حسن قنبری
دوره 17، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 43-54
چکیده
در این نوشتار نگاه ارسطو به عقل را در دو مبحث نظریه شناخت و نفس بررسی می کنیم. در نظریه شناخت گفته خواهد شد که مکانیسم شناخت نزد ارسطو چهار مرحله دارد؛ حس، یادآوری، تجربه و کلی. کلی نزد ارسطو همان شناخت عقلی است که منتزع و برگرفته از سه مرحله پیشین است؛ بر همین اساس است عبارت معروف منقول از ارسطو که "من فقد حسا فقد علما". در مبحث نفس ضمن ...
بیشتر
در این نوشتار نگاه ارسطو به عقل را در دو مبحث نظریه شناخت و نفس بررسی می کنیم. در نظریه شناخت گفته خواهد شد که مکانیسم شناخت نزد ارسطو چهار مرحله دارد؛ حس، یادآوری، تجربه و کلی. کلی نزد ارسطو همان شناخت عقلی است که منتزع و برگرفته از سه مرحله پیشین است؛ بر همین اساس است عبارت معروف منقول از ارسطو که "من فقد حسا فقد علما". در مبحث نفس ضمن تبیین معنای نفس نزد ارسطو، عقل به عنوان قوه ای از نفس شناخته می شود که عهده دار تمامی مراحل چهارگانه شناخت است. در پایان درباره عقل منفعل و فاعل به تفصیل بحث خواهد شد و تفسیر مشهور از عقل فعال به عنوان عقل مفارق از انسان نقد خواهد شد.
محمد نجاتی؛ یاسر سالاری؛ مصطفی مجد
دوره 18، شماره 2 ، تیر 1397، ، صفحه 43-62
چکیده
مساله تاریخمندی وحی، قرآن را حقیقتی تاریخی می داند که مقید به ظرفیت و آگاهی مخاطبان عصر نزول بوده و تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوره است. معتقدان به این مبنا با تاکید بر تعامل(تاثیر و تاثر) وحی با مقتضیات مختلف عصر نزول، به انکار نزول دفعی قرآن پرداخته و جامعیت فرازمانی و فرامکانی گزاره ها و احکام وحیانی را نفی می کنند. تجربه نبوی ...
بیشتر
مساله تاریخمندی وحی، قرآن را حقیقتی تاریخی می داند که مقید به ظرفیت و آگاهی مخاطبان عصر نزول بوده و تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوره است. معتقدان به این مبنا با تاکید بر تعامل(تاثیر و تاثر) وحی با مقتضیات مختلف عصر نزول، به انکار نزول دفعی قرآن پرداخته و جامعیت فرازمانی و فرامکانی گزاره ها و احکام وحیانی را نفی می کنند. تجربه نبوی یکی از تئوری های مهم در این حوزه محسوب می شود. دکتر سروش ذیل تبیین این تئوری مدعی است که تجربه نبوی نظریه ای ریشه دار در تفکر جهان اسلام بوده و خیل عظیمی از فارابی گرفته تا ابن سینا، خواجه و ملاصدرا بدان اذعان نموده اند. سنجش تئوری مذکور نشان می دهد که تجربه نبوی در بردارنده دو آسیب جدی(مغالطه بومی سازی و انتحال) است. لذا با توجه به تفارق حداکثری دو کتاب مقدس قرآن و انجیل موجود و تفاوت مفهومی و مصداقی وحی در این دو حوزه، تعمیم و تسری مباحث مطرح در حوزه وحی شناختی مسیحیت به الهیات اسلامی و یکسان انگاری فرایندها و نتایج از سنخ مغالطه اشتراک لفظ است زیرا وحی در مسیحیت و اسلام جز در لفظ، شباهت چندانی با یکدیگر ندارند. دوم در مدعای ریشه دار بودن تجربه نبوی، صرفنظر از خلط بین دو مفهوم متخیله و قوه خیال، بررسی موید آن است که مدعای ریشه داری حداقل در تفکر صدرایی صائب نیست. زیرا ملاصدرا با اغماض از کارکرد قوه متخیله در تبدیل معقولات وحیانی به محسوسات و جزئیات، بر اساس تطابق عوالم سه گانه وجودی و با استمداد از شهود دو قوه حس مشترک و خیال پیامبر از عالم خیال منفصل به تبیین جزئیات وحی می پردازد. همچنین صدرالمتالهین بر اساس مبانی فلسفی خویش معتقد است: شخص معصوم به جهت اینکه وحی را در نهایت روشنی، وضوح و اطلاق دریافت می کند؛ در نتیجه بی نیاز از هر گونه دستکاری احتمالی قوای نفسانی خواهد.
سیده زهرا موسوی بایگی؛ سید محمد موسوی
چکیده
به عقیدة حکما شناخت حق تعالی، از بالاترین کمالات انسانی است.این شناخت متضمن ابعاد مختلفی است. یکی از جنبههای شناخت خداوند، شناخت صحیح صفات اوست.این نوشتار، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای، میکوشد تا بهاین پرسش پاسخ دهد که «آیا اتصاف حق تعالی، به صفات فعلی جایز است؟». به منظور پاسخ ...
بیشتر
به عقیدة حکما شناخت حق تعالی، از بالاترین کمالات انسانی است.این شناخت متضمن ابعاد مختلفی است. یکی از جنبههای شناخت خداوند، شناخت صحیح صفات اوست.این نوشتار، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای، میکوشد تا بهاین پرسش پاسخ دهد که «آیا اتصاف حق تعالی، به صفات فعلی جایز است؟». به منظور پاسخ بهاین پرسش به تقریر و تبیین معنا صفات فعلی، زمینه و عوامل پیدایش اعتقاد بهاین قبیل صفات، تفسیر حکما ازاین صفات و محذوراتاین نظریه مطرح و در نهایت، دیدگاه قابل قبول ارئه شده است. نتیجة حاصل از بررسی «نظریة صفات فعلی» چنین است که اگرچه حق تعالی در مرتبة فعل متصف به صفاتی میگردد اما صفات فعل به آنگونه که مشهور تفسیر میکنند، اولاً ریشه در فهم برخی محدثین سدههای نخستین از ظاهر بعضی روایت، دارد ثانیاً مستلزم انتقادات چشمگیری از جمله استناد ضعف و نقصان به حق تعالی است درحالیکه با بررسی تفسیر اهل حکمت از روایات مذکور، روشن میشود که آن روایات اساساً مستلزم پذیرش صفات فعلی نیستند همچنین روایاتی صریح خلاف ادعای قائلان به صفات فعلی وجود دارد که نشان میدهد صفاتی چون خالق، رازق و... عین ذاتاند.
میترا (زهرا) پورسینا؛ حسین اجتهادیان؛ فاطمه (مهناز) توکلی
دوره 17، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 46-72
چکیده
بر اساس تحقیقات جدیدی که در غرب انجام شده فرضیه نوینی در مورد اندیشه غزالی شکل گرفته است که مدعی است بر خلاف تصور رایج، تفکر عقلانی از نظر غزالی مهمترین ابزار معرفت و رسیدن به غاییترین هدف انسان است. گرچه غزالی به عنوان منتقد فلاسفه شناخته میشود ولی روش فکری وی همواره مشحون از استدلالات عقلی و فلسفی است و لذا از دید برخی از محققان، ...
بیشتر
بر اساس تحقیقات جدیدی که در غرب انجام شده فرضیه نوینی در مورد اندیشه غزالی شکل گرفته است که مدعی است بر خلاف تصور رایج، تفکر عقلانی از نظر غزالی مهمترین ابزار معرفت و رسیدن به غاییترین هدف انسان است. گرچه غزالی به عنوان منتقد فلاسفه شناخته میشود ولی روش فکری وی همواره مشحون از استدلالات عقلی و فلسفی است و لذا از دید برخی از محققان، غزالی سهم مهمی در عقلی سازی فرهنگ جهان اسلام و انتقال اندیشههای ابن سینا به اخلاف خود داشته است و خودش نیز در نظریه پردازیهای دینی و عرفانی خود از مبانی سینوی بهرههای فراوان برده است. در این مقاله سعی شده است محورهای اصلی غزالیشناسی جدید و همچنین مبانی تصوف عقلانی غزالی مورد تحلیل قرار بگیرد. همچنین نشان داده شده است که رسیدن به بالاترین مراتب معرفت که در اندیشه غزالی به قلب نسبت داده میشود از نظر او تنها پس از طی مقدماتی ممکن میشود که در حوزه معرفت عقلانی است.
علیرضا نادری
دوره 15، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 47-62
چکیده
طی دو دهه اخیر به دنبال آشنایی اندیشمندان مسلمان با الهیات جدید مسیحی و به منظور تبیین پاره ای مسائل الهیاتی نظریات جدیدی در باب وحی در فضای فکری و فرهنگی جامعه ایران مطرح شده که یکی از این نظریات با عنوان تجربه نبوی بیان و صورتبندی شده است ، صاحب این نظریه مدعی است که این نظریه بدیع نیست و از فیلسوفانی نظیر فارابی و ابن سینا اخذ شده ...
بیشتر
طی دو دهه اخیر به دنبال آشنایی اندیشمندان مسلمان با الهیات جدید مسیحی و به منظور تبیین پاره ای مسائل الهیاتی نظریات جدیدی در باب وحی در فضای فکری و فرهنگی جامعه ایران مطرح شده که یکی از این نظریات با عنوان تجربه نبوی بیان و صورتبندی شده است ، صاحب این نظریه مدعی است که این نظریه بدیع نیست و از فیلسوفانی نظیر فارابی و ابن سینا اخذ شده است ، برای ارزیابی این ادعا نخست آرا ابن سینا درباره وحی بازخوانی شده و سپس به مقایسه نظرات این دو متفکر پرداخته ایم .به نظر می رسد به رغم شباهتهایی که در مقدمات تقریر سروش از نظریه تجربه نبوی با آرا ابن سینا قابل مشاهده است اما تفاوت عمده این است که ابن سینا هیچگاه از این مقدمات بشری بودن وحی و خطاپذیری آن را نتیجه نگرفته است.
عباس عباسزاده؛ سمانه ارجمند منش
دوره 17، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 47-68
چکیده
در بحث جبر و اختیار، جبریون علم پیشین الهی را مستمسک خود قرار دادهاند. فلاسفه بر مبنای اصول اعتقادی خویش پاسخهایی بر این مسئله آوردهاند. در این میان ملاصدرااز فلاسفهای است که تحلیل نظریه وی میتواند در این مسیر راهگشا باشد. وی در موارد متعددی (وجود ذهنی، کیف، اتحاد عاقل و معقول) بحث علم را مطرح کرده است که از آن جمله طرح مبحث علم ...
بیشتر
در بحث جبر و اختیار، جبریون علم پیشین الهی را مستمسک خود قرار دادهاند. فلاسفه بر مبنای اصول اعتقادی خویش پاسخهایی بر این مسئله آوردهاند. در این میان ملاصدرااز فلاسفهای است که تحلیل نظریه وی میتواند در این مسیر راهگشا باشد. وی در موارد متعددی (وجود ذهنی، کیف، اتحاد عاقل و معقول) بحث علم را مطرح کرده است که از آن جمله طرح مبحث علم به عنوان صفت الهی است. ملاصدرا دشواری درک علم الهی را با به کارگیری از مبانی اختصاصی خود از جمله قاعدهی بسیط الحقیقه، حل میکند و علم واجب تعالی به ماسوا را علم اجمالی در عین کشف تفصیلی میداند. وی معتقد است خدا محصور در زمان نیست و در علم او هیچ جنبه امکانی وجود ندارد. ملاصدرا با اثبات اختیار برای انسان از طریق وحدت شخصی وجود میگوید علم و آگاهی خدا هر چند در سلسلهی اسباب صدور فعل از انسان قرار دارد ولی اقتضای علم او این است که فعل انسان با قدرت و اختیار او صورت گیرد و در نتیجه شبهه جبر از طریق علم پیشین الهی را به طور کلی نفی میکند. در این راستا پیروان مکتب ملاصدرا هر یک با بیانهای مختلف بر جامعیت این اندیشه تأکید نمودهاند.
رضا حسینی فر؛ زینب خداداد
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، ، صفحه 47-70
چکیده
«جبر و اختیار» اگرچه ماهیتاً مسئلهای کلامیاست اما به دو دلیل به ساحت عرفان نیز راه یافت: پیشینة کلامیعارفان و اقتضای برخی مباحث عرفانی. راهیابی این بحث کلامیدر ساحت عرفان اسلامیموجب شد تا به اقتضای دقت نظرها و نکته سنجیهای عارفان در مباحث توحیدی و ماجرای ظهورات اسمائی، مباحث جبر و اختیار گستره و عمق فزونتری یابد ...
بیشتر
«جبر و اختیار» اگرچه ماهیتاً مسئلهای کلامیاست اما به دو دلیل به ساحت عرفان نیز راه یافت: پیشینة کلامیعارفان و اقتضای برخی مباحث عرفانی. راهیابی این بحث کلامیدر ساحت عرفان اسلامیموجب شد تا به اقتضای دقت نظرها و نکته سنجیهای عارفان در مباحث توحیدی و ماجرای ظهورات اسمائی، مباحث جبر و اختیار گستره و عمق فزونتری یابد و گرهگشاییهای فراوانی صورت گیرد. اما استناد به برخی متشابهات کلام و عدم توجه نظاممند به جامع سخنان عارفان شائبة جبرگرایی عارفان را برای برخی موجب شده است. این نوشتار با تکیه بر محکمات کلمات عارفان، سه محمل مهم جبرانگاری را که خاستگاهی صرفاً عرفانی و نه کلامیدارند، تبیین و به اقتضای مجال، در مسیر پاسخگویی و رفع شبهات و سوء فهمها برآمده و در نهایت، تأیید کنندة گونهای اختیار، البته با رویکرد عرفانی است. این سه محور عبارت است از: سریان فیض الهی در عوالم امکانی؛ تجلی و حکومت اسماء جلاله الهی؛ اعیان ثابته و سر القدر.
عبدالرضا سلامی زواره؛ سید اسماعیل سید هاشمی
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 49-74
چکیده
در ادیان توحیدی، تفسیر اصول و عقاید آن شریعت (به ویژه مسئله توحید) از لحاظ عقلی از دغدغه های اصلی پیروان ادیان است. در این میان، گروهی به تحمیل و تطبیق اندیشه های خود به باورهای دینی اقدام کرده (و گروهی نیز متهم اند) و این امر اختلافی ریشه دار در بین دانشمندان دینی پدید آورده است. یکی از مسائل بحث انگیز در گزاره های دینی، مباحث توحیدی ...
بیشتر
در ادیان توحیدی، تفسیر اصول و عقاید آن شریعت (به ویژه مسئله توحید) از لحاظ عقلی از دغدغه های اصلی پیروان ادیان است. در این میان، گروهی به تحمیل و تطبیق اندیشه های خود به باورهای دینی اقدام کرده (و گروهی نیز متهم اند) و این امر اختلافی ریشه دار در بین دانشمندان دینی پدید آورده است. یکی از مسائل بحث انگیز در گزاره های دینی، مباحث توحیدی تبیین شده از سوی برخی دانشمندان (مانند فقها و متکلمان و ...) و تبیین توحیدی ارائه شده در عرفان نظری (و اسلامی) با نام وحدت وجود (یا وحدت شخصی وجود) است. با بررسی هایی انجام شده -گرچه در مورد مساله وحدت وجود مقالات و کتبی علمی به رشته تحریر در آمده اما - در خصوص این مساله(نسبت وحدت وجود با روایات و آیات وحیانی ) مطالبی به صورت جسته و گریخته مطرح شده اما در قالب وشکل پژوهشی آکادمیک چنین کاری صورت نگرفته است از این رو هدف اصلی نویسنده در این مقال آن است که با شیوه تحلیل عقلی و تامل در منابع نقلی و بیان آیات و روایات (متناسب با عناوین عرفانی در مقامات و عوالم مختلف) به بررسی و تطبیق این آیات و روایات (و نیز ادعیه) با مسائل عرفانی پرداخته و بر عدم تهافت (ادعایی از سوی برخی مخالفان) میان مسائل عرفانی و شریعت تأکید نماید.
مجید ملایوسفی؛ ابوذر قاعدی فرد
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 51-70
چکیده
امیر مازیار در مقالهای با عنوان «دشواریهای کتاب مابعدالطبیعه» ادعا کرده است که ارسطو در کتاب دوم مابعدالطبیعه(بتا)، دشواریهایی را بیان کرده که فصول بعدی مابعدالطبیعه در جستجوی یافتن پاسخ این دشواریها، شکل یافتهاند. در این مقاله، نشان داده شده است که روشی که در ارسطو برای تفلسف خویش اختیار کرده است دارای چهار گام است که پرداختن ...
بیشتر
امیر مازیار در مقالهای با عنوان «دشواریهای کتاب مابعدالطبیعه» ادعا کرده است که ارسطو در کتاب دوم مابعدالطبیعه(بتا)، دشواریهایی را بیان کرده که فصول بعدی مابعدالطبیعه در جستجوی یافتن پاسخ این دشواریها، شکل یافتهاند. در این مقاله، نشان داده شده است که روشی که در ارسطو برای تفلسف خویش اختیار کرده است دارای چهار گام است که پرداختن به دشواریها، گام اول این روش است. چهار گام آپوریای ارسطو عبارتند از: (1)سرگشتی و تحیر فلسفی(بیان دشواریهای موضوع)، (2)بیان آراء موجود در پاسخ به دشواری، (3) تحلیل آراء موجود و (4)کشف حقیقت(آرامش فلسفی). هر کدام از این گامها دارای کاربرد و اهدافی است که باعث تفاوت آن از روشهای دیگر میشود. روش ارسطو که برخی آن را "روش آپوریا" نامیدهاند با آنچه به عنوان "دیالکتیک" از زمان زنون الیایی در فلسفه مطرح شده است و فیلسوفانی همچون سقراط و افلاطون از آن نام بردهاند، تفاوت دارد. بخش اول این مقاله به روش تفلسف ارسطو پرداخته و اهداف و کاربرد هر گام از آپوریا را براساس نظر او، بیان کرده است. یکی از کتابهای مهم مابعدالطبیعه که اساس تفکر فلسفی ارسطو را بیان میکند، کتاب "زتا" است. در این کتاب ارسطو در پی یافتن حقیقت جوهر است. در بخش دوم این مقاله چگونگی به کارگیری روش آپوریا در کتاب "زتا" نشان داده شده است. در این بخش نشان داده شده است که اگرچه ترتیب برخی مباحث و بخشهای کتاب زتا، به ظاهر دقیق نیست اما با دانستن اینکه ترتیب مباحث بخشهای این کتاب از روش تفلسف ارسطو پیروی میکند، نه تنها نظم منطقی این مباحث استنتاج و بهتر فهمیده میشود بلکه از سختی فهم مباحث این کتاب نیز میکاهد.
احمدرضا هنری
چکیده
رمزپردازی شیوهای برای انتقال معانی است که در حوزههای مختلفی مانند حکمت و هنرهای سنتی کاربرد داشته و در عرصة فرهنگ و تمدن اسلامی نیز دارای سابقه است. سهروردی و عرفا از رمزپردازی به شکل گستردهای استفاده کردهاند. از آنجا که حکمت متعالیه یکی از مهمترین مکاتب حِکمی در حکمت اسلامی است این مسئله قابل تأمل است که در حوزة جهانشناسی ...
بیشتر
رمزپردازی شیوهای برای انتقال معانی است که در حوزههای مختلفی مانند حکمت و هنرهای سنتی کاربرد داشته و در عرصة فرهنگ و تمدن اسلامی نیز دارای سابقه است. سهروردی و عرفا از رمزپردازی به شکل گستردهای استفاده کردهاند. از آنجا که حکمت متعالیه یکی از مهمترین مکاتب حِکمی در حکمت اسلامی است این مسئله قابل تأمل است که در حوزة جهانشناسی کدامیک از مبانی این حکمت با رمزپردازی تناسب داشته و میتواند به عنوان پشتیبان نظری آن قرار گیرد؟ مبانی جهانشناسی حکمت متعالیه به دلیل بهرهمندی از نگاه وجودی، با مسئلة رمزپردازی کاملاً سازگار و متناسب است. از این میان میتوان به مبانیای همچون مثُل افلاطونی، تطابق عوالم، عالم مثال و حرکت جوهری اشاره کرد که هر یک به نحوی مبین رمزپردازی است؛ لذا مبانی جهانشناسانه حکمت متعالیه چارچوبی را فراهم مینمایند که بر اساس آن رمزپردازی دارای بنیانی عقلانی خواهد بود و همچنین معیاری را برای ارزیابی رمزپردازیهای صحیح و عقلانی در اختیار قرار میدهد. در این مقاله برای دستیابی به مطلوب از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
محمود هدایتافزا؛ شاکر لوائى
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 53-76
چکیده
میدانیم تأثیرگذارترین فیلسوفان شرق و غرب در قرون اخیر به ترتیب ملّاصدرای شیرازی و کانت فیلسوف مشهور آلمانی است، به طوری که در هر حوزه، اکثر قریب به اتّفاق فیلسوفان متأخّر، یا در مسیر شرح و یا در طریق نقد بخشی از آثار و افکار ایشان قلم زدهاند. هر یک از این دو فیلسوف برای خود اصول و اصطلاحات ویژهای داشتهاند که بعضی از آنها قابلیّت ...
بیشتر
میدانیم تأثیرگذارترین فیلسوفان شرق و غرب در قرون اخیر به ترتیب ملّاصدرای شیرازی و کانت فیلسوف مشهور آلمانی است، به طوری که در هر حوزه، اکثر قریب به اتّفاق فیلسوفان متأخّر، یا در مسیر شرح و یا در طریق نقد بخشی از آثار و افکار ایشان قلم زدهاند. هر یک از این دو فیلسوف برای خود اصول و اصطلاحات ویژهای داشتهاند که بعضی از آنها قابلیّت مقایسه با یکدیگر را دارند. نوشتار پیش رو به دنبال مقایسهی «وجود و ماهیّت» صدرایی با «نومن و فنومن» کانتی است. در این راستا، ابتدا سه تفسیر از هر یک از این زوج مفاهیم ارائه گردیده و سپس شباهتها و تفاوتهای آنها مورد بحث قرار گرفته است. در ضمن بیان تفسیرهای گونهگون از وجود و ماهیّت صدرایی، به اقسام حیثیّت تقییدیّه توجّه ویژهای شده و پیرامون تفاسیر متعدّد از نومن و فنومن کانتی، بر دو نگاه معرفتشناسانه و روانشناسانه تأکید رفته است
ﻣﺤﺒﻮﺑﻪ ﻋﺒﺪاﻟﻬﻲ اﻫﺮ
دوره 5، شماره 2 ، تیر 1384
چکیده
اساس فلسفة اشراق «نور برتر» است که اصل و منشأ هستی به شمار میرود و با حکمت خسروانی و پهلوی ایرانیان باستان و نیز حکمت یونانیان قدیم مرتبط است و سهروردی احیا کنندة این فلسفه، در دامن عرفان و حکمت اسلامی است. با توجه به کاربرد واژة «نور» و ترادفات آن با بسامد بالا در اشعار مولانا، متوجه جایگاه خاص این واژه در افق فکری وی میشویم. براین ...
بیشتر
اساس فلسفة اشراق «نور برتر» است که اصل و منشأ هستی به شمار میرود و با حکمت خسروانی و پهلوی ایرانیان باستان و نیز حکمت یونانیان قدیم مرتبط است و سهروردی احیا کنندة این فلسفه، در دامن عرفان و حکمت اسلامی است. با توجه به کاربرد واژة «نور» و ترادفات آن با بسامد بالا در اشعار مولانا، متوجه جایگاه خاص این واژه در افق فکری وی میشویم. براین اساس، در این نوشته سعی شده است مناسبات و مشابهات محتوایی نور در آثار سهروردی و اشعار مولانا بررسی و نمایانده شود.
فهیمه شریعتی
دوره 7، شماره 2 ، تیر 1386
چکیده
شیخ صدوق و شیخ مفید به عنوان اعاظم متکلمان شیعه بهرغم تفاوتهای چشمگیر در آثار خویش در طرح مسائل عقیدتی، در مبانی که خود ارائه دادهاند قرابتهای زیادی دارند. اگرچه شیخ صدوق را به عنوان یکی از محدثان و دارندگان گرایش حدیثی با آثار عمدتاً روایی شاید به سختی بتوان در کنار متکلمانی مانند شیخ مفید و اخلاف او سید مرتضی و ... جای داد، اما با بررسی ...
بیشتر
شیخ صدوق و شیخ مفید به عنوان اعاظم متکلمان شیعه بهرغم تفاوتهای چشمگیر در آثار خویش در طرح مسائل عقیدتی، در مبانی که خود ارائه دادهاند قرابتهای زیادی دارند. اگرچه شیخ صدوق را به عنوان یکی از محدثان و دارندگان گرایش حدیثی با آثار عمدتاً روایی شاید به سختی بتوان در کنار متکلمانی مانند شیخ مفید و اخلاف او سید مرتضی و ... جای داد، اما با بررسی دعاوی مبنایی وی میتوان جایگاه بسیار نزدیکی میان او و حلقة اتصال کلام نقلی و کلام عقلی شیعه یعنی شیخ مفید ترسیم کرد. این مقاله در پی آن است که اختلافات بین ابن بابویه و شیخ مفید را در عواملی غیر از مبانی فکری جستجو کند. به بیان دیگر، نشان دهد اختلافاتی که منجر به تفاوت آثـار ایشـان شده است، تنهـا در مــیزان بهکـارگیری مبـانی است که هریک از آن دو بهکار بردهاند، ضمن اینکه غایت و هدف هر یک در طرح مباحث نسبت به دیگری دارای نوعی سعه و ضیق است .
محمد ذبیحی؛ حمیدرضا خادمی
دوره 7، شماره 3 ، مهر 1386
چکیده
بسیاری ازمباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین، توجیه و حل کرد. کـاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستیشناختی، معرفتشناختی و معادشناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. در این میان، ابنسینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کرده است. این مقاله بر آن ...
بیشتر
بسیاری ازمباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین، توجیه و حل کرد. کـاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستیشناختی، معرفتشناختی و معادشناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. در این میان، ابنسینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کرده است. این مقاله بر آن است با نشان دادن جایگاه محوری خیال در نظام فلسفی ابنسینا، نخست با تبیین جایگاه خیال در بین حواس باطنی و چیستی و هستی آن به تبیین کارکرد خیال در مسائلی نظیر وحی، معجزه، حدوث اشیا و نقش معرفتشناختی آن در حوزة ادراک بپردازد و در نهایت جایگاه معادشناختی خیال را در ارتباط با نظریة تکامل که اثبات یا انکار عالم مثال مبتنی بر آن است بررسی کند.
محمد ذبیحی؛ حمیدرضا خادمی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1386
چکیده
بسیاری ازمباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین، توجیه و حل کرد. کـاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستیشناختی، معرفتشناختی و معادشناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. در این میان، ابنسینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کرده است. این مقاله بر آن ...
بیشتر
بسیاری ازمباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین، توجیه و حل کرد. کـاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستیشناختی، معرفتشناختی و معادشناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. در این میان، ابنسینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کرده است. این مقاله بر آن است با نشان دادن جایگاه محوری خیال در نظام فلسفی ابنسینا، نخست با تبیین جایگاه خیال در بین حواس باطنی و چیستی و هستی آن به تبیین کارکرد خیال در مسائلی نظیر وحی، معجزه، حدوث اشیا و نقش معرفتشناختی آن در حوزة ادراک بپردازد و در نهایت جایگاه معادشناختی خیال را در ارتباط با نظریة تکامل که اثبات یا انکار عالم مثال مبتنی بر آن است بررسی کند.
احمد علی اکبر مسگری؛ معصومه سلیمانی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1387
چکیده
در مقالة حاضر مبانی اومانیستی آراء مارسیلیو فیچینو، فیلسوف فلورانسی عصر رنسانس، مورد پژوهش، تحلیل و بررسی قرار می گیرد. آموزش و مطالعة زبان و ادبیات کلاسیک و ترجمة متون بسیاری از دو زبان لاتین و یونانی، سبک نوشتاری سلیس و روان و الگو قرار دادن نویسندگان کلاسیکی همچون سنکا در تألیف آثاری از قبیل مجموعه نامه ها، علاقه به شعر و جایگاه ...
بیشتر
در مقالة حاضر مبانی اومانیستی آراء مارسیلیو فیچینو، فیلسوف فلورانسی عصر رنسانس، مورد پژوهش، تحلیل و بررسی قرار می گیرد. آموزش و مطالعة زبان و ادبیات کلاسیک و ترجمة متون بسیاری از دو زبان لاتین و یونانی، سبک نوشتاری سلیس و روان و الگو قرار دادن نویسندگان کلاسیکی همچون سنکا در تألیف آثاری از قبیل مجموعه نامه ها، علاقه به شعر و جایگاه ویژه شعرا و انسان محوری از جمله مواردی است که با توجه به آن فیچینو را باید در ردة اومانیستها جای داد. از نظر فیچینو، انسان به دو لحاظ از جایگاه برتری نسبت به سایر موجودات برخوردار است: 1) به لحاظ وجودی و 2) به لحاظ معرفت شناختی. در این مقاله سعی بر این است برتری انسان از هر دو منظر مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در خلال تحلیل این مبانی، تبیین مواردِ حاکی از تأثیر پذیری فیچینو از مکتبها و نحلههای فکری قدیم و ادیان اسرار آمیز از مسائل دیگری است که شایان ذکر می باشد.
محسن جوادی؛ یحیی صباغچی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
در بین عالمان مسلمان، گروهی معتقدند که عذاب اخروی از همگان برداشته خواهد شد و هیچکس جاودان در عذاب نخواهد بود، هر چند که همواره در جهنم جای داده شده باشد. دلایلی که این گروه از عالمان بر این مدعا اقامه کردهاند، از جمله رحمت گستردة الهی، فطرت توحیدی انسانها و امکان تخلف وعید، در این مقاله تقریر شده، به بوتة نقد کشیده میشود تا میزان ...
بیشتر
در بین عالمان مسلمان، گروهی معتقدند که عذاب اخروی از همگان برداشته خواهد شد و هیچکس جاودان در عذاب نخواهد بود، هر چند که همواره در جهنم جای داده شده باشد. دلایلی که این گروه از عالمان بر این مدعا اقامه کردهاند، از جمله رحمت گستردة الهی، فطرت توحیدی انسانها و امکان تخلف وعید، در این مقاله تقریر شده، به بوتة نقد کشیده میشود تا میزان صحت آنها معلوم گردد.
محبوبه عبدالهی اهر
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
اساس فلسفة اشراق «نور برتر» است که اصل و منشأ هستی به شمار میرود و با حکمت خسروانی و پهلوی ایرانیان باستان و نیز حکمت یونانیان قدیم مرتبط است و سهروردی احیا کنندة این فلسفه، در دامن عرفان و حکمت اسلامی است. با توجه به کاربرد واژة «نور» و ترادفات آن با بسامد بالا در اشعار مولانا، متوجه جایگاه خاص این واژه در افق فکری وی میشویم. براین ...
بیشتر
اساس فلسفة اشراق «نور برتر» است که اصل و منشأ هستی به شمار میرود و با حکمت خسروانی و پهلوی ایرانیان باستان و نیز حکمت یونانیان قدیم مرتبط است و سهروردی احیا کنندة این فلسفه، در دامن عرفان و حکمت اسلامی است. با توجه به کاربرد واژة «نور» و ترادفات آن با بسامد بالا در اشعار مولانا، متوجه جایگاه خاص این واژه در افق فکری وی میشویم. براین اساس، در این نوشته سعی شده است مناسبات و مشابهات محتوایی نور در آثار سهروردی و اشعار مولانا بررسی و نمایانده شود.
صالح حسن زاده
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
در تاریخ اندیشة بشری، برای اثبات وجود خدا راهها و شیوههای گوناگونی ارائه شده است. در میان براهین اثبات وجود خدا، برهان وجودی بحث برانگیزترین آنها بوده است. برهان وجودی با تحلیل مفهوم خداوند، وجود واقعی او را اثبات میکند. این برهان از هر گونه مفهوم تجربی فراتر رفته است. سابقة تاریخی برهان وجودی به ارسطو میرسد، اما این آنسلم ...
بیشتر
در تاریخ اندیشة بشری، برای اثبات وجود خدا راهها و شیوههای گوناگونی ارائه شده است. در میان براهین اثبات وجود خدا، برهان وجودی بحث برانگیزترین آنها بوده است. برهان وجودی با تحلیل مفهوم خداوند، وجود واقعی او را اثبات میکند. این برهان از هر گونه مفهوم تجربی فراتر رفته است. سابقة تاریخی برهان وجودی به ارسطو میرسد، اما این آنسلم بود که در فلسفة غربی آن را در کتاب پروسلوگیون (proslogion) ]گفت و گو با غیر[ به صورت برهان بیان کرده است. از زمان خود آنسلم، مخالفان و موافقان این برهان برای اثبات عقیدة خود قلم-فرسایی کردهاند. در این میان، دفاع دکارت از این برهان در قرن هفدهم با تقریر جدید، توجه متفکران را به نحو ویژه به آن جلب کرد. آراء متفاوت برخی فیلسوفان مسلمان معاصر در اعتبار و عدم اعتبار منطقی این برهان نیز جالب توجه است. به هر حال به نظر دقیق، برهان وجودی دلیلی مبهم، نامعتبر و مبتنی بر مغالطهای از نوع خلط میان مفهوم وجود و مصداق آن است.
رامین محرمی
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
متکلمان و حکمای اسلامی در باب شرور، منشأ و علت وجود آن در عالم، اختلاف دیدگاه دارند. از دیدگاه اشاعره، خداوند خالق شر، اعم از طبیعی و اخلاقی است. معتزله عقیده دارندکه ساحت خداوند از خلق شر مضر و ظالمانه مبرا، و شر عالم، نسبی است؛ خداوند در جهان آخرت، شر طبیعی را با دادن «عوض» جبران خواهد کرد؛ آنان شر اخلاقی را نیز نتیجة اختیار انسان ...
بیشتر
متکلمان و حکمای اسلامی در باب شرور، منشأ و علت وجود آن در عالم، اختلاف دیدگاه دارند. از دیدگاه اشاعره، خداوند خالق شر، اعم از طبیعی و اخلاقی است. معتزله عقیده دارندکه ساحت خداوند از خلق شر مضر و ظالمانه مبرا، و شر عالم، نسبی است؛ خداوند در جهان آخرت، شر طبیعی را با دادن «عوض» جبران خواهد کرد؛ آنان شر اخلاقی را نیز نتیجة اختیار انسان میدانند. فلاسفة اسلامی، خیر را امر ذاتی و کثیر و شر را امر عدمی، نسبی، عارضی و ناشی از کرانمندی عالم ماده میدانند. حکیم سنایی دیدگاهی همانند فلاسفة اسلامی و معتزله دارد. او خداوند را خیر محض و نظام آفرینش را نظام احسن میداند. از دیدگاه کلامی او، شر مطلق و حقیقی وجود ندارد بلکه شر، امر عدمی، نسبی و عاریتی است؛ لذا پدیدههای عالم ذاتاً شر نیستند بلکه انسان ناآگاهانه و خودخواهانه، برخی از پدیدهها را شر و برخی دیگر را خیر میپندارد. شر اخلاقی نیز منبعث از اختیار و رفتار انسان است. همچنین دنیا، سرای ابتلاست و وجود شر قلیل در آن برای آزموده شدن انسان و دست یافتن او به خیر برتر(کمال) ضروری است.
علی کربلائی پازوکی
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
مسئلة پذیرش عمل خیر از غیرمسلمانان و نجات و رستگاری آنان هرچند در گذشته فقط بین متکلمان دینی مورد بحث و گفتگو واقع میشد، ولی در روزگار ما به دلیل رشد فناوری اطلاعات و ارتباط آسانتر پیروان ادیان، به میان محافل عامه پاگذاشته و به صورت اشکالی در مسئلة عدل الهی درآمده است. این پرسش مطرح میشود که آیا کارهای نیکی که غیر مسلمانان یا غیر ...
بیشتر
مسئلة پذیرش عمل خیر از غیرمسلمانان و نجات و رستگاری آنان هرچند در گذشته فقط بین متکلمان دینی مورد بحث و گفتگو واقع میشد، ولی در روزگار ما به دلیل رشد فناوری اطلاعات و ارتباط آسانتر پیروان ادیان، به میان محافل عامه پاگذاشته و به صورت اشکالی در مسئلة عدل الهی درآمده است. این پرسش مطرح میشود که آیا کارهای نیکی که غیر مسلمانان یا غیر موحدان انجام میدهند اجر و پاداش اخروی دارد یا تنها راه نجات و رستگاری منحصر در ایمان به دین اسلام و پیمودن راه آن است؟ آیا با ایمان به ادیان دیگر و انجام عمل صالح ممکن است انسان به رستگاری و نجات دست یابد؟ در غیر این صورت چگونه با عدل الهی سازگار است؟ با توجه به طرح جدی این مسئله در زمان شهید مطهری، استاد به عنوان اسلامشناسی فرزانه و دیدهبانی بیدار و آشنا به نیازهای مکان و زمان به طرح مسئلة نجات پیروان ادیان از منظر اسلامی و رابطة آن با عدل الهی پرداخته است. از منظر شهید مطهری پیروان سایر ادیان که دارای اعمال نیک و نیت صادقانه هستند و نسبت به دین حق تقصیر و تعصب و عناد ندارند میتوانند از نجات و رستگاری برخوردار باشند؛ همچنین غیر موحدانی که دارای اعمال نیکاند با شرایطی میتوانند به مراتبی از نجات برسند. آنچه در ادامه به اختصار میآید بیان دیدگاه استاد مطهری در مورد پذیرش عمل خیر از غیر مسلمانان و نجات پیروان ادیان و رابطة آن با عدل الهی است. این پژوهش از نظر موضوع، عقلی و نقلی و به لحاظ روش، تفسیری و تحلیلی و از نوع تحقیقات بنیادی است.
مجید اکبری؛ سید محمد حسینی
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1388
چکیده
در این مقاله سعی بر آن است با قضاوت فلسفة ارسطویی به ارزششناسی در فلسفة ارسطویی پرداخت. بههمین جهت پس از اثبات ارزششناسی بهعنوان نوعی معرفت، به رابطة بین آن با دو حوزة دیگر معرفت، یعنی وجودشناسی و معرفتشناسی پرداخته و نشان داده شده است که ارزشهایی مانند خیر و زیبایـی همان علت غایی و علت صوری در تبیین ارزشی هر چیزی هستند و ...
بیشتر
در این مقاله سعی بر آن است با قضاوت فلسفة ارسطویی به ارزششناسی در فلسفة ارسطویی پرداخت. بههمین جهت پس از اثبات ارزششناسی بهعنوان نوعی معرفت، به رابطة بین آن با دو حوزة دیگر معرفت، یعنی وجودشناسی و معرفتشناسی پرداخته و نشان داده شده است که ارزشهایی مانند خیر و زیبایـی همان علت غایی و علت صوری در تبیین ارزشی هر چیزی هستند و دستکم در طبیعت خیر و غایت هر چیزی، امری واقعی و در شیء حضور دارد، درحالیکه ارزشهایـی مانند زیبایـی و فراخی، خوبی و بدی در نسبت وجود ما وجود دارند، در واقع، چنین ارزشهایـی وجود عینی و مثالی ندارند. از نظر معرفتشناسی ارزشها با علت صوری یعنی با صورت کلیه شناخته میشوند. همچنین ارزششناسی ارسطو نشان میدهد که مفهوم غایت مفهومی بنیادین در فلسفة ارسطوست و میتوان با آن انسجام نظام فلسفی ارسطو را نشان داد. یعنی ارسطو برای ارزشها حیثیت وجودی و معرفتی قائـل است و برای موجودات و معرفتها و حتی برای خود ارزشها مراتب قائـل شده است، یعنی هر چیزی در سلسله مراتب ارجگذاری قرار میگیرد و این ریشه در مفهوم غایت دارد. همچنین معلوم خواهد شد که ارسطو چه در مقام فیلسوف و چه در مقام ارجگذار فارغ از ارزشگذاری در وجودشناسی و معرفتشناسی نیست. با این رویکرد، بخش دوم این مقاله بر اساس همین مبنا نشان میدهد که غایت در اخلاق ارسطویـی همان کمال مطلوبی است که آدمی سعادت را همچون فعالیت روحی منطبق بر عالیترین و کاملترین فضایل به انجام میرساند و در این کار با حاکمیت عقل بر اَعمال نفس خود مراقب است و با ممارست و عادت فضیلتها را چنان به انجام میرساند که نه در حــد افــراط بـاشد و نه در حــد تفــریط و زیــور تمام فضایل اخلاقی را با اعتماد به قابلیت های خود دارا گردد.
مهدی عبدالهی
دوره 9، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
فیلسوفان پیش از ملاصدرا جملگی معقتد بودند که نفس در ذات خود همانند عقول مجرد از ماده است، اما برخلاف عقول، تعلق به بدن داشته، افعال خود را با اضافه تدبیـری بدن از طریق آن انجام میدهد و از همین طریق استکمال مییابد. ایشان بر همین اساس، معتقد بودند تعاریف ارائه شده برای نفس، ناظر به اضافة نفسیت، یعنی تعلق آن به بدن است و حقیقت نفس را ...
بیشتر
فیلسوفان پیش از ملاصدرا جملگی معقتد بودند که نفس در ذات خود همانند عقول مجرد از ماده است، اما برخلاف عقول، تعلق به بدن داشته، افعال خود را با اضافه تدبیـری بدن از طریق آن انجام میدهد و از همین طریق استکمال مییابد. ایشان بر همین اساس، معتقد بودند تعاریف ارائه شده برای نفس، ناظر به اضافة نفسیت، یعنی تعلق آن به بدن است و حقیقت نفس را نمینمایاند. اما ملاصدرا به مدد اصول فلسفی خاص خود، همچون اصالت وجود، حرکت جوهری نفس و تشکیک در وجود، دیدگاهی نوین ارائه کرده است که به مثابه سنگ بنای علم النفس حکمت متعالیه است. وی با نفی دیدگاه فلاسفة پیشین در باب حقیقت نفس که رابطة نفس مجرد با بدن مادی، را امری عارضی و خارج از ذات نفس میدانستند، بر این اعتقاد رفت که حیثیت تعلقی نفس به بدن ـکه تعبیر نفس نیز اشاره به همین جهت داردـ داخل در ذات نفس است، یعنی نحوة وجود نفس، به گونهای است که تعلق به بدن دارد. او با دو استدلال، اولاً نشان میدهد که اگر آن گونه که فلاسفة پیشین معتقد بودند، نفس در ذات خود، مجرد از ماده باشد، محال است به بدن مادی تعلق بگیرد. ثانیاً اگر نفس مجرد عقلی باشد، محال است از ترکیب یک امر مجرد از ماده با بدن مادی، نوع طبیعی واحدی به نام انسان محقق شود. ملاصدرا به دنبال اثبات ذاتیت تعلق به بدن برای نفس، سایر مسائل نفسشناسی را بر اساس این مسئلة حل میکند، یعنی نفس را در حدوثش جسمانی میداند، تفسیری متفاوت از رابطة نفس و بدن سبب مرگ طبیعی ارائه و استدلالهای جدیدی برای ابطال تناسخ اقامه میکند.
طیبه فدوی؛ اسحاق طغیانی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1389
چکیده
موضوع «فنا» از مباحث مهم عرفان اسلامی است، به همین دلیل در متون عرفانی، بسیاری از عارفان از زوایای مختلف دربارة آن بحث و بررسی کردهاند. این موضوع، در آثار بسیاری از شاعران عارف بازتاب یافته است که از جمله میتوان به عطار اشاره کرد. فنا در همة آثار عطار از جمله الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، دیوان و منطقالطیر، بخشهایی را به ...
بیشتر
موضوع «فنا» از مباحث مهم عرفان اسلامی است، به همین دلیل در متون عرفانی، بسیاری از عارفان از زوایای مختلف دربارة آن بحث و بررسی کردهاند. این موضوع، در آثار بسیاری از شاعران عارف بازتاب یافته است که از جمله میتوان به عطار اشاره کرد. فنا در همة آثار عطار از جمله الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، دیوان و منطقالطیر، بخشهایی را به خود اختصاص داده است. در میان این آثار، منطقالطیر از لحاظ توجه به این موضوع نمود ویژهای دارد. در این مقاله، به بررسی بازتاب فنا در منطقالطیر پرداخته شده و داستانها و حکایتهایی ذکر شده که عطار، در آنها به طریق مختلف موضوع «فنا» را بیان کرده است.
اعلا تورانی؛ منیره سلطان احمدی
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
واژة هرمنوتیک را در لغت به معنای علم تفسیر و تأویل مطرح کردهاند. این واژه به دو بخش هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک روشی تقسیم شده، همچنین اصطلاح هرمنوتیک در یک تقسیم دیگر با دو گرایش مفسر محور و مؤلف محور مطرح شده است. شایان ذکر است که در این حوزه چند مسئلة قابل توجه وجود دارد: آیا میتوان بین قرآن و هرمنوتیک رابطهای برقرار کرد؟ آیا این ...
بیشتر
واژة هرمنوتیک را در لغت به معنای علم تفسیر و تأویل مطرح کردهاند. این واژه به دو بخش هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک روشی تقسیم شده، همچنین اصطلاح هرمنوتیک در یک تقسیم دیگر با دو گرایش مفسر محور و مؤلف محور مطرح شده است. شایان ذکر است که در این حوزه چند مسئلة قابل توجه وجود دارد: آیا میتوان بین قرآن و هرمنوتیک رابطهای برقرار کرد؟ آیا این رابطة معرفت روش جدیدی به ما میدهد؟ آیا میتوان به تفسیر صحیح قرآن بدون دخالت پیشفرضها نایل شد؟ مقــالة حاضـر، درصـدد اسـت ضمـن بیـان امـکان رابـطة قـرآن و هرمنـوتیـک، درستترین شیوة هرمنوتیکی را در ارتباط با تفسیر و تأویل قرآنی دریابد. روشن است که به کارگیری هرمنوتیک فلسفی، چون منجر به دیدگاه قرائتهای مختلف و اعتقاد به تأثیر پیشفرضها به نحو افراطی و در نهایت نسبیگرایی میشود، در تفسیر قرآن جایز نیست؛ اما هرمنوتیک روشی و شیوة مؤلف محوری و متن محوری درستترین راه در تفسیر قرآن کریم است و ما را به فهم صحیح رهنمون میسازد. البته این امر التزام به یک سری قواعد تفسیری و تأویلی در این راه را میطلبد.