قربان علمی؛ مسعود شاورانی
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
خودکشی به عنوان معضلی پیچیده و چند بعدی، امروزه به همراه تغییرات سریع جوامع رو به افزایش است. در این مقاله، نقش و جایگاه باورها و مناسک اسلامی، با در نظر گرفتن چند تباری بودن پدیدة خودکشی، برای تعیین تأثیر آنها در پیشگیری از خودکشی و در نتیجه، کمک به کاهش آن بررسی میشود. به دلیل چند تباری بودن مسئلة خودکشی، روش تحقیق به صورت اسنادی، ...
بیشتر
خودکشی به عنوان معضلی پیچیده و چند بعدی، امروزه به همراه تغییرات سریع جوامع رو به افزایش است. در این مقاله، نقش و جایگاه باورها و مناسک اسلامی، با در نظر گرفتن چند تباری بودن پدیدة خودکشی، برای تعیین تأثیر آنها در پیشگیری از خودکشی و در نتیجه، کمک به کاهش آن بررسی میشود. به دلیل چند تباری بودن مسئلة خودکشی، روش تحقیق به صورت اسنادی، تحلیلی و فراتحلیلی است. مروری بر برخی مطالعات، تحقیقات و مستندات آماری و تجربی موجود و در دسترس بیانگر ارتباط برخی عوامل همچون افسردگی، روابط جنسی نامشروع، ضعف خانواده و مشروبات الکلی با خودکشی است. حرمت خودکشی و وسوسه و فکر آن در قرآن و روایات، نقش باورهای اسلامی در معنادار ساختن زندگی (همچون موهبت زندگی، توبه، امید و خوشبینی، آزمایش و ابتلا، صبر، توکل، یاد مرگ و آخرت، ارتباط با خدا و قضا و قدر) و مناسک جمعی و گروهی در اسلام و شبکههای مذهبی حمایت اجتماعی در پیشگیری از خودکشی بسیار مؤثر است. در مجموع متغیر دینداری در دو بعد فردی و اجتماعی و مستقیم و غیر مستقیم در این امر تأثیر زیادی دارد.
اعظم پرچم
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل میرساند. از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت ...
بیشتر
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل میرساند. از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت انسان به خدا درگرو رحمت الهی و فراگیری صفات اخلاقی خدا و داشتن حیات معنوی است. آنچه این مقاله بدان اهتمام میورزد، شناخت مفهوم هدفمندی و نوع حیات معنوی در قرآن و عهدین است. از دیدگاه قرآن، انسان با توانمندیهایش در خلقت، مظهر تجلی صفات الهی است و قرار است در دنیا شایستگی خلافت الهی را پیدا کند ومحل ظهور اسمای الهی شود. تعالیم انبیا در تورات، مبنی بر قداست است که گویای کیفیتی است که نفیاً مستلزم دوری جستن از همة چیزهایی است که مخالف ارادة الهی است و اثباتا ًخود را وقف عبادت کردن است. در اناجیل، هدفمندی حیات بشر به دنبال انگارة سقوط بشر و گناه نخستین است و به مفهوم فدا و رستاخیز مسیح اتکا دارد. لطف الهی توسط مسیح عامل اصلی نجات بشر است و ایمان آوردن به مسیح به تنهایی و به عبارتی دیگر آموزة فیض یا همراه بودن آن با اعمال نیک در نجات بشر و آمرزیدگی او، در دو دیدگاه کاتولیک و پروتستان تفسیر متفاوت دارد. این مقاله درصدد است که چگونگی هدفمندی حیات بشر را از منظر قرآن و عهدین « تورات و انجیل» بررسی نموده تا مشترکات و مفترقات ادیان را تبیین نماید.
علی محمد ساجدی؛ یدالله رستمی
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
مسئلة "رابطه خدا با جهان" در اندیشة ارسطو و ابنسینا، محوریترین پرسش مطرح در این مقاله است. در این مقاله اثبات میشود که نگرش این دو فیلسوف مشایی در مورد خدا از جهات متعددی متفاوت است؛ ارسطو، با تکیه بر برهان طبیعی و متوسل شدن به مقولة حرکت به اثبات محرک ثابتی دست مییابد که آن را جوهر نامگذاری نموده و شارحان وی آن را خدا نامیدهاند. ...
بیشتر
مسئلة "رابطه خدا با جهان" در اندیشة ارسطو و ابنسینا، محوریترین پرسش مطرح در این مقاله است. در این مقاله اثبات میشود که نگرش این دو فیلسوف مشایی در مورد خدا از جهات متعددی متفاوت است؛ ارسطو، با تکیه بر برهان طبیعی و متوسل شدن به مقولة حرکت به اثبات محرک ثابتی دست مییابد که آن را جوهر نامگذاری نموده و شارحان وی آن را خدا نامیدهاند. از نظر وی جوهر علت غایی همة حرکات عالم است. در حالی که در اندیشة ابنسینا، خدا به عنوان واجب الوجود وجود محض، معطی وجود به همة کائنات، میباشد. از دیدگاه ارسطو خداوند علت است لیکن، علیت او صرفاً تحریکی است. از دیدگاه ابنسینا این علیت ایجادی است و نه تحریکی. وی با تقسیم موجود به واجب و ممکن و اثبات نیازمندی ذاتی ممکنات به واجب، تعالی، مدل نوینی از مناسبات خدا و جهان را مطرح ساخت که براساس آن، جهان باویژگی حدوث ذاتی به طور پیوسته از خالق سرمدی فیض هستی دریافت میکند(به عبارت دیگر جهان، همواره به وصف وجوب غیری موجود بوده است). از دیدگاه ارسطو، خدانه تنها خالق جهان نیست، بلکه به آن علم و التفاتی نیز ندارد. از دیدگاه ابنسینا خدا به عالم علم عنایی دارد که سبب افعال اوست. در این جستار که بررسی تطبیقی در خداشناسی فلسفی دو فیاسوف مشایی است، برتری و تفوق حکمت بوعلی بر فلسفة ارسطو آشکار میگردد.
زکریا بهارنژاد؛ کمیل شمس الدینی مطلق
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
ارسطو از معدود اندیشمندانی است که تأملاتی ژرف در بارة عدالت و سعادت داشته است. وی تأثیر عدالت در تحصیل سعادت را پذیرفته، به گونهای که دستیابی به سعادت را بدون اجرای عدالت امکان ناپذیر میداند. به تعبیر صحیحتر از نظر وی اعتدال از فضایل عمده در تحصیل سعادت است؛ میان عدالت و سعادت رابطة عمیق و ژرفی وجود دارد به گونهای که عدالت شرط لازم برای ...
بیشتر
ارسطو از معدود اندیشمندانی است که تأملاتی ژرف در بارة عدالت و سعادت داشته است. وی تأثیر عدالت در تحصیل سعادت را پذیرفته، به گونهای که دستیابی به سعادت را بدون اجرای عدالت امکان ناپذیر میداند. به تعبیر صحیحتر از نظر وی اعتدال از فضایل عمده در تحصیل سعادت است؛ میان عدالت و سعادت رابطة عمیق و ژرفی وجود دارد به گونهای که عدالت شرط لازم برای تحصیل سعادت است و معنای این سخن این است که امور دیگری نظیر داشتن حکمت، عفت، شجاعت، خیراتخارجی و دوستی نیز در تحصیل سعادت نقش دارند و همراه عدالت علتتأمه برای نیل به سعادت میگردند و این بدین خاطر است که هر پدیدهای برای تحقق به صدها عامل نیاز دارد و عدالت تنها یکی از عوامل تحصیل سعادت است، بنابراین عدالت به عنوان شرط لازم، وسیله و مقدمهای برای نیل به سعادت به شمار میآید و نسبت منطقی میان آن دو عام و خاص مطلق است.
رضاعلی نوروزی؛ شهناز شهریاری
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
در این مقاله عقل نظری و مراتب آن بر اساس دیدگاه ابنسینا و تبیین پیامدهایی برای تعلیم و تربیت بررسی میشود. نتایج حاصل که با استفاده از روش تحلیلی ـ استنباطی انجام شد ضمن آنکه گویای خصایصی برای هر مرتبة عقلی بود، نشان داد که علاوه بر لزوم تعریف دو نوع هدف واسطهای و غایی برای تعلیم و تربیت، پرورش عقل باید به صورت تدریجی و با توجه به ...
بیشتر
در این مقاله عقل نظری و مراتب آن بر اساس دیدگاه ابنسینا و تبیین پیامدهایی برای تعلیم و تربیت بررسی میشود. نتایج حاصل که با استفاده از روش تحلیلی ـ استنباطی انجام شد ضمن آنکه گویای خصایصی برای هر مرتبة عقلی بود، نشان داد که علاوه بر لزوم تعریف دو نوع هدف واسطهای و غایی برای تعلیم و تربیت، پرورش عقل باید به صورت تدریجی و با توجه به محدودة سنی فرد انجام شود. نظام تعلیم و تربیت نیز باید به گونهای سازماندهی گردد که به فعلیت هر چه بیشتر استعدادهای بالقوه کمک نماید وتوجه به محیط به عنوان یک عامل مبنایی در رشد عقلانی، جهت دهی صحیح ودقیق فرد در فرایند اکتساب، در نظر گرفتن تفاوتهای فردی، فراهم آوردن زمینههای بروز و رشد خلاقیت و ایجاد تنوع در برنامة درسی و محتوای آموزشی به منظور شکوفایی عقل از مشخصههای اصلی این نظام باشد. در بحث روشهای تعلیم و تربیت نتایج حاکی از آن بود که روشهای اتخاذی ضمن برخورداری از دو ویژگی تطابق با اهداف و محدودة سنی متربی، باید به گونهای باشند که فرایند گذر از یک مرتبه به مرتبة دیگر را میسر سازد و باعث غنیسازی هر چه بیشتر مراتب عقل گردند. در پایان نیز الگویی برای رشد عقلانی، براساس دیدگاه ابنسینا در زمینة عقل و مراتب آن مطرح شد.
سیدمحمد اسماعیل سیدهاشمی؛ مهدی سجادی فر
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسشهایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان ...
بیشتر
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسشهایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان دراین زمینه، سبب پیدایش نظریة اضافه و نظریة شبح در بین آنان گردید. در میان فلاسفة اسلامی، اولین کسی که نظریة شبح را جداگانه مطرح و نقد کرده، علامه طباطبایی (ره) است. در این مقاله پس از نقل مقدمهای کوتاه، تطابق عین و ذهن در معرفت شناسی اسلامی بررسی میشود، سپس نگارنده به تبیین نظریة شبح از دیدگاه علامه طباطبایی میپردازد. لزوم سفسطه و بهوجود آمدن دور، اشکالاتی است که علامه بر پیکر این نظریه وارد میسازد. نگارنده با نقد هر یک از آنها، زمینه را برای تقویت نظریة شبح فراهم ساخته و با نقل نقدهایی بر نظریة حکما، به تأییدات خود بر نظریة شبح می افزاید.
رضا صادقی
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
در چند دهة اخیر پیرامون مفهوم تبیین، پرسشهای مهمی در فلسفة علم طرح شده است که بیشتر آنها تاکنون پاسخ قانعکنندهای نیافتهاند. این نوشتار قابلیتهای عقلگرایی را در پاسخ به این پرسشها بررسی میکند. دیدگاه عقلگرایانهای که محور این نوشتار است تبیین یک رویداد را مستلزم کشف علت آن میداند. استدلال اصلی این است که بیشتر مشکلات ...
بیشتر
در چند دهة اخیر پیرامون مفهوم تبیین، پرسشهای مهمی در فلسفة علم طرح شده است که بیشتر آنها تاکنون پاسخ قانعکنندهای نیافتهاند. این نوشتار قابلیتهای عقلگرایی را در پاسخ به این پرسشها بررسی میکند. دیدگاه عقلگرایانهای که محور این نوشتار است تبیین یک رویداد را مستلزم کشف علت آن میداند. استدلال اصلی این است که بیشتر مشکلات مربوط به تبیین ناشی از سیطرة رویکردی تجربهگرایانه است و موفقیت رهیافت عقلی در حل این مشکلات، حتی از نگاهی عملگرایانه نیز دلیلی کافی برای لزوم بازخوانی و احیای این رهیافت به حساب میآید و چالشی جدی در برابر رهیافت تجربی است که با سیطره بر فلسفة علم، بیشتر در مسئلهسازی و تولید معضلات فکری و فلسفی موفق بوده است تا در ارائة راه حلی برای آنها.