباید با آن اشتباه گرفته شود چرا که مفهوم و تصور ما از خدا متحول و متکامل میشود نه وجود متعالی خداوند که از هر گونه تطور و تکامل مبراست. نتایج این مطالعه نشان میدهد که افزون بر ریشههای روان شناسانه و انسانشناسانه، مفهوم جامعهشناختی خدا در یک رابطة دیالکتیکی هم محصول ساختارها و شرایط گوناگون اجتماعی است و هم عمیقاً بر آنها تأثیر میگذارد. این مفهوم همواره طی زندگی اجتماعی بشر متحول و پویا بوده، طوری که پس از روشنگری و در دورة مدرن و پست مدرن، تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است. طرفداران بازسازی مفهوم خدا نیز بر فهم تازه و متناسب با شرایط جدید انسان، جامعه و جهان تأکید دارند.
سعید رحیمیان؛ محبوبه جباره ناصرو
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1389
چکیده
جاودانگی مبحثی است که پیشینهای به اندازة تاریخ زندگی بشر دارد. عطار از جمله کسانی است که در آثار خود دربارة این اندیشة بنیادی زندگی بشر اظهار نظر کرده است. او جلوههای چندی برای جاودانگی قائل است. از جمله: ماندن در یادها وخاطرهها، توالد نسل و...، ولی مهم-ترین نمود جاودانگی را فانی شدن در خدا و باقی شدن به او میداند. عطار مانند بیشتر ...
بیشتر
جاودانگی مبحثی است که پیشینهای به اندازة تاریخ زندگی بشر دارد. عطار از جمله کسانی است که در آثار خود دربارة این اندیشة بنیادی زندگی بشر اظهار نظر کرده است. او جلوههای چندی برای جاودانگی قائل است. از جمله: ماندن در یادها وخاطرهها، توالد نسل و...، ولی مهم-ترین نمود جاودانگی را فانی شدن در خدا و باقی شدن به او میداند. عطار مانند بیشتر عارفان اسلامی، انسان را دارای دو بعد روح و جسم میداند و معتقد است که آن چیزی که ارزش دارد روح است نه جسم. پس باید روح و جان را در این عالم تصفیه کرد؛ ولی با این اوصاف به نظر میرسد که در برخی از آثار خود (همانطور که در متن هم آمده است) معتقد به معاد جسمانی و روحانی هر دوست. همچنین طبق اعتقاد دینی خود به جهان بعد از این جهان و برپا شدن محکمة عدل الهی در آن جهان معتقد است که آن را در قالب مباحثی مانند: بهشت، جهنم، برزخ، پل صراط و... عنوان میکند. عطار همچنین تناسخ را منکر است و میگوید هر انسانی که به این عالم آمد یک بار بیشتر فرصت زیست و زنــدگی نــدارد و دیـگر به هیـچ عنـوان و تحـت هیـچ قـالبی به ایـن جهان برنمیگردد
خدابخش اسدللهی
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
مسئلة اساسی در این پژوهش، اندیشة توحیدی در آثار سنایی است. این اندیشه، بخش مهمی از اندیشههای اغلب عارفان مسلمان را تشکیل میدهد. نگارنده در سه بخش سعی کرده تا اندیشة توحیدی را در آثار سنایی بیان کند. به همین منظور، پس از ذکر توحید و اقسام آن، در بخش اول گفته است که مراد سنایی از توحید وجودی، تأکید بر جنبة شهودی آن است. در بخش دوم نیز ...
بیشتر
مسئلة اساسی در این پژوهش، اندیشة توحیدی در آثار سنایی است. این اندیشه، بخش مهمی از اندیشههای اغلب عارفان مسلمان را تشکیل میدهد. نگارنده در سه بخش سعی کرده تا اندیشة توحیدی را در آثار سنایی بیان کند. به همین منظور، پس از ذکر توحید و اقسام آن، در بخش اول گفته است که مراد سنایی از توحید وجودی، تأکید بر جنبة شهودی آن است. در بخش دوم نیز ابنعربیوار، راههای معرفتالله را با بحث در بارة مشخصه-هایی چون خودشناسی، اسما و صفات الهی، تشبیه و تنزیه، اقرار به خلق افعال بندگان ذکر کرده است. در بخش سوم، پنج شرط مهم را بهعنوان شرطهای اصلی تحقق توحید از منظر سنایی برمیشمارد که عبارتاند از: رفع تعینات بشری، اخلاص، توکل، تفرید و تجرید. هدف از این مقاله، بررسی و اثبات امکان ستایش و شناختن و شناساندن باریتعالی است بهگونهای که بتوان به «تشبیه در عین تنزیه» و «تنزیه در عین تشبیه» (درست بهشیوة قرآنی) قائل شد، بهویژه که عارفان بزرگ پس از وی، مانند عطار و مولوی گسترش دهندة دیدگاه توحیدی او هستند.
احمد سعادت
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
شیعیان و اهل سنت در مورد عصمت امام، مجادلة فکری و مباحثة نظری پردامنهای را رقم زدهاند. اهل سنت برای امام متفقاً عصمت را شرط نمیدانند و برای این ادعا غالباً اقامة دلیل نیز لازم نمیشمارند؛ اما شیعیان بالاتفاق به شرط عصمت اذعان دارند و با دلایل عقلی و نقلی به اثبات آن میپردازند. این نوشتار به بازخوانی و بررسی دلایل عصمت اختصاص ...
بیشتر
شیعیان و اهل سنت در مورد عصمت امام، مجادلة فکری و مباحثة نظری پردامنهای را رقم زدهاند. اهل سنت برای امام متفقاً عصمت را شرط نمیدانند و برای این ادعا غالباً اقامة دلیل نیز لازم نمیشمارند؛ اما شیعیان بالاتفاق به شرط عصمت اذعان دارند و با دلایل عقلی و نقلی به اثبات آن میپردازند. این نوشتار به بازخوانی و بررسی دلایل عصمت اختصاص مییابد و تلاش میکند با قرائت تطبیقی متون اصلی، ادلة شیعیان در مورد عصمت امام و نقادیهای اهل سنت در این باب را بازخوانی نماید، نقاط ضعف و قوت دیدگاه فریقین را برجسته و آشکار سازد و انتظار دارد که با شکافتن سطوح پیدا و پنهان استدلالها و نقادیها برای مخاطب فهیم و خوانندة منصف حقیقت مسئله را منکشف سازد.
مسلم محمدی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
استاد مطهری در میان گرایشها و نظریات گوناگون در گستره مکاتب اخلاقی، به پرستش الهی به عنوان بنیاد اساسی مکتب اخلاقی اسلام معتقد است. مبنای دیدگاه فوق از نظر ایشان این است که هر گونه کار اخلاقی عبادت خداست حتی اگر شخص به آن توجه نداشته باشد. پرستش از نظر استاد دارای دو جنبه است باطنی یعنی سیر انسان از خلق به خالق و ظاهری عبارت است از ...
بیشتر
استاد مطهری در میان گرایشها و نظریات گوناگون در گستره مکاتب اخلاقی، به پرستش الهی به عنوان بنیاد اساسی مکتب اخلاقی اسلام معتقد است. مبنای دیدگاه فوق از نظر ایشان این است که هر گونه کار اخلاقی عبادت خداست حتی اگر شخص به آن توجه نداشته باشد. پرستش از نظر استاد دارای دو جنبه است باطنی یعنی سیر انسان از خلق به خالق و ظاهری عبارت است از نوع آداب و اعمالی که باید پرستش به آن شکل صورت گیرد. در این مقاله پس از تبیین هویت معرفتی و حکمتهای اخلاقی و تربیتی پرستش، جنبههای معیاری آن، کنکاش خواهد شد و در نهایت به صورت مورد پژوهانه، مبانی معرفتشناسانة نظریة پرستش، مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه اثبات خواهد شدکه نظریة پرستش با توجه به دارا بودن مؤلفههای لازم عقلی و نقلی، میتواند یک مکتب اخلاقی - منطقی و معتدل باشد.
حسن فتحی؛ سیروس علیپور
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
در تبیین و تعریفی که ارسطو از زمان عرضه میکند، دو جنبه را میتوان یافت که علیالظاهر متعارض به نظر میرسند. وی، از طرفی، زمان را به «عدد حرکت از حیث پیش و پس» تعریف میکند و «عدد» در هیچکدام از آثار او متصل دانسته نشده است. از طرف دیگر، به دلیل ارتباط زمان با حرکت، آن را متصل میداند؛ چون حرکت متصل است. بدینترتیب، به نظر میآید ...
بیشتر
در تبیین و تعریفی که ارسطو از زمان عرضه میکند، دو جنبه را میتوان یافت که علیالظاهر متعارض به نظر میرسند. وی، از طرفی، زمان را به «عدد حرکت از حیث پیش و پس» تعریف میکند و «عدد» در هیچکدام از آثار او متصل دانسته نشده است. از طرف دیگر، به دلیل ارتباط زمان با حرکت، آن را متصل میداند؛ چون حرکت متصل است. بدینترتیب، به نظر میآید که او زمان را هم منفصل دانسته است و هم متصل. در نوشتار حاضر سعی شده است که، ضمن بررسی راهحلهای پیشنهادی شارحان، با الهام گرفتن از خود ارسطو، راهحل کاملتری برای این تعارض ارائه گردد و از تعریف او رفع ابهام شود. حاصل آنچه از این بررسی به دست میآید این است که اولاً، عدد مورد نظر در تعریف ارسطو نه، به اصطلاح، عدد عاد (مثلاً 2 و 3) بلکه عدد معدود (مثلاً 2 متر، 3 ساعت) است و ثانیاً، با دخالت نفس به عنوان فاعل شناسا در تشخیص پیش و پس حرکت است که زمان حالت مقداری و عددی پیدا میکند. تأکید بر نقش عنصر فاعل شناسا را میتوان پیام جدید این مقاله در رفع ایهام تعارض در تعریف ارسطو از زمان دانست.
عبدالعلی شکر
دوره 11، شماره 2 ، تیر 1390
چکیده
چگونگی علم خداوند به مخلوقات خود، پیش از ایجاد و پس از آفرینش، همواره برای فلاسفه مسئلهای دشوار و مورد اختلاف بوده است، تا جایی که در مباحثی مانند علم به جزئیات زمانی و متغیر، برخی از فیلسوفان متهم به کفر شدهاند. دیدگاه فیلسوفان مشائی و اشراقی از یک سو، تأثیر مکتب عرفانی و آیات قرآنی از طرف دیگر، موجب پر بار شدن این مبحث در حکمت متعالیه ...
بیشتر
چگونگی علم خداوند به مخلوقات خود، پیش از ایجاد و پس از آفرینش، همواره برای فلاسفه مسئلهای دشوار و مورد اختلاف بوده است، تا جایی که در مباحثی مانند علم به جزئیات زمانی و متغیر، برخی از فیلسوفان متهم به کفر شدهاند. دیدگاه فیلسوفان مشائی و اشراقی از یک سو، تأثیر مکتب عرفانی و آیات قرآنی از طرف دیگر، موجب پر بار شدن این مبحث در حکمت متعالیه گردید. نظریات حکمای پیش از صدرالمتألهین تبیین قابل قبولی در باب علم الهی ارائه نکرده و هر کدام، به ویژه در علم ازلی خداوند به ممکنات و نیز علم به جزئیات متغیر مادی، با مشکلاتی مواجهاند. با طرح و تحلیل «وجود رابط» توسط ملاصدرا، تبیین دیگری از علم خداوند قابل ارائه است، به گونهای که مشکلات دیدگاههای پیشین را ندارد. مطابق این بیان ذات خداوند به نحو بساطت، دارای جمیع کمالات آفریدههای خود، پیش و پس از خلقت است. از طرفی وجود ممکنات اعم از مجردات و مادیات، امور کلی و نیز جزئیات متغیر، شأنی جز وابستگی و تعلق به علت خویش ندارند و به همین خاطر عین حضور نزد خداوند هستند. این همان علم کامل مطلق خداوند نسبت به مخلوقات خود در تمام مراتب آنهاست.
رضا محمدزاده؛ جواد طاهری
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
بداء آموزهای مهم در مذهب شیعة امامیه به شمار میرود. اهل تسنن، گویی، در کتب اعتقادی روایی خود این آموزه را بدعتی آشکار در مبانی اعتقادی اسلام انگاشته و آن را مورد رد و انکار قرار دادهاند. امامیه بر این باور است که تبیین درست و حقیقی بداء میتواند راه را برای پذیرش آن از سوی تمامی مسلمانان بویژه اهل تسنن هموار سازد. بر این اساس تلاشهای ...
بیشتر
بداء آموزهای مهم در مذهب شیعة امامیه به شمار میرود. اهل تسنن، گویی، در کتب اعتقادی روایی خود این آموزه را بدعتی آشکار در مبانی اعتقادی اسلام انگاشته و آن را مورد رد و انکار قرار دادهاند. امامیه بر این باور است که تبیین درست و حقیقی بداء میتواند راه را برای پذیرش آن از سوی تمامی مسلمانان بویژه اهل تسنن هموار سازد. بر این اساس تلاشهای چشمگیری در رسیدن به این هدف از خود نشان داده است. در این مقاله اهم عقاید و نظرگاه-های مشاهیر اهل سنت و عمده مباحث عقلی و روایی شیعی حول محور مفهوم بداء مورد بحث قرار گرفته است. بدین منظور پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی واژة بداء و تعریف نسخ و نیز تمایز آن از اصطلاح نسخ، نسبت موجود میان علم الهی و معنای مقتبس از واژة بداء با شیوهای تحلیلی و عقلی بررسی میشود.
مجتبی زروانی؛ قربان علمی؛ اکرم مشهدی
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس-آمریکایی(1910 - 1842) و مبتکر نظریة تجربهگرایی اساسی است. این نظریه که دارای ابعاد فلسفی و روان شناختی است، به نوبة خود نظریهای بدیع در هر یک از این دو قلمرو به شمار میآید و با دیدگاه فلسفی پراگماتیسم او در ارتباط کامل و ژرف است که تفسیر نوینی در سنت پراگماتیستی آمریکایی تلقی میشود. واکاوی اندیشههای ...
بیشتر
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس-آمریکایی(1910 - 1842) و مبتکر نظریة تجربهگرایی اساسی است. این نظریه که دارای ابعاد فلسفی و روان شناختی است، به نوبة خود نظریهای بدیع در هر یک از این دو قلمرو به شمار میآید و با دیدگاه فلسفی پراگماتیسم او در ارتباط کامل و ژرف است که تفسیر نوینی در سنت پراگماتیستی آمریکایی تلقی میشود. واکاوی اندیشههای فلسفی و روانشناختی جیمز به ویژه در باب ﻣﺳﺋﻠة تجربة دینی، بدون ملاحظه و فهم دقیق این ارتباط میسر نیست؛ از سویی دیگر هر یک از این دو رهیافت نیز به نوعی با چگونگی مواجهة شخصی جیمز با مفاهیم دین و تجربة دینی یا ایدههای خداگروانة وی مرتبط است. از آنجا که در بررسی دیدگاه جیمز در باب تجربة دینی، ﺗﺄکید بر هر یک از این رهیافتها به نحو خاص، یکسونگرانه تلقی میشود؛ در این مقاله سعی داریم چگونگی درهمتنیدگی این سه نوع رویکرد شخصی یا رهیافت را در معرفی اجمالی ویژگی های تجربة دینی از سوی جیمز نشان دهیم.
حسین مقیسه
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
روش و شیوة شناخت دین، از پر مناقشهترین مباحثی است که پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) و در دوران غیبت وعدم دسترسی به پیشوایان معصوم علیهم السلام مطرح بوده است، بدین معنی که اگر میان حکم قطعی و مسلم عقل و ظواهر متون دینی تعارض پیش آید چه باید کرد؟ درچنین مواردی، همواره در تقدم عقل یا سهم آن در فهم مفاد وحی - درهر دو عرصة کلام و فقه یعنی اصول ...
بیشتر
روش و شیوة شناخت دین، از پر مناقشهترین مباحثی است که پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) و در دوران غیبت وعدم دسترسی به پیشوایان معصوم علیهم السلام مطرح بوده است، بدین معنی که اگر میان حکم قطعی و مسلم عقل و ظواهر متون دینی تعارض پیش آید چه باید کرد؟ درچنین مواردی، همواره در تقدم عقل یا سهم آن در فهم مفاد وحی - درهر دو عرصة کلام و فقه یعنی اصول و فروع دین - اختلاف نظر و برداشتهایی وجود داشته و دارد. این تفاوت برداشتها، در حوزة معرفت دینی، سبب اُفت وخیزها و فراز ونشیبهای فراوانی بوده وهمچنان ادامه دارد. در محدودة تفکر اسلامی از یکسو ظاهرگرایان و حنابله و اشاعرة اهل سنت و اخباریهای شیعه و از سوی دیگر قدریه ومعتزله و تفکر اجتهادی امامیه قرار دارد. بررسی اجمالی این مطلب، به ویژه در میان پیروان اهل بیت(ع) و نگاهی به اخباریهای افراطی شیعه و نیز جریانهایی که هر چند اظهار مخالفت رسمی با عقلگرایی نمیکنند، ولی عملاً برای تشخیص عقل، اعتبار چندانی قائل نیستند و نیز تفکر رقیب آنان، که در هر دو عرصة فقه و کلام، بر اعتبار عقل، تأکید نموده وپای میفشارد و ترجیح این تفکر، موضوع این مقاله است. درپایان، به تضمینهایی که میتواند از انحراف و افتادن در مسیر عقلگرایی افراطی و لوث شدن معارف بلند الهی، پیشگیری نماید نیز اشاره شده است.
محمود قیوم زاده
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
یکی از مباحث اساسی و مهم در حوزة مباحث اعتقادی و بحثهای کلامی، چگونگی بیان و استدلال بر اینگونه مسائل است و اینکه روششناسی مباحث کلامی چگونه باید باشد. در مجموع میتوان گفت که روش بررسی یا عقلی است یا نقلی یا هر دو. در روششناسی عقلی تأکید بر استدلالهای عقلی است یا روش عقلی با بهرهگیری از متون دینی است. روش نقلی میتواند با ...
بیشتر
یکی از مباحث اساسی و مهم در حوزة مباحث اعتقادی و بحثهای کلامی، چگونگی بیان و استدلال بر اینگونه مسائل است و اینکه روششناسی مباحث کلامی چگونه باید باشد. در مجموع میتوان گفت که روش بررسی یا عقلی است یا نقلی یا هر دو. در روششناسی عقلی تأکید بر استدلالهای عقلی است یا روش عقلی با بهرهگیری از متون دینی است. روش نقلی میتواند با تکیه بر ظواهر و بیتوجهی کامل به استدلالهای عقلی و منطقی و برهانی باشد و نیز میتواند راه میانهای بین توجه به نقل و بها دادن به عقل باشد. هر مکتب کلامی یک شیوه و روش استدلالی را برمیگزیند؛ در این بین روش و شیوة بررسی مسائل اعتقادی در دیدگاه مکتب کلامی امامیه، معتزله و اشاعره، با تحقیقات نسبتاً وافی در خصوص آنها و انتشار آثار، روشن و آشکار است، اما روش کلامی مکتب ماتریدیه کمتر به بحث گذاشته شده و در هالهای از ابهام است. در این مقاله با روش کتابخانهای و شیوة توصیفی و تحلیلی به بررسی روششناسی مکتب کلامی ماتریدیه و بازشناسی زوایای مهم این مسئله پرداخته شده و پرسشها و ابهامات متعددی در این خصوص پاسخ داده شده است و آشکار شده که روش ماتریدیه، حد میانهای بین عقل و نقل است .
اعظم پرچم
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل میرساند. از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت ...
بیشتر
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل میرساند. از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت انسان به خدا درگرو رحمت الهی و فراگیری صفات اخلاقی خدا و داشتن حیات معنوی است. آنچه این مقاله بدان اهتمام میورزد، شناخت مفهوم هدفمندی و نوع حیات معنوی در قرآن و عهدین است. از دیدگاه قرآن، انسان با توانمندیهایش در خلقت، مظهر تجلی صفات الهی است و قرار است در دنیا شایستگی خلافت الهی را پیدا کند ومحل ظهور اسمای الهی شود. تعالیم انبیا در تورات، مبنی بر قداست است که گویای کیفیتی است که نفیاً مستلزم دوری جستن از همة چیزهایی است که مخالف ارادة الهی است و اثباتا ًخود را وقف عبادت کردن است. در اناجیل، هدفمندی حیات بشر به دنبال انگارة سقوط بشر و گناه نخستین است و به مفهوم فدا و رستاخیز مسیح اتکا دارد. لطف الهی توسط مسیح عامل اصلی نجات بشر است و ایمان آوردن به مسیح به تنهایی و به عبارتی دیگر آموزة فیض یا همراه بودن آن با اعمال نیک در نجات بشر و آمرزیدگی او، در دو دیدگاه کاتولیک و پروتستان تفسیر متفاوت دارد. این مقاله درصدد است که چگونگی هدفمندی حیات بشر را از منظر قرآن و عهدین « تورات و انجیل» بررسی نموده تا مشترکات و مفترقات ادیان را تبیین نماید.
محمد غفوری نژاد
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
علامة طباطبایی به عنوان فیلسوفی مأنوس با کتاب و سنت، نظریة خداشناسی و دین فطری را از منابع دینی اقتباس کرده و در راه تبیین عقلانی آن کوشیده است. خداشناسی فطری براساس ادراک احتیاج به موجودی غیر محتاج، شناخت خداوند از طریق نظم جهان، شناخت خداوند از طریق علم حضوری معلول به علت و خداشناسی از طریق علم به ثبات واقعیت تقریرهایی است که علامه ...
بیشتر
علامة طباطبایی به عنوان فیلسوفی مأنوس با کتاب و سنت، نظریة خداشناسی و دین فطری را از منابع دینی اقتباس کرده و در راه تبیین عقلانی آن کوشیده است. خداشناسی فطری براساس ادراک احتیاج به موجودی غیر محتاج، شناخت خداوند از طریق نظم جهان، شناخت خداوند از طریق علم حضوری معلول به علت و خداشناسی از طریق علم به ثبات واقعیت تقریرهایی است که علامه در مواضع مختلف از خداشناسی فطری ارائه کرده است. وی همچنین انسان را فطرتاً خداگرا میداند و این گرایش فطری را بر اساس محبوبیت فطری پروردگار، گرایش فطری به تأمینکنندة سعادت، امید فطری به خداوند در شداید و ... تبیین میکند. علامه دین اسلام را فطری معرفی میکند. وی در تفسیر این انگاره، گاه تلاش میکند تا اصول اعتقادی اسلام را از طریق تمسک به مقتضیات فطرت اثبات نماید و گاه در صدد برمیآید با تبیینهای ویژة خود، مجموعة معارف اسلام(شامل اعتقادات، اخلاقیات و احکام) را متناسب با ساختمان وجودی انسان معرفی کند.
محمدحسین فاریاب
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1392
چکیده
ولایت تکوینی به معنای ولایت بر نظام تکوین از مسائلی است که همواره ذهن عالمان را به خود مشغول کرده است. آنچه در این نوشتار میآید، پردهبرداری از معنای این اصطلاح و برخورداری یا عدم آن در حق امامان شیعی علیهم السلام است. بر اساس مهمترین یافتههای این پژوهش، ولایت تکوینی میتواند به دو گونة ولایت در تکوین و ولایت بر تکوین تصویر ...
بیشتر
ولایت تکوینی به معنای ولایت بر نظام تکوین از مسائلی است که همواره ذهن عالمان را به خود مشغول کرده است. آنچه در این نوشتار میآید، پردهبرداری از معنای این اصطلاح و برخورداری یا عدم آن در حق امامان شیعی علیهم السلام است. بر اساس مهمترین یافتههای این پژوهش، ولایت تکوینی میتواند به دو گونة ولایت در تکوین و ولایت بر تکوین تصویر شود و آنکه مورد خلاف است، دومی است. اگر چه واگذاری و تفویض امر عالم به انسان ـ اگر در طول ارادة الهی باشد ـ فینفسه امری محال نیست، اما شاهدی بر این واگذاری و در نتیجه شأن ولایت بر تکوین در حق امامان علیهم السلام نیست.
زکریا بهارنژاد
دوره 13، شماره 3 ، مهر 1392
چکیده
تبیین مسئلة فضیلت از دیدگاه فارابی و اهمیت آن میتواند راهگشای فهم و درک برخی از مباحث کلیدی فلسفة وی مانند جامعة مدنی، مدینة فاضله، امت فاضل، اجتماع فاضل، معمورة الفاضله(جهان برین وآباد) باشد. دیدگاه فارابی در بررسی و پژوهش پیرامون فضیلت متأثر از نگاه سعادتگرانة وی در باب اخلاق و کمالیابی انسان است. او براین باور است که آدمیبه ...
بیشتر
تبیین مسئلة فضیلت از دیدگاه فارابی و اهمیت آن میتواند راهگشای فهم و درک برخی از مباحث کلیدی فلسفة وی مانند جامعة مدنی، مدینة فاضله، امت فاضل، اجتماع فاضل، معمورة الفاضله(جهان برین وآباد) باشد. دیدگاه فارابی در بررسی و پژوهش پیرامون فضیلت متأثر از نگاه سعادتگرانة وی در باب اخلاق و کمالیابی انسان است. او براین باور است که آدمیبه طور فطری موجودی کمالجو و سعادتطلب است و برای نیل بهاین هدف والا و مقدس نیازمند ابزار و وسائل است، کسب انواع فضائل (نظری، فکری، اخلاقی و عملی)، همان ابزار و وسائل نیل انسان به کمال و سعادت است و دست یازیدن به فضائل یاد شده بر تعلیم و تربیت افراد جامعه مبتنی است، ازاین روی فارابی هدف تعلیم را اکتساب فضائل نظری و هدف تربیت را نیز محقق ساختن فضائل اخلاقی(ویا نفسانی) میداند. تلاش نویسنده، دراین مقاله متکی بر فهم و درک وی از متون و آثار فارابی بوده و ازاین نظر به متون وآثار دیگران ، کمتر ارجاع داده شده است.
علیرضا خواجهگیر؛ ولیاله ساکی
دوره 13، شماره 4 ، دی 1392
چکیده
حقیقت علم در حکمت متعالیه صدرایی عین حقیقت وجود، بسیط و دارای سلسله مراتب حقیقی است. اگر چه بر مبنای مشرب عرفا حقیقت علم واحد شخصی است و هر علمیکه خارج از آن واحد شخصی فرض شود، حقیقت علم نیست، بلکه ظهور همان حقیقت است. تأثیرپذیری مسئلة علم الهی و سلسله مراتب آن از متون دینی در نظام حکمت صدرایی بسیار برجسته و مشهود است و مفاهیمیهمچون ...
بیشتر
حقیقت علم در حکمت متعالیه صدرایی عین حقیقت وجود، بسیط و دارای سلسله مراتب حقیقی است. اگر چه بر مبنای مشرب عرفا حقیقت علم واحد شخصی است و هر علمیکه خارج از آن واحد شخصی فرض شود، حقیقت علم نیست، بلکه ظهور همان حقیقت است. تأثیرپذیری مسئلة علم الهی و سلسله مراتب آن از متون دینی در نظام حکمت صدرایی بسیار برجسته و مشهود است و مفاهیمیهمچون عنایت، قضا و قدر، که از متون دینی اقتباس شدهاند، با مراتب علم الهی قابل تطبیق است. در تحلیل و بررسی مراتب علم الهی، تحلیل کیفیت علم الهی به ماسوا و مبانی که باعث تقسیمبندی علم الهی به مراتب گوناگون میشود، حائز اهمیت است. در این مقاله مراتب علم الهی با توجه به مبانی حکمت متعالیه و ارتباط آنها با یکدیگر تحلیل و بررسی شده است
شهناز شهریاری نیسیانی؛ محمد نجفی
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1393
چکیده
مقالة حاضر با استناد به نظر برخی از فلاسفة مسلمان، فعالان هدایت جامعه و صاحبنظران حوزة روانشناسی و تعلیم وتربیت مبنی بر اینکه ریشة بسیاری از مشکلات، انحرافات و فجایع موجود در جامعه را باید در عدم توجه به نفس و تهذیب و تزکیة آن جستجو کرد، با هدف بررسی تهذیب و تزکیة نفس در دیدگاه ابنسینا و تبیین راههای حصول آن با اتخاذ روش تحلیلی- ...
بیشتر
مقالة حاضر با استناد به نظر برخی از فلاسفة مسلمان، فعالان هدایت جامعه و صاحبنظران حوزة روانشناسی و تعلیم وتربیت مبنی بر اینکه ریشة بسیاری از مشکلات، انحرافات و فجایع موجود در جامعه را باید در عدم توجه به نفس و تهذیب و تزکیة آن جستجو کرد، با هدف بررسی تهذیب و تزکیة نفس در دیدگاه ابنسینا و تبیین راههای حصول آن با اتخاذ روش تحلیلی- استنباطی به رشتة تحریر درآمده است. این مقاله ضمن آنکه گویای تقدم آگاهی از عیوب خود به عنوان یک شناخت جزئی بر تهذیب نفس است، حاکی از آن است که تهذیب و تزکیة نفس در دیدگاه ابنسینا از دو جهت ضرورت دارد؛ نخست نقشی که تهذیب و تزکیه در تأمین سعادت اخروی دارد و دیگری تأثیر مثبت آن از لحاظ تربیتی است. از دیدگاه ابنسینا وصول به سعادت اخروی یا همان مرتبة عقل بالمستفاد تنها با عقل نظری حاصل نمیشود، بلکه عقل عملی نیز باید به بالاترین مرتبة خود دست یابد و این جنبة عملی نفس است که بیشتر با تهذیب و تزکیه ارتباط دارد و تأکید ابنسینا بر اصلاح جزء عملی به دلیل رابطة آن با بدن و نقشی است که در ارتباط با عقل نظری جهت دریافت معرفت از عقل فعال دارد. راههای تهذیب و تزکیة نفس در ذیل دو دسته روشهای اتخاذی از جانب خود (روشهای اولیه و ثانویه) و روشهای اتخاذی از جانب دیگران قرار میگیرد که این روشها به تقویت و توانمندسازی نفس میانجامد.