حسن زرنوشه فراهانی؛ صابر خلیلی
چکیده
از مهمترین مباحث مطرح شده در معارف دینی، ارتباط علم و دین است که ابتدا در غرب مطرح شد و از آنجا به کلام اسلامی راه یافت و اختلاف نظرات فراوانی را پدید آورد. آیت الله جوادی آملی به عنوان یک فقیه فیلسوف و مفسر عالیقدر قرآن در کتب مختلف خود به این بحث پرداختهاند، و نظریة خود را با عنوان «نظریة کاشفیت» مطرح نمودهاند. این نظریه ...
بیشتر
از مهمترین مباحث مطرح شده در معارف دینی، ارتباط علم و دین است که ابتدا در غرب مطرح شد و از آنجا به کلام اسلامی راه یافت و اختلاف نظرات فراوانی را پدید آورد. آیت الله جوادی آملی به عنوان یک فقیه فیلسوف و مفسر عالیقدر قرآن در کتب مختلف خود به این بحث پرداختهاند، و نظریة خود را با عنوان «نظریة کاشفیت» مطرح نمودهاند. این نظریه گویای جایگاه عقل در کنار سایر ابزارهای معرفت دینی است. در این مقاله با روش «توصیف و تحلیل» ابتدا به تبیین نظریة کاشفیت و سپس به نقد آن پرداخته شده و تلاش شده علاوه بر نقد ساختار این هندسه، با تأکید بر مشترک لفظی بودن علوم تجربی، تصور ایدهآلیستی ایشان از این علوم نقد گردد و نشان داده شود، برای درک ماهیت علوم تجربی جدید، باید به بررسی سیر تطور واقعی علوم تجربی پرداخت، تا بتوان جایگاه آن را در هندسة معرفت دینی به درستی ترسیم کرد.
محمد ملائی؛ محسن فهیم؛ مجتبی جعفری اشکاوندی
چکیده
پیدایش کثرات از واحد، همواره از بدو شکلگیری فلسفه مورد توجه فلاسفه بوده است. توماس آکوئیناس و ملاصدرا نیز بر مبنای مبانی فلسفی و وجودشناختی خود، نظرات خویش را دربارة آن بیان کردند. اینکه چگونه موجودات کثیر از واحد بسیط نشئت گرفته است ذهن هر دو را به خود مشغول کرده است و باید همچون دیگر فلاسفه راهی برای آن مییافتند. این مقاله در نظر ...
بیشتر
پیدایش کثرات از واحد، همواره از بدو شکلگیری فلسفه مورد توجه فلاسفه بوده است. توماس آکوئیناس و ملاصدرا نیز بر مبنای مبانی فلسفی و وجودشناختی خود، نظرات خویش را دربارة آن بیان کردند. اینکه چگونه موجودات کثیر از واحد بسیط نشئت گرفته است ذهن هر دو را به خود مشغول کرده است و باید همچون دیگر فلاسفه راهی برای آن مییافتند. این مقاله در نظر دارد با مطالعة آثار توماس و ملاصدرا و شارحان و محققان به شیوه تحلیلی و پژوهشی، نظر دو فیلسوف را راجع به پیدایش کثرات از واحد بررسی نماید تا مشخص شود هرکدام چگونه به توجیه پیدایش کثرات از واحد میپردازند؟ آیا در این راه، به قاعده الواحد توجه دارند؟ موجودات کثیر چگونه از وجود برخوردار شدند؟ نخستین چیزی که از خداوند نشئت گرفت چه بود؟ یافتهها حاکی از آن است که توماس، با تأکید بر مسئلة ارادة الهی و نظریة بهرهمندی، معتقد است معلولهای کثیر بیواسطه از ارادة خداوند بهرهمند شده و وجود مییابند. توماس برمبنای وجودشناختی خود به انکار قاعده الواحد پرداخته است و قائلان به آن را مورد انتقاد قرار میدهد. اما ملاصدرا با پذیرش اصل قاعده الواحد، به ترمیم آن پرداخته و براساس مبانی فلسفی خود، طرح نوینی از آن ارئه داده است و وجود منبسط را به عنوان نخستین صادر از حق تعالی معرفی میکند.
سیده زهرا موسوی بایگی؛ سید محمد موسوی
چکیده
به عقیدة حکما شناخت حق تعالی، از بالاترین کمالات انسانی است.این شناخت متضمن ابعاد مختلفی است. یکی از جنبههای شناخت خداوند، شناخت صحیح صفات اوست.این نوشتار، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای، میکوشد تا بهاین پرسش پاسخ دهد که «آیا اتصاف حق تعالی، به صفات فعلی جایز است؟». به منظور پاسخ ...
بیشتر
به عقیدة حکما شناخت حق تعالی، از بالاترین کمالات انسانی است.این شناخت متضمن ابعاد مختلفی است. یکی از جنبههای شناخت خداوند، شناخت صحیح صفات اوست.این نوشتار، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای، میکوشد تا بهاین پرسش پاسخ دهد که «آیا اتصاف حق تعالی، به صفات فعلی جایز است؟». به منظور پاسخ بهاین پرسش به تقریر و تبیین معنا صفات فعلی، زمینه و عوامل پیدایش اعتقاد بهاین قبیل صفات، تفسیر حکما ازاین صفات و محذوراتاین نظریه مطرح و در نهایت، دیدگاه قابل قبول ارئه شده است. نتیجة حاصل از بررسی «نظریة صفات فعلی» چنین است که اگرچه حق تعالی در مرتبة فعل متصف به صفاتی میگردد اما صفات فعل به آنگونه که مشهور تفسیر میکنند، اولاً ریشه در فهم برخی محدثین سدههای نخستین از ظاهر بعضی روایت، دارد ثانیاً مستلزم انتقادات چشمگیری از جمله استناد ضعف و نقصان به حق تعالی است درحالیکه با بررسی تفسیر اهل حکمت از روایات مذکور، روشن میشود که آن روایات اساساً مستلزم پذیرش صفات فعلی نیستند همچنین روایاتی صریح خلاف ادعای قائلان به صفات فعلی وجود دارد که نشان میدهد صفاتی چون خالق، رازق و... عین ذاتاند.
علی بابایی؛ مهدی سعادتمند
چکیده
اهل حکمت، هنر را زائیده نیروی خیال میدانند. در نظر ایشان استناد حقیقی هنر به این نیرو وابسته به وجود مستقل قوة خیال است. در حالی که مطابق نظر نهایی حکمت صدرایی که مبتنی بر وحدت نفس و کلالقوا بودن آن است، همة قوا، عینالربط به نفساند. بر این مبنا، پرسش از چگونگی آفرینش آثار هنری از نفس چنین پاسخ داده میشود که؛ خیال، شأنِ نفس و ...
بیشتر
اهل حکمت، هنر را زائیده نیروی خیال میدانند. در نظر ایشان استناد حقیقی هنر به این نیرو وابسته به وجود مستقل قوة خیال است. در حالی که مطابق نظر نهایی حکمت صدرایی که مبتنی بر وحدت نفس و کلالقوا بودن آن است، همة قوا، عینالربط به نفساند. بر این مبنا، پرسش از چگونگی آفرینش آثار هنری از نفس چنین پاسخ داده میشود که؛ خیال، شأنِ نفس و عین تعلق به آن است. در نتیجه آثار منتسب به آن همچون هنر نیز، حقیقتاً فعلِ نفس خواهد بود و انتساب آن به خیال، ثانوی و با تسامح است. گوناگونی تجلی و ظهور نفس، سه مرتبه از وجودِ هنری را پدید میآورد که مرتبه اعلای آن واحد، اجمالی و بسیط به وجود جمعی نفس است. در اینمرتبه، وجود هنری با تمام عناصر کمالی نفس یکی است. بنابراین تمامِ معرفتها، به وجودِ واحد در نفسِ انسان موجودند و هیچ فرقی میان هنرمند و حکیم و عارف وجود ندارد. تنها در مراتب بعدی و تنزل بر مرتبة خیال و سپس خلق بیرونی اثر هنری در پایینترین مرتبة آن است که وحدت جمعی نفس در سیمای هنری خاص آشکار میشود.
مسعود حاجی ربیع
چکیده
نویسنده این اثر در مقام طرحاندیشة ابنسینا(416- 359 ق) در باب چیستی، چرایی، مبانی، قلمرو و چگونگی تأویل و تبیین عرفانی آن است. نزد ابنسینا تأویل بر عمل زدودن حجاب از چهرة حقیقت برای رسیدن به چهرة ناب آن اطلاق میشود که در خواب و دین پیاده میشود. چرایی تأویل را ذات پیچیدة حقیقت و نیاز انسان به شکافتن آن موجه میکند. عارف بر اساس آموزة ...
بیشتر
نویسنده این اثر در مقام طرحاندیشة ابنسینا(416- 359 ق) در باب چیستی، چرایی، مبانی، قلمرو و چگونگی تأویل و تبیین عرفانی آن است. نزد ابنسینا تأویل بر عمل زدودن حجاب از چهرة حقیقت برای رسیدن به چهرة ناب آن اطلاق میشود که در خواب و دین پیاده میشود. چرایی تأویل را ذات پیچیدة حقیقت و نیاز انسان به شکافتن آن موجه میکند. عارف بر اساس آموزة عوالم و ولایت، همزبانِ ابنسینا است. عمل تأویل بر مبانی هستی شناسانه(لایههای عمیق هستی) انسان شناسانه( قدرت و شأن آدمیدر درک این حقایق) و معرفت شناسانه(لایههای متنوع در معرفت آدمی) استوار است. عارف با آموزة ظهور و بطون و سخن از سلوک پذیری نفس آدمی، همراهِ ابنسیناست. چگونگی تأویل، در افقِ رمزین بودن دین و رمزگشایی از حقایق آن قابل فهم است. اینجا تفکر مشایی ابنسینا غالب میشود و عارف ناخرسندانه به آن مینگرد. هدف نویسنده، استنطاق ایناندیشه، توسع بخشیدن به آن و فهم نقاط قوت و کاستی احتمالی اش در ساحت مسائل جدید و رویکرد فرافلسفیِ عرفان نظری است و روش او تدقیق و تحلیل فلسفی ـ عقلی در واژگان و گزارههاست.
شمس الله سراج؛ جواد نظری؛ مجید ضیایی
چکیده
بنابر الهیاتِ سلبیِ قاضی سعید، خداوند فاقد هرگونه صفتی ـ اعم از صفت عین ذات یا زائد بر ذات ـ است و بین او و مخلوقاتش هیچ گونه سنخیتی نیست، لذا الفاظی که بر خالق و مخلوق حمل میشوند در مخلوقات دارای معنای ایجابی هستند اما در خداوند معنای سلبی میدهند، به عنوان مثال، موجود بودن او همان معدوم نبودن اوست. لذا ما از او هیچ گونه درکی جز درک ...
بیشتر
بنابر الهیاتِ سلبیِ قاضی سعید، خداوند فاقد هرگونه صفتی ـ اعم از صفت عین ذات یا زائد بر ذات ـ است و بین او و مخلوقاتش هیچ گونه سنخیتی نیست، لذا الفاظی که بر خالق و مخلوق حمل میشوند در مخلوقات دارای معنای ایجابی هستند اما در خداوند معنای سلبی میدهند، به عنوان مثال، موجود بودن او همان معدوم نبودن اوست. لذا ما از او هیچ گونه درکی جز درک سلبی نمیتوانیم داشته باشیم. اما نداشتن هیچ گونه درک ایجابی از خداوند، ممکن است به تعطیل منجر شود. هدف از این نوشتار، بیان راهکارهای قاضی سعید برای حل این مشکل و ارزیابی این نکته است که آیا این راهکارها منطقاً توان حل مسئلة تعطیل در اندیشة او را دارند؟ قاضی سعید برای حل این مشکل، چهار راهحل ارائه داده است: 1. جانشینی معرفت سلبی به جای معرفت ایجابی؛ 2. مطرح کردن خداوند به عنوان بخشندة صفات نه متصف به آنها؛ 3. خداوند ثبوت دارد نه وجود و نه عدم، و ما این ثبوت را درک میکنیم، اما این درک نیز فقط ثبوت دارد و مخلوق قوای ادراکی ما نیست؛ 4. جانشینی درک ایجابی از اسماء و صفات به جای درک ایجابی از ذات خداوند. ارزیابی عقلی این راهحلها نشان میدهد که هیچ یک توان حل معضل تعطیل در اندیشة توحیدی قاضی سعید قمی را ندارند.
طاهره یزدانی احمدآبادی؛ فرهاد زینلی بهزادان
چکیده
محمد شحرور در روشی مشابه با علامه طباطبایی بهرة زیادی از قابلیت آیات در تفسیر خود برده است. این دو مفسر از نظریات علمی جدید غافل نبوده و در تفسیر آیات قرآن کریم متعرض این نظریات هم شدهاند. نظریة «انتخاب طبیعی» داروین که امروزه با عنوان «نظریة ترکیبی فرگشت» مورد پذیرش زیستشناسان قرار گرفته، توجه این دو مفسر را ...
بیشتر
محمد شحرور در روشی مشابه با علامه طباطبایی بهرة زیادی از قابلیت آیات در تفسیر خود برده است. این دو مفسر از نظریات علمی جدید غافل نبوده و در تفسیر آیات قرآن کریم متعرض این نظریات هم شدهاند. نظریة «انتخاب طبیعی» داروین که امروزه با عنوان «نظریة ترکیبی فرگشت» مورد پذیرش زیستشناسان قرار گرفته، توجه این دو مفسر را به خود جلب کرده است. ایدة اصلی نظریة فرگشت یعنی خلقت تدریجی و اشتقاق موجودات زنده از نیاکانی مشترک، به یونان باستان برمیگردد و این ایده در کنار ایدة رقیبش یعنی «ثبات انواع» پیش از نزول آیات قرآن کریم در محافل علمی مطرح بوده است. این مقاله با روش تطبیقی نحوة مواجهة تفسیری علامه طباطبایی و محمدشحرور را با نظریة فرگشت انسان مقایسه کرده است. براساس دیدگاه علامه، ظهور نزدیک به صراحت آیات قرآن نشان میدهد که نسل انسانهای کنونی به یک زوج یعنی آدم و همسرش میرسد که خود از پدر و مادری متولد نشدهاند، اما علامه این برداشت را قطعی ندانسته و از امکان تأویل آیات مربوطه خبر میدهد. طباطبایی صریحترین مستند خود را تشبیه شدن حضرت عیسی علیهالسلام به حضرت آدم علیهالسلام در قرآن میداند، حال آنکه به طور قطع نمیتوان وجه تشبیه این دو پیامبر به یکدیگر را نداشتن پدر دانست و شواهدی تاریخی وجود دارد که دلیل این تشبیه، بشر و مخلوق بودن ایشان است. شحرور معتقد است که نظریة فرگشت با قرآن تعارضی ندارد و میکوشد آیات را بر اصول این نظریه تطبیق کند که این تلاش در مواردی با تکلف همراه است. او دمیدن روح در شخص آدم علیهالسلام از میان نوع آدمی را نقطه عطفی میداند که باعث برآمدن انسان امروزین از نوع آدمی شده است. نوع آدم یا همان آدمیان بر خلاف اسلاف خود یعنی بشر گوژپشت، مستویالقامه بوده، بر دو پا راه میرفتهاند و زندگی اجتماعی داشتهاند.