غلامرضا شاملی؛ قاسم کاکایی؛ محمد بنیانی
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، صفحه 1-20
چکیده
دربارة اقسام جواهر نظرات متفاوتی ارائه شده است. یکی از علل اختلاف نظرها این است که برخی هیولی را داخل در جواهر میدانند و برخی آن را داخل نمیدانند. ابنسینا هیولی را وجودی خارجی دانسته و براهینی را در اثبات وجود آن بیان میکند. پیش از ملاصدرا افرادی مانند ابوالبرکات و شیخ اشراق و خواجه نصیر الدین طوسی و پساز او افرادی مانند ...
بیشتر
دربارة اقسام جواهر نظرات متفاوتی ارائه شده است. یکی از علل اختلاف نظرها این است که برخی هیولی را داخل در جواهر میدانند و برخی آن را داخل نمیدانند. ابنسینا هیولی را وجودی خارجی دانسته و براهینی را در اثبات وجود آن بیان میکند. پیش از ملاصدرا افرادی مانند ابوالبرکات و شیخ اشراق و خواجه نصیر الدین طوسی و پساز او افرادی مانند استاد مطهری و آقای مصباح یزدی وجود آن را مردود میدانند. اگرچه مشهور این است که ملاصدرا نظر مشاء را در مورد هیولی میپذیرد، اما با جمع بندی نظرات خاص او در مورد هیولی مانند عدمی بودن، معقول بودن، عدم علیت هیولی نسبت به صورت، انتزاع هیولی از نقص وجود صورت و ... و همچنین با توجه به اصولی مانند اصالت وجود و تشکیک وجود میتوان دریافت نظر نهایی ملاصدرا در مورد ماده یا هیولی این است که هیولی معقول ثانی فلسفی است.
محمدحسین فاریاب
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، صفحه 21-46
چکیده
مسئلۀ جبر و اختیار از مسائل بنیادینی است که با مسائل مهمی همچون هدف از آفرینش انسان، بعثت پیامبران، نصب امامان علیهمالسلام و معاد مرتبط است، بهگونهای که اتخاذ دیدگاه نادرست در این باره، میتواند مسائل یادشده را تحت الشعاع قرار دهد. آنچه در این پژوهش، مدنظر است، نگاهی مورخانه به تطورات این مسئله در تاریخ کلام امامیه است. اگرچه ...
بیشتر
مسئلۀ جبر و اختیار از مسائل بنیادینی است که با مسائل مهمی همچون هدف از آفرینش انسان، بعثت پیامبران، نصب امامان علیهمالسلام و معاد مرتبط است، بهگونهای که اتخاذ دیدگاه نادرست در این باره، میتواند مسائل یادشده را تحت الشعاع قرار دهد. آنچه در این پژوهش، مدنظر است، نگاهی مورخانه به تطورات این مسئله در تاریخ کلام امامیه است. اگرچه آموزۀ امر بین الامرین در سخنان پیشوایان راستین مذهب تشیع به روشنی بیان شده و امروزه نیز در کلام امامیه مقبول افتاده، نگاهی تاریخی به این مسئله نشان از این واقعیت دارد که آموزۀ یادشده در سنت کلامی متکلمان امامیه تا قرنهای مدیدی جایگاه روشنی نداشته، بلکه متروک و مهجور بوده است.
رضا حسینی فر؛ زینب خداداد
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، صفحه 47-70
چکیده
«جبر و اختیار» اگرچه ماهیتاً مسئلهای کلامیاست اما به دو دلیل به ساحت عرفان نیز راه یافت: پیشینة کلامیعارفان و اقتضای برخی مباحث عرفانی. راهیابی این بحث کلامیدر ساحت عرفان اسلامیموجب شد تا به اقتضای دقت نظرها و نکته سنجیهای عارفان در مباحث توحیدی و ماجرای ظهورات اسمائی، مباحث جبر و اختیار گستره و عمق فزونتری یابد ...
بیشتر
«جبر و اختیار» اگرچه ماهیتاً مسئلهای کلامیاست اما به دو دلیل به ساحت عرفان نیز راه یافت: پیشینة کلامیعارفان و اقتضای برخی مباحث عرفانی. راهیابی این بحث کلامیدر ساحت عرفان اسلامیموجب شد تا به اقتضای دقت نظرها و نکته سنجیهای عارفان در مباحث توحیدی و ماجرای ظهورات اسمائی، مباحث جبر و اختیار گستره و عمق فزونتری یابد و گرهگشاییهای فراوانی صورت گیرد. اما استناد به برخی متشابهات کلام و عدم توجه نظاممند به جامع سخنان عارفان شائبة جبرگرایی عارفان را برای برخی موجب شده است. این نوشتار با تکیه بر محکمات کلمات عارفان، سه محمل مهم جبرانگاری را که خاستگاهی صرفاً عرفانی و نه کلامیدارند، تبیین و به اقتضای مجال، در مسیر پاسخگویی و رفع شبهات و سوء فهمها برآمده و در نهایت، تأیید کنندة گونهای اختیار، البته با رویکرد عرفانی است. این سه محور عبارت است از: سریان فیض الهی در عوالم امکانی؛ تجلی و حکومت اسماء جلاله الهی؛ اعیان ثابته و سر القدر.
سید ابوالقاسم نقیبی
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، صفحه 71-86
چکیده
فلسفة فقه از جمله شاخههای فلسفة مضاف است که در آن، فقه بهمعنای علم به احکام شرعی از ادلة تفصیلی آنها از منظر بیرونی و رویآورد معرفت درجة دوم، توصیف و تحلیل نظری میشود. تحلیل نظری فقه به عنوان علمی که در فرهنگ، تاریخ و تمدن اسلامی تحقق یافته است به نظریة کلی دربارة آن میانجامد. به نظریة کلی در زمینة فقه با قطع نظر از مذاهب یا باب ...
بیشتر
فلسفة فقه از جمله شاخههای فلسفة مضاف است که در آن، فقه بهمعنای علم به احکام شرعی از ادلة تفصیلی آنها از منظر بیرونی و رویآورد معرفت درجة دوم، توصیف و تحلیل نظری میشود. تحلیل نظری فقه به عنوان علمی که در فرهنگ، تاریخ و تمدن اسلامی تحقق یافته است به نظریة کلی دربارة آن میانجامد. به نظریة کلی در زمینة فقه با قطع نظر از مذاهب یا باب خاص یا مقطع تاریخی معین، فلسفة فقه گفته میشود. در فلسفة فقه، ماهیت فقه تبیین و گونه های گزارههای فقهی توصیف میگردد و از منظر روش شناسانه، کارآمدی منطق فقه، سنجیده و مبنای فقه بدست داده میشود و جایگاه منابع استکشاف حکم شرعی تبیین میگردد. نسبت و رابطة فقه با علوم دیگر، ارائه و نحوة تأثیرپذیری فقیه در تولید معارف فقهی از علوم و معارف انسانی و تجربی، تحلیل و تبیین میگردد مباحث یادشده و دیگر مباحث، هریک متضمن مسئلهای مهم در زمینة فلسفة فقه است طرح مسائل فلسفة فقه به نگـرشی کلـی و جامـع نسبـت به فقه میانجامد بهنحوی که در مطالعات درون فقهی فقیه مؤثر میافتد.
علی آقاجانی
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، صفحه 87-106
چکیده
قلمرو دین از موضوعات پر چالش و تأثیر گذار بر سپهر سیاسی جوامع اسلامی بهویژه ایران است. از نظر معرفتی رهیافتهای متعددی به قلمرو دین قابل احصاء است که هر یک میتواند نقاط قوت و ضعف متعددی داشته باشد. رهیافت حداکثری مطلق، رهیافت حداقلی، رهیافت اکتفا به ارزشهای اخلاقی و بیان کلیات، رهیافت دین متضمن یکى از احکام پنجگانه (واجب، ...
بیشتر
قلمرو دین از موضوعات پر چالش و تأثیر گذار بر سپهر سیاسی جوامع اسلامی بهویژه ایران است. از نظر معرفتی رهیافتهای متعددی به قلمرو دین قابل احصاء است که هر یک میتواند نقاط قوت و ضعف متعددی داشته باشد. رهیافت حداکثری مطلق، رهیافت حداقلی، رهیافت اکتفا به ارزشهای اخلاقی و بیان کلیات، رهیافت دین متضمن یکى از احکام پنجگانه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) و رهیافت تشکیل دین از عقل و نقل اهم این رهیافتهاست. بر این اساس، دغدغة بنیادین مقاله طرح رهیافتی است که در نسبت با شرایط ذهنی و مختصات عینی جامعه نقاط ضعف رهیافتهای پیشین را نداشته و از قوت بیشتری برخوردار باشد. بدینترتیب پرسش اصلی، مختصات رهیافت مطلوب به قلمرو دین و چگونگی تحلیل ادعاها و نقاط ضعف رهیافتهای موجود است. بر این پایه است که مقاله آن رهیافتها را نابسنده دانسته و با نقدشان به طرح رهیافت قلمرو اعتدالی و انفکاکی دین بر اساس روش اجتهاد کلامیمیپردازد. ویژگیهای این الگو نیز عبارت از عدم مقبولیت رهیافتهای حداکثری و حداقلی مطلق، سلسله مراتب و انفکاک قلمرو دین در عرصههای مختلف زیستی، سلسله مراتب و انفکاک قلمرو دین در ساحتهای مدیریتی، تفکیک دین و شریعت، تکالیف شرعی دائر مدار هدایت، و اجتهاد مستمر است. کلیـدواژههــا: قلمرو دین، قلمرو اعتدالی انفکاکی، رهیافت حداکثری مطلق، رهیافت حداقلی.
مسعود صادقی
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، صفحه 107-126
چکیده
امید یکی از انسانیترین پدیدههاست. در میان فیلسوفان متاخر بالاخص با رویکرد تحلیلی تلاش فراوانی برای نقد تعریف سنتی از امید در جریان است. رهیافت باورـ میل و بسنده یا نابسنده بودن آن در تعریف امید و نیز سنجه اعتبار یا اصطلاحاً عقلانیت امید، موضوع اصلی این مباحث است.در این نوشتار ضمن مرور اختصاری و انتقادی این تعاریف به تحلیل سه گونة ...
بیشتر
امید یکی از انسانیترین پدیدههاست. در میان فیلسوفان متاخر بالاخص با رویکرد تحلیلی تلاش فراوانی برای نقد تعریف سنتی از امید در جریان است. رهیافت باورـ میل و بسنده یا نابسنده بودن آن در تعریف امید و نیز سنجه اعتبار یا اصطلاحاً عقلانیت امید، موضوع اصلی این مباحث است.در این نوشتار ضمن مرور اختصاری و انتقادی این تعاریف به تحلیل سه گونة اصلی از عقلانیت امید پرداخته شده است: عقلانیت معرفتشناختی، عقلانیت عملی و عقلانیت بنیادی/ هویتی. پس از بحث در باب گونههای سهگانة عقلانیت امید و تحلیل نسبت آنها، پیشنهاد شده است که پدیدة امید با توجه به سرشت احساسی و آیندهگرایانة آن بیشتر با معیار عقلانیت حداقلی ارزیابی شود تا عقلانیت رادیکال و حداکثری. بخش پایانی مقالة مصروف بحث اخلاق امید شده است. اما برای رعایت دقت بحث، از میان مسائل گوناگون بیشتر بر تحلیل اخلاقی سه خطر ضمنی امید یعنی نومیدی، آرزواندیشی و بهرهکشی سیاسی از امیدواران تمرکز شده است. ضمن آنکه با الهام از تفکیک راهگشای گابریل مارسل، امیدوار بودن از امید داشتن تفکیک و فوائد عملی آن در مبحث اخلاق امید ذکر شده است.
امید کریم زاده
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، صفحه 127-148
چکیده
برخی از معرفتشناسان معاصر استدلال میکنند که توجیه معرفتی ممکن است به دو شکل کاملاً متمایز در معرض نقض قرار بگیرد. در حالت نخست که آن را نقض شواهد مینامند توجیه معرفتی یکسره از بین میرود، اما در حالت دوم که نقض حُکم نامیده میشود با اینکه بخشی از توجیه شخص از بین میرود هنوز بخش دیگری از توجیه باقی میماند، بنابراین شخص در این ...
بیشتر
برخی از معرفتشناسان معاصر استدلال میکنند که توجیه معرفتی ممکن است به دو شکل کاملاً متمایز در معرض نقض قرار بگیرد. در حالت نخست که آن را نقض شواهد مینامند توجیه معرفتی یکسره از بین میرود، اما در حالت دوم که نقض حُکم نامیده میشود با اینکه بخشی از توجیه شخص از بین میرود هنوز بخش دیگری از توجیه باقی میماند، بنابراین شخص در این حالت تا حدی در باور به گزارة موردنظر موجه خواهد بود. این استدلال از طریق آموزهای به نام آموزة دو منبعیِ توجیه انجام میشود. در این مقاله پس از شرح این استدلال ـ از طریق تمرکز بر نمونهای مشخص از آن که توسط اندرو روتندو (2013) ارائه شده ـ و معرفی آموزة دو منبعی توجیه نشان میدهیم که این آموزه را میتوان به دو شکل مختلف صورتبندی کرد. پس از نشان دادن دلایل ترجیحِ صورتبندی دوم بر صورتبندی نخست، برای قضاوت دربارة صورتبندی دوم آن را با خوانش برگزیدهای از آموزة شواهدگرایی مقایسه میکنیم. نشان میدهیم که هر چند خوانش موردنظر از شواهدگرایی بهتر از صورتبندی دوم آموزة دو منبعی توجیه عمل میکند خود خالی از اِشکال نیست. برای برطرف کردن این اِشکال، صورتبندی دیگری دربارة رابطة توجیه معرفتی و شواهد معرفی میکنیم و شروط لازم و کافی توجیه را به دست میدهیم. مقایسة آموزههای متفاوت توجیه از طریق سنجش عملکرد آنها در سناریوهایی معرفتی انجام میشود که به ترتیب در مقاله معرفی میشوند.