غزاله نویسی؛ رضا اکبریان
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
در این مقاله دیدگاه میرداماد در خصوص وجود و ماهیت و رابطة آن دو بیان میگردد و ضمن مشخص شدن موضع صریح او در خصوص اصالت ماهیت، افکاراین فیلسوف بزرگ اصالت ماهیتی در مورد معنا و نیز جایگاه هستیشناسانه وجود و ماهیت و اینکه با چه نظری میتوان به اعتباریت وجود قائل شد و ماهیت اصیل چگونه است، روشن میگردد. در حقیقتاین مقاله ...
بیشتر
در این مقاله دیدگاه میرداماد در خصوص وجود و ماهیت و رابطة آن دو بیان میگردد و ضمن مشخص شدن موضع صریح او در خصوص اصالت ماهیت، افکاراین فیلسوف بزرگ اصالت ماهیتی در مورد معنا و نیز جایگاه هستیشناسانه وجود و ماهیت و اینکه با چه نظری میتوان به اعتباریت وجود قائل شد و ماهیت اصیل چگونه است، روشن میگردد. در حقیقتاین مقاله و هر تحقیق دیگری در خصوص دیدگاههای مبتنی بر اصالت ماهیت، راه را برای شناخت اصالت وجود و همه آنچه که به عنوان رسوبات دیدگاه ماهوی در حکمت متعالیه باقی مانده است هموار میسازد. البته نوشتار حاضر منحصر به بررسی نظرات میرداماد است و مقایسة کاملاین نظرات با حکمت متعالیه تحقیقاتی دیگر میطلبد.
حسین زحمتکش؛ یعقوب جوادی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
یکی از بارزترین ویژگیهای عصر اطلاعات و شبکههای ارتباطاتی، انفجار اطلاعات و رشد بسترهای جدید دستیابی به اطلاعات است. بیتردید، یکی از اصلیترین محملهای مطرح برای نیل به داده و به تبع آن حصول به اطلاعات و شکلگیری باورها، دنیای مجازیاینترنت است. بانگاهی به ملزومات مطرح در دنیای سایبری، میتوان دریافت که تعریف سنتی از معرفت ...
بیشتر
یکی از بارزترین ویژگیهای عصر اطلاعات و شبکههای ارتباطاتی، انفجار اطلاعات و رشد بسترهای جدید دستیابی به اطلاعات است. بیتردید، یکی از اصلیترین محملهای مطرح برای نیل به داده و به تبع آن حصول به اطلاعات و شکلگیری باورها، دنیای مجازیاینترنت است. بانگاهی به ملزومات مطرح در دنیای سایبری، میتوان دریافت که تعریف سنتی از معرفت و تأکید بر باور صادق موجه برای نیل به معرفت در دنیای مجازی، با نقائصی همراه است. وجود الگوریتمهای فیلتری و فرایندهای فنی مطرح در دنیای سایبری، شناساگر را ملزم میکند به مؤلفة جدیدی به نام اصل مسئولیت معرفتی و وظیفهگرایی معرفتی توجه کند.این مقاله، با روش تحلیلی و واکاوی تعریف سنتی موجود از مثلث معرفتی که بر سه رکن باور، صادق و موجه تأکید دارد، میکوشد ضرورت توجه به تغییر شکل هندسیاین مثلث سنتی به مربع جدیدی را برجسته کند که متضمن اصل مسئولانه بودن روند شکلگیری باور در دنیای سایبری باشد.
علیرضا قائمی نیا؛ محسن آزادی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
امروزه بررسی مناسبات میان علم و دین در گرو تعیین موضع در قبال مسئلة پیدایش انسان است. نسبت میان آموزههای قرآنی و یافته های تجربی در این مسئله، پرسشی است که علامه طباطبایی و رشید رضا در تفسیر آیات مربوط به انسان و پیدایش او درصدد پاسخ به آن برآمدهاند. در این میان مؤلف المنار در تلاش هرچه بیشتر برای برقراری و اعلام همنوایی کامل میان ...
بیشتر
امروزه بررسی مناسبات میان علم و دین در گرو تعیین موضع در قبال مسئلة پیدایش انسان است. نسبت میان آموزههای قرآنی و یافته های تجربی در این مسئله، پرسشی است که علامه طباطبایی و رشید رضا در تفسیر آیات مربوط به انسان و پیدایش او درصدد پاسخ به آن برآمدهاند. در این میان مؤلف المنار در تلاش هرچه بیشتر برای برقراری و اعلام همنوایی کامل میان این دو است. در مقابل المیزان بهصورت جدی سعی در به چالش کشیدن روشمند و هدفمند علوم تجربی دارد. اگرچه سلوک المنار در حل این مسئله از انفعال مؤلف در برابر علوم تجربی حکایت دارد، اما در مقابل نویسندة المیزان از روشهای گوناگونی برای رد علوم تجربی بهره برده است. با این همه، هیچیک از تفاسیر المنار و المیزان مبانی معرفتشناختی رویکرد خود را، حتی تلویحاً، بیان نکردهاند. از این رو دستیابی به الگوی جامعِ مناسبات علم و دین از این رهگذر بسیار دشوار است.
محمدمهدی باباپور گل افشانی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
یکی از محورهای بنیاد دینی حکومت، مبانی آن است و نوع نگرش به این مبانی، حکومتها را از هم متمایز میکند. انسانشناسی یکی از این مبانی است که در این نوشتار ضمن تبیین روشهای مختلف انسان شناسی و ابعاد و مراتب وجودی انسان، به تأثیر آن بر هر یک از قوانین حکومت دینی، حاکمان این حکومت و مردم در حکومت مبتنی بر دین پرداخته خواهد شد. کانون تبیینهای ...
بیشتر
یکی از محورهای بنیاد دینی حکومت، مبانی آن است و نوع نگرش به این مبانی، حکومتها را از هم متمایز میکند. انسانشناسی یکی از این مبانی است که در این نوشتار ضمن تبیین روشهای مختلف انسان شناسی و ابعاد و مراتب وجودی انسان، به تأثیر آن بر هر یک از قوانین حکومت دینی، حاکمان این حکومت و مردم در حکومت مبتنی بر دین پرداخته خواهد شد. کانون تبیینهای فوق، اندیشههای حکیم متأله معاصر، آیتالله جوادی آملی خواهد بود چرا که آن استاد کوشیده به مناسبتهای گوناگون با واکاویهای مبانی حکومت دینی، تاثیر آن مبانی را بر این نوع از حکومت تبیین سازد. دستاورد نوشتار حاضر آن است که نوع نگاه و معرفت به ابعاد وجودی انسان تأثیر شگرفی در عناصر گوناگون حکومت دینی خواهد داشت.
سهیلا پیروزفر؛ محمدحسن رستمی؛ حسن سرنوشه فرهانی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
گفتمان اصلاحگرایی مبتنی بر عقلانیت و مبارزه با اندیشههای تقلیدمحور حاکم بر جهان عرب توسط سیدجمالالدین و محمد عبده باعث شده که برخی، آنها را منتسب و متمایل به اندیشههای عقلگرای معتزله بدانند و در امتداد اندیشههای آنها نیز مکتب نومعتزله یا احیای مجدد اندیشههای اعتزالی را ببینند. دراین مقاله، ابتدا با رویکردی انتقادی خاستگاه مطرحشده ...
بیشتر
گفتمان اصلاحگرایی مبتنی بر عقلانیت و مبارزه با اندیشههای تقلیدمحور حاکم بر جهان عرب توسط سیدجمالالدین و محمد عبده باعث شده که برخی، آنها را منتسب و متمایل به اندیشههای عقلگرای معتزله بدانند و در امتداد اندیشههای آنها نیز مکتب نومعتزله یا احیای مجدد اندیشههای اعتزالی را ببینند. دراین مقاله، ابتدا با رویکردی انتقادی خاستگاه مطرحشده برای مکتب نومعتزله بررسیشده است. سپس نظرات مختلف در بارة چگونگی ادامه یافتن مکتب نومعتزله پس از عبده تبیین میگردد و در نهایت شواهد و قرائنی از زندگانی عبده که فرضیة معتزلهگرایی او را ایجاد میکند بررسی و معلوم میشود که هیچکدام از شواهد موجود، نمیتواند دلیل متقنی بر معتزلهگرایی او باشد. لذا معرفی وی بهعنوان احیاکنندة اندیشههای اعتزالی در دوران معاصر صحیح نیست.
مریم سالم
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
رواقیـون که کمیبعـد از ارسـطو در آتـن، به تـرویج نظـریات فلسـفی خـود پرداختند، نظریة علیت را پذیرفتند و آن را اصلی اساسی در فلسفة طبیعی و اخلاقی خودبهشمارآوردند، اما نه به همان صورت که ارسطو آن را تبیین کرده بود. نه تنها تعریف و تصور آنها از علیت متفاوت بود، بلکه نظریة علل اربعه را نیز نپذیرفتند و همچون حکمای پیشا سقراطی، فقط ...
بیشتر
رواقیـون که کمیبعـد از ارسـطو در آتـن، به تـرویج نظـریات فلسـفی خـود پرداختند، نظریة علیت را پذیرفتند و آن را اصلی اساسی در فلسفة طبیعی و اخلاقی خودبهشمارآوردند، اما نه به همان صورت که ارسطو آن را تبیین کرده بود. نه تنها تعریف و تصور آنها از علیت متفاوت بود، بلکه نظریة علل اربعه را نیز نپذیرفتند و همچون حکمای پیشا سقراطی، فقط به علت مادی رسیدند و خدا را نیز مادی انگاشتند. در میان نحلههای فعال و مطرح دراین دوره میتوان به اپیکوریان و شکاکان و افلاطونیان میانه و نو اشاره کرد که تنها نزد افلاطونیان میتوان وفاداری به اصل علیت را مشاهده کرد، اصلی که باعثایجاد و نظم عالم میشود و در رابطة طولی بین موجودات در قوس نزول، فیض نامیده میشود. با گسترش مسیحیت و مسیحی شدن فلاسفه از قرن 6 به بعد، رابطة علیت به رابطهای ایجادی بین خدا و عالم تبدیل و دیدگاه فیض نوافلاطونی برچیده میشود و حتی تا قرن 12 و 13 اثر چندانی از آموزههای فیزیکی و متافیزیکی ارسطو در بین آباء کلیسا دیده نمیشود.
عبدالرسول عمادی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
حرکت مکانی به تأکید ابنسینا و ابوالبرکات بغدادی از اقدم انواع حرکات است. ابنسینا حرکت مکانی را تنها حرکت بر خط راست میداند و حرکت وضعی را حرکت مکانی نمیداند، زیرا از نظر او حرکت مکانی حرکتی است که در آن متحرک از مکان خود به طور کامل خارج میگردد و در حرکت وضعی تنها موقعیت اجزای جسم نسبت به اجزای مکان تغییر میکند و در مجموع ...
بیشتر
حرکت مکانی به تأکید ابنسینا و ابوالبرکات بغدادی از اقدم انواع حرکات است. ابنسینا حرکت مکانی را تنها حرکت بر خط راست میداند و حرکت وضعی را حرکت مکانی نمیداند، زیرا از نظر او حرکت مکانی حرکتی است که در آن متحرک از مکان خود به طور کامل خارج میگردد و در حرکت وضعی تنها موقعیت اجزای جسم نسبت به اجزای مکان تغییر میکند و در مجموع جسم در مکان خود قرار دارد. ابوالبرکات بغدادی حرکتهایاینی و وضعی اعم از دایرهای و مستقیم را حرکت مکانی میداند. ابنسینا حرکت مکانی را به قطعیه و توسطیه تفکیک میکند و برای یکی وجود ذهنی و دیگری وجود عینی قائل است. ابوالبرکات چنین تمایزی را بین حرکتهای مکانی قائل نیست و حرکات را که با تعریف علی عامل رسیدن علت به معلول میداند، اجمالاً دارای نوعی از وجود میداند هر چند که این وجود یکپارچه نیست او این وجود را به تعریف تشکیکی ارسطو از وجود ارجاع میدهد. ابنسینا نیروی محرکه را غیر از جسم متحرک میداند، ابوالبرکات اگر چه براین موضوع تأکید میکند اما تداوم حرکتی را که در جسم ایجاد شده است ناشی از خود جسم میداند. در مورد حرکت بر خط راست در راستای قائم ابنسینا به سکون میان حرکت بالاسو و پایین سو قائل است، اما ابوالبرکات میگوید که برای سکون جسم در نقطة اوج نه سبب عدمیپذیرفتنی است و نه سبب وجودی، بنابراین از نظر او حرکت از پایین به بالا و بر عکس مجموعا یک حرکت است.