اکبر عروتی موفق؛ ابوالقاسم اسدی
چکیده
رسالـةالطیر یکی از سه رسالة رمزی و تمثیلی ابنسیناست که به اتفاق حیبنیقظان و سلامان و ابسال، دورهای از سیر و سلوک عقلانی و معنوی را به زبان رمز بیان کرده است. او در این رساله، هبوط نفس را از جهان ارواح به عالم خاکی و عروج نفس ناطقة انسانى از مرتبة تعلقات جسمانى و گرفتار آمدن در دام وابستگیهای دنیایی را تا مراتب عالى کمال روحانى ...
بیشتر
رسالـةالطیر یکی از سه رسالة رمزی و تمثیلی ابنسیناست که به اتفاق حیبنیقظان و سلامان و ابسال، دورهای از سیر و سلوک عقلانی و معنوی را به زبان رمز بیان کرده است. او در این رساله، هبوط نفس را از جهان ارواح به عالم خاکی و عروج نفس ناطقة انسانى از مرتبة تعلقات جسمانى و گرفتار آمدن در دام وابستگیهای دنیایی را تا مراتب عالى کمال روحانى و مرتبة دیدار با خداوند به تصویر میکشد. در این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده نوع نگاه ابنسینا به انسان، ظرفیتها و قابلیتهای سلوکی وی با عنایت به رسالـةالطیر بررسی شده است. وی در این رساله با نگاهی انسانشناسانه وضعیت انسان سالک را به شکلی بیان کرده که به مشرب حکمای اشراقی و عارفان بسیار نزدیک است. به گونهای که میتوان این اثر را یکی از منابع و مأخذ افکار و عقاید حکمای اشراقی به حساب آورد.
غلامحسین عمادزاده
چکیده
ابنسینا موضوع نفس و مباحث آن را سرلوحة پیگیریهای فلسفی خود قرار داده و تبیینهای فلسفی او در این مباحث به شیوهای است که متفکران پس از او نتوانند بدون توجه به نظریات وی مسائل و مباحث نفس را بررسی کنند. یکی از موضوعهای که در این میدان به تفصیل به آن پرداخته قوای باطنی نفس است. یکی از قوای باطنی قوة واهمه است که وی از پیشتازان ...
بیشتر
ابنسینا موضوع نفس و مباحث آن را سرلوحة پیگیریهای فلسفی خود قرار داده و تبیینهای فلسفی او در این مباحث به شیوهای است که متفکران پس از او نتوانند بدون توجه به نظریات وی مسائل و مباحث نفس را بررسی کنند. یکی از موضوعهای که در این میدان به تفصیل به آن پرداخته قوای باطنی نفس است. یکی از قوای باطنی قوة واهمه است که وی از پیشتازان طرح این قوه در میان قواست. وی درکتابهایش مانند شفا و اشارات به آن پرداخته و کارکرد آن برای نفس و جایگاه آن را مشخص کرده است. نگارنده در این مقاله به جستاری در نظریات وی پرداخته وکارایی و ویژگیهای آن را بررسی کرده و به نتایجی در دیدگاه وی در احکام این قوه و قوای نازل آن رسیده و احکام واهمه در انسان و حیوان و مرز جدایی و تمایز فراوردههای آنرا در حیوانات و انسان تحلیل نموده است و داوری منطقی ابنسینا در محصولات این قوه، دروغ و باطل بودن بسیاری از احکام آن را در انسان مورد توجه قرارداده و ملاک داوریهای مختلف احکام این قوه را در سخنان ابنسینا آشکار کرده است.
پریسا طاهری والا؛ عباس جوارشکیان؛ علیرضا کهنسال
چکیده
تلاش برای شناسایی نفس در علوم گوناگون ازجمله فلسفه، جایگاه والایی داشته است و هنوز هم دارد و ابنسینا و ملاصدرا مُبدع دو مشرب فکری و فلسفی نیز بهاین مهم اهتمام داشتهاند،این مقاله با استفاده از شیوة کتابخانهای و جمعآوری مطالب مکتوب، به دیدگاهاین دواندیشمند در بحث نفس پرداخته و میکوشد تا با بررسی و تأمل و تعمیق در «تعریف ...
بیشتر
تلاش برای شناسایی نفس در علوم گوناگون ازجمله فلسفه، جایگاه والایی داشته است و هنوز هم دارد و ابنسینا و ملاصدرا مُبدع دو مشرب فکری و فلسفی نیز بهاین مهم اهتمام داشتهاند،این مقاله با استفاده از شیوة کتابخانهای و جمعآوری مطالب مکتوب، به دیدگاهاین دواندیشمند در بحث نفس پرداخته و میکوشد تا با بررسی و تأمل و تعمیق در «تعریف نفس» به وجوه اشتراک و افتراقاین دواندیشمند دراین خصوص بپردازد.بین «تعریف اشیا» و «مبانی خاص یک نظام فلسفی» رابطة تأثیر و تأثر وجود دارد، بهعبارتدیگر، تفاوت تعریفها نشاندهندة تفاوت مبانی است و تفاوت در مبانی هر نظام فلسفی نیز، منجر به بروز تمایز و اختلاف در تعریف و تبیین اشیا میشود، بنابراین بررسی و تحلیل تعریف نفس در تفکر فلسفی ابنسینا و ملاصدرا میتواند علاوه بر تبیین و مقایسة نظرات خاصاین دو دراین امر، به شناسایی چیستی مبانی نظری آن دو نیز بیانجامد، هرچند تعریف نفس به؛ «کمال اول برای جسم طبیعی» و «جوهر مجرد بسیط بودن»؛ که مورد پذیرشاین دو فیلسوف است؛ نشان از شباهتهای دیدگاه دراین رابطه است اما در مواردی نظیر بحث درباره چگونگی و پیدایش نفس و نحوه بقای آن و... به تفاوتهای مبنایی میرسیم که دراین مقاله به آنها پرداختهشده است.
حسین حاتم وند؛ حسین فلسفی؛ علی فتح الهی
چکیده
روش سلوک عرفانی و چگونگی وصول عارفان بدان یکی از مباحث مهم و از دغدغههای عمده و اساسی اهل عرفان است. روش سلوک بر خلاف حالت جذبه که به صورت آنی بر عارف عارض میگردد، مبتنی بر مجاهدت، تلاش و کوشش فراوان است و از طریق ریاضت نفس به روش تدریج حاصل میشود و عارف سالک در راه به دست آوردن آن سختی و رنجها را بر خویش هموار میکند. هدف اصلیاین ...
بیشتر
روش سلوک عرفانی و چگونگی وصول عارفان بدان یکی از مباحث مهم و از دغدغههای عمده و اساسی اهل عرفان است. روش سلوک بر خلاف حالت جذبه که به صورت آنی بر عارف عارض میگردد، مبتنی بر مجاهدت، تلاش و کوشش فراوان است و از طریق ریاضت نفس به روش تدریج حاصل میشود و عارف سالک در راه به دست آوردن آن سختی و رنجها را بر خویش هموار میکند. هدف اصلیاین مقالهاین است که با استناد به متون و آثار ابنسینا و با بهرهگیری از تحلیل گفتار برخی از شارحان وی اثبات کنیم که وی علاوه بر پایبندی به سیر وسلوک عقلی که مقتضای روش فلسفی وی است، در اواخر عمر خویش و در برخی از آثارش از روش رسمیمشاییان که روش بحثی وعقلی محض است، عدول کرده است و به روش شهودی و اشراق حضوری که بعدها سهروردی آن را گسترش داد؛ روی آورده است. شاهداین ادعا، آثار بر جای مانده اوست. البته چنانچه اثر نفیس او با عنوان «حکمت المشرقیین» به طور کامل باقی میماند، با شفافیت بیشتری میتوانستیم دربارۀ بعد عرفانی او گفتگو کنیم. یافتههای ما از آثار ابنسینا اثبات میکند که آن حکیم بزرگ علاوه بر مشی مشایی، اهل سیر وسلوک و ریاضت هم بوده است و برخی از اعمال ناشایستی که به وی نسبت دادهاند، از سوی دشمنان و مخالفانش میباشد. روش به کار رفته دراین پژوهش، روش تحلیلی توصیفی و بعضا پدیدار شناسی است.
مسعود حاجی ربیع
چکیده
نویسنده این اثر در مقام طرحاندیشة ابنسینا(416- 359 ق) در باب چیستی، چرایی، مبانی، قلمرو و چگونگی تأویل و تبیین عرفانی آن است. نزد ابنسینا تأویل بر عمل زدودن حجاب از چهرة حقیقت برای رسیدن به چهرة ناب آن اطلاق میشود که در خواب و دین پیاده میشود. چرایی تأویل را ذات پیچیدة حقیقت و نیاز انسان به شکافتن آن موجه میکند. عارف بر اساس آموزة ...
بیشتر
نویسنده این اثر در مقام طرحاندیشة ابنسینا(416- 359 ق) در باب چیستی، چرایی، مبانی، قلمرو و چگونگی تأویل و تبیین عرفانی آن است. نزد ابنسینا تأویل بر عمل زدودن حجاب از چهرة حقیقت برای رسیدن به چهرة ناب آن اطلاق میشود که در خواب و دین پیاده میشود. چرایی تأویل را ذات پیچیدة حقیقت و نیاز انسان به شکافتن آن موجه میکند. عارف بر اساس آموزة عوالم و ولایت، همزبانِ ابنسینا است. عمل تأویل بر مبانی هستی شناسانه(لایههای عمیق هستی) انسان شناسانه( قدرت و شأن آدمیدر درک این حقایق) و معرفت شناسانه(لایههای متنوع در معرفت آدمی) استوار است. عارف با آموزة ظهور و بطون و سخن از سلوک پذیری نفس آدمی، همراهِ ابنسیناست. چگونگی تأویل، در افقِ رمزین بودن دین و رمزگشایی از حقایق آن قابل فهم است. اینجا تفکر مشایی ابنسینا غالب میشود و عارف ناخرسندانه به آن مینگرد. هدف نویسنده، استنطاق ایناندیشه، توسع بخشیدن به آن و فهم نقاط قوت و کاستی احتمالی اش در ساحت مسائل جدید و رویکرد فرافلسفیِ عرفان نظری است و روش او تدقیق و تحلیل فلسفی ـ عقلی در واژگان و گزارههاست.
آذر سپهوند؛ محمدحسین ایراندوست؛ اسماعیل علیخانی
چکیده
ابنسینا برای اثبات فاعلیت ( و یا خالقیت ) خداوند که یکی از پر چالشترین مسائل الهیات و فلسفه است، تلاش مضاعفی انجام داده است؛ چه وی در تبیین این مسئله از یک سو با فیلسوفان مشّائی- که خود وی نیز از پیروان همین نحلة فلسفی است- در نزاع واختلاف است و از سوی دیگر، گرفتار مشاجره و نفی و انکار شریعتمداران در مسئله است. این اختلاف بهاندازهای ...
بیشتر
ابنسینا برای اثبات فاعلیت ( و یا خالقیت ) خداوند که یکی از پر چالشترین مسائل الهیات و فلسفه است، تلاش مضاعفی انجام داده است؛ چه وی در تبیین این مسئله از یک سو با فیلسوفان مشّائی- که خود وی نیز از پیروان همین نحلة فلسفی است- در نزاع واختلاف است و از سوی دیگر، گرفتار مشاجره و نفی و انکار شریعتمداران در مسئله است. این اختلاف بهاندازهای است که او بحث « حادث و قدیم » عالم که یکی از مبانی اصلی این مسئله است را مسئلهای « جدلی الطرفین» نامیده است، بدین معنی که هم میتوان در جهت اثبات و هم در جهت ابطال آن برهان اقامه کرد. در نزاع با مشائیان، وی تلاش کرده است تا ازلی بودن ماده را که ارسطوئیان به آن قائلاند، ابطال کند و در نتیجه، حدوث عالم را اثبات کند و در تقابل با متکلمان نیز تلاش کرده است تا میان حدوث ذاتی عالم وحدوث زمانی آن تفاوت قائل شود و در ادامه میان قدیم ذاتی و قدیم زمانی فرق قائل شده است و میگوید، مانیز همچون متکلمان بر این باوریم که در نظام هستی، تنها یک موجود قدیم ذاتی وجود دارد وآن هم وجود خداست، لیکن بر این باوریم از آنجا که موجودات قدیم زمانی( عقول مفارق) به لحاظ ذات خود، موجود ممکن الوجوداند، داغ معلولیت بر پیشانی شان حک شده است و هیچگونه توهم و تصور بی نیازی از علت در بارۀ آنها نمیرود تا کسی ادعا کند که : اعتقاد به موجودات مجرد ازلی غیر از خدا، ناسازگار با توحید پروردگار است؛ آنچنانکه متکلمان پنداشتهاند. این مقاله باروش توصیفی و تحلیلی و با تمرکز بر متون اصلی ابنسینا نوشته شده است.
حنیف امین بیدختی
چکیده
اهمیت فلسفی و تاریخی دانشنامة علایی به طرز خرسندکنندهای روشن نشده است. در این نوشته میکوشم که از برخی ویژگیهای فلسفی، ساختاری و تاریخی دانشنامه و جایگاه آن در میان نوشتههای ابنسینا سخن بگویم. این پرسش را مطرح خواهم کرد که چرا دانشنامه از نظر درونمایة فلسفی هم نوشتهای مهم است. در این راستا، ناگزیر به جایگاه تاریخی دانشنامه ...
بیشتر
اهمیت فلسفی و تاریخی دانشنامة علایی به طرز خرسندکنندهای روشن نشده است. در این نوشته میکوشم که از برخی ویژگیهای فلسفی، ساختاری و تاریخی دانشنامه و جایگاه آن در میان نوشتههای ابنسینا سخن بگویم. این پرسش را مطرح خواهم کرد که چرا دانشنامه از نظر درونمایة فلسفی هم نوشتهای مهم است. در این راستا، ناگزیر به جایگاه تاریخی دانشنامه اشاره خواهم کرد و خاطر نشان میکنم که میتوان از آن به عنوان سنجهای برای شناخت گسترشاندیشههای او استفاده کرد. همچنین با پرداختن به اهمیت آموزشی دانشنامه به عنوان نوشتاری جامع در فلسفة سینوی، بر ابنسینا پژوهان به دلیل کمتوجهی به این نوشتار ارجمند خرده میگیرم. خواهم گفت که این کم توجهی در واپسین چاپ دانشنامة علایی بازتاب یافته است. چرا که چاپ تازة دانشنامة از سوی انتشارات مولی مشوب به خطایی نابخشودنی است. بغرنجی این خطا را با تکیه بر دیدگاه ابنسینا پیرامون نظریة دانش و آموزش (تعلیم) مستدل میکنم. این خطا را شاهدی میگیرم بر اینکه دانشنامه چنان که باید مورد پژوهش و مطالعه قرار نگرفته است و جایی در ابنسیناپژوهی معاصر نداشته است. نشان خواهم داد که ویراست تازه اثری است ناکام، که از نظر فلسفی مهمترین نوآوری تعلیمی و ساختاری ابنسینا را ضایع کرده است. ادعا میکنم که دانشنامه همچنان نیازمند است به ویراستی انتقادی، با بهرهگیری از دانش نسخهشناسی و بر اساس نسخههای بیشتر
اکبر عروتی موفق؛ ابوالقاسم اسدی
چکیده
بحث اوصاف الهی و چگونگی تعریف، توصیف و تبیین آنها از مسائل بسیار مهم و اساسی کلام و فلسفه در طی تاریخ اندیشة بشری بوده است. از جمله صفات الهی که در معرض مناقشات فراوان علمیقرار داشته، صفت علم و اراده و رابطة بین آنها است. آیا علم از اراده بر میخیزد؟ و یا اینکه اراده مسبوق به علم و تابع آن است؟ به عبارت دیگر آیا فعل فاعل مختار بلافاصله ...
بیشتر
بحث اوصاف الهی و چگونگی تعریف، توصیف و تبیین آنها از مسائل بسیار مهم و اساسی کلام و فلسفه در طی تاریخ اندیشة بشری بوده است. از جمله صفات الهی که در معرض مناقشات فراوان علمیقرار داشته، صفت علم و اراده و رابطة بین آنها است. آیا علم از اراده بر میخیزد؟ و یا اینکه اراده مسبوق به علم و تابع آن است؟ به عبارت دیگر آیا فعل فاعل مختار بلافاصله پس از تعقل صرف به وجود میآید و تنها معلول آن است یا این که برای تحقق یک فعل تعلق اراده بر آن کافی بوده و هیچ ضرورتی برای دخالت عقل وجود ندارد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی عقل و اراده و نسبت بین آن دو از منظر شیخالرئیس ابوعلیسینا و رنه دکارت بررسی شده است. مطابق نظر ابنسینا عقل مقدم بر اراده بوده و اصل ضرورت علیّ و معلولی بر همة اتفاقات حاکم است و از نظر او نظام خلقت احسن و اتقن است. ولی دکارت برخلاف ابنسینا اراده را بر عقل - هم در انسان و هم در خداوند- مقدم میدارد. از نظر دکارت خداوند هم خالق وجودات است و هم جاعل ماهیات. لذا از نظر وی حتی حقایق ازلی نیز به ارادة خداوند متکی هستند.
فهیمه شریعتی
دوره 19، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 63-80
چکیده
ارادة انسان از نظر ابنسینا مسبوق به تصور است. این تصور به همراه تصدیق ضمنی شوق را میآفریند و اراده به تبع شوق، محرک اعضاست. تصورات، حالات و تمایلات غالب نفس انسان که در موارد متعددی آگاهانه نبودهاند اراده را به مرحلة وجوب میرساند. مطالعه در خصوص اراده در علوم دیگری چون عصب شناسی و در پرتو مطالعات مغزی نیز، به نوعی دترمینیسم ...
بیشتر
ارادة انسان از نظر ابنسینا مسبوق به تصور است. این تصور به همراه تصدیق ضمنی شوق را میآفریند و اراده به تبع شوق، محرک اعضاست. تصورات، حالات و تمایلات غالب نفس انسان که در موارد متعددی آگاهانه نبودهاند اراده را به مرحلة وجوب میرساند. مطالعه در خصوص اراده در علوم دیگری چون عصب شناسی و در پرتو مطالعات مغزی نیز، به نوعی دترمینیسم یا جبرگرایی هدایت شده است. اگرچه فرضیة توهم ارادة آزاد یه صورت دترمینیسم سخت که به دنبال آزمایش بنیامین لیبت نیز صورت گرفت مورد انتقادات زیادی واقع شده است اما این نگرش بهطور معتدل و نه افراطی در کنار تأملات فلسفی در این خصوص، وجود دترمینیسم معتدل یا به عبارت منطبق با فلسفه اسلامی، وجود ضرورتهای علی خارجی در تحقق اراده را دربر دارد. پیامدها و نتایج اخلاقی معتنابه این مسئله تبیین نوعی اختلاف منظر فاعلی به فعل اخلاقی، نقش اخلاق و ملکات در تحقق ارادههای مرتبط با افعال، نقش عوامل زیستی یا فیزیولوژیکی در اراده، عدم برداشتهای واحد و تأثیرپذیری یکسان از ضرورتهای اخلاقی و ضرورت توجه به نسبیت در اتصاف فاعل به خیّر و شرور
مصطفی زالی
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 29-50
چکیده
از مشهورترین و مهمترین آموزههای متافیزیک سینوی، طرح تمایز میان وجود و ماهیت است: تمایزی سرنوشتساز و مناقشهبرانگیز؛ از یک سو این تمایز، راه را برای طرح برخی نوآوریهای فلسفی میگشاید و از سوی دیگر، موجبِ انتقادات جدی به فلسفه ابنسینا میشود. اما پرسشی جدی که میان مفسران ابنسینا تا به امروز مورد مناقشه بوده، آن است که آیا ...
بیشتر
از مشهورترین و مهمترین آموزههای متافیزیک سینوی، طرح تمایز میان وجود و ماهیت است: تمایزی سرنوشتساز و مناقشهبرانگیز؛ از یک سو این تمایز، راه را برای طرح برخی نوآوریهای فلسفی میگشاید و از سوی دیگر، موجبِ انتقادات جدی به فلسفه ابنسینا میشود. اما پرسشی جدی که میان مفسران ابنسینا تا به امروز مورد مناقشه بوده، آن است که آیا این تمایز، تمایزی ذهنی است یا هستیشناختی و در شق دوم آیا مدلولی غیرماهوی دارد؟ در این نوشتار پس از ترسیم محل نزاع، نشان داده میشود که گرچه تمامی دعاوی متافیزیکی ابنسینا بر تحقق مدلول غیرماهوی برای وجود مبتنی نیست، ولی پارهای دعاوی و عبارات او متضمن تحقق وجود به عنوان حقیقتی غیرماهوی است. سپس با تمرکز بر عروض به عنوان مفهومی کلیدی در تبیین نحوه تحقق وجود و ماهیت در خارج، نشان داده میشود که در دستگاه اندیشه سینوی گرچه این مفهوم، مستلزم وابستگی وجود به عنوان عارض به ماهیت به عنوان معروض نیست، ولی دارای نقائصی در تبیین است که منجر به عدم پذیرش مدلول مستقل برای وجود میشود.
عبدالرسول عمادی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
حرکت مکانی به تأکید ابنسینا و ابوالبرکات بغدادی از اقدم انواع حرکات است. ابنسینا حرکت مکانی را تنها حرکت بر خط راست میداند و حرکت وضعی را حرکت مکانی نمیداند، زیرا از نظر او حرکت مکانی حرکتی است که در آن متحرک از مکان خود به طور کامل خارج میگردد و در حرکت وضعی تنها موقعیت اجزای جسم نسبت به اجزای مکان تغییر میکند و در مجموع ...
بیشتر
حرکت مکانی به تأکید ابنسینا و ابوالبرکات بغدادی از اقدم انواع حرکات است. ابنسینا حرکت مکانی را تنها حرکت بر خط راست میداند و حرکت وضعی را حرکت مکانی نمیداند، زیرا از نظر او حرکت مکانی حرکتی است که در آن متحرک از مکان خود به طور کامل خارج میگردد و در حرکت وضعی تنها موقعیت اجزای جسم نسبت به اجزای مکان تغییر میکند و در مجموع جسم در مکان خود قرار دارد. ابوالبرکات بغدادی حرکتهایاینی و وضعی اعم از دایرهای و مستقیم را حرکت مکانی میداند. ابنسینا حرکت مکانی را به قطعیه و توسطیه تفکیک میکند و برای یکی وجود ذهنی و دیگری وجود عینی قائل است. ابوالبرکات چنین تمایزی را بین حرکتهای مکانی قائل نیست و حرکات را که با تعریف علی عامل رسیدن علت به معلول میداند، اجمالاً دارای نوعی از وجود میداند هر چند که این وجود یکپارچه نیست او این وجود را به تعریف تشکیکی ارسطو از وجود ارجاع میدهد. ابنسینا نیروی محرکه را غیر از جسم متحرک میداند، ابوالبرکات اگر چه براین موضوع تأکید میکند اما تداوم حرکتی را که در جسم ایجاد شده است ناشی از خود جسم میداند. در مورد حرکت بر خط راست در راستای قائم ابنسینا به سکون میان حرکت بالاسو و پایین سو قائل است، اما ابوالبرکات میگوید که برای سکون جسم در نقطة اوج نه سبب عدمیپذیرفتنی است و نه سبب وجودی، بنابراین از نظر او حرکت از پایین به بالا و بر عکس مجموعا یک حرکت است.
سیدرضا(زهیر) حسینی لواسانی؛ رضا اکبریان
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1393
چکیده
بحث علیت از مباحث مهم فلسفی است که فیلسوفان اسلامیتلاش وافری در جهت اصلاح و ساماندهی آن مطابق با آموزههای دینی انجام دادند. ابنسینا با استفاده از مفهوم دینی خلقت که مطابق آن وجود پس از عدم مطرح میشود، از بحث قوه و فعل ارسطو به بحث وجود و ماهیت گذر کرده و براین اساس بسیاری از مباحث مربوط به علیت را از نو بازسازی میکند ...
بیشتر
بحث علیت از مباحث مهم فلسفی است که فیلسوفان اسلامیتلاش وافری در جهت اصلاح و ساماندهی آن مطابق با آموزههای دینی انجام دادند. ابنسینا با استفاده از مفهوم دینی خلقت که مطابق آن وجود پس از عدم مطرح میشود، از بحث قوه و فعل ارسطو به بحث وجود و ماهیت گذر کرده و براین اساس بسیاری از مباحث مربوط به علیت را از نو بازسازی میکند که از آن جمله میتوان بهاین موارد اشاره کرد: ملاک نیاز به علت از "امکان استعدادی" به "امکان ماهوی" تغییر مییابد. خداوند از محرک نامتحرک نخستینی که فعلیت محض و علت غایی است به واجبالوجود بالذاتی که وجود محض است و علت فاعلیایجادی است، تبدیل میشود. همچنین خداوندی که تنها به خود میاندیشد به خداوند عالِم به ماسوا تبدیل میشود و در یک کلام در تفسیر علیت "اعطای وجود به ماهیت" جای "فعلیت بخشیدن به امر بالقوه" را میگیرد.
شمساله سراج؛ فرنوش بابادی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1393
چکیده
ابنسینا در مواضع مختلف آثار خود از نظریة اتحاد سخن به میان میآورد اما اعتقاد و دیدگاه او به وضوح و روشنی مشخص نیست چرا که گاهی مسئلة اتحاد را میپذیرد و گاهی بر رد آن استدلال میآورد. لذا از یک سوی اشتهار شیخ به عنوان منکر قطعی و مسلم نظریة اتحاد عاقل و معقول و از سوی دیگر بررسی قول به استبصار و عدول شیخ از نظر اولیة خود و پذیرش اتحاد، ...
بیشتر
ابنسینا در مواضع مختلف آثار خود از نظریة اتحاد سخن به میان میآورد اما اعتقاد و دیدگاه او به وضوح و روشنی مشخص نیست چرا که گاهی مسئلة اتحاد را میپذیرد و گاهی بر رد آن استدلال میآورد. لذا از یک سوی اشتهار شیخ به عنوان منکر قطعی و مسلم نظریة اتحاد عاقل و معقول و از سوی دیگر بررسی قول به استبصار و عدول شیخ از نظر اولیة خود و پذیرش اتحاد، همچنین این مسئله که آیا واقعاً در میان عبارات او تناقضی وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد علت آن چیست و چگونه میتوان این تناقض را رفع یا توجیه کرد؟ از جمله مسائلی است که این مقاله درصدد بررسی آنهاست. در این خصوص تشریح اقوال شیخ در آثار متعدد او و بیان دوگانگی میان تعابیرش با تمسک به همه شواهد رد و قبول اتحاد و نقل آرایاندیشمندان و پاسخ به آنها جایگاهی ویژه دارد. در نهایت این پژوهش به این نتیجه رسیده است که با نگاهی ریزبینانه به آثار و ادلة شیخ خواهیم دید که حقیقتاً تعارضی وجود ندارد بلکه شیخ در همه جای آثار در پی اثبات اتحادعاقل و معقول بوده است.
حمیدرضا خادمی؛ سیدحسن حسینی
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1393
چکیده
از جمله تلاشهای ابنسینا در خصوص امکان حصول معرفت برای آدمی، ترسیم فرایند شناخت و مراحل آن است. امکان معرفت از منظر ابنسینا بر مبنای ارتباط واقعگرایانه میان معلوم بالذات و معلوم بالعرض با برقراری رابطة ماهوی میان آنها تصویر میگردد. وی با دو وجهی دانستن معنای حقیقت، حقیقت به معنای مطابقت صورت ذهنی با متعلق شناسایی را میپذیرد، ...
بیشتر
از جمله تلاشهای ابنسینا در خصوص امکان حصول معرفت برای آدمی، ترسیم فرایند شناخت و مراحل آن است. امکان معرفت از منظر ابنسینا بر مبنای ارتباط واقعگرایانه میان معلوم بالذات و معلوم بالعرض با برقراری رابطة ماهوی میان آنها تصویر میگردد. وی با دو وجهی دانستن معنای حقیقت، حقیقت به معنای مطابقت صورت ذهنی با متعلق شناسایی را میپذیرد، اما با این فرض که در مطالعة متعلق شناخت، تمام وجوه معرفتی آن به ذهن منتقل گردد، مخالفت میورزد و این به دلیل محدودیتهای منابع شناختی در پوشش حقیقت و گزارش آن به دستگاه ادراکی انسان است. از دیگر تلاشهای ابنسینا، تحلیلها و پاسخهایی است که وی در رویارویی با شکاکیت و نقض ادعای اصلی شکاک در امکان شناخت و باور موجه، به سود معرفت و واقع نمایی آن عرضه میدارد. ابنسینا باورهای غیر پایه را که در ارتباط و نسبت با دیگر باورها موجه میشوند، بر باورهای پایه مبتنی ساخته و با توجه به چگونگی حصول تصورات سازندة باورهای پایه، توجیه آنها را با ارجاع به واقعیت و حکایت از آن مستند میسازد. وی با ارائة برخی راه حلها، در نهایت بر اساس اصل معنابخشی زبان و دلالت ارجاعی معنی، با شکاک به چالش برمیخیزد. ابنسینا با رویکردی واقعگرایانه در معرفتشناسی، اصل تناقض را در حقیقت از اوصاف موجود بماهو موجود دانسته و با ارجاع آن به متن واقع نظریة هستیشناختی معنی را به تصویر میکشد.
مریم سالم
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1392
چکیده
ابنسینا در ارائه نظریات وجودشناسانة خود از دو واژة وجوب و امکان که ابتکار فارابی بودند، بسیار مدد میگیرد، دو واژهای که سبقة کمرنگی در آراء فلاسفة پیش از فارابی و ابنسینا دارد و جسته و گریخته میتوان ردپایی از آنها را نزد فلاسفة یونان باستان یافت، این ردپا در ارسطو پررنگتر میشود، اما به شکل منطقی مطرح میشود نه فلسفی و در ...
بیشتر
ابنسینا در ارائه نظریات وجودشناسانة خود از دو واژة وجوب و امکان که ابتکار فارابی بودند، بسیار مدد میگیرد، دو واژهای که سبقة کمرنگی در آراء فلاسفة پیش از فارابی و ابنسینا دارد و جسته و گریخته میتوان ردپایی از آنها را نزد فلاسفة یونان باستان یافت، این ردپا در ارسطو پررنگتر میشود، اما به شکل منطقی مطرح میشود نه فلسفی و در باب قضایا به آنها پرداخته میشود و به موجودات عینی و وجود سرایت نمیکند. با ابتکار فارابی و ابنسینا در به کارگیری نظریة وجوب و امکان فلسفی و تقسیم موجود به واجب و ممکن، فلسفة هستیشناسی مشایی، شکلی متمایز به خود میگیرد و وجود خدا و عالم و مسئلة خلقت که تا پیش از این مطرح نبود، بهتر تبیین میشود.
علی محمد ساجدی؛ یدالله رستمی
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
مسئلة "رابطه خدا با جهان" در اندیشة ارسطو و ابنسینا، محوریترین پرسش مطرح در این مقاله است. در این مقاله اثبات میشود که نگرش این دو فیلسوف مشایی در مورد خدا از جهات متعددی متفاوت است؛ ارسطو، با تکیه بر برهان طبیعی و متوسل شدن به مقولة حرکت به اثبات محرک ثابتی دست مییابد که آن را جوهر نامگذاری نموده و شارحان وی آن را خدا نامیدهاند. ...
بیشتر
مسئلة "رابطه خدا با جهان" در اندیشة ارسطو و ابنسینا، محوریترین پرسش مطرح در این مقاله است. در این مقاله اثبات میشود که نگرش این دو فیلسوف مشایی در مورد خدا از جهات متعددی متفاوت است؛ ارسطو، با تکیه بر برهان طبیعی و متوسل شدن به مقولة حرکت به اثبات محرک ثابتی دست مییابد که آن را جوهر نامگذاری نموده و شارحان وی آن را خدا نامیدهاند. از نظر وی جوهر علت غایی همة حرکات عالم است. در حالی که در اندیشة ابنسینا، خدا به عنوان واجب الوجود وجود محض، معطی وجود به همة کائنات، میباشد. از دیدگاه ارسطو خداوند علت است لیکن، علیت او صرفاً تحریکی است. از دیدگاه ابنسینا این علیت ایجادی است و نه تحریکی. وی با تقسیم موجود به واجب و ممکن و اثبات نیازمندی ذاتی ممکنات به واجب، تعالی، مدل نوینی از مناسبات خدا و جهان را مطرح ساخت که براساس آن، جهان باویژگی حدوث ذاتی به طور پیوسته از خالق سرمدی فیض هستی دریافت میکند(به عبارت دیگر جهان، همواره به وصف وجوب غیری موجود بوده است). از دیدگاه ارسطو، خدانه تنها خالق جهان نیست، بلکه به آن علم و التفاتی نیز ندارد. از دیدگاه ابنسینا خدا به عالم علم عنایی دارد که سبب افعال اوست. در این جستار که بررسی تطبیقی در خداشناسی فلسفی دو فیاسوف مشایی است، برتری و تفوق حکمت بوعلی بر فلسفة ارسطو آشکار میگردد.
رضاعلی نوروزی؛ شهناز شهریاری
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
در این مقاله عقل نظری و مراتب آن بر اساس دیدگاه ابنسینا و تبیین پیامدهایی برای تعلیم و تربیت بررسی میشود. نتایج حاصل که با استفاده از روش تحلیلی ـ استنباطی انجام شد ضمن آنکه گویای خصایصی برای هر مرتبة عقلی بود، نشان داد که علاوه بر لزوم تعریف دو نوع هدف واسطهای و غایی برای تعلیم و تربیت، پرورش عقل باید به صورت تدریجی و با توجه به ...
بیشتر
در این مقاله عقل نظری و مراتب آن بر اساس دیدگاه ابنسینا و تبیین پیامدهایی برای تعلیم و تربیت بررسی میشود. نتایج حاصل که با استفاده از روش تحلیلی ـ استنباطی انجام شد ضمن آنکه گویای خصایصی برای هر مرتبة عقلی بود، نشان داد که علاوه بر لزوم تعریف دو نوع هدف واسطهای و غایی برای تعلیم و تربیت، پرورش عقل باید به صورت تدریجی و با توجه به محدودة سنی فرد انجام شود. نظام تعلیم و تربیت نیز باید به گونهای سازماندهی گردد که به فعلیت هر چه بیشتر استعدادهای بالقوه کمک نماید وتوجه به محیط به عنوان یک عامل مبنایی در رشد عقلانی، جهت دهی صحیح ودقیق فرد در فرایند اکتساب، در نظر گرفتن تفاوتهای فردی، فراهم آوردن زمینههای بروز و رشد خلاقیت و ایجاد تنوع در برنامة درسی و محتوای آموزشی به منظور شکوفایی عقل از مشخصههای اصلی این نظام باشد. در بحث روشهای تعلیم و تربیت نتایج حاکی از آن بود که روشهای اتخاذی ضمن برخورداری از دو ویژگی تطابق با اهداف و محدودة سنی متربی، باید به گونهای باشند که فرایند گذر از یک مرتبه به مرتبة دیگر را میسر سازد و باعث غنیسازی هر چه بیشتر مراتب عقل گردند. در پایان نیز الگویی برای رشد عقلانی، براساس دیدگاه ابنسینا در زمینة عقل و مراتب آن مطرح شد.
رضا اکبری
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
آیا اعتقاد به خداوند نیازمند برهان است؟ قرینهگروی معتقد است که وظیفة معرفتی انسان اقتضا میکندکه برای اعتقاد خود به وجود خداوند دلیل داشته باشد. در مقابل، ایمان-گروی وجود خداوند را بینیاز از استدلال قلمداد میکند. حتی در برخی تقریرهای ایمان-گروی، استدلال عقلی در تعارض با ایمان دینی دانسته شده است. در فلسفة اسلامی به معنای عام ...
بیشتر
آیا اعتقاد به خداوند نیازمند برهان است؟ قرینهگروی معتقد است که وظیفة معرفتی انسان اقتضا میکندکه برای اعتقاد خود به وجود خداوند دلیل داشته باشد. در مقابل، ایمان-گروی وجود خداوند را بینیاز از استدلال قلمداد میکند. حتی در برخی تقریرهای ایمان-گروی، استدلال عقلی در تعارض با ایمان دینی دانسته شده است. در فلسفة اسلامی به معنای عام آن هر دو نظریه طرفدارانی دارد. ابن-سینا را میتوان یکی از مشهورترین طرفداران نظریة نخست دانست. با تأمل در آثار ابنسینا متوجه میشویم که او باور خداباوران به وجود خداوند را نیازمند استدلال میداند و معتقد است که دلیل مناسب برای اثبات وجود خداوند در دسترس است و خود یکی از مهمترین استدلالها را در این زمینه در اختیار ما قرار میدهد. یک پرسش اساسی این است که آیا استدلال اقامه شده توسط ابنسینا استدلالی تنبهبخش نیست؟ مطالعة آثار ابنسینا بهویژه آنجا که در بارة موضوع مابعدالطبیعه سخن میگوید نشان میدهد که استدلال او را باید اثبات کننده ونه تنبهی قلمداد کنیم. دلیل اشرف در اثبات وجود خداوند از دیدگاه ابنسینا مبتنی بر تأمل بر اصل وجود است هر چند که دلایل دیگر را بی ارزش نمیداند، لذا شاید بتوان در ابنسینا از دلیل شخصی در مقابل دلیل کلی سخن گفت. توجه به مباحثی همچون بداهت نفس الامری قضایای بدیهی ما را به این نتیجه می رساند که قرینه گروی ابنسینا از نوع فردی است و نه گروهی.
محمد علی تیوای
دوره 9، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
عالم عین از منظر افلاطون به دو دسته تقسیم میشود:۱. عالم مثُل، ۲. عالم محسوسات. ارائة نظریة مثُل از سوی افلاطون مبتنی بر همین مبنا بوده است. به طور قطع میتوان گفت افلاطون با ارائة این نظریه درصدد بود که به گمان خود بتواند پیدایی عالم محسوسات را با نظر به ناپایداری آن و قابل شناخت نبودن یقینی آن توجیه کند. نقادیهای ارائه شده علیه نظریة ...
بیشتر
عالم عین از منظر افلاطون به دو دسته تقسیم میشود:۱. عالم مثُل، ۲. عالم محسوسات. ارائة نظریة مثُل از سوی افلاطون مبتنی بر همین مبنا بوده است. به طور قطع میتوان گفت افلاطون با ارائة این نظریه درصدد بود که به گمان خود بتواند پیدایی عالم محسوسات را با نظر به ناپایداری آن و قابل شناخت نبودن یقینی آن توجیه کند. نقادیهای ارائه شده علیه نظریة مثُل عمدتاً از سوی فلاسفة مشاست. ارسطو شاگرد و همعصر افلاطون در مواجهه با این نظریه معتقد است:" قائل شدن به این نظریه نتایج غیر منطقی در پی خواهد داشت." ابنسینا نیز با ارائة ارزیابی منفی از این نظریه، " آن را محصول دورة خامی اندیشة یونانی دانسته است و برای آن ﭘشتوانهای برهانی قائل نیست". نگارنده درصدد است که با توجه به جایگاه نظریة مثُل در اندیشة افلاطون، ضمن تقریر و ترسیم ناکارآمدی آن نزد ارسطو و ابن سینا در تبیین نظام پیدایی عالم، با گریز به براهین مؤید دیدگاه مثُل، نشان دهد که نقدهای ارسطو و به ویژه ابنسینا تا چه اندازه موجهاند.