میثم اورنگی؛ محمدرضا امامی نیا
چکیده
قیاس اولویت به معنای قوی بودن علت حکم در فرع و سرایت حکم اصل به فرع، از براهین و قواعدی است که در قرآن استفاده شده است. از جمله موارد استفاده از این قاعده، اثبات خلق جدید و بازگرداندن موجودات (انسان) در معاد است. قرآن در مرحلة نخست برای برطرف کردن استبعاد مشرکان، خلقت جدید موجودات در معاد را با خلقت ابتدایی قیاس کرده است و بیان می دارد ...
بیشتر
قیاس اولویت به معنای قوی بودن علت حکم در فرع و سرایت حکم اصل به فرع، از براهین و قواعدی است که در قرآن استفاده شده است. از جمله موارد استفاده از این قاعده، اثبات خلق جدید و بازگرداندن موجودات (انسان) در معاد است. قرآن در مرحلة نخست برای برطرف کردن استبعاد مشرکان، خلقت جدید موجودات در معاد را با خلقت ابتدایی قیاس کرده است و بیان می دارد که هرگاه خداوند قادر به خلقت مسبوق به عدم باشد به طریق اولی قادر به بازگرداندن خلقی است که مسبوق به عدم نیست. در ضمن این بحث اشاره شده است که آفرینش این دو خلق، در نزد خداوند به یک اندازه قدرت لازم دارد و خلقت هیچ کدام نسبت به دیگری مشقت و سختی همراه ندارد. در مرحلة بعد، برای اثبات خلق جدید و بازگرداندن انسان در معاد، قدرت بر آفرینش آسمان و زمین که با ذهن منکران معاد همخوانی بیشتری دارد حد وسط در قیاس اولویت قرار گرفته و اثبات شده است که هرگاه خداوند قادر به آفرینش آسمان و زمین با آن عظمت و اجزای بزرگ باشد به طریق اولی قادر است انسان را که تنها از گل چسبنده و دارای اجزای کوچک است دوباره بازگرداند. در ذیل این قیاس مِثلیت بدن دنیوی و اخروی و عینیت این دو بدن پس از ورود نفس به بدن اخروی تبیین شده است.
امیر جوان آراسته؛ حسین طهماسب کاظمی
چکیده
ممکنات چون دارای مرتبه و تعین و ظهور خاص هستند، بر هر یک از این تعینات، اسمایی حاکم است که مبدأ ظهور هر عینى و مبدأ رجوع به اصل هر مظهرى، همان اسم حاکم بر آن مظهر است که آن را ربوبیت میکند. در نظام آفرینش نیز به فیض حکیم مطلق، اسمایی بر دنیا و آخرت، بر دهر و بر شرایع نازل از جانب حق تعالی، حاکم است که این اسمای حاکم، دولتهایی ...
بیشتر
ممکنات چون دارای مرتبه و تعین و ظهور خاص هستند، بر هر یک از این تعینات، اسمایی حاکم است که مبدأ ظهور هر عینى و مبدأ رجوع به اصل هر مظهرى، همان اسم حاکم بر آن مظهر است که آن را ربوبیت میکند. در نظام آفرینش نیز به فیض حکیم مطلق، اسمایی بر دنیا و آخرت، بر دهر و بر شرایع نازل از جانب حق تعالی، حاکم است که این اسمای حاکم، دولتهایی دارند و دولت برخی از آنها، پایانناپذیر و برخی پایانپذیراست. اسمایی که دولت آنها پایان میپذیرد؛ یا تحت ربوبیت اسمای دیگر که محیط بر این اسم هستند، قرار میگیرند یا رجوع به ذات مینمایند. اسم حاکم بر هر انسان نیز، اسمی حاکم و غالب در بین اسمای عین ثابت اوست که از آن به "صراط مستقیم" او یاد شده است، لذا انسان سالک میتواند با تخلق، تحقق و فنای در اسم حاکم خود، به مراتب کمالیاش دست یابد. البته انسان به دلیل جامعیت نوع انسان، در هر مرتبه یا هر عالمیکه باشد، تحت تأثیر اسمای حاکم در مرتبه از نظام آفرینش نیز قرار میگیرد و اما در بین اسمای، اسم اعظم "الله"، مختص به انسان کاملِ مکمل یا همان حقیقت محمدیه(ص) دارد که مستجمع جمیع اسمای جمال و جلال الهی است که در آن ساحت، هیچ اسمیبر اسم دیگر غلبه ندارد و این هیئت کامل الهی، در نهایت اعتدال اسمایی است. این مقام ازلی و ابدی، اختصاص و حصر در حضرات محمدیین(ع) دارد. لذا انسان کامل، به تبع مظهریت "الله ذاتی" بودن، مبدأء، مرجع و واسطة ظهور همة اسمای حاکم است و بر آنها سمت سیادت و ربوبیت دارد و خلیفة مطلق حضرت حق تعالی در همه مراتب هستی است.
زینب برخورداری؛ سیده مهدیه پورصالح امیری
چکیده
جستار حاضر به مسئلة فرایند صدور فعل از دیدگاه غزالی با روش توصیفی - تحلیلی میپردازد. پژوهش در حوزة غزالیشناسی بر حسب تفاوت رویکردهای او از ویژگیهای انسجام و باز شدن دریچههای دیگر بینش او در مراحل فرایند صدور فعل برخوردار است؛ مانند قول به خواطر غیراختیاری و عدمتعارض مباحث غزالی با فیلسوفان در نفسشناسی و فرایند صدور فعل. غزالی ...
بیشتر
جستار حاضر به مسئلة فرایند صدور فعل از دیدگاه غزالی با روش توصیفی - تحلیلی میپردازد. پژوهش در حوزة غزالیشناسی بر حسب تفاوت رویکردهای او از ویژگیهای انسجام و باز شدن دریچههای دیگر بینش او در مراحل فرایند صدور فعل برخوردار است؛ مانند قول به خواطر غیراختیاری و عدمتعارض مباحث غزالی با فیلسوفان در نفسشناسی و فرایند صدور فعل. غزالی زیرساختهای ارکان فکری نفسشناسی و شاکلة فعلی را در آثار نخستین حیات علمی خویش پایهگذاری کرده است. او تعارض ظاهری نظریة خویش در باب عدم وصول به حقیقت امور و تعریف فلسفی از انسان را در معارج القدس تبیین کرده است. مبحث صدور فعل به رغم تفاوت رویکردها دارای هماهنگی است. ساختمان فعلی انسان به ترتیب از زیرساخت تا روساخت، مقام علمی گزینش غایت، ایجاد شوق به واسطة قوای شهوانی و غضبانی (فعل ارادی)، یا به واسطة قوة علم (فعل اختیاری) است. شوق ارادی، شوق مرتبة حیوانی و شوق اختیاری، شوق مرتبة انسانی است. روساخت آن، عضلات حرکتی است. شرط فعلیت گزینش غایت و خواطر غیراختیاری در هر دو رویکرد عرفانی و فلسفی، وصول به مقام جزمیت با توجه به مرتبة هر انسان است که مبین تخالف ظاهری مقام نظر و فعل انسان میباشد. اطلاق اراده بر شاکلة فعلی نشاندهندة نقش اراده در انجام افعال اختیاری و اجباری است.
رضا الهامی؛ حجت ولایی راد
چکیده
امور اعتقادی در کنار تکالیف عبادی و غیر عبادی از مهم ترین مسائلی است که شریعت مطهر اسلام بدان پرداخته است. ممکن است ادعا شود میتوان دلایل محکمی برای لزوم اعتقاد داشتن به اصول دین ارائه نمود. این نوشتار به دنبال پاسخ به این است که باتوجه به حجیت قطع، اگر شخصی به واسطة تشخیص عقل خویش به یک عقیدة باطلیایمان آورد، یا برعکس با استدلال ...
بیشتر
امور اعتقادی در کنار تکالیف عبادی و غیر عبادی از مهم ترین مسائلی است که شریعت مطهر اسلام بدان پرداخته است. ممکن است ادعا شود میتوان دلایل محکمی برای لزوم اعتقاد داشتن به اصول دین ارائه نمود. این نوشتار به دنبال پاسخ به این است که باتوجه به حجیت قطع، اگر شخصی به واسطة تشخیص عقل خویش به یک عقیدة باطلیایمان آورد، یا برعکس با استدلال عقلی به مطلبی که در دین برای عموم متدینین ثابت است منکر شود، در این صورت از منظر عقل امکان عقاب دنیوی و اخروی وی چگونه قابل توجیه است؟ همچنین چه آثاری بر این اعتقاد بار خواهد شد؟ با بررسی ادلة عقلی و کلمات فقها در مییابیم از آنجایی که حجیت قطع ذاتی است، شخصی که قاطع به یک نظریه است و به اقتضاء قطع خود اعمالی انجام میدهد یا تکالیف واقعی و نفس الامری را ترک میکند، امکان خطاب تکلیفی بر خلاف قطع وی به او وجود ندارد. همچنین این نتیجه حاصل میشود که هرچند در عمل امکان اجبار او به التزام و تظاهر بر خلاف قطعش وجود دارد، اما امکان تغییر واقعی عقیده برای او وجود ندارد. البته اگر جهل او تقصیری بوده باشد وی به خاطر تقصیر خود نه عمل بر طبق اعتقاد، مورد مواخذه و عقاب قرار خواهد گرفت.
مهدی عامری شهرابی؛ ناصر فروهی
چکیده
گاه انسان با بیماری یا رنجهایی مواجه میشود که خود او و اختیارش در آن دخیل نیست و مستقیم از جانب خداوند به او رسیده است. در این گونه موارد، که از آنها به آلام ابتدایی تعبیر میشود، از جانب خداوند آیا میبایست جبرانی برای این فرد صورت پذیرد؟ متکلمان اسلامی، در مبحث عوض به این موضوع پرداختهاند. نوشتار حاضر نخست با روش تحلیلی و تطبیقی ...
بیشتر
گاه انسان با بیماری یا رنجهایی مواجه میشود که خود او و اختیارش در آن دخیل نیست و مستقیم از جانب خداوند به او رسیده است. در این گونه موارد، که از آنها به آلام ابتدایی تعبیر میشود، از جانب خداوند آیا میبایست جبرانی برای این فرد صورت پذیرد؟ متکلمان اسلامی، در مبحث عوض به این موضوع پرداختهاند. نوشتار حاضر نخست با روش تحلیلی و تطبیقی ضمن تعریف عوض از دیدگاه برخی متکلمان شیعی و معتزلی، شرایط، حدود و اوصاف آنرا بیان نمود. و در نهایت با توجه به نظرات کسانی که مسئلة عوض الهی را قبول دارند، به بررسی فرازهای دعای پانزدهم صحیفة سجادیه پرداخته و ثابت کرده است که حضرت سجاد علیه السلام نیز در قالب دعا و مناجات، عوض الهی را مطرح نمودهاند.
علی اکبر افراسیاب پور؛ حسین آریان
چکیده
ابنخلدون (808 ـ732 ق)، به عنوان پایهگذار علم عرفان، اغلب به عنوان فیلسوف تاریخ، جامعهشناس و تمدنشناس معروف شده است، در حالی که در حوزههای متعددی از دانشهای عصر خود به پژوهش پرداخته و آثار ارزندهای از خود به یادگار گذاشته است، یکی از آنها فلسفۀ عرفان است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این مقاله دیدگاه اختصاصی او در این حوزه ...
بیشتر
ابنخلدون (808 ـ732 ق)، به عنوان پایهگذار علم عرفان، اغلب به عنوان فیلسوف تاریخ، جامعهشناس و تمدنشناس معروف شده است، در حالی که در حوزههای متعددی از دانشهای عصر خود به پژوهش پرداخته و آثار ارزندهای از خود به یادگار گذاشته است، یکی از آنها فلسفۀ عرفان است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این مقاله دیدگاه اختصاصی او در این حوزه واکاوی میشود و اصالت و معرفتشناسی عرفان و دریافتهای عرفانی و وحدت وجود با مبنای خاص فلسفۀ عرفان او تبیین میشود. هدف این مقالة توصیفی، دریافت همدلانۀ ابن خلدون با عرفان است که به روش کتابخانهای و با مراجعه به آثار اصلی او انجام شده است. اگر چه با چنین مطالعهای روشن میشود که ابن خلدون اگر عارف رسمی هم نبوده، گرایش زیادی به عرفان داشته است.
نرگس نظرنژاد؛ زینب میرزاپور؛ فروزان راسخی
چکیده
رواقیان بهعنوان فیلسوفان روانشناس و مولانا بهعنوان روانشناس دین مدار به تقویت تابآوری توجه کردهاند. مقالة حاضر، حاصل مطالعهای میانرشتهای، در حوزة فلسفة کاربردی برای شرح، تبیین و مقایسۀ اندیشۀ رواقیان و مولانا در خصوص راههای تقویت تابآوری در مواجهه با مشکلات روزمرۀ زندگی است. اهمیت پژوهش حاضر در ارائة راهکارهای ...
بیشتر
رواقیان بهعنوان فیلسوفان روانشناس و مولانا بهعنوان روانشناس دین مدار به تقویت تابآوری توجه کردهاند. مقالة حاضر، حاصل مطالعهای میانرشتهای، در حوزة فلسفة کاربردی برای شرح، تبیین و مقایسۀ اندیشۀ رواقیان و مولانا در خصوص راههای تقویت تابآوری در مواجهه با مشکلات روزمرۀ زندگی است. اهمیت پژوهش حاضر در ارائة راهکارهای عملی برای تقویت تابآوری در مقابل حوادث ناگوار است؛ با این اعتقاد که عمل به این راهکارها شادی و آرامش را به ارمغان میآورد. در پژوهش انجام شده از دیدگاه رواقیان و مولانا به موارد اشتراک و افتراق در مسئله راههای تقویت تابآوری رسیدهایم؛ از جمله این که: رواقیان و مولانا ریشه و علت خیر و شر را به عوامل درونی مربوط میدانستند؛ طوری که خودشناسی و در نهایت خودشکوفایی، از مهمترین عوامل تقویت تابآوری در تعالیم این اندیشمندان بوده است. از سوی دیگر، رواقیان آرامش و سعادت را در فلسفه جستجو میکردند، حال آنکه مولانا سعادت را در ارتباط شهودی با خدا میداند.