دانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801016420161221تحلیل و تبیین «تحقّق خارجی ماهیت»تحلیل و تبیین «تحقّق خارجی ماهیت»11896561FAحسین اسلامیدانشگاه علامه طباطبایی تهرانقاسم پور حسندانشگاه علامه طباطبایی تهرانJournal Article20160513در تفسیر معنای «اصالت وجود و اعتباریت ماهیت» دو نظریه عمده وجود دارد. گروهی بر آنند که؛ هر چند آنچه حقیقتا و بالذات ملأخارج را پر کرده وجود است اما از آنجا که ماهیت چیزی جز تعین و نحوه وجود نیست، در خارج عین وجود و به تبع آن حقیقتا موجود است. در نقطه مقابل گروهی معتقدند؛ آنچه حقیقتا عالم عین را در بر گرفته است صرفا حقیقت وجود است و ماهیات تنها نمود و تصویر وجود در پرده ذهن آدمی می باشند. از دیدگاه نظریه اول، اتحاد وجود و ماهیت چیزی جز عینیت خارجی ماهیت با وجود نیست ولی از دیدگاه نظریه دوم، اتحاد ماهیت با وجود صرفا به معنای صدق مفهوم ماهیت بر واقعیت خارجی می باشد.
هر چند برخی عبارات صدرالمتألهین هماهنگ با نظریه دوم است اما نگاه همه جانبه به عبارات و مبانی صدرالمتألهین ما را به نظریه اول رهنمون می سازد. دو شاهد مهم گواه بر این مدعا است؛ تشبیه رابطه وجود و ماهیت با رابطه ذات و صفات حق تعالی و مدعای صدرالمتألهین مبنی بر انطباق ماهیت ذهنی با ماهیت خارجی در مبحث «وجود ذهنی»در تفسیر معنای «اصالت وجود و اعتباریت ماهیت» دو نظریه عمده وجود دارد. گروهی بر آنند که؛ هر چند آنچه حقیقتا و بالذات ملأخارج را پر کرده وجود است اما از آنجا که ماهیت چیزی جز تعین و نحوه وجود نیست، در خارج عین وجود و به تبع آن حقیقتا موجود است. در نقطه مقابل گروهی معتقدند؛ آنچه حقیقتا عالم عین را در بر گرفته است صرفا حقیقت وجود است و ماهیات تنها نمود و تصویر وجود در پرده ذهن آدمی می باشند. از دیدگاه نظریه اول، اتحاد وجود و ماهیت چیزی جز عینیت خارجی ماهیت با وجود نیست ولی از دیدگاه نظریه دوم، اتحاد ماهیت با وجود صرفا به معنای صدق مفهوم ماهیت بر واقعیت خارجی می باشد.هر چند برخی عبارات صدرالمتألهین هماهنگ با نظریه دوم است اما نگاه همه جانبه به عبارات و مبانی صدرالمتألهین ما را به نظریه اول رهنمون می سازد. دو شاهد مهم گواه بر این مدعا است؛ تشبیه رابطه وجود و ماهیت با رابطه ذات و صفات حق تعالی و مدعای صدرالمتألهین مبنی بر انطباق ماهیت ذهنی با ماهیت خارجی در مبحث «وجود ذهنی»دانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801016420161221Realism of Illumination ; A Reflection On Truth and Correspondence in the Philosophy of Illuminationرئالیسم اشراقی ؛ تاملی بر صدق و مطابقت در حکمت اشراق193896609FAسیدمحمدعلی دیباجیپردیس فارابی دانشگاه تهرانسیده حورا موسویپردیس فارابی دانشگاه تهرانJournal Article20160409The relationship between subject and object is an epistemological issue which determines the realistic or idealistic attitude of philosophers. Among Muslim philosophers, Suhrewardi moves away from Aristotelian realism and proposes a new theory called ‘Resemblance’. Having denied the apprehension of the essence of things through limits, he challenges the essential correspondence and advances the theory of the resemblance of the subject and object with gaining knowledge through trait complexes. Suhrewardi’s theory of resemblance reinforces the premise of his idealistic approach and his interpretations indicate a kind of introspection. The current study avails itself of the capabilities of argumentative philosophy (rational philosophy) and intuitive philosophy (tasted philosophy) to refute the assumption and having explained the relationship between the essentialist intuition and realism, proposes Suhrewardi’s realism as Illuminative Realism. Hence, the idealistic approach of his rational philosophy is rejected with the theory of principality of intuition, and a direct realism shows up.رابطهِِی ذهن و عین مسأله ای معرفت شناسی است که تعیین کنندهی دیدگاه رئالیستی یا ایده آلیستی فلاسفه میباشد. در میان فلاسفهِِی اسلامی، سهروردی با فاصله گرفتن از رئالیسم ارسطویی تئوری جدیدی با عنوان « مماثلت » ارائه میدهد. او با رد شناخت ذات اشیاء به وسیلهِِی حد، مطابقت ماهوی را به چالش میکشد و تئوری مماثلت عین و ذهن را با شناخت از طریق صفات مجموعه ای بنا می نهد. با طرح نظریه مماثلت، شائبهِِی ایده آلیستی تقویت میشود و نوعی درون نگری از تبیین های او بر می آید. این نوشتار در جهت تنقیح این مسأله به ظرفیت های حکمت بحثی و حکمت ذوقی عنایت کرده است و با توضیح رابطهِِی شهودِ ماهیت نگر با اصالت واقع، رئالیسم سهروردی را تحت عنوان « رئالیسم اشراقی» معرفی کرده است. بر این اساس، شائبهِِی ایده آلیستی ِ حکمت بحثی او با نظریه اصالت شهود از بین رفته و رئالیسمی مستقیم قابل طرح میباشد.دانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801016420161221Review on the Relationship between a Priori knowledge and Necessityبازنگری در باب ارتباط معرفت پیشینی و ضرورت396096610FAسید احمد غفاری قره باغموسسه حکمت و فلسفه ایران0000-0003-3598-9026Journal Article20160430A Priori knowledge has many definitions in the West philosophy, most famous of them, is independence proposition, s justify than sensory experience.
Experience in the above definition, it means a surface and sensory experience, otherwise, this division disappears and there remains no instance of a prior statement.
Necessity in this article, means Vojoob - one of the trinal Mavadd presented in Logic-.
It seems that the plantinga, s separation between objective and propositional nessesity, has not any affect extensionally, although it is acceptable conceptually.
For author, there is essential relation between a prior knowledge and necessity, ie, all of a priori knowledge is essentially necessary. But this speech that there is not any a posteriori proposition contain the necessary knowledge and the necessary knowledge, is unique in a priori one, is a false speech – if the necessity means Vojoob, one of the trinal Mavadd - although necessary that means Jihah, has correlation with a priri knowledge.معرفت پیشینی دارای تعاریف زیادی در فلسفة غرب دارد که رایجترین آنها، استقلال توجیه گزاره از تجربة حسّی است. تجربه در تعریف فوق، باید به معنای تجربة حسّی ظاهری، تعبیر شود؛ چرا که در غیر اینصورت، این تقسیم، از بین میرود و مصداقی برای گزارة پیشینی باقی نمیماند. ضرورت در محلّ بحث این مقاله، به معنای وجوب است که یکی از مواد ثلاث مطرح در علم منطق است. به نظر میرسد تفکیک پلنتینجا میان ضرورت عینی و قضیّهای، هر چند به لحاظ مفهومی، قابل قبول است، لیکن به لحاظ مصداقی ثمرهای ندارد. نویسنده معتقد است که میان معرفت پیشینی و ضرورت، رابطة ملازمه برقرار است؛ یعنی هر معرفت پیشینی، لزوماً ضروری نیز است؛ لیکن این سخن که معرفت پسینی نمیتواند حاوی ضرورت باشد – ضرورت به معنای مادّه، نه به معنای جهت – و ضرورت منحصر در معرفت پیشینی است، محل اشکال است، هر چند ضرورت به معنای جهت، تلازم با پیشینی بودن معرفت دارد.دانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801016420161221The challenges of postmodernism to the teaching of the Shia Islam and the resolution of the confronting its challengesچالش های پست مدرنیسم برای آموزه های اسلامی شیعی و راهکار مقابله با آن چالش ها618696616FAمهدی رحیمیدانش آموخته علوم سیاسی .عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد واحد قمعلی شیرخانیعضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم با مرتبه علمی دانشیارJournal Article20160912Postmodernism is an era with uncertainty as its main epistemological characteristic, encountering which Shia Islamic society would manifest different formats. Accordingly, the challenges created by postmodernism in Islam and the resolutions of confronting its challenges is the main subject of the present article. In this regard, besides mentioning the challenges like the negation of the superior narration, pluralism, historicity of the concept of reality, and the relation between language and text, coming into the text and marginalized trends, the article has discussed them and their relation with Islamic ideology by explaining negative and positive aspects of each challenge and at the end it has provided some suggestions for role-playing in this era. Investigating the challenges arising from postmodernism, the present article is seeking to answer the question of which advantages and disadvantages this trend of thought would bring about for Islam, and how we should play our role in this modern world, in which those culturally and religiously marginalized trends of thought have been matured.
Specified result shows that the positive aspect of postmodernism, which has somehow been ignored or less valued in our thought can act like a catalyst for Islam in postmodern world. What the researcher has found shows that by using modernity and innovation in the realm of religion, figuring on an insight with a fresh spiritual substance to rescue mankind from positive and negative nihilism, considering world developments, believing in our capacity, validating others, and shifting our demand from psychological to historical, we can hope to play a sufficient role in postmodern era.دوران پستمدرن، دورانی است که عدم قطعیت، شاخصه اصلی معرفت شناسی آن است. مواجهه جامعه اسلامی شیعی با این عدم قطعیتها در قالبهای مختلفی بروز میکند. بر این اساس، چالش های ایجاد شده از سوی پست مدرنیسم برای اسلام و راهکارهای مقابله با آن چالش ها، موضوع اصلی مقاله حاضر را تشکیل میدهد. در این خصوص، ضمن برشمردن چالش هایی چون نفی روایت برتر، نسبیت معرفت، پلورالیسم، تاریخ مندی معنا و مفهوم حقیقت، رابطه زبان با متن و به متن آمدن، حاشیه رانده شده ها با بیان وجوه مثبت و منفی هر چالش، به بررسی این چالش ها و رابطه آن با اندیشه اسلامی پرداخته شده و در نهایت پیشنهادهایی برای نقش آفرینی در این دوره ارائه می شود. مقاله حاضر با بررسی چالش های برآمده از این جریان، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که مزیت ها و معایب اندیشه پست مدرن برای اسلام چیست و نقش آفرینی ما در جهان معاصری که به حاشیه رانده شده های فرهنگی و دینی نضج یافته اند، چسان باید باشد؟نتیجه مشخص آنکه وجوه مثبت اندیشه پست مدرنیسم که تا حدودی در اندیشه ما مغفول مانده و یا کمتر بدان بها داده می شد می تواند در حکم یک کاتالیزور برای اسلام در دنیای پست مدرن ایفای نقش کند. آنچه در ادامه بدان دست یافتم حاکی از آن است که با نوفهمی و نوآوری در ساحات دینپژوهی، توجه به بینشی با جوهری معنوی تازه برای رهایی بشر از هیچ انگاری مثبت و منفی، توجه به تحولات جهان و باور به ظرفیت خود، و با اعتباربخشیدن به دیگری ها و تغییر خواست خود از روان شناسانه به تاریخی، می توان امیدوار به ارائه نقشی شایسته در دوران پست مدرن شد.دانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801016420161221Checking the contradictions in the genetical theory of eternal punishmentبررسی تناقضات در نظریّۀ تکوینی بودن جزای اخروی8711696618FAمحمدمهدی عموسلطانیهیات علمی موسسه آموزش عالی فرزانگانجعفر شاهنظریهیات علمی دانشگاه اصفهان گروه الاهیاتJournal Article20160729Islamic theologians presented different ideas and opinions about being eternal punishment problem genetical or conventional. Some favored genetic and some opposed. Traditions and verses appear to be consistent with both. Hence the other number of researchers in this problem accepted both retributions and believed that both kind of punishments are in the afterlife and somehow accepted seeming paradoxical verses.
In this paper, with explaining the problem of this paradox and the relevant questions, then the opinions of theologians are expressed and discussed and last the genetical vision of eternal punishment is selected and any aspect of the conventional is considered erroneous.
It is explained why accepting both types of eternal punishment conjointly is false solutions and the correct solution in seeming paradoxical verses depends on clearing and adverting to monotheistic system and finally the Quranic, theosophical and philosophical solutions for solving this problem.متکلّمان و متألهین در مسأله تکوینی و یا قراردادی بودن جزای اخروی آراء و دیدگاه های متفاوتی ارائه نموده اند. برخی طرفدار تکوینی بودن و برخی مخالف آن هستند. ظاهر آیات و روایات نیز با هر دو دیدگاه تکوینی و قراردادی همسو است. از این رو برخی دیگر از محققان در این مسأله قائل به جمع هر دو نظر شده و به وجود هر دو قسم از جزاء معتقد شده اند و به نحوی تناقض ظاهری آیات را پذیرفته اند. در این مقاله ضمن تبیین مسأله و طرح پرسش های مربوطه، به بیان آراء حکیمان و متکلمان پرداخته شده و سرانجام دیدگاه تکوینی بودن جزای اخروی انتخاب و هر گونه جنبۀ اعتباری و قراردادی ناصواب دانسته شده است، و با تبیین اشکال جمع هر دو قسم از جزاء تکوینی و قراردادی، راه حل تناقض ظاهری آیات را در تقریر صحیح و توجه به نظام توحیدی می داند و نهایتاً پاسخی قرآنی، استدلالی و عرفانی برای حلّ این تناقض ارائه می گردد.دانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801016420161221Study and criticism about leadership claims of Jaafar from Ahmad Katib point of viewنقد و بررسی ادعای احمد الکاتب در امامت جعفر11713496598FAفاطمه جعفریآموزش و پرورش استان زنجانحسین اترکدانشگاه زنجان گروه فلسفهمریم خوشدل روحانیدانشگاه شهید بهشتیJournal Article20160210Talk of leadership, especially Imam Mahdi (as) is the important and fundamental issues in Shiism. Ahmed al-Katib, a contemporary writer, in Umm al-Imam al-Mahdi fact historicity hypothesis Flsfyh traditional reasons, historical and rational in denying the existence of Imam Mahdi (AS) argues that one of them claimed the Imamate of Ja'far, the brother of Imam Askari, is. He claims that Imam Jafar Askari had no children and after he claims he responded to the call of Shiite Imamate and the leadership he has said and consensus. In this paper, an analytical-critical method has been tried in the character of Jafar Ahmed al-Katib to the questions will be answered. J. The present study demonstrates that personality has no competence to Imamate Shi'a Imam Ja'far consensus scribe claim was false and the reasons on which he has brought, his claim is not positive.بحث از امامت به ویژه امامت امام زمان (عج) از مباحث مهم و اساسی در مذهب شیعه است. احمد الکاتب، نویسنده معاصر، در کتاب الإمام المهدی حقیقة تاریخیة أم فرضیة فلسفیة دلایلی نقلی، تاریخی و عقلی در انکار وجود امام زمان(عج) مطرح میکند که یکی از آنها ادعای امامت جعفر، برادر امام عسکری، است. وی مدعی است که امام عسکری فرزندی نداشته و جعفر پس از وی ادعای امامت کرده و شیعه نیز به ندای وی لبیک گفته است و اجماع بر امامت وی داشته است. در این مقاله که به روش تحلیلی-انتقادی کوشش شده است که در ضمن شخصیت شناسی جعفر به شبهات احمد الکاتب پاسخ داده شود. تحقیق حاضر شخصیت شناسی جعفر نشان میدهد که وی شایستگی لازم برای امامت را نداشته و ادعای کاتب بر اجماع شیعه بر امامت جعفر نادرست بوده و دلایلی که وی بر آن اقامه کرده است، مثبت ادعای وی نیست.دانشگاه شهید بهشتیآینه معرفت2251-801016420161221Examination of Common Sense First principle from Reid Prospectبررسی اصول اولیۀ فهم عرفی از منظر توماس رید13515896601FAحسینعلی نصراللهیدانشجوی دکتری فلسفه دینعباس یزدانیعضو هیات علمی دانشگاه تهرانJournal Article20160305Every epistemic structure inevitably begins from presupposes which their truth should be treated as doubtless. Thomas Reid hold that there are many presupposes that sensible people suppose them as undoubted truths, and on the basis of their truth build their knowledge. With a scientific method, he tried to reveal these presupposes, which he called them first principles of common sense, principles that come from our nature, and on the basis of them we conduct our life toward others and the world. My target in this article is to narrate these first principle according to Reid`s books, and to examine their role in the human knowledge, as well as declaration of our inevitability in presupposing them. In the end, I`ll set to importance of these principles in Reid`s point of view, and in the conclusion I`ll say that without presupposing first principles of common sense, we lose a massive bulk of our knowledge which are critical for us.هر ساختمان معرفتی ناچار از پیش فرضهایی شروع میشود که باید صدقشان مسلّم گرفته شود. توماس رید معتقد بود پیش فرضهای زیادی وجود دارد که عقلاء آنها را در زندگی خود مسلم فرض میکنند و معارف خود را بر فرض صحت آنها بنا میکنند. او سعی کرد با روشی علمی این پیش فرضها را که خود به آنها اصول اولیۀ فهم عرفی میگوید استقراء کند؛ اصول اولیهای که ناشی از ساختار خلقت ما هستند و مبنای تعاملات روزمره ما با دیگران و جهان خارج میباشند. هدف از این مقاله تشریح این اصول اولیه با مراجعه به کتب رید، و بررسی نقش آنها در معرفت بشری و نیز تبیین ناچاری ما از پذیرش آنها است. در پایان به وجه اهمیت این اصول از منظر رید خواهم پرداخت، و در نتیجه خواهم گفت بدون پذیرش اصول اولیۀ فهم عرفی، حجم عظیمی از معارفی که اذعان به آنها برای ما حیاتی است را از دست خواهیم داد.