ایمان رحیم نصیریان
چکیده
رورتی با نقد و رد سنت متافیزیکی غرب، که در پی مفهوم مطلق حقیقت است، حقیقتِ باورها را امری نسبی، و وابسته به زمینۀ پیدایش شان توصیف می کند. در سوی دیگر، علامه طباطبائی، با تفکری اساساً متافیزیکی، با طرح نظریه ای بدیع در سنت فلسفۀ اسلامی، به قسمی از ادراکات معتبردر حوزۀ «عمل»، موسوم به «ادراکات اعتباری»، قائل می شود که به ...
بیشتر
رورتی با نقد و رد سنت متافیزیکی غرب، که در پی مفهوم مطلق حقیقت است، حقیقتِ باورها را امری نسبی، و وابسته به زمینۀ پیدایش شان توصیف می کند. در سوی دیگر، علامه طباطبائی، با تفکری اساساً متافیزیکی، با طرح نظریه ای بدیع در سنت فلسفۀ اسلامی، به قسمی از ادراکات معتبردر حوزۀ «عمل»، موسوم به «ادراکات اعتباری»، قائل می شود که به تصریح او، نقش اصلی را در تکاملِ حیات انسان بر عهده دارند. این ادراکات، بر خلاف ادراکات حقیقی، اموری نسبی، و بسته به اقتضائات محیطی و اجتماعی، دائم در تطور اند. در این جستار، با رویکردی مقایسه ای-تحلیلی، نشان خواهیم داد نظریۀ «ادراکات اعتباری» علامه قرابت زیادی با دیدگاه رورتی در باب «حقایق نسبی» دارد. هرچند رورتی، بر خلاف علامه، هیچ جایگاهی برای مفهوم مطلق حقیقت قائل نیست، این جستار با تحلیل این اختلاف سعی خواهد کرد امکانی برای هم خوانی اندیشۀ این دو فیلسوف مطرح کند.
مجتبی زروانی؛ قربان علمی؛ اکرم مشهدی
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس-آمریکایی(1910 - 1842) و مبتکر نظریة تجربهگرایی اساسی است. این نظریه که دارای ابعاد فلسفی و روان شناختی است، به نوبة خود نظریهای بدیع در هر یک از این دو قلمرو به شمار میآید و با دیدگاه فلسفی پراگماتیسم او در ارتباط کامل و ژرف است که تفسیر نوینی در سنت پراگماتیستی آمریکایی تلقی میشود. واکاوی اندیشههای ...
بیشتر
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس-آمریکایی(1910 - 1842) و مبتکر نظریة تجربهگرایی اساسی است. این نظریه که دارای ابعاد فلسفی و روان شناختی است، به نوبة خود نظریهای بدیع در هر یک از این دو قلمرو به شمار میآید و با دیدگاه فلسفی پراگماتیسم او در ارتباط کامل و ژرف است که تفسیر نوینی در سنت پراگماتیستی آمریکایی تلقی میشود. واکاوی اندیشههای فلسفی و روانشناختی جیمز به ویژه در باب ﻣﺳﺋﻠة تجربة دینی، بدون ملاحظه و فهم دقیق این ارتباط میسر نیست؛ از سویی دیگر هر یک از این دو رهیافت نیز به نوعی با چگونگی مواجهة شخصی جیمز با مفاهیم دین و تجربة دینی یا ایدههای خداگروانة وی مرتبط است. از آنجا که در بررسی دیدگاه جیمز در باب تجربة دینی، ﺗﺄکید بر هر یک از این رهیافتها به نحو خاص، یکسونگرانه تلقی میشود؛ در این مقاله سعی داریم چگونگی درهمتنیدگی این سه نوع رویکرد شخصی یا رهیافت را در معرفی اجمالی ویژگی های تجربة دینی از سوی جیمز نشان دهیم.