حسین نیازبخش؛ اصغر واعظی
چکیده
ارتباط بین اخلاق و مابعدالطبیعۀ ابنجبیرول که به نوعی ارتباط بین دو رسالۀ «ینبوعالحیاه» و «اصلاحالاخلاق» است، از طریق مفهوم «شوق» میسر میشود. جهان نوافلاطونی ابنجبیرول از دو قوس صعود و نزول یعنی تبدیل وحدت به کثرت و بازگشت کثرت به وحدت تشکیل شده است. شوق هم علت نزول و هم علت صعود است. انسان مرتبهای است که از ...
بیشتر
ارتباط بین اخلاق و مابعدالطبیعۀ ابنجبیرول که به نوعی ارتباط بین دو رسالۀ «ینبوعالحیاه» و «اصلاحالاخلاق» است، از طریق مفهوم «شوق» میسر میشود. جهان نوافلاطونی ابنجبیرول از دو قوس صعود و نزول یعنی تبدیل وحدت به کثرت و بازگشت کثرت به وحدت تشکیل شده است. شوق هم علت نزول و هم علت صعود است. انسان مرتبهای است که از آن، صعود آغاز میشود. به همین دلیل، او باید شوق نزولی را به صعودی بدل کند. اخلاق آن چیزی است که به انسان کمک میکند تا با حاکم کردن شوق صعودی بر شوق نزولی، به سمت غایت یعنی امر نامتعین یا وحدت محض حرکت کند. اخلاق از طریق تنظیم طبایع حواس و تعادل خُلقها انسان را در مسیر صعود قرار میدهد. در واقع، انسان به علت نفس حیوانی و شوق نزولی خود در تشخیص غایت خود اشتباه کرده و امور متعین و جزئی را متعلق شوق و غایت خود میداند. این امر سبب خروج نفس از تعادل و گرایش به خلقهای متعدد میشود. این خلقها خود، عامل دوری بیشتر انسان از غایتش یعنی امر نامتعین میشوند. اخلاق این خلقها را به تعادل میرساند تا انسان بار دیگر به امر نامتعین شوق پیدا کرده و به صعود میل یابد.
اسماعیل قائدی؛ اصغر واعظی
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 109-138
چکیده
گفتمان نوین هرمنوتیکی، مسأله وحدت یا کثرت و نیز مسألة تعین یا عدم تعین معنای متن را در کانون اندیشههای فلسفی پیرامون سرشت و سازوکار فهم و تفسیر متن نهاد. با در نظر داشتن این مسائل، در مقالة پیش رو سه رویکرد هرمنوتیکی به متن وحیانی در اندیشة معاصر ایران را تحلیل و بررسی خواهیم کرد و ضمن این تحلیل نسبت هرکدام از این رویکردها با گرایشهای ...
بیشتر
گفتمان نوین هرمنوتیکی، مسأله وحدت یا کثرت و نیز مسألة تعین یا عدم تعین معنای متن را در کانون اندیشههای فلسفی پیرامون سرشت و سازوکار فهم و تفسیر متن نهاد. با در نظر داشتن این مسائل، در مقالة پیش رو سه رویکرد هرمنوتیکی به متن وحیانی در اندیشة معاصر ایران را تحلیل و بررسی خواهیم کرد و ضمن این تحلیل نسبت هرکدام از این رویکردها با گرایشهای نوین هرمنوتیکی را برجسته خواهیم کرد. برای این منظور نخست نشان خواهیم داد که علامه طباطبائی اگرچه برای متن وحیانی معانی متعددی در نظر دارد، اما هریک از این معانی را متعین به قصد صاحب وحی میداند، از این رو مباحث تفسیری ایشان بیشتر با قصدگرایی و هرمنوتیک رمانتیک همسو است. سپس اندیشههای هرمنوتیکی عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری را مطالعه و ارزیابی خواهیم کرد. سروش با مستقل دانستن معنای متن وحیانی از مراد ماتن با آموزة استقال معنایی در هرمنوتیک فلسفی همراه میشود. در این میان مجتهدشبستری از جهاتی به هرمنوتیک فلسفی و از جهاتی دیگر به هرمنوتیک رمانتیک گرایش دارد، چراکه از سویی در برخی از نوشتههایش از معنایی نهایی و نهفته در متن وحیانی میگوید و از دیگر سو امکان تفسیرهای متعدد و معتبر از قرآن را میپذیرد.
اصغر واعظی؛ موسی صیفی هزاری
دوره 13، شماره 2 ، تیر 1392
چکیده
غزالی در سیر حقیقتطلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی میآورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا میدهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت میداند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمیرا متوجه آنان نمیکند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمیگیرد ...
بیشتر
غزالی در سیر حقیقتطلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی میآورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا میدهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت میداند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمیرا متوجه آنان نمیکند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمیگیرد و فاقد بسیاری از تجارب ایشان است. آثار عرفانی او نیز بسیار ضعیف تر از عرفای دیگر است. هر چند تربیتی صوفیانه داشته و در محیطی صوفیانه پرورش یافته ولی وجود پیر و مرشد که به اذعان خود او از لوازم سیر و سلوک عارفانه است در زندگیاش گزارش نشده است. وجود چنین گرایشها و عواملی صوفی دانستن غزالی را دچار شک و تردید میکند.