محمدرضا ارشادی نیا
چکیده
تصویرسازی معقول به محسوس، تلاش فنی و هنرمندانه در طی تاریخ فلسفۀ الهی است. حکمای اسلامیاین مهارت را در ترسیم استعاری دایرهوار مراتب وجود، با دو قوس نزول و صعود، نشان داده و با آموزههای وحیانی غنی ساختهاند. با همۀ تفاوتهای مبنایی و روشی آنان، محوریت باورمندی به مبدأ و معاد ، سبب اتفاق در ترسیم این دایره شده است. زیرنهاد بودن ...
بیشتر
تصویرسازی معقول به محسوس، تلاش فنی و هنرمندانه در طی تاریخ فلسفۀ الهی است. حکمای اسلامیاین مهارت را در ترسیم استعاری دایرهوار مراتب وجود، با دو قوس نزول و صعود، نشان داده و با آموزههای وحیانی غنی ساختهاند. با همۀ تفاوتهای مبنایی و روشی آنان، محوریت باورمندی به مبدأ و معاد ، سبب اتفاق در ترسیم این دایره شده است. زیرنهاد بودن اصل اصیل باور به مبدأ و معاد، فروغیابی از متون وحیانی؛ آیات و روایات، و برخی انگارههای فلسفی همانند تشکیک وجود، از اصول مشترک در همۀ مکاتب فلسفۀ اسلامیاست که فرایند تبیین در این نگاشته، مبتنی بر این اصول است. مقالهای با عنوان «نگاهی انتقادی به رویکرد فیضمحور در فلسفۀ اسلامی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت» با برداشت سطحی، ناقص و التقاطی از برخی از آموزهها در برخی مکاتب فلسفی، این تصویر را «طرح مشکلزا» و «توضیح نه چندان ماهرانه»، قلمداد نموده تا ناکارآمد جلوهدادن کلیت فلسفۀ اسلامیدر مبناسازی و نظامپردازی در امر تعلیم و تربیت را تأمین کند. در بیان دیدگاه حکمای اسلامیو بررسی ایرادهای آن مقاله در ارتباط با آموزۀ تشکیک وجود و نزول فیض حق تعالی، از اصل نقد مبتنی بر تبیین پیروی خواهد شد.