عبدالمطلب عبدالله؛ صالح حسن زاده؛ مهدی شیخ
چکیده
نظریة ولایت فقیه امام خمینی و خلافت اسلامی رشیدرضا در باب حکومت و سیاست، تشابهات بسیاری دارد طوری که در ساختار و اصول کلی مدلی یکسان را ارائه میدهند که در آن، هم بر نقش مردم تأکید شده و رأی ایشان اهمیت دارد و هم حکومت باید بر اساس مبانی و احکام دینی باشد. اجتهاد و مصلحت نیز موجب انعطافپذیری دین و زمینهساز اجرایی شدن حکومت ...
بیشتر
نظریة ولایت فقیه امام خمینی و خلافت اسلامی رشیدرضا در باب حکومت و سیاست، تشابهات بسیاری دارد طوری که در ساختار و اصول کلی مدلی یکسان را ارائه میدهند که در آن، هم بر نقش مردم تأکید شده و رأی ایشان اهمیت دارد و هم حکومت باید بر اساس مبانی و احکام دینی باشد. اجتهاد و مصلحت نیز موجب انعطافپذیری دین و زمینهساز اجرایی شدن حکومت دینی با توجه به شرایط روز خواهند شد. با وجوداین شباهت در نظریه، نتایج عینی و خروجی اجتماعی جریانهای وابسته به آنها با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارند. با بررسی مبانی نظری این دو نظریه مشخص میشود نوع نگاه به دین و برخی ویژگیهای آن، شامل: کارکرد دین، جاودانگی و جامعیت آن، و همچنین مبانیای از الهیات و انسانشناسی، موجب بروز چنین رویکردی در حکومت و سیاست میشود. اما تفاوتهایی در نوع مواجهة شیعه و اهل سنت به این مباحث، موجب تفاوتهای مهمی در اجرای آنها میشود. رویکرد شیعه مبتنی بر عقل و نقل است و از پشتوانة عقلی غنیای بهره میبرد در حالی که دینشناسی اهل سنت، بیشتر بر اساس نقل بوده و بر پایة فقه است. این تفاوت موجب شده در عمل نظریة خلافت اسلامی نتواند به اهداف خود برسد.
محمدعلی اسماعیلی؛ مهری چنگی آشتیانی
چکیده
ضرورت بازگشت گزارههای مستنتج به گزارههای پایه و تشخیص آنها در دو حوزة عقل نظری و عملی از گذشتة دور کانون بررسی قرار دارد. در این میان شهیدسیدمحمدباقر صدر (1313-1359) به ارزیابی زوایای گوناگون عقل عملی پرداخته و نوآوریهای فراوانی در این حوزه ارائه نموده که بازشناسی پایة گزارههای عقل عملی یکی از آنهاست که جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی ...
بیشتر
ضرورت بازگشت گزارههای مستنتج به گزارههای پایه و تشخیص آنها در دو حوزة عقل نظری و عملی از گذشتة دور کانون بررسی قرار دارد. در این میان شهیدسیدمحمدباقر صدر (1313-1359) به ارزیابی زوایای گوناگون عقل عملی پرداخته و نوآوریهای فراوانی در این حوزه ارائه نموده که بازشناسی پایة گزارههای عقل عملی یکی از آنهاست که جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی بدان میپردازد. از رهگذر این جستار مشخص میشود که به باور شهیدصدر بازگشت گزارههای عقل عملی به «حسن عدل» و «قبح ظلم» صحیح نیست و اینها خود تحلیلیاند و به مسئلة حق و مولویت مولا باز میگردند. شهیدصدر با تکیه بر واقعیانگاری گزارههای عقل عملی، پایة آنها را «حق الطاعه» میداند. این نظریه از سلسله نارساییهایی رنج میبرد که شاخصترین آنها ادعای «جریانناپذیری قواعد باب تزاحم در حسن و قبح» و «نقد تفسیر حسن و قبح به استحقاق مدح و ذم و تفسیرش به ضرورت اخلاقی» است، چنانکه از دیگرسو، تحلیلیانگاری حسن عدل و قبح ظلم از خلط میان شرط صدق موضوع با نحوة حمل محمول بر موضوع سرچشمه گرفته و پایهانگاری مولویت مولا برای گزارههای عقل عملی نیز از سلسله ناسازگاریهای درونی و مخالفت با وجدان رنج میبرد.
سعیده عظیمی ترامبانیان؛ محمد علی خبری؛ محمد رضا شریف زاده
چکیده
مقولة اخلاق، به عنوان یکی از کلیدیترین و در عین حال بحثبرانگیزترین مسائل در عرصة تعالیم بشری، همواره مورد توجه و بحث قرار گرفته است. بررسی اصول و قواعد اخلاقی و تدوین نظریات متعدد در این حوزه، به منظور یافتن بهترین مدل زندگی، به عنوان یکی از مهمترین کاوشهای اندیشهای بشر بهشمار میرود. پژوهش حاضر با واکاوی آراء ویتگنشتاین، ...
بیشتر
مقولة اخلاق، به عنوان یکی از کلیدیترین و در عین حال بحثبرانگیزترین مسائل در عرصة تعالیم بشری، همواره مورد توجه و بحث قرار گرفته است. بررسی اصول و قواعد اخلاقی و تدوین نظریات متعدد در این حوزه، به منظور یافتن بهترین مدل زندگی، به عنوان یکی از مهمترین کاوشهای اندیشهای بشر بهشمار میرود. پژوهش حاضر با واکاوی آراء ویتگنشتاین، در حوزة اخلاق، با نظر به شیوة هستینگری وی، به ارتباطاین مقوله با مبحث زندگی، پرداخته و خوانشی نو از مسیر دستیافتن به زندگی معنادار در ساحت اخلاق ارائه مینماید. بر این اساس با تحلیل مفهوم زیست اخلاقی در فلسفة ویتگنشتاین به طور خاص، استدلال میشود که زندگی اخلاقی-معنادار در نظر وی مبتنی بر به کاربستن ارادة اخلاقی خیر و حل معمای زندگی است که هردو نیازمند اتخاذ دیدگاهی ویژه نسبت به جهان هستند. در این نظرگاه، جهان در ساحتی ازلی مشاهده میشود.
عبدالله حسینی اسکندیان
چکیده
مسئلة ارادة آزاد از جملة مسائل مهم اندیشه است که محل تلاقی آراء مختلف الحادی و الهی بوده است. در این بین، برخی با توجه به یافتههای نوین علوم اعصاب، جبرگرایی را وارد ورطة جدیدی کرده و از یافتههای نوین علمی در جهت تقویت دیدگاه دترمینیستی خود سود جستهاند. سم هریس با بهرهگیری از آزمایش بنجامین لیبت و تأکید بر عنصر محیط، ارادة آزاد ...
بیشتر
مسئلة ارادة آزاد از جملة مسائل مهم اندیشه است که محل تلاقی آراء مختلف الحادی و الهی بوده است. در این بین، برخی با توجه به یافتههای نوین علوم اعصاب، جبرگرایی را وارد ورطة جدیدی کرده و از یافتههای نوین علمی در جهت تقویت دیدگاه دترمینیستی خود سود جستهاند. سم هریس با بهرهگیری از آزمایش بنجامین لیبت و تأکید بر عنصر محیط، ارادة آزاد را توهمی بیش نمیداند و بر این باور است که ژنتیک و محیط دو عامل تعیینکننده در رفتارهای ما هستند. از سوی دیگر برخلاف هریس، صدرالمتألهین بر این باور است که اراده از لوازم نفس است و نمیتوان منشأئی خارج از نفس برای آن متصور شد. این مقاله درصدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی به بررسی مبانی سم هریس و ملاصدرا در تبیین و تحلیل ارادة آزاد بپردازد و در نهایت به نقد دیدگاه ماتریالیستی هریس منتهی شود. بینش سم هریس در تبیین ارادة آزاد با چالشهایی عقلانی همچون عدم شمولیت همگانی، تأکید افراطی و تعیینگرا بر محیط، تأکید بر عنصر شانس و توجیهکردن بــرخی رفـتارها به تصـادفی بودن و انسان را عــروسک بیـوشیمیایی دانســتن روبهرو است و ازجهات مختلفی برمبنای حکمت صدرایی قابل بحث و تأمل است.
مریم صمدیه؛ محمد مهدی شمسی؛ علی صفرزاده ملکی
چکیده
آراء و اندیشههای فارابی در تبیین شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، با بررسی نقش مدینة فاضله نمایان میشود. از نظر فارابی، وظیفة حکومت و مدینة فاضله، ایجاد زمینة مناسب برای عادتها و سنتهای فاضله در شهرها و بین امتهاست که از طریق تعلیم و تربیت امکانپذیر میشود. در واقع در دیدگاه فارابی مدینه و حکومت میتواند شرایط تربیت صحیح ...
بیشتر
آراء و اندیشههای فارابی در تبیین شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، با بررسی نقش مدینة فاضله نمایان میشود. از نظر فارابی، وظیفة حکومت و مدینة فاضله، ایجاد زمینة مناسب برای عادتها و سنتهای فاضله در شهرها و بین امتهاست که از طریق تعلیم و تربیت امکانپذیر میشود. در واقع در دیدگاه فارابی مدینه و حکومت میتواند شرایط تربیت صحیح و به تبع آن زمینة بروز و ظهور رفتارهای اخلاقی پسندیده گردد و آن زمانی است که مدینه از نوع فاضلة آن باشد؛ اما در عین حال مدینه میتواند زمینهساز شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی گردد و آن زمانی است که مدینه از نوع فاسقه باشد. مدینة فاسقه، مدینهای است که اهالی آن به همة آراء و عقاید اهالی مدینة فاضله باور دارند؛ اما به آن عمل نمیکنند و افعال و کردارشان شبیه افعال و کردار اهالی مدینة جاهلیه است. علت این امر را میتوان در تربیت اهالی مدینه فاسقه و چگونگی حکومت آن جستجو کرد. در واقع تربیت، اساس شکلگیری رفتارهای اخلاقی اعم از پسندیده و ناپسند است. البته بایستی به این نکته اشاره شود که فارابی در عین حال به نقش عادت، لذت، ضعف اراده و ضعف در سنجش نیز در ایجاد شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی اشاره میکند.
رضا جلیلی؛ مرتضی خسروشاهی
چکیده
از منظر ابنتیمیه، اعیان ثابته را باید یکی از ارکان مهم نظریة وحدت وجود دانست. او بر این باور است که ثبوت معدوم و شیء دانستن آن از سوی ابن عربی، کفرآمیز و بدتر از نظریة ثابتات ازلی معتزله است. مقالة پیشرو که با شیوة توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانهای به بررسی سخنان ابن تیمیه پرداخته است، میکوشد تا به تبیین این دیدگاه بپردازد و ...
بیشتر
از منظر ابنتیمیه، اعیان ثابته را باید یکی از ارکان مهم نظریة وحدت وجود دانست. او بر این باور است که ثبوت معدوم و شیء دانستن آن از سوی ابن عربی، کفرآمیز و بدتر از نظریة ثابتات ازلی معتزله است. مقالة پیشرو که با شیوة توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانهای به بررسی سخنان ابن تیمیه پرداخته است، میکوشد تا به تبیین این دیدگاه بپردازد و آراء وی را تحلیل و بررسی کند. ابن تیمیه را میتوان در یک نظر کم بهره از علم عرفان و اصطلاحات آن دانست؛ چرا که در سرتاسر آثار خود با ذهنی تحصُّلی و مادیگرایانه و نیز بدون توجه به زبان و اصطلاحات رایج عرفانی به نقد اصول و مبانی آن پرداخته است. اعیان ثابته در منظومة فکری ابن عربی، در حضرت علمی(تعین ثانی) حقتعالی، دارای شیئیت ثبوتی است نه شیئیت وجودی و با تجلی أسماء و صفات الهی مستقیم مرتبط است. براین اساس وی معتقد است، اسمای الهی از مسیر اعیان ثابته ظهور مییابند و اعیان خارجی مظاهر و آثار وجودی اعیان ثابتهاند؛ بنابراین باید گفت: نه اشکالات ثابتات ازلی دامنگیر این نظریه است و نه انتقادات ابنتیمیه. ریشة إشکال نقدهای ابنتیمیه در مبانی هستیشناسی و معرفتشناختی او دارد.
شهلا رحمانی؛ سوسن آل رسول
چکیده
برخی از آیات قرآن کریم بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نسبت خطا یا گناه به انبیای الهی میدهد. با توجه به پیش زمینههای فکری، تبیین و تفسیر این دسته از آیات و تطبیق آنها با آموزة عصمت متفاوت است. مقالة حاضر با مطالعة موردی آیات 76 تا 78 انعام، درنگی بر تحلیل عارفان و متکلمان بر این آیات دارد. مقاله بر این فرضیه استوار است که تعریف متفاوت نبوت ...
بیشتر
برخی از آیات قرآن کریم بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نسبت خطا یا گناه به انبیای الهی میدهد. با توجه به پیش زمینههای فکری، تبیین و تفسیر این دسته از آیات و تطبیق آنها با آموزة عصمت متفاوت است. مقالة حاضر با مطالعة موردی آیات 76 تا 78 انعام، درنگی بر تحلیل عارفان و متکلمان بر این آیات دارد. مقاله بر این فرضیه استوار است که تعریف متفاوت نبوت و عصمت در اندیشة عارف و متکلم، و مجهز بودن عارفان به ابزار کشف و شهود تفسیر متفاوتی به دنبال خواهد داشت. نتایج، گویای آن است که تفسیرهای عرفانی با رویکرد خاص خود که مبتنی بر هستیشناسی و ابزار معرفتی آنهاست، معنا و معارف بلند را پشتوانة الفاظ قرار داده و ظاهر آیات را منافی عصمت نمیدانند. از منظر ایشان این آیات، استعارهای از تکامل سلوکی انبیا علیهم السلام است. ستاره و ماه و خورشید واسطههایی بودند که در سلوک معرفتی ابراهیم علیه السلام گام به گام حذف شدند و این طریق در انسانی تحقق می یابد که خودش از میان برخاسته و معبود را به تماشا نشسته است. از سویی متکلمان برآنند که ظاهر قرآن حجت است و میتوان از خود آیات قرآن و ارجاع آیات متشابه به آیات محکم مقصود قرآن را دریافت و عدول از مفاد ظاهری قرآن و روی آوری به تأویل، زمانی مجاز است که مبتنی بر حجتی معتبر باشد. بر باور ایشان ابهامات موجود در داستان انبیا، تفسیر به ترک اولی یا از باب تعلیم به دیگران تفسیر میشود.
مهدی میثاقی نژاد؛ مهدی نجفی افرا؛ محمد اکوان
چکیده
نسبیگرایی یکی از دیدگاههای مطرح در مباحث فلسفه، بهویژه فلسفة اخلاق است که در پرتو آن بسیاری از مباحث اخلاقی دستخوش تغییر و دگرگونی قرار میگیرند. تشخیص و بررسی و نقد این موضوع از نگاه منطقی و عقلانی میتواند به تصمیمات اخلاقی صحیح و به تبع آن رفتار و عملکرد مناسب در شرایط متفاوت منجر شود. ریچارد مروین هیر نیز یکی از اندیشمندان ...
بیشتر
نسبیگرایی یکی از دیدگاههای مطرح در مباحث فلسفه، بهویژه فلسفة اخلاق است که در پرتو آن بسیاری از مباحث اخلاقی دستخوش تغییر و دگرگونی قرار میگیرند. تشخیص و بررسی و نقد این موضوع از نگاه منطقی و عقلانی میتواند به تصمیمات اخلاقی صحیح و به تبع آن رفتار و عملکرد مناسب در شرایط متفاوت منجر شود. ریچارد مروین هیر نیز یکی از اندیشمندان مطرح در فلسفة اخلاق است که با نظریة هدایتگرایی در فلسفة اخلاقی خود، ملاکها و مناطهایی را در نسبیت احکام اخلاقی بیان و تلاش کرده است تا قضاوتهای اخلاقی را با استفاده از متممِ قاعدة تعمیم پذیری توجیه کند. او سعی کرده است با نگاهی ممارست گونه در انجام اصول، وفق شرایط، فاعل اخلاقی را به مهارتی سوق دهد که بتواند به فعل صحیح اخلاقی بیانجامد. همچنین در تبیین نظریة خود، آگاهی نسبت به شرایط و آموزش در اصول اخلاقی را در احکام اخلاقی دخیل دانسته است و در نهایت برای انسجام و قوت دیدگاه خود مبانی آن را به تفکر شهودی و نقدی پیوند میدهد. در این مقاله سعی شده است این موضوع به صورت نظری، از منظر مروین هیر بررسی شود.
سیده زهرا موسوی بایگی؛ سید محمد موسوی؛ هادی ایزانلو
چکیده
امروزه مسئلة زن و جایگاه هستی شناختی او، یکی از مباحث مطرح در حوزة اندیشه و علوم اجتماعی است. این مسئلة نوظهور اگرچه در اندیشة متفکران چند سدة گذشته از جمله ملاصدرا، مسبوق به سابقه نیست، اما عبارات اندک و موجزی از برخی اندیشمندان وجود دارد که با تکیه بر آنها میتوان به «ارزش انسانی زن» نزد ایشان پِی برد. در فلسفة صدرالمتالهین ...
بیشتر
امروزه مسئلة زن و جایگاه هستی شناختی او، یکی از مباحث مطرح در حوزة اندیشه و علوم اجتماعی است. این مسئلة نوظهور اگرچه در اندیشة متفکران چند سدة گذشته از جمله ملاصدرا، مسبوق به سابقه نیست، اما عبارات اندک و موجزی از برخی اندیشمندان وجود دارد که با تکیه بر آنها میتوان به «ارزش انسانی زن» نزد ایشان پِی برد. در فلسفة صدرالمتالهین افزون بر برخی از عبارات (چهارده عبارت) دربارة زنان، مبانی فلسفی وی نیز میتواند در خصوص دیدگاه ملاصدرا کمک کننده باشد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، میکوشد بدین پرسش که «آیا ملاصدرا نسبت به جایگاه انسانی زن، نگاهی حداقلی داشته است؟» پاسخ دهد. حاصل تلاشهای صورت گرفته بر اساس دو نحوة بررسی عبارت محور و مبنا محور، آن است که عباراتی که از صدرالمتالهین در انتساب نقصان عقل به زن وجود دارد، نه معنایی که عُرف از قصور عقل میفهمد را دارد و نه به جنس زن اختصاص دارد بلکه عبارات مزبور بیانگر مرتبهای از مراتب انسان، خواه زن و خواه مرد است؛ مبانی فلسفی او نیز بهطور مطلق جنسیتپذیری نفس را نفی و به این ترتیب برابری هویت انسانی زن و مرد را اثبات میکند، همچنین در اثنای این پژوهش به چند اشکال احتمالی و پاسخ آنها، پیرامون عدم جنسیت پذیری نفس اشاره شده است.
مرتضی حاجحسینی؛ حمیده بهمنپور
چکیده
در منطق کلاسیک، استدلال درست است اگر و تنها اگر نتیجه به کمک قاعدههای استنتاج از مقدمهها به دست آید. بر اساس این تعریف، استدلالهای P∧∼P⊢Q و Q⊢P∨∼P درست به شمار میآیند. اما شهود طبیعی درستی این دو استدلال را تأیید نمیکند. نویسنده، در نظریة منطق پایة دو بخشی گزارهها در کتاب «طرحی نو از اصول و مبانی منطق»، با ...
بیشتر
در منطق کلاسیک، استدلال درست است اگر و تنها اگر نتیجه به کمک قاعدههای استنتاج از مقدمهها به دست آید. بر اساس این تعریف، استدلالهای P∧∼P⊢Q و Q⊢P∨∼P درست به شمار میآیند. اما شهود طبیعی درستی این دو استدلال را تأیید نمیکند. نویسنده، در نظریة منطق پایة دو بخشی گزارهها در کتاب «طرحی نو از اصول و مبانی منطق»، با افزودن دو شرط جدید، تعریفی جدید از درستی استدلال ارائه کرده و بر پایة این تعریف، راههای اثبات این دو استدلال را مسدود کرده است. این تعریف مستلزم برخی تجدید نظرها در برخی قاعدههای استنتاج و برخی استدلالها در منطق کلاسیک است و به تأسیس نظریة نظام تابع ارزشی انجامیده است. اسدالله فلاحی در مقالهای که با عنوان «نظام تابعارزشی حاجحسینی» در شمارة بهار ۱۴۰۲ نشریة علمی آینة معرفت منتشر شده است، بیآنکه موضع خود را در قبال استدلالهای فوق مشخص نماید، با طرح انتقادات پراکنده، این نظریه را نقد کرده است. در این میان، تنها یک نقد اصل نظریه را هدف گرفته که به تفصیل به آن پاسخ خواهم داد. دو نقد مستلزم اصلاح خطای سهوی یا رفع ابهام از متن کتاب است. سایر نقدها ناشی از عدول از برخی الزامات نقد، فهم ناصواب از متن کتاب، نادیده گرفتن وجوه معتبر دیگر، غفلت از برخی توضیحات نویسنده با تکیه بر پیشفرضهای ناقد به جای تکیه بر پیشفرضهای نویسنده است.
مهدی زمانی
چکیده
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی بههمراه مقایسة اجمالی به تبیین شرایط روانشناختی مسئولیت اخلاقی میپردازد و دیدگاه ملاصدرا را در این خصوص تحلیل و شباهتهای آنرا با دیدگاههای برخی از سازگارگرایان معاصر بیان میکند. شرایط مسئولیت اخلاقی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: 1. شرایط شناختی و 2. شرایط کنترلی که دستة دوم شامل: 1. قدرت ...
بیشتر
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی بههمراه مقایسة اجمالی به تبیین شرایط روانشناختی مسئولیت اخلاقی میپردازد و دیدگاه ملاصدرا را در این خصوص تحلیل و شباهتهای آنرا با دیدگاههای برخی از سازگارگرایان معاصر بیان میکند. شرایط مسئولیت اخلاقی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: 1. شرایط شناختی و 2. شرایط کنترلی که دستة دوم شامل: 1. قدرت و توانایی و 2. اراده و اختیار میشود. ملاصدرا در تأکید بر شرایط شناختی و کنترلیِ مسئول دانستن فاعل، هم از اصول حکمی و عقلی استفاده میکند، هم از متون دینی یعنی قرآن و حدیث بهره میبرد. ملاصدرا با بیان شرط بلوغ عقلی و سلامت برای فاعل مسئول، بر ویژگیهای هنجاری لازم در مسئولیت تأکید نموده است و نظریة او به دیدگاههایِ «خود حقیقی» فرانکفورت و «شایستگیهای هنجاری» مانند فیشر و ولف شباهت دارد. همچنین بر اساس مبانی حکمت متعالیه باید از مراتب برخورداری از شایستگیهای هنجاری سخن گفت که بر اساس آن مسئولیت نیز امری ذومراتب، گستره و شدت و ضعف آن در میان انسانها متفاوت خواهد بود. بدینسان مسئولیت انسانها یکسان نیست و هر انسانی بر اساس مرتبة وجودی و تواناییها و قابلیتها مسئولیت اخلاقی دارد. ملاصدرا با تفکیک میان اعمال قلبی و درونی، انسان را در مورد خواطر و شوق حاصل از آن مسئول نمیداند، اما در مورد عزم، همت، قصد و نیت شایستة سرزنش و ستایش و کیفر و پاداش میبیند. بدینسان از دیدگاه وی قلمرو مسئولیت آدمی افزونبر بسیاری از اعمال بیرونی، برخی از اعمال درونی را هم شامل میشود..
فاطمه فاضل زاده؛ مجید ملایوسفی؛ محمدجواد شمس؛ علی رضا کاکاوند
چکیده
وندورزن، رواندرمانگر وجودی با بررسی مؤلفههای متعدد درمانِ وجودی، خودتأملی و خویشتنیابی را مؤلفه اصلی این نگرش دانسته، معتقد است انسان با وجودی متفاوت با سایر موجودات و هویتی سیال و پویا، خود وجود و هویت خویشتن را تعیین میکند و... ملاصدرا نیز با توجه به هویت سیّال و پویای انسان معتقد است که وجود انسان محدود و منحصر به این عالم ...
بیشتر
وندورزن، رواندرمانگر وجودی با بررسی مؤلفههای متعدد درمانِ وجودی، خودتأملی و خویشتنیابی را مؤلفه اصلی این نگرش دانسته، معتقد است انسان با وجودی متفاوت با سایر موجودات و هویتی سیال و پویا، خود وجود و هویت خویشتن را تعیین میکند و... ملاصدرا نیز با توجه به هویت سیّال و پویای انسان معتقد است که وجود انسان محدود و منحصر به این عالم نیست، خود عوالم و نشئات وجودی متعددی دارد و در هر عالم، نشئهای متناسب با آن مییابد. انسان با اراده و اختیار خود، جایگاه خویش را در نظام هستی تعیین میکند و میتواند با ارتقاء وجودش تا مرتبه وجود عقلی، عالمی عقلی مشابه عالم عینی گردد. هر دو متفکر در برخورداری انسان از وجودی سیال و پویا و خودی «خودتعیینگر» اتفاق نظر دارند. چنانکه از جایگاه مؤلفه خویشتنیابیدر درمان وجودی و نگرش صدرا درباره این مؤلفه برمیآید؛ دیدگاه صدرا درباره خویشتنیابی میتواند مبنای درمان وجودی در فرهنگ ایرانی-اسلامی باشد.
حسین اسفندیار؛ علی فلاح رفیع
چکیده
تفکر متافیزیکی-مفهومی تفکری است که از موجود بماهو موجود سخن میگوید و با کاوش های مفهومی سعی در جستجوی حقیقت دارد. این تفکر نسبت به جلوه های مختلف حقیقت وجود، گشایش ندارد و همواره می کوشد از طریق مقولات مفهومی پیشین، تصویری از جهان ارائه دهد. همین نوع تفکر، نزد متافیزیسینها تفکر اصیلِ انسان دانسته میشود. اما نمیتوان "تفکر" ...
بیشتر
تفکر متافیزیکی-مفهومی تفکری است که از موجود بماهو موجود سخن میگوید و با کاوش های مفهومی سعی در جستجوی حقیقت دارد. این تفکر نسبت به جلوه های مختلف حقیقت وجود، گشایش ندارد و همواره می کوشد از طریق مقولات مفهومی پیشین، تصویری از جهان ارائه دهد. همین نوع تفکر، نزد متافیزیسینها تفکر اصیلِ انسان دانسته میشود. اما نمیتوان "تفکر" را منحصر به آن کرد؛ بلکه میتوان از تفکری وجودی سخن گفت که ماهیت متافیزیکی-مفهومی ندارد و بهجای موجود، پروای "حقیقت وجود" را دارد و از آن پرسش می کند. این تفکر که تفکر وجودی خوانده میشود در فضای سنت فکری-عرفانی اسلامی قابل طرح است. از اینرو مسئله اصلی این مقاله «بررسی امکانات آموزههای ابن عربی در بسط نوعی تفکر وجودی-نامتافیزیکی است. ما به روش، کتابخانهای-تحلیلی و با بهکارگیری متد اصل موضوعی سعی در ارائه تحلیلی نو از تفکر وجودی براساس مبانی عرفانی ابن عربی داریم. از اینرو با بررسی آموزههای وی از قبیل: محوریت حقیقت وجود در عرفان؛ تمایز وجود و موجود؛ کشف المحجوب؛ تجلی؛ آیینهگی موجودات نسبت به وجود؛ گشودگی و معرفت حضوری به وجود؛ ظرفیت اندیشه وی برای بسط نوعی تفکر وجودی روشن میگردد که از طریق مواجهه و انسی حضوری(پیشامفهومی) با وجود و روشی غیر از تعقل مألوف متافیزیکی، مدعی فهم هستی است. براین اساس «تفکر وجودی» با محوریت حقیقت وجود و از گشودگی به آن آغاز میگردد، در ادامه با التفات و تذکر به فقر وجودی و وقوف بر آن، انسان حیثیت آیویت و نسبت بیواسطه خود به وجود را درمییابد، و با کشف حجابها از تجلیات وجود، به تجلی و ظهور حقیقت وجود در عرصه نفس انسانی سیر میکند. در این هنگامه از جزو به کل و از ظاهر به باطن عبور کرده و در امر مقید، مطلق را میبیند. براین اساس تفکر به مثابه کشف المحجوب و تأویل رخ مینماید و نوید اندیشه، انسان و عالم دیگری را میدهد.
محمدحسن مهدی پور؛ رحیم دهقان
چکیده
قرآن در خلقت و جعل اولیه انسان، سه نوع ادراک (قلبی، سمعی، بصری) بیان می کند اما در مرحله فعل و انفعالات ادراکی ثانویه انسانی، قرآن فاعلیت استقلالی ادراکی و فاعلیت واسطه ای ادراکی را مطرح می کند. در این نظام ادراکی، قلب انسان به عنوان فاعل استقلالی ادراکی انسان تعریف شده و سایر قوای ادراکی انسان من جمله ادراکات سمعی، بصری، تعقلی، تفقهی ...
بیشتر
قرآن در خلقت و جعل اولیه انسان، سه نوع ادراک (قلبی، سمعی، بصری) بیان می کند اما در مرحله فعل و انفعالات ادراکی ثانویه انسانی، قرآن فاعلیت استقلالی ادراکی و فاعلیت واسطه ای ادراکی را مطرح می کند. در این نظام ادراکی، قلب انسان به عنوان فاعل استقلالی ادراکی انسان تعریف شده و سایر قوای ادراکی انسان من جمله ادراکات سمعی، بصری، تعقلی، تفقهی و تدبری انسان، تحت حاکمیت و فاعلیت بالتسخیر ادراکی قلب قرار می گیرد. در نظام ادراکی انسان در قرآن، سایر ادراکات مصطلح در علم النفس فلسفی من جمله ادراکات قوای لامسه، چشایی، خیالی، وهمی، ذاکره، حافظه و فاکره به قلب انسان به صورت مستقیم نسبت داده نشده است اما استنباط غیر مستقیم از مدلول و مفهوم آیات بر اساس تعیین مصداق در موضوعات عام ادراکی تعریف شده در قرآن، قابل عمومیت بخشی در قلمرو ادراکات قلب می باشد. در این مقاله تمام آیات قلب مورد بررسی قرار گرفته و روش استنتاج مساله بر اساس تفسیر موضوعی آیه به آیه صورت گرفته است. از مهم ترین نتایج این مساله در نظام ادراکی قلب در قرآن، تاثیرگذاری مستقیم و فراگیر نوع گرایشات ایمانی و کفری قلب بر فعالیت های ادرکات قلب می باشد که در صورت اتصاف قلب به صفاتی از قبیل طبع و ختم و کنان، بخشی وسیعی از ادراکات قلب انسان مسدود و غیر فعال می شود.