مهدی اسدی
چکیده
علامه طباطبایی در توجیه مباحث معرفتی گرهخورده به تجرد، از جمله توجیه تجرد ادراکهای حسی و توجیه سریان علم در جهان ماده و چگونگی معلوم واقعشدن امور مادی، ثبات تغیر را پیشمیکشد و در استدلال خود میگوید تغیر در تغیر خود ثابت است. هدف اصلی این نوشتار آن است که بکوشد بهگونهای جامع به بررسی انتقادی همین تعبیر پارادوکسیکال ثبات ...
بیشتر
علامه طباطبایی در توجیه مباحث معرفتی گرهخورده به تجرد، از جمله توجیه تجرد ادراکهای حسی و توجیه سریان علم در جهان ماده و چگونگی معلوم واقعشدن امور مادی، ثبات تغیر را پیشمیکشد و در استدلال خود میگوید تغیر در تغیر خود ثابت است. هدف اصلی این نوشتار آن است که بکوشد بهگونهای جامع به بررسی انتقادی همین تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر و نسبت آن با تجرد ادراک بپردازد. ما در این مقاله بیشتر به نقدها و اشکالهای خاص خود بر ثبات تغیر خواهیم پرداخت: تفاوت معنای تجرد با معنای ثبات در امور مادی ثابت؛ مجرد شدن سکون؛ مجرد شدن کل جهان مادی؛ از میان رفتن یکپارچگی و اتصال در یک ثبات واحد؛ خلط همیشهبودن حرکت/تغیر با حرکت/تغیر همیشگی؛ مثال نقضی در مورد نیاز به تجرد در ادراک و صور ذهنی؛ و در نهایت مشکل تسلسل. و از آنجا که برخی از معاصران نیز تعبیر پارادوکسیکال ثبات تغیر را ناخوشآیند یافتهاند، به نقدها و بررسیهای آنها نیز اشارة کوتاهی خواهیم داشت.
طاهره یزدانی احمدآبادی؛ فرهاد زینلی بهزادان
چکیده
محمد شحرور در روشی مشابه با علامه طباطبایی بهرة زیادی از قابلیت آیات در تفسیر خود برده است. این دو مفسر از نظریات علمی جدید غافل نبوده و در تفسیر آیات قرآن کریم متعرض این نظریات هم شدهاند. نظریة «انتخاب طبیعی» داروین که امروزه با عنوان «نظریة ترکیبی فرگشت» مورد پذیرش زیستشناسان قرار گرفته، توجه این دو مفسر را ...
بیشتر
محمد شحرور در روشی مشابه با علامه طباطبایی بهرة زیادی از قابلیت آیات در تفسیر خود برده است. این دو مفسر از نظریات علمی جدید غافل نبوده و در تفسیر آیات قرآن کریم متعرض این نظریات هم شدهاند. نظریة «انتخاب طبیعی» داروین که امروزه با عنوان «نظریة ترکیبی فرگشت» مورد پذیرش زیستشناسان قرار گرفته، توجه این دو مفسر را به خود جلب کرده است. ایدة اصلی نظریة فرگشت یعنی خلقت تدریجی و اشتقاق موجودات زنده از نیاکانی مشترک، به یونان باستان برمیگردد و این ایده در کنار ایدة رقیبش یعنی «ثبات انواع» پیش از نزول آیات قرآن کریم در محافل علمی مطرح بوده است. این مقاله با روش تطبیقی نحوة مواجهة تفسیری علامه طباطبایی و محمدشحرور را با نظریة فرگشت انسان مقایسه کرده است. براساس دیدگاه علامه، ظهور نزدیک به صراحت آیات قرآن نشان میدهد که نسل انسانهای کنونی به یک زوج یعنی آدم و همسرش میرسد که خود از پدر و مادری متولد نشدهاند، اما علامه این برداشت را قطعی ندانسته و از امکان تأویل آیات مربوطه خبر میدهد. طباطبایی صریحترین مستند خود را تشبیه شدن حضرت عیسی علیهالسلام به حضرت آدم علیهالسلام در قرآن میداند، حال آنکه به طور قطع نمیتوان وجه تشبیه این دو پیامبر به یکدیگر را نداشتن پدر دانست و شواهدی تاریخی وجود دارد که دلیل این تشبیه، بشر و مخلوق بودن ایشان است. شحرور معتقد است که نظریة فرگشت با قرآن تعارضی ندارد و میکوشد آیات را بر اصول این نظریه تطبیق کند که این تلاش در مواردی با تکلف همراه است. او دمیدن روح در شخص آدم علیهالسلام از میان نوع آدمی را نقطه عطفی میداند که باعث برآمدن انسان امروزین از نوع آدمی شده است. نوع آدم یا همان آدمیان بر خلاف اسلاف خود یعنی بشر گوژپشت، مستویالقامه بوده، بر دو پا راه میرفتهاند و زندگی اجتماعی داشتهاند.
مریم خوشدل روحانی؛ زهرا رحمانی
چکیده
تقریباً همة دانشمندان مسلمان، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتفاق نظر دارند، اما این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا ممکن است همراه با انقطاع عذاب باشد. مسئلهای است که محل اختلاف آراء واقع شده است. از نظر فیض کاشانی هیچ ملازمهای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد. بنابراین با توجه به مسئلة شمول رحمت واسعة ...
بیشتر
تقریباً همة دانشمندان مسلمان، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتفاق نظر دارند، اما این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا ممکن است همراه با انقطاع عذاب باشد. مسئلهای است که محل اختلاف آراء واقع شده است. از نظر فیض کاشانی هیچ ملازمهای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد. بنابراین با توجه به مسئلة شمول رحمت واسعة الهی عذاب مخلدین در دوزخ، منحصر به مدت معینی است که پس از سپری شدن این مدت دوزخیان از نعیمیکه متفاوت با نعیم بهشتیان است بهره مند میشوند. از نظر علامه طباطبایی، قرآنکریم صراحتاً به خلود عذاب اشاره دارد و منقولات و روایات متعدد، نیز موکداین مطلب میباشد. بررسی دیدگاههای مختلف در این زمینه ما را بهاین نکات رهنمون میسازد: الف) خلود از جمله مسائلی است که به علت صفت فناپذیری در دنیا مطرح نیست. در نتیجه این مسئله مختص به روز قیامت بوده که پس از برپایی آن در مورد نعمت و نقمت مطرح خواهد شد؛ ب) خلود در دوزخ از مباحث مورد تأیید آیات و روایات است که در گروهها و قشرهای مختلف متفاوت است؛ ج) برخی به تاویل آیات و روایات مبادرت ورزیدهاند و به تفکیک مباحث خلود در دوزخ بدون خلود در عذاب قائل شدهاند.این مقاله درصدد است، با روشی تحلیلی و توصیفی به بررسی نظریات فیض کاشانی و علامه طبا طبایی در این مهم بپردازد.
آزاده ابراهیمی فخاری؛ محمد علی رستمیان
چکیده
فلسفه از جمله علومی است که همواره مورد هجمه مخالفان یا تأیید موافقان بوده است. عدهای قواعد فلسفه را فاقد حجیت دانستهاند و عدهای آن را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات و روایات، دخیل میدانند. از جمله روشهایی که میتواند کاربرد اینگونه قواعد را در تفسیر متون دینی به منصه ظهور برساند بررسی گستره این قواعد در ...
بیشتر
فلسفه از جمله علومی است که همواره مورد هجمه مخالفان یا تأیید موافقان بوده است. عدهای قواعد فلسفه را فاقد حجیت دانستهاند و عدهای آن را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات و روایات، دخیل میدانند. از جمله روشهایی که میتواند کاربرد اینگونه قواعد را در تفسیر متون دینی به منصه ظهور برساند بررسی گستره این قواعد در تفاسیری است که با گرایش فلسفی نگاشته شده است و بررسی تفسیر المیزان که به قلم مفسری فیلسوف به رشتة تحریر در آمده است میتواند کاربرد فلسفه را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات شریفة قرآن نمایان سازد. در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی کاربرد قواعد فلسفی در تقسیر آیات مربوط به توحید ربوبی مورد بررسی قرار میدهیم. دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد که قواعد فلسفی تا چه میزان در تفسیر متون دینی کارایی دارد. ایشان در تفسیر آیة 73-84 انعام با طرح قاعده «نیاز معلول به علت در مرحلة بقاء» استدلال ابراهیم علیه السلام بر توحید ربوبی را به تصویر کشیدهاند. همچنین او از قاعده «معطی شیء نمیتواند فاقد شیء باشد» و قاعدة «سنخیت بین علت و معلول» در تفسیر آیة 258 بقره و رد استدلال نمرود بر اینکه زنده میکند و میمیراند، بهره جسته است. ایشان برای تبیین برهان تمانع در تفسیر آیة 22 انبیاء نیز دو قاعدة فلسفی «منحصر در فرد بودن نوع مجرد» و «سنخیت بین علت و معلول» را به کار میگیرد.
محمد رضا خانی؛ ابراهیم خانی
چکیده
علامه طباطبایی با تمسک به آیاتی از قرآن کریم به تشریح دوگانهای هستیشناسانه در تقسیم عوالم با عنوان دوگانه امر و خلق میپردازند. از منظر ایشان عالم خلق، همان عالم ماده است و عالم امر که باطن عالم ماده است شامل عالم مثال و عالم عقل میشود. از سوی دیگر در عرفان اسلامی دوگانهای با عنوان جهت حقی و جهت خلقی مطرح است که مشابهت قابل توجهی ...
بیشتر
علامه طباطبایی با تمسک به آیاتی از قرآن کریم به تشریح دوگانهای هستیشناسانه در تقسیم عوالم با عنوان دوگانه امر و خلق میپردازند. از منظر ایشان عالم خلق، همان عالم ماده است و عالم امر که باطن عالم ماده است شامل عالم مثال و عالم عقل میشود. از سوی دیگر در عرفان اسلامی دوگانهای با عنوان جهت حقی و جهت خلقی مطرح است که مشابهت قابل توجهی با دوگانه امر و خلق در قرآن دارد و در آن از حیثیت غیراستقلالی و عینالربطی ظهورات ذات الهی، تعبیر به «جهت حقی» و از انتساب وجود به موجوداتِ عوالم سه گانه (عقل، مثال و ماده) تعبیر به «جهت خلقی» میشود. در عین حال تفاوتهایی در تقسیم عوالم از منظر علامه طباطبایی و عرفان اسلامی وجود دارد؛ زیرا طبق دوگانه امر و خلق در بیان علامه طباطبایی، عالم مثال و عالم عقل از عوالم امری محسوب میشوند ولی طبق دوگانه جهت حقی و خلقی در عرفان اسلامی، این دو عالم از عوالم خلقی هستند. حال در این مقاله تلاش شده است پس از تشریح تفصیلی دوگانه قرآنی امر و خلق و دوگانه عرفانی جهت حقی و جهت خلقی نشان داده شود که بهرغم تفاوت ظاهری در تقسیم عوالم طبق این دو نظر، تفاوتی بنیادین میان آنها نیست و میتوان با تکیه بر ابزار مفهومی جدیدی که در هر دو نظام فکری مستتر است ولی به آن تصریح نشده است یعنی مفهوم «غلبه جهت حقی» و «غلبه جهت خلقی» دستاوردها و دقتهای هستیشناسانه هر دو نظریه را به طور توامان با یکدیگر محل توجه قرار داد.
سید حسن بطحایی؛ لیلی خیدانی
دوره 19، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 39-64
چکیده
مسئلة اختیار از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نواین موضوع را مورد مداقه و بررسی قرار میدهند.این نوشتار به بیان، بررسی و نقد دیدگاه لایبنیتس میپردازد و در صدد پاسخ گویی بهاین پرسش است کهایا در نظام فلسفی لایبنیتس میتوان انسان را مختار دانست یا نوعی ...
بیشتر
مسئلة اختیار از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداختهاند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نواین موضوع را مورد مداقه و بررسی قرار میدهند.این نوشتار به بیان، بررسی و نقد دیدگاه لایبنیتس میپردازد و در صدد پاسخ گویی بهاین پرسش است کهایا در نظام فلسفی لایبنیتس میتوان انسان را مختار دانست یا نوعی ضرورت انگاری اسپینوزایی بر آن حاکم است ؟ لایبنیتس برایاینکه اختیار در انسان را نفی نکند ضرورت را دو قسم میداند: ضرورت مابعدالطبیعی(هندسی) و ضرورت مشروط (اخلاقی). او میگوید خداوند واجد صفت خیر است و در آفرینش موجودات اصل کمال را مراعات میکند و لازمةاین مراعاتاین است که قدرت انتخاب در کار باشد؛ پس مخلوقات فقط از ضرورت مشروط برخوردارند و ضرورت ذاتی در کار آنها نیست و همین ضرورت مشروط مثبت اختیار آنهاست. علامه طباطبایی هم اختیار را امری فطری دانسته و بیان داشته است که قاعدة ضرورت سابق الشی ما لم یجب لم یوجد هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد.
عبداله صلواتی
دوره 16، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 87-110
چکیده
در تئوریهای متنوعی که در حوزة فرااخلاق مطرح است، اصول اخلاقی در یکی از دو راهیِ جهانشمولی یا جهانناشمولی قرار میگیرد. اما نگارنده در این جستار تلاش کرده تا راه سومی باز کند؛ راه سومی که در آن، اخلاق به مثابة سلولی زنده تلقی شده مشتمل بر هسته و سیتوپلاسمی که بحسب حضورشان در بافت (=دین) و سیستم خاص (=زیست بوم و زیست نوع انسانی)، ظهور ...
بیشتر
در تئوریهای متنوعی که در حوزة فرااخلاق مطرح است، اصول اخلاقی در یکی از دو راهیِ جهانشمولی یا جهانناشمولی قرار میگیرد. اما نگارنده در این جستار تلاش کرده تا راه سومی باز کند؛ راه سومی که در آن، اخلاق به مثابة سلولی زنده تلقی شده مشتمل بر هسته و سیتوپلاسمی که بحسب حضورشان در بافت (=دین) و سیستم خاص (=زیست بوم و زیست نوع انسانی)، ظهور مصداقی متفاوتی پیدا میکند؛ البته این سلول اخلاقی در همة بافتها و سیستمها هستة سخت غیرفروکاهشیِ جهانشمول دارد، اما این هسته بحسب دین و زیستبومهای متفاوت و زیستنوعهای مختلف، ظهور متفاوت پیدا کرده؛ ظهوری که قدر مشترکی با هستة اولیه و تفاوتهایی با آن دارد؛ هستههای جدید، بحسب مفهوم و فضایل چهارگانه و عینیت آنها مشترک با هستة اولیه و بلحاظ مصادیق جدیدش، هویت غیرجهانشمول دارد و متفاوت با هستة اولیه است؛ همانند سلول زنده که در بافتها و اندامهای مختلف، ظهور و کارکردهای آن تغییر مییابد. بنابراین پرسش پایة این جستار عبارت است: چگونه میتوان اخلاق را از دیدگاه علامه طباطبایی هم جهانشمول و هم وابسته به زیستبوم و زیستنوع و غیرجهانشمول دانست؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: نظریة سلولی مستنبط از علامه طباطبایی سه هستة متنوع دارد که اخلاق بحسب هستة نخست، جهان شمول و غیرفروکاهشی است، اما بلحاظ مصادیق متفاوت هستة دوم و سوم، غیرجهانشمول، یعنی، منطقهای، گروهی و گاهی شخصی است. گفتنی است: نظریة اخلاقی یاد شده بحسب هستة سخت یک و دو هیچ یک از مختصات و الزامات نسبیگرایی اخلاقی را واجد نیست. همچنین، رفتار هایی که در نظریههای اخلاقی رایج از مصادیق کارهای افراطی است در نظریة سلولی، میتواند برای گروهی، رفتار افراطی و برای طیفی دیگر متعالی و ضروری باشد.
علیرضا قائمی نیا؛ محسن آزادی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
امروزه بررسی مناسبات میان علم و دین در گرو تعیین موضع در قبال مسئلة پیدایش انسان است. نسبت میان آموزههای قرآنی و یافته های تجربی در این مسئله، پرسشی است که علامه طباطبایی و رشید رضا در تفسیر آیات مربوط به انسان و پیدایش او درصدد پاسخ به آن برآمدهاند. در این میان مؤلف المنار در تلاش هرچه بیشتر برای برقراری و اعلام همنوایی کامل میان ...
بیشتر
امروزه بررسی مناسبات میان علم و دین در گرو تعیین موضع در قبال مسئلة پیدایش انسان است. نسبت میان آموزههای قرآنی و یافته های تجربی در این مسئله، پرسشی است که علامه طباطبایی و رشید رضا در تفسیر آیات مربوط به انسان و پیدایش او درصدد پاسخ به آن برآمدهاند. در این میان مؤلف المنار در تلاش هرچه بیشتر برای برقراری و اعلام همنوایی کامل میان این دو است. در مقابل المیزان بهصورت جدی سعی در به چالش کشیدن روشمند و هدفمند علوم تجربی دارد. اگرچه سلوک المنار در حل این مسئله از انفعال مؤلف در برابر علوم تجربی حکایت دارد، اما در مقابل نویسندة المیزان از روشهای گوناگونی برای رد علوم تجربی بهره برده است. با این همه، هیچیک از تفاسیر المنار و المیزان مبانی معرفتشناختی رویکرد خود را، حتی تلویحاً، بیان نکردهاند. از این رو دستیابی به الگوی جامعِ مناسبات علم و دین از این رهگذر بسیار دشوار است.
محمد سعیدی مهر؛ علیرضا مصدقی حقیقی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
عموم متکلمان و فیلسوفان مسلمان در اتصاف خداوند به صفت اراده متفقاند. با این حال، در این باب که آیا اراده از صفات ذاتی است یا فعلی، اختلاف شده است. از سوی دیگر، تفسیر معنای «اراده» آن گاه که به عنوان صفت ذاتی حق تعالی پذیرفته میشود میتواند بحثانگیز باشد. ملاصدرا ارادة الهی را در هر دو مقام ذات و فعل میپذیرد، ولی در تحلیل مفهومی ...
بیشتر
عموم متکلمان و فیلسوفان مسلمان در اتصاف خداوند به صفت اراده متفقاند. با این حال، در این باب که آیا اراده از صفات ذاتی است یا فعلی، اختلاف شده است. از سوی دیگر، تفسیر معنای «اراده» آن گاه که به عنوان صفت ذاتی حق تعالی پذیرفته میشود میتواند بحثانگیز باشد. ملاصدرا ارادة الهی را در هر دو مقام ذات و فعل میپذیرد، ولی در تحلیل مفهومی «ارادة ذاتی» آن را به مفاهیم سایر صفات ذاتی (مانند علم، حب ) فرو میکاهد. این رویکرد، که میتوان آن را «رویکرد فروکاهشی» نامید، کمابیش مورد قبول بسیاری از حکیمان طرفدار حکمت متعالی قرار گرفته است. با این حال، علامه طباطبایی، هر چند اراده را از صفات کمالی وجودی میداند ارجاع معنایی ارادة ذاتی را به معانی دیگر صفات نمیپذیرد و بر اساس تبیینی که در نحوة انتزاع صفات فعلی ارائه میکند در برخی آثار خود به ویژه در تفسیر المیزان به نفی ارادة ذاتی (به عنوان صفتی که از استقلال مفهومی برخوردار است) تمایل یافته است. در این مقاله، ضمن تحلیل رویکرد فروکاهشی حکمت متعالیه نقد علامه طباطبایی بر این رویکرد بررسی میشود. نتیجة نهایی بحث این است که نقد علامه این رویکرد را با چالشی اساسی روبه رو ساخته است.
رضا اکبریان؛ حسین علی محمدی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1387
چکیده
در این مقاله، ابتدا پیرامون تقسیم وجود به مستقل و رابط، توضیحاتی ارائه و بیان شده است که اصطلاح «وجود رابط» در حکمت متعالیه دارای معنای جدیدی، علاوه بر معنای مشهور و متداول خود در حکمت رسمی میباشد. از این رو، با بهرهگیری از کلام صدرالمتألهین(ره)، به تبیین این معنا که بیانگر نحوة تحقق معلول است، میپردازیم، سپس اثبات مینماییم ...
بیشتر
در این مقاله، ابتدا پیرامون تقسیم وجود به مستقل و رابط، توضیحاتی ارائه و بیان شده است که اصطلاح «وجود رابط» در حکمت متعالیه دارای معنای جدیدی، علاوه بر معنای مشهور و متداول خود در حکمت رسمی میباشد. از این رو، با بهرهگیری از کلام صدرالمتألهین(ره)، به تبیین این معنا که بیانگر نحوة تحقق معلول است، میپردازیم، سپس اثبات مینماییم که برهان بدیع و منحصر به فردی از سوی علامه طباطبایی (ره) بر تحقق وجود رابط در خارج اقامه شده است و برهان ایشان با آنچه مرحوم صدرالمتألهین در آثار خود بدان اشاره نموده است متفاوت می باشد؛ در ادامه پس از تقریر این برهان، به تأمل در نتایج حاصل از آن میپردازیم و نشان میدهیم که «وجود رابط» اثبات شده در این برهان، با «وجود رابط» اثبات شده در مباحث علت و معلول متمایز است و یکسان انگاشتن این دو حقیقت صحیح نیست.