دانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801013220130622وجود ذهنی از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)96282FAرضا اکبریاندانشگاه تربیت مدرسغلامعلی مقدمدانشگاه علوم اسلامی رضویJournal Article20160124پیدایش علم و چگونگی ارتباط آن با خارج، از مسائل مهم فلسفه است. وجود ذهنی از سویی با علم و از سوی دیگر با وجود در ارتباط است. دیدگاه رایج در وجود ذهنی، بر محور ماهیت و انحفاظ آن در ذهن و خارج استوار است. در این مقاله دیدگاه خاص علامه طباطبایی، تبیین مبانی فلسفی و تفاوت آن با آراء فلاسفة پیشین بررسی شده است. علامه با توجه به مبانی خاص خود در باب وجود و ماهیت، نفسالامر، کاشفیت ذاتی علم، تقدم علم حضوری و ملاک صدق ، برخلاف اغلب فلاسفه که در تبیین علم به نوعی از ماهیت استفاده کردهاند وجود ذهنی را وجودی مقیسی نسبت به خارج میداند که عین کشف و حاکویت از واقع میباشد، همچنین در این مقاله، تأثیر مبانی این دیدگاه را بر فروعات مرتبط با مسئلة وجود ذهنی از جمله مناط صدق در قضایا نشان دادهایم.https://jipt.sbu.ac.ir/article_96282_dd024c3abcb72b78f8a15c1e7a72fdf5.pdfدانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801013220130622فلسفة اسلامی؛ تئوسوفی یا فیلوسوفی؟ (نزاع حائری و کُربن)96293FAاسحاق طاهری سرتشنیزیعضو هیئتعلمی، مجتمع آموزش عالی شهید محلاتیJournal Article20160124این مقاله نزاع کُربن و حائری پیرامون اطلاق فیلوسوفی و تئوسوفی بر فلسفة اسلامی در محافل غربی را میکاود؛ از نظر کربن و پیروانش اطلاق فلسفه به معنای غیردینی و مصطلح آن در غرب بر فلسفة اسلامی رسا نیست و با بخش مهمیاز آموزههای آن در تعارض است. بدین منظور واژة تئوسوفی نظر به معنا و موارد کاربرد آن از آغاز فلسفه در یونان تاکنون ترجیح دارد. در طرف مقابل، حائری که فلسفة اسلامیرا در اصل هلنیکی و کار فیلسوفان مسلمان را شرح و تفسیر فلسفة ارسطو و ارائة استشهادات قرآنی و روایی میداند، بین گونههای مختلف فلسفی به نوعی همگونی قائل است. بر این اساس، از نظر وی عنوان فیلوسوفی به همان معنایی که بر فلسفههای غربی اطلاق میگردد بر فلسفة اسلامینیز صادق است و تئوسوفی چنین اعتباری را ندارد. این قلم نه ادلة حائری را کافی میداند و نه فلسفة اسلامیرا در برابر فلسفة هلنیکی قرار میدهد. در فلسفة اسلامی مایههای استوار یونانی، حفظ و افزون بر آن، ابداعات فراوانی نیز بر آن افزوده شده است. از این رو مقالة آوانویسی «حکمت اسلامی» را ارجح میداند. https://jipt.sbu.ac.ir/article_96293_65d03aae17eba20d2c709b32fddcccc0.pdfدانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801013220130622استنتاج از دو ممکن نزد ابنسینا و رابطة آن با دو تعریف از قضایای حقیقیه و خارجیه96300FAاسد الله فلاحىعضو هیئت علمی دانشگاه زنجان0000-0002-1878-8866Journal Article20160124استنتاج قضیة ممکنه از دو قضیة ممکنه یکی از نزاعهای پردامنه در منطق قدیم است که ارسطو، ابنسینا، فخر رازی، خواجه نصیر و قطب رازی بر آن مهر تأیید زدهاند، در حالی که خونَجی، ابهری، ارموی و کاتبی آن را مردود شمردهاند. شگفت این است که منطق جدید در این نزاع جانب گروه دوم را میگیرد. از سوی دیگر، اخیراً معلوم شده است که منطقدانان قدیم هر یک از قضیة حقیقیه و خارجیه را به اشتراک لفظ در دو معنا به کار بردهاند بدون اینکه از این اشتراک لفظ آگاه باشند: ملاک تقسیم، در یک معنا، رابطة عقدالوضع و عقدالحمل است و در دیگری، ظرف وجود موضوع. بنا به ملاک نخست، قضایای حقیقیه به صورت موجهاتی و با اداتهای ضرورت و امکان تفسیر میشوند؛ در حالی که بنا به ملاک دوم، این قضایا فاقد هر گونه جهتی هستند و در برابر، قضایای خارجیه با محمول وجود تحلیل میشوند. در این مقاله، پس از گزارش نزاع یاد شده دربارة استنتاج از دو ممکن، نظرات، ایرادات و دفاعیهها را به زبان منطق جدید صورتبندی کرده و نشان دادهایم که طرفین نزاع تصور یکسانی از قضایای حقیقیه و خارجیه نداشتهاند: موافقان استنتاج از دو ممکن، تفسیر نخست و مخالفان، تفسیر دوم را در ذهن داشتهاند.https://jipt.sbu.ac.ir/article_96300_a0a2d84e3f9c1211902beb8546ae4e42.pdfدانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801013220130622معناشناسی واژگان«عقل» و «تفکر» در ارتباط با مفهوم «فطرت» در قرآن96306FAمحمدمهدی باباپور گل افشانیعضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتیقدیر اسفندیارکارشناس ارشد دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20160124در این مقاله به معناشناسی «عقل» و «تفکر» و به ارتباط آن دو با «نفس» و «فطرت انسان» پرداخته شده است. اگرچه «عقل» در اصطلاح معروف و فلسفیاش در دو معنای «جوهر بسیط» و «قوة نفس» استعمال شده است، ولی بررسیهای لغوی و قرآنی نشان میدهد که معنای اصلی این ماده -یعنی «امساک» و «نگهداری»- است و برای آن باید به قرآن توجه شود. ارشاد قرآن به تعقل، تنها ارشاد به علم و دانستن نیست بلکه به معنای پایبندی بر حقایق و معلومات فطری و بهره گیری از آنهاست. معنای اصلی مادة «تفکر»، «تردد و حرکت درونی نفس برای جداسازی معلومات صحیح از سقیم» میباشد. ماده «فکر» در باب «تفعل» دو معنی «مطاوعه باب تفعیل» و «تکلف» را دربردارد. با توجه به این معانی، به تلاش درونی نفس برای کشف، بازیابی و شناخت معلومات فطری»، «تفکر» اطلاق میشود که حاصل آن، بازیابی بینشهای فطری و معرفت نفس است. نفس در این فرایند و رجوع به فطرت با موانع گرایشی و مقاومتهای بعد طبیعی خود مواجه است که از این مواجهه با عنوان «جهاد با نفس» نیز یاد میشود. در نتیجه «تفکر» با شرایطی که بیان گردید، اولین گام برای موفقیت در جهاد با نفس خواهد بود.https://jipt.sbu.ac.ir/article_96306_e4c9dd6ed870b39422578436f14a1498.pdfدانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801013220130622معرفت شناسی دینی در اندیشة مولوی: برداشتی روششناسانه از اولین حکایت مثنوی96311FAاحمد بدری عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20160124مثنوی معنوی اثری گران سنگ است. انسان متفکر میتواند با تعمق در این کتاب علاوه بر مفاهیم بلند عرفانی، منابع سرشاری از حکمت و فلسفه و جهانبینیهای مترقی بشری را جستجو کند. یکی از زوایای پنهان اندیشة مـــولوی، توجه دقــیق او به روششناسی است که یکی از شاخههای اصلی معرفتشناسی بهشمار میآید. هدف این مقاله ورود به موضوع روششناسی در اندیشة مولوی است که به نظر میرسد تاکنون به آن پرداخته نشده است. برای نیل بهاین مقصود، اولین حکایت مثنوی در دفتر اول، با نگاهی متفاوت مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج این بررسی مؤید یافتههای پیش روست؛ نخست اینکه در نگاه مولوی، معرفتشناسی دینی از حیث روش جامع نگر است و تمامیشیوههای رایج شناخت را به رسمیت میشناسد. دوم اینکه، آنچه امروز شیوة علمیدر روششناسی نامیده میشــود، به دقت تمام در مثنوی معرفی و توصیف شده است. سوم، محدود کردن اعتبار روشهای پژوهش در علوم انسانی به شیوة تجربی، نادرست بوده و راه صواب، بهکارگیری روش عام و ترکیبی است. چهارم، رعایت اخلاق علمیدر فرایند پژوهش یک ضـــرورت است. امانتداری و صداقت دو ویژگی مهم اخلاق علمیاست و پنجم ایــنکه، اگرچه عقل و تجربه دو ابزار قدرتمند شناخت است و در نتیجه هر دو رویکرد خردگرایانه و علمیدارای جایگاهی رفیع و ارزشمند میباشد، امــــا درعین حال دارای محدودیـتهای قابل تأملی در شناخت کامل انسان و جهان هستی است.https://jipt.sbu.ac.ir/article_96311_6f869b399d717a62a17b30a165646cd8.pdfدانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801013220130622نقد موضع غزالی در بارة صوفیه96318FAاصغر واعظیعضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی0000-0003-1400-1904موسی صیفی هزاریکارشناس ارشد کلام تطبیقیJournal Article20160124غزالی در سیر حقیقتطلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی میآورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا میدهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت میداند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمیرا متوجه آنان نمیکند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمیگیرد و فاقد بسیاری از تجارب ایشان است. آثار عرفانی او نیز بسیار ضعیف تر از عرفای دیگر است. هر چند تربیتی صوفیانه داشته و در محیطی صوفیانه پرورش یافته ولی وجود پیر و مرشد که به اذعان خود او از لوازم سیر و سلوک عارفانه است در زندگیاش گزارش نشده است. وجود چنین گرایشها و عواملی صوفی دانستن غزالی را دچار شک و تردید میکند. https://jipt.sbu.ac.ir/article_96318_47bfe21e14460949b07416461755920f.pdfدانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801013220130622تبیین ذکراحاطی و انبساطی انسانکامل96325FAفاطمه فرضعلیدانشجوی دوره دکتری دانشگاه فردوسی مشهدسیدمرتضی حسینی شاهرودیعضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20160124سیر عباد خدا و راهروان راه حق و حقیقت، دو گونه است: سیر محبی و سیر محبوبی. متناسب با این دوگروه، دوگونه ذکر وجود دارد: مجازی و حقیقی. برخلاف ذکر مجازی که قیام به نفس اعتباری بنده دارد، در ذکر حقیقی که اصالتاً به محبوبان حق یعنی معصومان -که درود خدا بر ایشان باد - اختصاص دارد، میان ذاکر و مذکور هیچ نحوه دوگانگی وجود ندارد؛ زیرا دوگانگی از آن محجوبان است و با عصمت ناسازگار است. بنابراین حقیقت وجودی انسانکامل، حقیقت ذکر و ذاکر و مــذکور میباشد. این حقــیقتِ واحد در مراتب ظهور، خود را به صورت اذکار تکبیر، تهلیل، تحمید و تسبیح، با زبان تکوین و تشریع در صور مظاهر، یاد میکند و میستاید. این نوشتار به همراه بررسی تفاوت مرتبه ذکر محبوبان و محجوبان، به تبیین سریان احاطی و انبساطی ذکر انسان کامل درمراتب هستی میپردازد.https://jipt.sbu.ac.ir/article_96325_5a245f145d68622bbd82729c8abe91c8.pdf