اسماعیل دارابکلائی؛ سید مجتبی جلالی
دوره 15، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 83-110
چکیده
از جمله معارفی که قرآن ما را با آن آشنا می سازد، وجود ساحت های معنوی برای عالم است، که از آن به عالم ملکوت یاد شده است. براساس این نظریّه تحلیل گران عالم هستی برای هر موجودی ملکوتی قائل شده اند. ازمنظر لغویّون، حکما، عرفا ،کتاب مقدّس وتفاسیرو روایات، ملکوت به معنای باطن و حقیقت عالم است به طوری که احاطه خداوند بر این باطن، حاکی ...
بیشتر
از جمله معارفی که قرآن ما را با آن آشنا می سازد، وجود ساحت های معنوی برای عالم است، که از آن به عالم ملکوت یاد شده است. براساس این نظریّه تحلیل گران عالم هستی برای هر موجودی ملکوتی قائل شده اند. ازمنظر لغویّون، حکما، عرفا ،کتاب مقدّس وتفاسیرو روایات، ملکوت به معنای باطن و حقیقت عالم است به طوری که احاطه خداوند بر این باطن، حاکی از انتساب اشیاء به وی و ربوبیّت و قدرتش برموجودات است که این امر حاکی از امکان شناخت این عالم بوده و به نظرکامل ترین راه برای شناخت عالم ملکوت راه تفکّر و عمل توأمان است. ازدیدگاه هستی شناسانه « ملکوت » عالم وسیعی است که مشتمل بر ارواح موجوداتی بوده که در عالم امکان مستقرّند وهریک ازآنها دارای درجات مختلفی هستند. دغدغه اصلی پژوهش حاضرامکان شناخت ماهیّت این آموزه قرآنی و قابلیّت اثبات آن است که در صورت شناخت، به اثبات آن پرداخته و لزوم ایمان به آن وآثار دانستنش نظیرآثارمعرفتی و لوازم اعتقادی پذیرش آن درانسان شناسی،کمال وگرایش های اخلاقی مطرح و تبیین می گردد.