محمد رضا خانی؛ ابراهیم خانی
چکیده
علامه طباطبایی با تمسک به آیاتی از قرآن کریم به تشریح دوگانهای هستیشناسانه در تقسیم عوالم با عنوان دوگانه امر و خلق میپردازند. از منظر ایشان عالم خلق، همان عالم ماده است و عالم امر که باطن عالم ماده است شامل عالم مثال و عالم عقل میشود. از سوی دیگر در عرفان اسلامی دوگانهای با عنوان جهت حقی و جهت خلقی مطرح است که مشابهت قابل توجهی ...
بیشتر
علامه طباطبایی با تمسک به آیاتی از قرآن کریم به تشریح دوگانهای هستیشناسانه در تقسیم عوالم با عنوان دوگانه امر و خلق میپردازند. از منظر ایشان عالم خلق، همان عالم ماده است و عالم امر که باطن عالم ماده است شامل عالم مثال و عالم عقل میشود. از سوی دیگر در عرفان اسلامی دوگانهای با عنوان جهت حقی و جهت خلقی مطرح است که مشابهت قابل توجهی با دوگانه امر و خلق در قرآن دارد و در آن از حیثیت غیراستقلالی و عینالربطی ظهورات ذات الهی، تعبیر به «جهت حقی» و از انتساب وجود به موجوداتِ عوالم سه گانه (عقل، مثال و ماده) تعبیر به «جهت خلقی» میشود. در عین حال تفاوتهایی در تقسیم عوالم از منظر علامه طباطبایی و عرفان اسلامی وجود دارد؛ زیرا طبق دوگانه امر و خلق در بیان علامه طباطبایی، عالم مثال و عالم عقل از عوالم امری محسوب میشوند ولی طبق دوگانه جهت حقی و خلقی در عرفان اسلامی، این دو عالم از عوالم خلقی هستند. حال در این مقاله تلاش شده است پس از تشریح تفصیلی دوگانه قرآنی امر و خلق و دوگانه عرفانی جهت حقی و جهت خلقی نشان داده شود که بهرغم تفاوت ظاهری در تقسیم عوالم طبق این دو نظر، تفاوتی بنیادین میان آنها نیست و میتوان با تکیه بر ابزار مفهومی جدیدی که در هر دو نظام فکری مستتر است ولی به آن تصریح نشده است یعنی مفهوم «غلبه جهت حقی» و «غلبه جهت خلقی» دستاوردها و دقتهای هستیشناسانه هر دو نظریه را به طور توامان با یکدیگر محل توجه قرار داد.
عین الله خادمی
چکیده
از نظر حاجی افاضه آن است که از فیاض، فیض صادر شود و از او چیزی کاسته نشود و در قوس صعود چیزی به او افزوده نشود. او ایجاد را به دو قسم- حقیقی و مصدری- تقسیم کرده و ایجاد حقیقی را وجود منبسط معرفی کرده است و در تبیین مشایی بسان حکیمان مشایی میان نظریة عقول و هیأت بطلمیوس ارتباط برقرار کرده و بر این باور است که از عقل اول تا عقل نهم، هر کدام ...
بیشتر
از نظر حاجی افاضه آن است که از فیاض، فیض صادر شود و از او چیزی کاسته نشود و در قوس صعود چیزی به او افزوده نشود. او ایجاد را به دو قسم- حقیقی و مصدری- تقسیم کرده و ایجاد حقیقی را وجود منبسط معرفی کرده است و در تبیین مشایی بسان حکیمان مشایی میان نظریة عقول و هیأت بطلمیوس ارتباط برقرار کرده و بر این باور است که از عقل اول تا عقل نهم، هر کدام یک فلک ایجاد کرده و عقل دهم فلکی ندارد، اما مدبر موجودات زمینی است و بسان این حکیمان از عوالم لاهوت، جبروت، ملکوت و ناسوت سخن میگوید. او در تبیین اشراقی از ارباب انواع و نور سخن میگوید. ملاهادی در تبیین صدرایی از حدیث حضرت علی(ع) پیرامون ماهیت عقل استفاده میکند و هم مانند ملاصدرا در صدد جمع آراء درباره صادر اول بودن عقل یا وجود منبسط است. او در تبیین مشایی- اشراقی و اشراقی- صدرایی، به صورت ترکیبی از عناصر مشایی، اشراقی و صدرایی بهره گرفته است.
احمدرضا هنری
چکیده
رمزپردازی شیوهای برای انتقال معانی است که در حوزههای مختلفی مانند حکمت و هنرهای سنتی کاربرد داشته و در عرصة فرهنگ و تمدن اسلامی نیز دارای سابقه است. سهروردی و عرفا از رمزپردازی به شکل گستردهای استفاده کردهاند. از آنجا که حکمت متعالیه یکی از مهمترین مکاتب حِکمی در حکمت اسلامی است این مسئله قابل تأمل است که در حوزة جهانشناسی ...
بیشتر
رمزپردازی شیوهای برای انتقال معانی است که در حوزههای مختلفی مانند حکمت و هنرهای سنتی کاربرد داشته و در عرصة فرهنگ و تمدن اسلامی نیز دارای سابقه است. سهروردی و عرفا از رمزپردازی به شکل گستردهای استفاده کردهاند. از آنجا که حکمت متعالیه یکی از مهمترین مکاتب حِکمی در حکمت اسلامی است این مسئله قابل تأمل است که در حوزة جهانشناسی کدامیک از مبانی این حکمت با رمزپردازی تناسب داشته و میتواند به عنوان پشتیبان نظری آن قرار گیرد؟ مبانی جهانشناسی حکمت متعالیه به دلیل بهرهمندی از نگاه وجودی، با مسئلة رمزپردازی کاملاً سازگار و متناسب است. از این میان میتوان به مبانیای همچون مثُل افلاطونی، تطابق عوالم، عالم مثال و حرکت جوهری اشاره کرد که هر یک به نحوی مبین رمزپردازی است؛ لذا مبانی جهانشناسانه حکمت متعالیه چارچوبی را فراهم مینمایند که بر اساس آن رمزپردازی دارای بنیانی عقلانی خواهد بود و همچنین معیاری را برای ارزیابی رمزپردازیهای صحیح و عقلانی در اختیار قرار میدهد. در این مقاله برای دستیابی به مطلوب از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
مسعود حاجی ربیع؛ محمد حسن مهدی پور
چکیده
تحلیلی که عرفا از نحوة تکون و شاکلهبندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارائه میکنندایا قابلیت تعین اختیاریِ حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبة علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت ...
بیشتر
تحلیلی که عرفا از نحوة تکون و شاکلهبندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارائه میکنندایا قابلیت تعین اختیاریِ حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبة علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت اختیار در اعیان ثابته موجودات مختار، جزء شئون ذاتی اقتضائات اعیان ثابته است، طبق قاعدة " الذاتی لایعلّل "، اختیار در اعیان ثابته تعین ساز و منشأ بردار نیست.این نظریه مستلزم جبرگرایی است. دراین مقاله با نقد نگاه تک ساحتی ( حیثیّت تقیدیِه نفادی) به شکل گیری اقتضائات ذاتی اعیان ثابته، با روش تحلیلی عقلی و با استمداد از مبانی دینی، در صدد اثباتاین نظریه هستیم که اقتضائات ثبوت یافته در اعیان ثابته که بر اساس ترتّب علّی و معلولی عرفانی(حیثیت تعلیلیهاندراجی) در اثر فرایند امتزاج اسماءایجاد شده، فاعل علمی دراین فرایند، تناکح و تعین اسماء ثلاثه علم و قدرت و ارادة حق تعالی بر اساس میزان پذیرش استعدادهای ثبوت یافته در اعیان ثابته خواهد بود و ثمرةاین تحلیل انطباق با نظریة امر بینالامرین است.
مسعود اسمعیلی
چکیده
در عرفان اسلامی علم تأویل اعلی و نهایی قرآن کریم، از طریق وصایت وجودی از جانب رسول اکرم (ص)، در اختیار امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) قرار دارد و چون ایشان تنها باب علم رسول (ص) است، دیگران هم اگر از این علم تأویل بهره میبرند، بهتبع و بهوراثت از ایشان است و ممکن نیست کسی بهطور مستقل و بدون بهرهگیری از وی، چنین علمی را ...
بیشتر
در عرفان اسلامی علم تأویل اعلی و نهایی قرآن کریم، از طریق وصایت وجودی از جانب رسول اکرم (ص)، در اختیار امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) قرار دارد و چون ایشان تنها باب علم رسول (ص) است، دیگران هم اگر از این علم تأویل بهره میبرند، بهتبع و بهوراثت از ایشان است و ممکن نیست کسی بهطور مستقل و بدون بهرهگیری از وی، چنین علمی را دارا شود یا همرتبه ایشان در این علم گردد، لذا این مرتبه از تأویل در انحصار علی (ع) خواهد بود. تأویل در مراتب نهایی، تنها به نحو شهودی و در مرتبة ولایت و توسط ولیّ ممکن است و تنها شامل دین نیست، امور هستیشناسانه را نیز در بر میگیرد و تأویل نهایی قرآن کریم به عنوان تجلی کلامیِ جامع، ایصال به بالاترین مقام اطلاقی است. همچنین تأویل امری تشکیکی است و به وزان درجات آن، درجاتی از تأویلگران وجود دارد و عالیترین درجة تأویل، در اختیار عالیترین انسان کامل است. گزارش و توصیف بیان عارفان در این خصوص، بر محور تائیه ابنفارض و بیت مشهور آن (و أوضحَ بالتأویل ما کان مشکلاً/ علیٌّ بعلمٍ نالَه بالوصیّة) میچرخد. در این مقاله با بیاناتی از ابنفارض، فرغانی، کاشانی، قیصری و صائنالدین ترکه در ابتدا به گزارش و تحلیل بیان عارفان در این خصوص پرداخته شده و سپس دو نمونه از مهمترین استدلالهای عرفانی براین مطلب از طریق دو مفهوم قرابت (قرب وجودی حضرت علی (ع) نسبت به رسول اکرم (ص)) و خلافت ارائه شده است
مریم رستگار؛ محمدعلی اخویان؛ علی پیرهادی
چکیده
صفات خبری پردامنهترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاهها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را میطلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادیآملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاههای مشهور، به مقایسة ...
بیشتر
صفات خبری پردامنهترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاهها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را میطلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادیآملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاههای مشهور، به مقایسة آن پرداخته است که وجه اشتراک آنان در مبانیای چون؛ عینیت ذات و صفات، نظریة تنزیه، تنافی صفات انسانگونه با تجرد ذات خداوند، تأویل این صفات، عدم اعتقاد به تجسیم خداوند و بهرهگیری از منهج واحدی چون تأویل، مجاز و لغت در رفع اشکال و توجیه صفات خبری است که به نتیجة واحد میانجامد و وجه اختلاف، در کمیت ابزار و کیفیت تبیین است که عبدالجبار در مسألة صفات خبری با نگاه "پاسخ به شبهه" و "رفع تعارض" با تکیه بر عقل؛ به عنوان محور و از نظر رتبی، اولین منبع معرفتی، به تبیین آن میپردازد در حالی که علامه جوادی با سیستمی اعتقادی، که در آن، عقل به عنوان یکی از منابع معرفتی، مستفاد از معارف و هدایت عقل معصومان به تأویل آیات صفات خبری میپردازد و با حذف لوازم، در پی دستیابی اصل معنا، معنای نهایی و جدّی کلام الهی در آیات، با در نظر گرفتن تمام قرائن، از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی است که به همراه بیان عرفانی به تبیین صفات خبری پرداخته که دارای عمق و کیفیت قابل تأملی است.
علی قاسمی؛ هادی کاظم زاده
چکیده
تمدن اسلامیبر بنیانهای نظری متعددی از قبیل هستی شناختی، انسانشناختی، جامعهشناختی و ارزش شناختی استوار است. یکی از مهمترین بنیانهای نظری این تمدن، بنیانهای معرفتشناختی است که ارتباط تنگاتنگی با نوع الگوی تمدنی در جامعه پیدا میکند. ازآنجاکه رسیدن به یک الگوی تمدنی از اهمیت اساسی برخوردار است، فهم و تبیین این بنیانها ...
بیشتر
تمدن اسلامیبر بنیانهای نظری متعددی از قبیل هستی شناختی، انسانشناختی، جامعهشناختی و ارزش شناختی استوار است. یکی از مهمترین بنیانهای نظری این تمدن، بنیانهای معرفتشناختی است که ارتباط تنگاتنگی با نوع الگوی تمدنی در جامعه پیدا میکند. ازآنجاکه رسیدن به یک الگوی تمدنی از اهمیت اساسی برخوردار است، فهم و تبیین این بنیانها نیز دارای اهمیت است. در مقالة حاضر، بر این اساس تلاش شده با الگوی روشی متن و زمینه محوری به تبیین دو بنیان مهم عقلگرایی و شمول گرایی پرداخته شود که در نتیجه درآمدی بر تبیین الگوی تمدنی نوین اسلامیخواهد بود. از آنجاکه انجام این مهم مستلزم مراجعه به متون دینی است. در این مقاله با چنین روشی به تبیین مهمترین بنیانهای نظری معرفتشناختی تمدن نوین اسلامیبا تأکید بر کتاب اصول کافی پرداخته شد.کلیـدواژههــا: مبانی دینی، معرفتشناسی، تمدن سازی، تمدن نوین اسلامی.