مهدی عبدی؛ قربانعلی کریمزاده قراملکی؛ سعید علیزاده
چکیده
اعتقادات هر فردی شخصیت درونى و حقیقت وجودى او را میسازد و در تأمین سعادت دنیوی و اخروی او، در بعد فردی و اجتماعی، نقش اساسی ایفا میکند. در هندسة معارف اسلامی، علم کلام عهدهدار معارف اعتقادی است. توسعه و تعمیق در علم کلام زمینه را برای افزایش معرفت اعتقادی افراد جامعه فراهم میکند. علم کلام علمی قاعده محور است؛ لذا گام اول و بنیادین ...
بیشتر
اعتقادات هر فردی شخصیت درونى و حقیقت وجودى او را میسازد و در تأمین سعادت دنیوی و اخروی او، در بعد فردی و اجتماعی، نقش اساسی ایفا میکند. در هندسة معارف اسلامی، علم کلام عهدهدار معارف اعتقادی است. توسعه و تعمیق در علم کلام زمینه را برای افزایش معرفت اعتقادی افراد جامعه فراهم میکند. علم کلام علمی قاعده محور است؛ لذا گام اول و بنیادین در توسعه و تعمیق این علم، پژوهش در قواعد آن است. باز پژوهی قاعدههای کلامی موجود و همچنین استنباط و استخراج قواعد کلامی جدید، حرکتی مؤثر در این خصوص است که اخیراً توسط برخی از پژوهشگران آغاز شده است؛ اما صرف در اختیار داشتن قواعد کلامی برای رشد و توسعة علم کلام کفایت نمیکند و باید نحوة به کار بستن این قواعد را نیز شناخت. پژوهش در انواع کارکردهای قواعد کلامی، این شناخت را تأمین میکند. جستار حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به این امر پرداخته است. نتیجة پژوهش آن شده است که قواعد کلامی در زمینة استنباط معارف اعتقادی، دارای دو کارکرد تطبیقی و توسیطی است و در زمینة حل تعارض گزارههای استنباط شده، دارای چهار نوع کارکرد تبیین، تأویل، ترجیح و تقیید است.
اسدالله فلاحی
چکیده
مرتضی حاجحسینی به تازگی ویراست دوم کتاب خویش طرحی نو از اصول و مبانی منطق را منتشر و مانند ویراست نخست، چهار منطق ناکلاسیک (تابعارزشی، غیرتابعارزشی و ترکیبهایی از آن دو) را معرفی کرده است. در این مقاله، صرفاً به نظام تابعارزشی او و نقدهای صوری-ریاضی وارد به آن میپردازم و مباحث مربوط به نظام غیرتابعارزشی و نیز نقدهای ...
بیشتر
مرتضی حاجحسینی به تازگی ویراست دوم کتاب خویش طرحی نو از اصول و مبانی منطق را منتشر و مانند ویراست نخست، چهار منطق ناکلاسیک (تابعارزشی، غیرتابعارزشی و ترکیبهایی از آن دو) را معرفی کرده است. در این مقاله، صرفاً به نظام تابعارزشی او و نقدهای صوری-ریاضی وارد به آن میپردازم و مباحث مربوط به نظام غیرتابعارزشی و نیز نقدهای فلسفی و غیرصوری وارد به هر دو نظام و نیز مطالب تاریخی مرتبط را به مقالههای دیگری خواهم سپرد. نقدهای صوری مهم عبارتاند از 1. دور در برخی تعریفها؛ 2. از دست رفتن قاعدة جانشینی؛ 3. بیان نادرست قاعدههای برهان خلف؛ 4. مربوط نبودن مقدمات و نتایج استنتاجها؛ 5. همارزی یک فرمول با چند فرمول ناهمارز؛ 6. عدم تطابق شرطی با استنتاج. انتقادهای کماهمیتتری هم هست که عبارتاند از 7. عدم بیان قاعدة فرض؛ 8. عدم بیان دلیل هارمونی نداشتن قاعدة حذف فاصل در منطق کلاسیک و هارمونی داشتن قیاس انفصالی در نظام تابعارزشی؛ 9. بیان قاعدههای برهانکها و عدم استفاده از آنها.
مسعود حاجی ربیع
چکیده
این مقاله در مقام بررسی نظریة تأویل عرضی آیات الهیاتی قرآن ( آیات ناظر به اسما و صفات خداوند) در مکتب ابنعربی است. مسئلة تأویل عرضی از مسائل مهم مکتب ابنعربی است و در چگونگی تأویل آیات الهیاتی قرآن مؤثر است. تأویل به دو روش امکان پدیر است: طولی و عرضی. در این مبحث تأویل به معنای فرارفتن از سطح ظاهر آیات الهیاتی به سطح باطن آنها و دریافت ...
بیشتر
این مقاله در مقام بررسی نظریة تأویل عرضی آیات الهیاتی قرآن ( آیات ناظر به اسما و صفات خداوند) در مکتب ابنعربی است. مسئلة تأویل عرضی از مسائل مهم مکتب ابنعربی است و در چگونگی تأویل آیات الهیاتی قرآن مؤثر است. تأویل به دو روش امکان پدیر است: طولی و عرضی. در این مبحث تأویل به معنای فرارفتن از سطح ظاهر آیات الهیاتی به سطح باطن آنها و دریافت معانی طولی آن است. در تأویل طولی تأویل گر میکوشد بدون تصرف در ظواهر آیات الهیاتی، سلسله معانی طولی را که دارای وحدت معنایی است، از بطن آیات برآورد. در تأویل عرضی بر خلاف تأویل طولی، معانی در عرض یکدیگرند و وحدت معنایی در آنها لحاظ نمیشود. عارف در این نوع تأویل میکوشد آیات الهیاتی را در فضایی گستردهتر از معانی طولی ملاحظه کند و کلام خدا را در ناحیة معانی عرضی نیز توسعه دهد. از مهمترین نتایج این پژوهش ارائة مبانی برای تأویل عرضی قرآن، لزوم رعایت وحدت معنایی در قرآن یا عدم آن و نگاه چند بعدی به قرآن و تنوع تأویل در این مکتب است. روش ما در این مقاله روش تحلیلی است.
مهدی افچنگی؛ یاسر سالاری
چکیده
انسانشناسی در کنار جهانشناسی و خداشناسی سه رکن اساسی در اندیشة هر مکتب فلسفی یا کلامیو عقیدتی است. هویت و ماهیت انسان، حقیقت جسم و نفس او، ارتباط و تعامل نفس و بدن، حکایت آنها پس از مرگ در عالم برزخ و سپس قیامت و در نهایت چگونگی حشر و نشر ابدان و ارواح؛ اهماین مسائل هستند. رنگ و لعاب انسانشناسی مکتب شیخیه کاملاً صدرایی ...
بیشتر
انسانشناسی در کنار جهانشناسی و خداشناسی سه رکن اساسی در اندیشة هر مکتب فلسفی یا کلامیو عقیدتی است. هویت و ماهیت انسان، حقیقت جسم و نفس او، ارتباط و تعامل نفس و بدن، حکایت آنها پس از مرگ در عالم برزخ و سپس قیامت و در نهایت چگونگی حشر و نشر ابدان و ارواح؛ اهماین مسائل هستند. رنگ و لعاب انسانشناسی مکتب شیخیه کاملاً صدرایی است، البته از گذر تبیینهای شیخ احمد احسایی که بیشترین مراجعه و شرح را به آثار ملاصدرا داشته است. هر چند احسایی حرکت جوهری نفس را میپذیرد و به معاد جسمانی مانند صدرا تصریح میکند، اما به جهت تفاوتی که با او در تبیین جسم و جسد انسان و نیز ماهیت عالم مثال و برزخ، قول به عالم هورقلیا، و نهایتً قیامت و حشر و نشر دارد؛ تصویری متفاوت از آنچه در حکمت متعالیه آمده ارائه میکند.
سید محمد جواد سید هاشمی؛ محمدرضا کریمی والا؛ محسن ایزدی
چکیده
غزالی یکی از دانشمندان اسلامیاست که در زمینة فقه، اخلاق و کلام و فلسفه صاحب آثار و تحقیق است. بهرغم انتساب او به ضدیت با فلسفه و تفکر فلسفی، وی در آثارش بهویژه در مباحث نفسشناسی متفکری عقلگرا ظاهر شده و از روشها و رویکردهای فلاسفۀ اسلامیبهره برده است. دراین مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی آرای غزالی دربارۀ منطق و فلسفه و کاربردش ...
بیشتر
غزالی یکی از دانشمندان اسلامیاست که در زمینة فقه، اخلاق و کلام و فلسفه صاحب آثار و تحقیق است. بهرغم انتساب او به ضدیت با فلسفه و تفکر فلسفی، وی در آثارش بهویژه در مباحث نفسشناسی متفکری عقلگرا ظاهر شده و از روشها و رویکردهای فلاسفۀ اسلامیبهره برده است. دراین مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی آرای غزالی دربارۀ منطق و فلسفه و کاربردش در نفسشناسی را بررسی کردهایم و بهاین نتیجه رسیدهایم که بر خلاف نظر برخی محققان که غزالی را متکلمیمتعصب و ضد فلسفه دانستهاند، وی را باید متکلمیعقلگرا دانست که در تمام مراحل زندگیاش حتی زمانی که به تصوف روی آورد، بر اصول و روش عقلی استوار ماند و عقل را مهمترین ملاک اعتبار هر معرفتی دانست. او در نفسشناسی کاملاً تحت تأثیر فلسفۀ مشاء است و از شدت دلبستگی به روش فلسفی ابنسینا در علمالنفس گاهی عین سخنان او را برای تأیید سخنان خودش از کتابهای وی میآورد. وی به استدلالهای منطقی پایبند است و عقل را ملاک تشخیص اعتبار سایر ابزارهای معرفت؛ یعنی، نقل، تجربه و شهود میداند. با توجه به برخی مبانی نظری غزالی همچون نفی سببیت میان پدیدهها، به نظر میرسد که جایگزینی نظریۀ عادتالله به جای علیت برخی لوازم نفی سببیت را در نفسشناسی حل کرده است. اما چنین نظریهای با ابهامات و اشکالاتی روبهروست.
علی آقاجانی
چکیده
اخلاق محور تعالیم فلسفی منسیوس مفسر کنفوسیوس و در عین حال فیلسوف مبدع است که آن را میتوان مبتنی بر مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، و انسان شناختی صورتبندی کرد. این مقاله، همچنین آموزههای اخلاقی مکتب منسیوس در سه سطح فردی، خانوادگی و سیاسی؛ را صورتبندی میکند. وی در هستیشناسی رویکرد متافیزیکی بیشتر و شفافتر نسبت به کنفوسیوس ...
بیشتر
اخلاق محور تعالیم فلسفی منسیوس مفسر کنفوسیوس و در عین حال فیلسوف مبدع است که آن را میتوان مبتنی بر مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، و انسان شناختی صورتبندی کرد. این مقاله، همچنین آموزههای اخلاقی مکتب منسیوس در سه سطح فردی، خانوادگی و سیاسی؛ را صورتبندی میکند. وی در هستیشناسی رویکرد متافیزیکی بیشتر و شفافتر نسبت به کنفوسیوس و در انسانشناسی فیلسوفی مبدع و پردازندة نیک سرشتی انسان است. از نظر منسیوس فطرت منشأ جامع اخلاقیات است و اخلاق ریشه در فطرت و فطرت ریشه در آسمان دارد. در نگرش اخلاقی منسیوس چند مفهوم کنفوسیوسی اهمیت به سزایی دارد که وی به تکمیل همراه با برخی ابداعات میپردازد. لی (Li) چرخ اعتدال رفتار، «Yi» به معنای پرهیزگاری و بایستگی، جن (Jen) یا رن (Ren) به معنی انسان دوستی، چونگ (Chung) و شو (Chu)، طریقه (Tao) که جادهای است به سوی هستی مشترک و تکامل نوع بشر، مینگ (Ming) به معنای مشیت یا سرنوشت، ارتباطات پنجگانه، قاعدة طلایی کمال خود و کمال دیگران، تکلیفگرایی و گذار از سود شخصی و اصلاح نامها. از نظر منسیوس در میان فضایل، چهار فضیلت تقوا، خرد، دانش و نیکخواهی ام الفضایل هستند. منسیوس در اخلاق فردی به تهذیب نفس، شرمساری و حیا، عشق به احسان، خودانتقادی، پشتکار و... پا میفشرد. از دیدگاه وی روابط میان زن و شوهر آغاز تمامیروابط انسانی است. در اخلاق سیاسی برای اداره کشور توسط حاکم به جز حکمت و فلسفه، چند قانون و وظیفه اخلاقی مانند شایسته سالاری و تکریم مردم و دوری از استبداد را توضیح میدهد.
سعیده عظیمی ترامبانیان؛ محمد علی خبری؛ محمد رضا شریف زاده
چکیده
مقولة اخلاق، به عنوان یکی از کلیدیترین و در عین حال بحثبرانگیزترین مسائل در عرصة تعالیم بشری، همواره مورد توجه و بحث قرار گرفته است. بررسی اصول و قواعد اخلاقی و تدوین نظریات متعدد در این حوزه، به منظور یافتن بهترین مدل زندگی، به عنوان یکی از مهمترین کاوشهای اندیشهای بشر بهشمار میرود. پژوهش حاضر با واکاوی آراء ویتگنشتاین، ...
بیشتر
مقولة اخلاق، به عنوان یکی از کلیدیترین و در عین حال بحثبرانگیزترین مسائل در عرصة تعالیم بشری، همواره مورد توجه و بحث قرار گرفته است. بررسی اصول و قواعد اخلاقی و تدوین نظریات متعدد در این حوزه، به منظور یافتن بهترین مدل زندگی، به عنوان یکی از مهمترین کاوشهای اندیشهای بشر بهشمار میرود. پژوهش حاضر با واکاوی آراء ویتگنشتاین، در حوزة اخلاق، با نظر به شیوة هستینگری وی، به ارتباطاین مقوله با مبحث زندگی، پرداخته و خوانشی نو از مسیر دستیافتن به زندگی معنادار در ساحت اخلاق ارائه مینماید. بر این اساس با تحلیل مفهوم زیست اخلاقی در فلسفة ویتگنشتاین به طور خاص، استدلال میشود که زندگی اخلاقی-معنادار در نظر وی مبتنی بر به کاربستن ارادة اخلاقی خیر و حل معمای زندگی است که هردو نیازمند اتخاذ دیدگاهی ویژه نسبت به جهان هستند. در این نظرگاه، جهان در ساحتی ازلی مشاهده میشود.