رضا رضازاده؛ طیبه امامی
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، صفحه 1-16
چکیده
هدف این مقاله طرح و بررسی نظریهی ملاصدرا در باب خودآگاهی و اقسام آن با تکیه بر سنخشناسی آگاهی در سنت فلسفهی اسلامی است. گستره، تأثیر و افق نظریهی خودآگاهی در جای جای نظام اندیشه صدرایی جریان دارد و فهم خواننده را از خود، خدا و جهان دگرگون می کند. بنابراین بازخوانی و بازشناسی این مسئله اهمیت و ضرورتی روشن دارد به ویژه پیامدهای ...
بیشتر
هدف این مقاله طرح و بررسی نظریهی ملاصدرا در باب خودآگاهی و اقسام آن با تکیه بر سنخشناسی آگاهی در سنت فلسفهی اسلامی است. گستره، تأثیر و افق نظریهی خودآگاهی در جای جای نظام اندیشه صدرایی جریان دارد و فهم خواننده را از خود، خدا و جهان دگرگون می کند. بنابراین بازخوانی و بازشناسی این مسئله اهمیت و ضرورتی روشن دارد به ویژه پیامدهای نظری آن در حوزه های میان رشتهای. خودآگاهی انسان را در فلسفهی ملاصدرا به تبع اقسام مراتب آگاهی/ادراک شامل آگاهی حسی، خیالی و عقلی به سه نوع حسی، خیالی و عقلی می توان تقسیم کرد. در خودآگاهی حسی، فرد به حوزهی مادی وجودش، به طور عام و بدنش، به طور خاص آگاهی دارد و از آن با عنوان «بدنم» و «خودم» یاد میکند. فرد زمانی که از بدن مثالی که امری مجرّد با عوارض مادی، در مرتبهی خیال آگاه میشود، خودآگاهی خیالی دارد. و دست آخر، هنگامی که ذات خود را به صورت مجرّد و بدون مادهی بدنی یا عوارض مادی آگاه است، خودآگاهی عقلی دارد. البته ملاصدرا معتقد است که آگاهی عقلی انسان کاملاً مجرد نیست بلکه مشوب به خیال است. بنابراین خودآگاهی عقلی وی نیز مشوب به خیال است.
حسن عباسی حسین آبادی
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، صفحه 17-36
چکیده
اندیشه ارسطو درباره تجرد نفس یکدست نیست و بحثی صریح و واضح دراین باره نداشته است؛ با تعریف نفس بهطور کلی و نیز بیان ویژگیهای نفس میتوان به نظری درباره آن دست یافت. آیا نفس برای ارسطو مجرد است یا خیر؟ اگر نفس مجرد است تجرد آن به چه معناست؟ آیا نفس به صورت کلی مجرد است یا جزیی از اجزای آن چنین است؟ برای ارسطو تجرد نفس به دو معناست: بسیط ...
بیشتر
اندیشه ارسطو درباره تجرد نفس یکدست نیست و بحثی صریح و واضح دراین باره نداشته است؛ با تعریف نفس بهطور کلی و نیز بیان ویژگیهای نفس میتوان به نظری درباره آن دست یافت. آیا نفس برای ارسطو مجرد است یا خیر؟ اگر نفس مجرد است تجرد آن به چه معناست؟ آیا نفس به صورت کلی مجرد است یا جزیی از اجزای آن چنین است؟ برای ارسطو تجرد نفس به دو معناست: بسیط بودن و غیرجسمانی بودن. در این نوشتار برآنیم با دو روش سلبی و ایجابی دلایلی برای تجرد نفس نزد ارسطو ارائه کنیم. با سلب جسمانیت و ویژگیهای جسمانی از نفس مانند بیمکان بودن، بیمقدار بودن، جسم نبودن و ترکیب نداشتن، و ایجاب مدبر بودن، حیات داشتن، بسیط بودن و مفارق بودن عقل، دلایل را در سه دستهبندی نقد ارسطو از پیشینیان، ویژگیهای نفس و نیز مفارق بودن عقل بیان کنیم.
ابوالفضل مزینانی؛ حوران اکبرزاده
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، صفحه 37-62
چکیده
صدرالمتألهین در مسئله علم الهی مدعی گرهگشایی و نوآوری است. از طرف دیگر وی در این مسئله نسبت به سایر مسائل فلسفیاش به التقاط بیشتری متهم شده است. در پژوهش حاضر به نحو مسئله محور کوشش شده تا نشان داده شود که وی در تبیین "علم الهی" از چهار اصل روششناختی که خاص فلسفۀ وی میباشد، بهره برده است: 1) رویکرد میانرشتهای در استفاده تلفیقی ...
بیشتر
صدرالمتألهین در مسئله علم الهی مدعی گرهگشایی و نوآوری است. از طرف دیگر وی در این مسئله نسبت به سایر مسائل فلسفیاش به التقاط بیشتری متهم شده است. در پژوهش حاضر به نحو مسئله محور کوشش شده تا نشان داده شود که وی در تبیین "علم الهی" از چهار اصل روششناختی که خاص فلسفۀ وی میباشد، بهره برده است: 1) رویکرد میانرشتهای در استفاده تلفیقی و منسجم از سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان؛ 2) استفاده از آیات و روایات و کشف و شهود در مقدمات برهان و مقام داوری و نه صرفاً در مقام گردآوری؛ 3) ارائه نظریات خود بر اساس سه رویکرد مبنای مشهور قوم، وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود با رویکردی تعلیمی و در ساختاری تشکیکی؛ 4) استفاده روشمند و کثرت گرایانه از آراء اندیشمندان سلف. نتیجۀ این پژوهش، اثبات پای بندی عملی صدرا به اصول روششناختی فوق بهصورت مسئله محور در مسئلۀ علم الهی میباشد.
محمدرضا ابراهیم نژاد
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، صفحه 63-80
چکیده
سی و پنجمین آیه از سوره 24 قرآن کریم همچون نگینی بر صفحه کتاب الاهی میدرخشد. این آیه علاوه بر آنکه منشأ نامگذاری سوره به عنوان «نور» گشته، محوَر بیشترین پژوهشها و تألیفات قرآنی نیز شده است. همچنین اندیشمندان سرآمد جهان اسلام درعرصه تفسیر، عرفان و فلسفه را به اظهار عجز خود و اقرار به اعجاز بودن آن آیه نموده است. بررسیهای میدانی ...
بیشتر
سی و پنجمین آیه از سوره 24 قرآن کریم همچون نگینی بر صفحه کتاب الاهی میدرخشد. این آیه علاوه بر آنکه منشأ نامگذاری سوره به عنوان «نور» گشته، محوَر بیشترین پژوهشها و تألیفات قرآنی نیز شده است. همچنین اندیشمندان سرآمد جهان اسلام درعرصه تفسیر، عرفان و فلسفه را به اظهار عجز خود و اقرار به اعجاز بودن آن آیه نموده است. بررسیهای میدانی نشان میدهد که علاوه بر اصحاب تفسیر، کلام و عرفان، اهل حکمت و فلسفه اسلامی مجذوب لمعات و پرتوِ درخشان آن شدند پیروان هر یک از سه مشرب فلسفی اسلامی، یعنی مشائیون، اشراقیون و صدرائیون به تفسیر، تأویل و اقتباس اهتمام نمودند. در این راستا چند مسئله در فلسفه اسلامی، از آیه نور متأثر شد در مسئله انسان شناسی، نگاهی ویژه پدیدآمد ، مسئله تشکیک وجود، در حکمت صدرائی تشیید و استوار گردید که خود کاربردهای عدیده دارد. حکمت خسروانی به برکت آیه نور صبغه اسلامی گرفت و کسب صیانت ـ از خطر تکفیر ـ نمود و مسائلی دیگر؛ که در نهایت، الهی بودن آیه نور و وحیانی بودن فلسفه اسلامی را بارز نمود.
علی منصفی؛ سیداسماعیل سیدهاشمی
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، صفحه 81-106
چکیده
چکیدهیکی از مسایل علم کلام، مساله علوم امامان و جهات علوم آنان میباشد. این مقاله که با هدف نگرش به این موضوع مهیا شده، سعی شده مسایلی همچون قلمرو علم ائمه علیهمالسلام، منابع و جهات علوم آنان و علوم غیبی آن بزرگواران را از نظر شاگردان متکلم امامان شیعه، مورد بررسی قرار دهد.با بررسی دیدگاههای این متکلمان و تفسیر و برداشتی که از آیات ...
بیشتر
چکیدهیکی از مسایل علم کلام، مساله علوم امامان و جهات علوم آنان میباشد. این مقاله که با هدف نگرش به این موضوع مهیا شده، سعی شده مسایلی همچون قلمرو علم ائمه علیهمالسلام، منابع و جهات علوم آنان و علوم غیبی آن بزرگواران را از نظر شاگردان متکلم امامان شیعه، مورد بررسی قرار دهد.با بررسی دیدگاههای این متکلمان و تفسیر و برداشتی که از آیات و روایات داشتهاند معلوم میشود از نظر شاگردان ائمه علیهمالسلام در سیطره علوم ایشان، نسبت به آنچه مورد نیاز در بیان احکام و معارف است، وراثت علمی از پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه، و همچنین حجیت علوم آنها، تردید و اختلافی نیست. اما در اینکه آیا آنها از طریق غیب معارف و احکام را میگرفتهاند و یا منابع دیگر علوم ایشان از منظر این متکلمان، با اجمال روبرو هستیم.
سیده نرجس عمرانیان؛ امیر عباس علی زمانی
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، صفحه 107-134
چکیده
هدف این پژوهش بررسی معنای زندگی از نظر ارسطو و نقش لذت در رسیدن به آن با روشی توصیفی- تحلیلی است. ارسطو میان اینها ارتباط عمیقی ایجاد میکند و نیکبختی را شرط لازم و کافی معنادار شدن زندگی میداند. معنایی که لذت آنرا همراهی میکند و مکمل آن است. ارسطو ابتدا دستیابی به نیکبختی را هدف نهایی معرفی میکند و سپس ارتباط میان لذت و معنای ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی معنای زندگی از نظر ارسطو و نقش لذت در رسیدن به آن با روشی توصیفی- تحلیلی است. ارسطو میان اینها ارتباط عمیقی ایجاد میکند و نیکبختی را شرط لازم و کافی معنادار شدن زندگی میداند. معنایی که لذت آنرا همراهی میکند و مکمل آن است. ارسطو ابتدا دستیابی به نیکبختی را هدف نهایی معرفی میکند و سپس ارتباط میان لذت و معنای زندگی را بیان میکند. وی راه رسیدن به نیکبختی را فضیلت دانسته و فضایل را به دو دسته عقلانی یا اخلاقی تقسیم میکند. برتری فضایل عقلانی از مختص انسان بودنشان ناشی شده و لذا لذات حاصل از آنها نیز نابترند. پس اولا و بالذات معنای زندگی را باید در آنها جست. او لذت را شرط لازم و ناکافی برای نیکبختی میداند. بنابراین ما زندگی نمیکنیم برای رسیدن به لذت؛ بلکه زندگی میکنیم برای رسیدن به نیکبختی نهایی، که در سایهی آن میتوان صاحب برترین لذات شد. بخشی از مباحث او در نفسشناسی به بیان جایگاه عقلِ مفارق و فناناپذیر میپردازد که به نظر میرسد با توجه به این دیدگاه، وی ارتباط میان لذت و معنا را همچنان پس از مرگ پایدار میداند.
سید محمد اکبریان؛ محمدمهدی باباپورگل افشانی
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، صفحه 135-150
چکیده
نظریه معنویت و عقلانیت، تنها راه کاهش آلام انسان و رهایی بشر را در پیوند میان عقلانیت و معنویت می داند. در نگاه نظریه پرداز دین سنتی با عقلانیت جدید (مدرن) تأیید نمی شود؛ از این رو در جهان معاصر نمی تواند نقش تاریخی خود را برای کاهش رنج های بشری ایفا کند و باید معنویت را جایگزین آن کرد. نظریه با صرف نظر از اضطراب در مفهوم و کاربرد عقلانیت ...
بیشتر
نظریه معنویت و عقلانیت، تنها راه کاهش آلام انسان و رهایی بشر را در پیوند میان عقلانیت و معنویت می داند. در نگاه نظریه پرداز دین سنتی با عقلانیت جدید (مدرن) تأیید نمی شود؛ از این رو در جهان معاصر نمی تواند نقش تاریخی خود را برای کاهش رنج های بشری ایفا کند و باید معنویت را جایگزین آن کرد. نظریه با صرف نظر از اضطراب در مفهوم و کاربرد عقلانیت جدید، در نهایت بر مبنای ترکیبی از «عقلانیت ناواقع گرا» برای اثبات «عقل گریز» و «راز» بودن باورهای معنوی و «عقلانیت ابزاری» برای اثبات بهداشت و مطلوبیت روانی آن باورها طرح ریزی می شود. عقلانیت ابزاری و عقلانیت ناواقع گرا هر دو با اشکالات متعددی از سوی منتقدان مواجه شده است، اما اشکالات مهم تر در نتایجی است که بر مبنای عقلانیت ناواقع گرا متوجه مهم ترین عناصر این نظریه می شود. مهم ترین عنصر این نظریه از نگاه نظریه پرداز، هدف آن است. هدف طرح این نظریه کاهش آلام بشر است؛ در حالی که این هدف با عقلانیت ناواقع گرا حاصل نمی شود. هم چنین مبنای ناواقع گرایی در باورمندی به معنویت، موجب ورود خرافات به باورهای معنوی می شود.